Women in uniform

سِویل

Description
ولش کن، بیا باهم آهنگ گوش بدیم.
@playlistsewile
Subscribers

We recommend to visit

تمام خبرهای این کانال انتخاب شده خبر گزاری‌های رسمی است

تبلیغات:👇
https://t.me/mojezetabligh/245


پیج اینستاگرام 👇

https://www.instagram.com/akhbaar_montakhab

Last updated 5 days, 8 hours ago

کانال رسمی پایگاه خبری تحلیلی پارسینه
پارسی زبانان پارسینه را می خوانند...

تماس با ادمین
@far_sheikh

تبلیغات👇
@ads_keshvari

Last updated 1 week, 4 days ago



🔹️مهمترین اخبار ایران و جهان
♻️ بروز و سریع

https://akhbarefouri.com

#رسانه‌ای_مستقل

#با_حضور_شخصیت‌های_برجسته

🔴 ارسال اخبار، سوژه و رزرو تبلیغات:
👇👇👇
@akhbar_fouri_ad

🌍 اخبار فوری در اینستاگرام👇
https://instagram.com/fouri_akhbar

Last updated 5 days, 8 hours ago

1 week ago

اینطوری شروع شد که بهش گفتم ببخشین، میشه دستتون رو بذارید رو پیشونی من ببینین تب دارم یا نه؟ گفت بله. دستش رو گذاشت رو پیشونیم، بعد رو قلبم، گفت خیلی تب داری دیوونه، قلبت چرا تند میزنه؟ گفتم آخه آبی خیلی بهتون میاد، قلب آدم تب می‌کنه از بس که عادت نداره نزدیک قشنگی باشه. گفت من که آبی نپوشیدم، چی میگی؟ گفتم حالا بالاخره که پیراهن آبی من رو می‌پوشی. خندید.
اینطوری تموم شد که گفتم برو، میخوام تماشا کنم چطوری غیب میشی تو پیچ کوچه. پیراهن آبیم رو داد دستم، گفت نشستمش که بوی من بمونه روش. گفتم باشه. گفت برو واینسا، برف میاد مریض میشی. گفتم برف نمیاد کو؟ خندید. یه گولّه برف آروم پرت کرد طرفم. گفت برم؟ گفتم یه‌جوری می‌پرسی انگار نظر من هم مهمه. غمگین شد. رفت. خواستم بگم ببخشین غمگینت کردم، یه دیقه وایسا بخندونمت بعد برو. دور بود، رفته بود، نگفتم.
برف میومد. وایسادم. بارون میومد. وایسادم. آفتاب شد، مهتاب شد. وایسادم. آخر سر تب کردم. خوابم برد. تو خواب به زنی که صورت نداشت گفتم ببخشین میشه دستتون رو بذارین رو پیشونی من ببینین تب دارم یا نه؟ جواب نداد. نبود. رفته بود. یا هیچ‌وقت نیومده‌ بود. بیدار که شدم، پیراهن آبیم کنارم روی تخت خوابیده‌ بود. بوی زن از پیراهنم سرایت کرد به دنیام. قلبم تند زد. پرنده شدم و از خواب خودم رفتم.
همین.
-حمیدسلیمی

1 week, 1 day ago

هیچوقت واسه آدم شدن کسی صبر نکنید، رها کنید بره.

1 week, 2 days ago

جلالِ آل احمد وقتی از سیمین دانشور دور بوده، در نامه ای برایش نوشته:
با هر کی حرف میزنم حلقه ام را به رُخش میکشم تا از ازدواجم بپرسد و من حرفِ تو را پیش بکشم.

2 weeks, 5 days ago

نمیدونم چند تا آدم واقعا امن تو زندگیتون دیدین و داشتین، اما یه‌چیزی رو خیلیا تجربه نکردن؛ دشمنی یا دعوا با اینجور آدما. خیلی جالبه. اینا حتی تو دعوا و دشمنی هم امنن. تا تجربه نکرده باشید هم احتمالا متوجه این حرفم نمی‌شید.

3 weeks ago

می‌خوام انقدر با من راحت باشی که وقتی کنار منی به موسیقی مورد علاقه‌ت گوش بدی و جوری که دوست داری لباس بپوشی.
وقتی خواستی باهام حرف بزنی فکر نکنی مزاحمی، بدونی که من همیشه باحوصله به تمام حرف‌ها و نگرانی‌هات گوش می‌دم و براشون ارزش قائلم.
چیزهایی که توی سرت می‌گذره رو بهم بگی.
در حالی که دستات توی دستامه ترس‌هات رو باهام قسمت بکنی.

