آواز قو در وقت مرگ؛

Description
همان جا که غم تو شد به نام من..

- Mostasal(بی‌نامِ شب)

لطفا بجای کپی کردن فوروارد کنین.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

10 months, 3 weeks ago
10 months, 3 weeks ago
10 months, 4 weeks ago

دویست و هفتاد و نهمین روز.

11 months ago

من خیال می‌کردم شکستن قلب اویی که ادعا می‌کنی دوستش داری غیرممکن باشد، پس وقتی مرا با خرده تکه‌های قلبم پشت سر گذاشتی نمی‌دانستم باید دقیقا به چه شک کنم؛ پنداشته‌ی پیشین خودم، یا صحت مدعای تو.
پس سراغ از خود گرفتم و به خودم شک کردم؛ به اینکه آیا قدری هم که شده زیبا هستم، اگر زیبا نه، آیا لااقل آنقدر خوش زبان هستم که کسی در هستی هم‌صحبتی با مرا برگزیند، آیا با دوستان و اطرافیان تو قابل قیاس هستم، آیا اصلا من سزاوار عشق هستم؟!
شاید چیزی که‌ مرا شکست در اصل، نه وداع تو، که زخم‌های کهنه‌ای بودند که با رفتنت باز از نو لب گشودند.
من دگرباره و اینبار توسط انسان دیگری ترک می‌شدم، دگرباره و اینبار پس از کش و قوس بسیار، وقتی باز به نیک‌بختی امید بسته بودم، آخرین قطرات آن را نظاره‌گر می‌شدم که از میان انگشتانم سُر می‌خورند. و راستش نگاه خداحافظی در چشمان تو و چمدان را که در دستانت دیدم سیل خون از آن زخم‌های کهنه‌ که روزگار درازی را یکه و تنها به مداوای آن‌ها پرداخته بودم روان شد، آخرین تقلاهایم برای باور به خود به نیستی پیوست. باید مشکل از من می‌بود.
سرشتم این بود که مه‌رویان بدرودگویان از بَرَم بروند، سرشت خود پذیرفته و چاره را در نکوهش خود دیدم.
من هم شدم درست مثل شما، خود را سزاوار عشق نمی‌دیدم، مسافرخانه‌ای بودم که لایق سکونت گزیدن نبود؛ اتاقی که آوارگان را چندی پناه می‌داد و بعد، برای همیشه ترک می‌شد.

11 months ago

دویست و هفتاد و سومین روز.

11 months ago

می‌خواهم آنقدر اشک بریزم بلکه نابینا شده، تنها تورا پشت چشمانم ببینم..

11 months, 1 week ago

شاخه گلی که نثارم بنمودی
خشک دارد می‌شود،
بیا و آبش ده
که من ناتوانم بر این فرجام..

11 months, 1 week ago

دویست و شصت و هفتمین روز.

11 months, 1 week ago

عزیزم از تنهایی
دل عاشق پُر درده
مثل ابرا سرگردون
یه شهاب شبگرده
مثل ابرا سرگردون
دو تا چشمام پُر بارون
توی دستام می‌خشکند
گلای آفتابگردون..

11 months, 2 weeks ago

دویست و شصتمین روز.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago