?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 4 weeks ago
قلبِ ابزاری 機心
دْزیگُنگ [از مریدان کنفوسیوس] به ولایت چُو در جنوب سفر کرده بود. در راه بازگشت در ولایت جْین، از هَانیین میگذشت. پیرمردی را دید که در کرتِ بوستانی به کشت و کار مشغول بود. او را دید که مانند چاه حفرهای شیبدار کنده و به آب رسیده است. برای آبیاری، سفالینهای را به بر میگرفت و هر بار آن را با خود به داخل حفره میبرد و پُر میکرد. بسیار میکوشید و بر آن خاک سیه فراوان زور میآورد ولی از آن همه نتیجهای اندک حاصل میشد.
دْزیگُنگ گفت: «برای این کار ابزاری هست که با آن صد کرت را در یک روز آبیاری توانی کرد و با صرف نیروی اندک، نتیجۀ بسیار حاصل تواند شد. جنابتان میخواهد که بگویم چیست؟». کشاورز سرش را بالا گرفت و نگاهی به او کرد و گفت: «گو».
گفت: «کندهچوبی را در طول آن سوراخ میکنند و میتراشند و از آن دستگاهی میسازند در پشت سنگین و در پیش سبک که چنان آب میکشد که گویی آن را میمکد و سرعت تکرارش چنان است که گویی خود آب را سرریز میکند».
آثار خشم در چهرۀ کشاورز پیدا شد، ولی خندید و گفت: «از استادم شنیدم که میگفت آنجایی که دستگاه و ابزارآلات باشد، مشغولیت به دستگاه و ابزارآلات نیز هست. عاقبتِ مشغولیت به دستگاه و ابزارآلات، ابزاری شدنِ قلب است. چون در میان سینه، قلبی ابزاری داشته باشیم، آن سینه دیگر در سادگی و خلوص نخواهد بود. چون سادگی و خلوص نباشد، در روان بیقراری میزاید و دیگر جایی برای حضور دائو [در آن قلب] نیست. نه آنکه از این دستگاهها و ابزارها بیخبر باشم، بلکه ننگ دارم که به آنها پردازم».
دْزیگُنگ خجل گشت، سرش را به زیر افکند و هیچ نگفت ...
زمانی که دْزیگُنگ به ولایت لُو رسید، این دیدار را به نزدیک کنفوسیوس گزارش کرد. کنفوسیوس گفت: «او بایستی که در طریقۀ جنابِ هوئِندوئِن [=غرقهگاه مستور] سلوک کرده باشد. ولی در آن طریقه، گام نخست را دانسته است و گام دوم را نه، تعالیم معطوف به باطن را در تزکیۀ خویش به کار گرفته است و تعالیم معطوف به ظاهر را نه. کسی که نور و ضیاء او به مقام ابریشم رنگناخورده رسیده و در بیفعلی به مقام کندهچوب تراشناخورده بازگشته و بر شاکلۀ فطرت مانده و روان را در آغوش گرفته و در این حالت پای به عرصۀ گیتی و دنیای مردمان نهاده باشد، آری، با دیدن این چنین کسی شگفت زده شدنات رواست. حال دیگر چه رسد به اصل طریقۀ جناب هوئِندوئِن. من و تو از آن چه توانیم دانست؟!
- دفتر جوانگدْزی، فصل 12.
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
در شرح گوُ سْیانگ آمده است: یگانگی با اسرار در طریقۀ هوئِندوئِن آن است که با التفات به آن، آن شوی، و با التفات به این، این شوی.
