𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago
دربارهی «رضا براهنی» از زبان «حافظ موسوی»
نظرات یکی از مخاطبان:
دختر کوچک یکی از دوستان شاعر ما، انگار که نام شالگردن یادش نیاید، واژه «گردنبافت» را ساخته بود!
کودک دیگری از فامیل یکی از دوستان شاعر به کسی که یک دستش را در جنگ از دست داده بود گفته بود: دستت شهید شده؟
شباهت زبان کودکان با زبان شاعران
چندوقت پیش به ارس گفتم روز پزشک است. میخواهی به خانم دکتر مریم اسحاقی - متخصص اطفال، شاعر و نویسنده- پیامی بدهی. اول گفت: کیه؟ گفتم: خانم دکتر دیگه، کوچولو بودی مطبش میرفتی، خیلی مهربون بود. انگاری یادش آمد، گفت: آهان اونی که آمپول نمیزد! گفتم: بله، همون. گفت: میخواهم بهش بگم: «خیلی ممنون که من رو تعمیر میکردی.»
این موضوع را اینجا نوشتم تا بگویم، کودکان از روی نادانستگی برای پر کردن جملات و نشان دادن مفهوم، از عباراتی بهره میبرند که برایشان آشناست، در حالی که میتواند برای مخاطب غیرآشنا باشد.
ارس در عبارت فوق با تصرف در کلمهای غیرمرتبط بهبحث، هم تخیل خود را بروز داد، هم از آنچه معیار بود در نظر ما بزرگسالها عدول کرد.
به نظر زبان شاعران هم چنین وضعیتی را دارد و به نوعی از شاعر نیز چنین انتظاری میرود.
بایزید بسطامی نوشتهاست: به صحرا شدم، عشق باریده بود. اگر میگفت: باران باریده بود، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است.
ظاهرا در شعر هر چه بیشتر اغراق کنی یا از زبان معیار فراروی کنی، تأثیر بیشتری بر مخاطب خواهی گذاشت.
چرا وقتی کودکان شعر مینویسند، ساختار زبانیشان پر از اینگونه امکانات زبانی است اما به بزرگسالی که رسیدند، از خلاقیتهای زبانی باز میمانند و بیشتر در بعد فرم و روایت دست به اتفاقات نو میزنند، بعضی هم البته در همین حد رفتار نمیکنند.
آنچه به نظر میرسد ما یک نوع زبان دستوری را که جزیی از فرهنگمان است به آنها تحمیل میکنیم، به نوعی درستنویسی را یادشان میدهیم. البته طبق آن قواعد اگر کسی چنین جملهای بنویسد، گفته خواهد شد بیسواد است یا مجنون است. اما در شعر، منطق مشخصی ندارد، حتی دستور زبان تعریف شده نیز ندارد، گویی معیار فرم و ساختار است. وقتی جملهی ارس را برای خانم دکتر نقل کردم، گفت: چه شاعرانه.
چون گوش او به شنیدن یک نظم ساختاری زبانی عادت کرده بود.
اگر ارس میگفت: ممنون خانم دکتر که من را مداوا یا خوب یا معالجه یا درمان کردی با یک عبارت نثری غیرشاعرانهی مستعمل و کلیشه که در مراودات روزانه نیز به کار میرود، مواجه بودیم. اما در جملهی «ممنون که من رو تعمیر کردید» با تخیل، تصویر و خرق عادت شاعرانه مواجه هستیم و چون در بستر دستوری زبان، چنین عبارتی غلط است بیگمان آن را در منطق زبانی شعر گروه میکنیم، چون قانون اینگونه بر ما سیطره یافته که طبق اصول اینگونه حرف نمیزنند.
با این وصف است که چنین عبارات و جملاتی بهخاطر رفتار غیرعرفی و غیردستوریشان بهلحاظ فرم و ساختار در ذهن ماندگار میشوند.
بر این اساس زبان کودکان از جنبههای بسیاری شبیه زبان شاعران است. هر دو گروه از تخیل، بازی با واژهها و استفاده از تصاویر و استعارهها بهره میبرند. کودکان بهطور طبیعی از کنایهها و بیقاعدگیهای زبانی استفاده میکنند و این روش بیان، میتواند به ما یادآوری کند که زبان با تجربه و شناخت ما از هستی، ارتباط وجودی دارد.