3 weeks, 1 day ago

زیاد بغلم کن، تا میتونی بوسم کن، هر روز بهم بگو دوسم داری، برام چیزای کوچیکی که دوست دارمو بخر، تو چشمام نگاه کن و عمیق شو، بهم جمله های قشنگ بگو، بهم بگو دلت برام تنگ شده، سیگارامو برام روشن کن، از تیپ و ظاهرم تعریف کن، صورتمو نوازش کن
قول میدم ظرفیت همه اینارو داشته باشم.

4 weeks, 1 day ago

تو فکر می‌کنی که می‌تونی به همه کمک کنی و نجاتشون بدی ولی یه روزی برمی‌گردی و میبینی خیلی از اونا خودشون دارن تو رو غرق میکنن.

4 weeks, 1 day ago

پس چرا بهم نگفتی غم داری؟ بغل داشتم من.

4 weeks, 1 day ago

یه وقتایی برام معنی همه میدی.
@Nmfhmii

1 month, 1 week ago

خواب می‌بینم وایسادم روی پل و میگم اگه یکی من رو ببوسه، نمی‌پرم. یه زن صورت نداره، دستش رو میذاره روی کمرم و هلم میده. پرت میشم پایین و میفتم تو حیاط خونه منیریه. برف اومده، تا لب بشکه‌ی نفت برفه. بابا وایساده زیر درخت خرمالو و به کلاغی نگاه می کنه که روی شاخه یخ زده. غصه میخوره. میگم کلاغ چرا نرفت؟ میگه کجا بره؟ خونه‌ش همینجاست. بعد گریه می‌کنه، می‌فهمم مسته و دلنازک. میگم بابا، وقتی من بزرگ بشم تو میمیری، می‌دونی؟ بغلم می‌کنه میگه دستات یخ کرده. اشکش می‌چکه رو صورتم، می‌پرم از خواب.
گرممه، سردمه. تب دارم. بغل تخت یه زن بی‌صورت روی زمین خوابیده. زیر سقف ابر جمع شده و قراره برف بیاد. پتو میندازم رو زن، بعد خودمم می‌خوابم بغلش روی زمین. از تو سالن صدای عماد رام میاد: گریه را به مستی بهانه کردم. سرم رو می‌چسبونم به کمر لخت زن. سرده. خیلی سرد. عماد رام میگه ما همه مُردیم. میگم من نمردم، میگه اونی که بعد همه زنده می‌مونه بدبخته. بعد می‌خنده. بعد از ابرهای زیر سقف برف میاد رو صورتم. می‌پرم از خواب.
وایمیسم بغل پنجره. توی کوچه، یه دختر رو با گلوله میزنن. یه پسر رو با گلوله میزنن. من رو با گلوله میزنن. گلوله میخوره تو پیشونیم و قلقلکم میاد. بلند داد می‌زنم ما از این بیشتر نمی‌میریم احمق، ولی تو از این هم کمتر زنده می‌مونی. بعد وامیسم لب پنجره. یه کلاغ سفید میشم و روی شاخه درخت خرمالوی خونه منیریه می‌شینم. برف میاد. یه پسر از باباش می‌پرسه کلاغ چرا نرفت؟ باباش میگه کجا بره؟ خونه‌ش همینجاست. یخ می‌زنم و می‌میرم. میفتم از روی درخت. کلاغ‌های دیگه میان واسه عزا. یه زن که صورت نداره من رو مث بچه بغل می‌کنه میگه نترس، تموم شد. صورت داره. یادم نمیاد کیه. گریه می‌کنه. اشکش میفته روی صورتم.
می‌پرم از خواب.
-حمیدسلیمی
برای قلب ما، کلاغ محزونی که از خانه‌اش دل نخواهد کند..

We recommend to visit

تمام خبرهای این کانال انتخاب شده خبر گزاری‌های رسمی است

تبلیغات:👇
https://t.me/mojezetabligh/245


پیج اینستاگرام 👇

https://www.instagram.com/akhbaar_montakhab

Last updated 5 days, 8 hours ago

کانال رسمی پایگاه خبری تحلیلی پارسینه
پارسی زبانان پارسینه را می خوانند...

تماس با ادمین
@far_sheikh

تبلیغات👇
@ads_keshvari

Last updated 1 week, 4 days ago



🔹️مهمترین اخبار ایران و جهان
♻️ بروز و سریع

https://akhbarefouri.com

#رسانه‌ای_مستقل

#با_حضور_شخصیت‌های_برجسته

🔴 ارسال اخبار، سوژه و رزرو تبلیغات:
👇👇👇
@akhbar_fouri_ad

🌍 اخبار فوری در اینستاگرام👇
https://instagram.com/fouri_akhbar

Last updated 5 days, 8 hours ago