子貢南遊於楚,反於晉,過漢陰,見一丈人方將為圃畦,鑿隧而入井,抱甕而出灌,搰搰然用力甚多而見功寡。子貢曰:「有械於此,一日浸百畦,用力甚寡而見功多,夫子不欲乎?」為圃者卬而視之曰:「奈何?」曰:「鑿木為機,後重前輕,挈水若抽,數如泆湯,其名為槔。」為圃者忿然作色而笑曰:「吾聞之吾師:『有機械者必有機事,有機事者必有機心。』機心存於胸中,則純白不備;純白不備,則神生不定;神生不定者,道之所不載也。吾非不知,羞而不為也。」子貢瞞然慙,俯而不對。…反於魯,以告孔子。孔子曰:「彼假修渾沌氏之術者也:識其一,不知其二;治其內,而不治其外。夫明白入素,無為復朴,體性抱神,以遊世俗之間者,汝將固驚邪?且渾沌氏之術,予與汝何足以識之哉!」
تعلیقه: در این حکایت، جوانگدْزی میخواهد بگوید که نقاش راستین، صور نقاشی خود را، نه از عالم صورتها، بلکه از دائوی بیصورت دریافت میدارد. نشستن نقاش اشاره است به مراقبت بر معانی و تجّلی آن معانی در عالم صورتهای راستین (جِنسْینگ 真形) و برهنه شدن او اشاره است به خلع کالبد یا رهایی روان از قیود تن و سیر در ملکوتِ صورتها. نقاش راستین صورت چهرۀ امیر را نه از معاینۀ حسّی چهرۀ او، بلکه با مشاهدت باطنی و مکاشفۀ صورت حقّانی چهرۀ او به دست میآورد و این, مبداءِ فاعلیِ تجلّی صورتها در نقاشی اوست. امّا برای مبداء قابلیِ نقاشی که رنگها و صور ظاهر بر روی صحیفه باشند، به نزد صورتگر راستین، همان یک نظر که در زمان ادای احترام و دریافت داشتن حُکم، امیر یوئِن را دیده است، کفایت میکند.
سرفصل مباحث سلسله دروس «آفاق حکمت شرق دور» با محوریت کتاب «سهگانۀ بزرگ» اثر رنه گنون:
- نگاهی به ییجْینگ و دائودِهجْینگ
- مابعدالطبیعه و جهانشناسی در چین باستان
- استقبال و کیفیت جهات
- فغفور در مقام انسان کامل
- مراتب استکمال انسان
- ملکوتِ مکان و جغرافیای مقدّس
- زمان و سهگانۀ بزرگ
دریغا زهاد!
اگر استعدادِ عشق داشتندی،
در پیچِ مقنعۀ زلفِ یار، تُرکانِ تجلّی بدیدندی
که چون جانِ عشاق به چوگانِ سلب در میدانِ اصطلام میزنند
و از کُنجِ سَرِ انسان به گنجخانۀ قِدَمِ رحمان چون میبرند.
چه گویم؟!
دولتِ یافتْ در دایرۀ «صَوَّرَکُمْ فَاَحْسَنَ صُوَرَکُم» (غافر، 64) است،
چه میشنوی؟
لذّتِ محبتِ خاص در جامِ عصمتِ آن تُرک است.
مگر ندانی که این قبّهای که صورتِ آدم است،
به رنگ آن دَم که نفخِ اوّل است، قبّۀ جان اولیاست
که به لباسِ ملامت در بازارِ سلامت از اغیار محصون و محفوظ آمد.
برخوان سرِّ الهام در زبانِ سیّدِ اهلِ پیغام علیه الصلوة والسلام
که «اولیائی تحت قبابی لا یعرفهم سوائی».
تا تو را دیدم،
ای ماهِ آسمانِ قدرت،
ای ترکِ بیشفقت،
از قبلۀ رسوم برگردیدم،
و روی جان به قبلۀ خاص که در فعلِ خاص است، آوردم
که در آن جهان قبلۀ شریعت و حقیقت یکرنگ است.
اگر ندانی، از کتابِ مجید برخوان: «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره، 115).
به ما نمای رویی که خلوقِ چهرۀ ازل دارد
تا ترکانِ یغمائی را در عسکرِ صفای عشقْ چاکر باشم.
بیرون آی از گِلِ انسانی، تا به روحِ روحانی طرازِ شعرِ ربانی بینم.
بیت:
بنمای به زیرکانِ دیوانه
در مصحفِ باطل آیتِ حق را
- حضرت شیخ روزبهان بقلی (قدّس الله سرّه الشریف)، عبهر العاشقین، فصل 15.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 4 weeks ago