شاعران نخستین قانونگذارانند
از نظر شلی «شاعران، قانونگذاران به رسمیت شناخته نشدهی جهانند.» آنها به این مفهوم قانونگذارند که واسطهی انتقال قدرتی جدید برای شکل دادن به جامعهاند، قدرتی که از منابع آسمانی جریان مییابد، از صافی وجود شاعر میگذرد و سپس جامعه را تغيير میدهد.
درباب ادبیات
پایان ادبیات نزدیک است؟
جوزفهیلیس میلر/ ترجمهی سهیل سُمّی/ نشر ققنوس
شاخصههای مدیریت فرهنگ در دولت چهاردهم
مزدک پنجهای
روزنامهی آرمان ملی
بیستم تیر هزار و چهارصد و سه
صفحهی هفت
یک:
چند روزی است که انتخابات ریاست جمهوری در ایران به پایان رسیده و حالا شفافتر میتوان از نیازهای بخش فرهنگی – هنری کشور با رئیسجمهور آینده سخن گفت. از نظر من، ریشهی تمامی مشکلات در دنیا به مسئلهی فرهنگ مربوط میشود. وقتی به آسیبشناسی معضلات اجتماعی میپردازید، میبینید یک بخشی از آسیبِ مورد نظر در ارتباط با فقدان توجه به مباحث فرهنگی است. هر جا فرهنگ نباشد، یا کم رمق باشد، همانجا بحران شکل میگیرد. بنابراین نمیتوان بدون توجه به پیشنیازهای فرهنگی، پیشرفتی را بهدست آورد. وقتی صحبت از فرهنگ میکنیم از یک ا«َبَرْ مفهوم» حرف میزنیم که در دلِ خود، هزاران مفهوم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... را جای داده است. کسی که قرار است مجری سیاستهای فرهنگی – هنری کشور باشد، بهنظر صرفاً نباید برآمده از یک نگاه ایدئولوژیستی باشد؛ فرهنگ زیستگاه تفکر یکایک ایرانیانی است که در داخل و خارج زیست میکنند. ضمن اینکه همهی این اشخاص دارای حقوقی هستند که باید بهعنوان یک ضرورت فرهنگی به آن احترام گذاشت. بر این اساس معتقدم بسیار مهم است که چه کسی با چه ظرفیت و دیدگاهی قرار است وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شود. مسئله توزیع عدالت در جامعه صرفاً به مباحث اقتصادی یا حقوقی ارتباط ندارد، بلکه فرهنگ عدالت محور نیازمند توجه به نیازهای یکایک اصناف و اقشار مرتبط با هنر و ادبیات است. معتقدم کسی که در راس فرهنگ قرار میگیرد، ضرورتاً نباید هنرمند یا ادیب باشد، بلکه باید مسئلهی فرهنگ را به عنوان یک پدیدهی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... بشناسد؛ و با بهرهگرفتن از دادههای آماری، و نظر کارشناسان اقصی نقاط کشور در همهی حوزههای فرهنگ و هنر و ادبیات؛ اشخاصی را بهعنوان مسئوول منصوب کند که شناختش از ضرورتهای فرهنگی صرفاً بر مبنای مباحث ایدئولوژیکی نباشد. بلکه در کنار سایر ظرفیتها از ظرفیت اعتقادی نیز به عنوان یک ضرورت ساختاری، در راستای توزیع عدالت فرهنگی استفاده کند. وقتی از عدالت فرهنگی حرف میزنیم، از شناخت ضرورتها و آسیبهای عرصهی فرهنگ و هنر حرف میزنیم؛ جایی که باید ریشهی برخی از فسادهای اداری، نابرابریها و اعتراضات اجتماعی و سیاسی را در آنجا جست!
دو:
یکی از نقاط حساس عرصهی فرهنگ، بخش ممیزی کتاب و روند بررسی آثار ارایه شده است. در دولت روحانی، بخش ممیزی و صدور مجوز کتاب به ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مراکز 9 استان تفویض شده بود و در همان استانها با توجه به شناخت کارشناسان از عرف، خرده فرهنگها، آیینها و فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... اقدام به ممیزی آثار بر اساس سیاستهای کلی و قانون اساسی میکردند. همچنین در روند اداری صدور مجوز نیز به دلیل تعدد و کثرت کارشناسان، بسیار تسریع شده بود و میزان اعتراض از سوی مولفان، مترجمان و ناشران به شدت کاهش یافته بود. اما در دولت سیزدهم مجدداً همهی روند بررسی صدور مجوز کتاب در جهت ایجاد وحدت رویه به تهران سپرده شد. متاسفانه طولانی شدن روند بررسی کتاب و حتی صدور مجوز روی جلدها، و مصادیق ممیزیها نشان از یک واقعیت میدهد که با یک نوع دیدگاه خاص در عرصهی مدیریت فرهنگ خاصه بخش کتاب مواجه هستیم که گویی فرهنگ را باید بر اساس دیدگاهها و مباحث اعتقادی متولیان امرش تعریف کرد. مسئلهی نشر چه در بخش مطبوعات و چه در بخش کتاب و تولیدات فرهنگی نیازمند به مدیریت فرهنگی عدالت محور است. نیازمند تفکری است که از همهی جنبهها ضرورتهای فرهنگ، هنر و ادبیات را بشناسد و در جهت احترام و اعتمادسازی گام بر دارد.
07.pdf
گفتگوی روزنامهی آرمان ملی با مزدک پنجهای
دربارهی «شعر تعاملی»
✍️ این مخاطب است که باید ویرگول را بگذارد
یکشنبه دهم تیر هزار و چهارصد و سه
07 (25).pdf
زبان استیکرها گاهی جالب و خندهدار است، در مطلب بالا یکی شکل موز فرستاده، که نشانهاش برایم غیرمفهوم است.
در ضمن، من درد و دل کردم، هر برداشتی بیش از آن درد و دل غلط است.
نکتهی آخر اینکه، چند بار با تهران تماس گرفتم، خلاصه یک خانم محترمی گوشی را برداشت و گفت، کتاب مورد نظر دیروز بررسی شده و به دستشان رسیده اما نیاز به بررسی سرگروه هم هست. اعتراض کردم گفتند، این طور تشخیص داده شده است.
واقعیت تلخ این است: یک کتاب 90 صفحهای با تیراژ 200 نسخه از یک معلم شاعر، نیاز به این مقدار بررسی دارد! شاید پایههای فرهنگ و تمدن با 200 نسخه بلرزد!
او در این شعر نیز تصویر و توصیف را با یگدیگر همراه کرده است. او در پشت جلد کتابش نوشته است: «شعر بازپسگیری آن چیزی است که در اشیاء و امور پنهان شده، برملاکردن این مستوریها به کمک روایت بهویژه در شعرهای بلند این امکان را به وجود میآورد که تو به ناگزیر از تونل زیستبوم و تاریخیت عبور کنی، چون اشیاء و انسانها نیازمند مکاناند. این مکانمندی نیازمند «سکونت در زبان» است و این سکونت به تو و شعر هویت میبخشد». در واقع اگر این بخش از گفته شاعر را ملاک نظر قرار دهیم، میبینیم شاعر بهخوبی توانسته آن بخش از مکانمندی و تاریخیت اشیا را که برآمده از سکوت اشیا و آن مکانها در دل تاریخ است، بازنمایی کند. به تعبیری او روایتگر بخشی از هویت، تاریخ و فرهنگ سرزمینی است که در پستوها جا مانده است. در واقع کار ضیایی آشکارسازی و بهنمایشگذاشتن هویت فراموششده است. آن بخش از تمدن، تاریخ و قدمت اشیا که تنها میتوانست از منظر شاعرانه دیده شود. او به این تاریکیها نور تابانده تا بر ظرفیتهای دیدهنشده و مغفولمانده اشاره کند. کار او شبیه باستانشناسی است که عتیقه را از دل تمدن و خاک بیرون میکشد تا مخاطب را با حقیقتی مدفون مواجه کند. نکته مهم و پایانی اینکه شعرهای ضیایی پیشنهادی جدی برای دورهای از شعر است که دچار رکود و تکرار شده است؛ شعری که وامدار هیچ جریانی جز خودش نیست.
1. «نظام اشیا»، ژان بودریار، ترجمه پیروز ایزدی، انتشارات ثالث، چاپ دوم
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago