🔴بزرگترین رسانه هواداران پرسپولیس🔴
📱تعرفه تبلیغات:
@AdsPers
.
🏆 مرحله ۱/۱۶ نهایی جام حذفی
⚽️ پرسپولیس - مس سنگون
🗓 پنجشنبه ۱ آذر - ۱۸:۰۰
🏟 ورزشگاه تختی تهران
.
ارتباط با ما:
@Perscall
.
Last updated 2 months, 1 week ago
💙 یکی از بزرگترین کانال های هواداری استقلال 💙
🏆 هفته چهاردهم لیگ برتر
⚽️ استقلال - چادرملو اردکان
🗓 پنجشنبه ۶ دی
⏰ ساعت ۱۷:۳۰
🏟 ورزشگاه شهید نصیری
تبلیغات و ارتباط با ما:
@AdsEsteghlallii
Last updated 1 month ago
بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد
آنچ از عشق کشید این دل من که نکشید
و آنچ در آتش کرد این دل من عود نکرد
گفتم این بنده نه در عشق گرو کرد دلی
گفت دلبر که بلی کرد ولی زود نکرد
آه دیدی که چه کردست مرا آن تقصیر
آنچ پشه به دماغ و سر نمرود نکرد
گرچه آن لعل لبت عیسی رنجورانست
دل رنجور مرا چاره بهبود نکرد
جانم از غمزه تیرافکن تو خسته نشد
زانک جز زلف خوشت را زره و خود نکرد
نمک و حسن جمال تو که رشک چمن است
در جهان جز جگر بنده نمکسود نکرد
هین خمش باش که گنجیست غم یار ولیک
وصف آن گنج جز این روی زراندود نکرد
ساقی بده پیمانهای زآن می که بیخویشم کند
بر حسن شورانگیز تو عاشقتر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد فیضی که میخواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بداندیشم کند
آمدی ، دیرآمدی...!! من مثل سابق نیستم
ترک عادت کرده ام ، آن مرد عاشق نیستم
دیگر از آن مرد راسخ غیر از این باقی نماند
جز همین اندوه و غم ، لابد که لایق نیستم
تا تو رفتی کوچه ها را یک به یک سگ دو زدم
یافتم من صد عذابی را ، که فایق نیستم
تا شدم بیمار چشمت رنگ عالم تیره گشت
از همان شب ، عشق را دیدم که شایق نیستم
خسته از هر انتظارم ، خسته از این زندگی
از سرک ها تازه فهمیدم که واثق نیستم
گفته بودی میروی ، گفتم که می میرم نرو
شرم دارم زنده ام ، هم این که صادق نیستم
به منزل تا فرود آید مسافرهای چشمانش
دل من پیر میگردد به تلخیهای هجرانش
کسی کو؟ تا به چشم من گلاب از قامتش بوید
کسی کو؟ تا به چشم من بپیچد گرد دامانش
هزار آیینه پردازی است در کار تماشایش
خداوندا که می آویزد از باغ گریبانش؟
چراغ کوچک اقبال ما را در غریبی ها
کی میبردارد آیا ناز احوال پریشانش؟
کی در چشم شبانش خواب را آواز میخواند
کی میافروزد از خورشید ساز صبح عریانش
غزل، رنگ دگر باییستن پرداخت از جسمش
سخن، چیز دگر باییستن پیمود از جانش
دلم امروز ویران است، آیا رو برویش کیست؟
سرم امروز سنگین است، آیا کیست مهمانش؟
عاقلی بودم ک عشق آمد امانم را گرفت
بندبند جسم و جان و استخوانم را گرفت
لال گشتم تا که عشق آمد به ایوان دلم
در ازای این محبت او زبانم را گرفت
با اشاره من بدو گفتم که خوشحالم ولی
او بحالم گریه کرد, شوق نهانم را گرفت
کور و کر بودم نفهمیدم که عقلم را ربود
با جنون آمد سراغم وای, ایمانم را گرفت
من شدم کافر پرستش کردم او را تا خدا
او خدایم گشت و از من آسمانم را گرفت
برزبان راندم بگویم حرف دل را با کسی
او ز من غارت نمود شرح بیانم را گرفت
من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم
این جهان را عاری از هر غصه وغم میکشم
بهر دلها مهربانی بی قراری یک دلی
هر دلی را در کنار شاخه ای گل میکشم
اندر این دنیا کسی بر کس ندارد برتری
من غنی را با فقیر، یکجا یکسان میکشم
زشت وزیبا خالق وپروردگار ما یکیست
زشت وزیبا ، پیش هم ، اما انسان میکشم
عشق هایی که در آن بوی خیانت میدهند
تا ابد محکوم دل تنگی به زندان میکشم
هرکجا قلبی شکست ، مابی تفاوت بوده ایم
اری اری بهردلهای شکسته ، نیز درمان میکشم
من در این دنیا تمام مردمش را بی درنگ
با تنی سالم ، لب خندان ،خرامان میکشم
#
آمــدم عـرض ادب بـر قـدمِ یـار کنم
دل و جان را بـه فدایِ گلِ بی خار کنم
آمدم تاکه شوم بر درِ توحلقه به گوش
دل دهم بر تو و خودرا به تو دلدار کنم
کرده بودند رقیبان همه روزم شب تار
همــهٔ روز رقیبــان چـو شبِ تار کنم
گر تـو خواهی که بیایی ز دلم یاد کنی
گل بپاشم بـه رهت، شهـر خبردار کنم
یا که خواهی تو بیایی به رقیبم برسی
ســرِ راه تـو بگیـرم ز تــو دیـدار کنم
اۍخلیل ازغم عشقِ چه کسی مینالی؟
گــو کـه دل را بدهـم شهرهٔ بازار کنم.
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام
حتی اگر به دیده ی رویا ببینی ام
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینی ام
شاعر شنیدنی است، ولی میل، میل توست
آماده ای که بشنوی ام، یا ببینی ام
این واژه ها صراحت تنهایی من اند
با این همه، مخواه که تنها ببینی ام
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود، که ناگزیری، دریا ببینی ام
شب های شعرخوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینی ام
روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
وانها که کردهایم یکایک عیان شود
یارب به فضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود
بیچاره آدمی که اگر خود هزار سال
مهلت بیابد از اجل و کامران شود
هم عاقبت چو نوبت رفتن بدو رسد
با صدهزار حسرت از اینجا روان شود
فریاد از آن زمان که تن نازنین ما
بر بستر هوان فتد و ناتوان شود
اصحاب را ز واقعهٔ ما خبر کنند
هر دم کسی به رسم عیادت روان شود
و آن کس که مشفقست و دلش مهربان ماست
در جستن دوا به بر این و آن شود
وانگه که چشم بر رخ ما افکند طبیب
در حال ما چو فکر کند بدگمان شود
گوید فلان شراب طلب کن که سود تست
ما را بدان امید بسی در زیان شود
شاید که یک دو روز دگر مانده عمر ما
وآن یک دو روز بر سر سود و زیان شود
یاران و دوستان همه در فکر عاقبت
کاحوال بر چگونه و حال از چه سان شود
تا آن زمان که چهره بگردد ز حال خویش
و آن رنگ ارغوانی ما زعفران شود
و آن رنج در وجود به نوعی اثر کند
کز لاغری بسان یکی ریسمان شود
در ورطهٔ هلاک فتد کشتی وجود
نیز از عمل بماند و بیبادبان شود
آمد شد ملائکه در وقت قبض روح
چون بنگریم دیدهٔ ما خونفشان شود
باید که در چشیدن آن جام زهرناک
شیرینی شهادت ما در زبان شود
یا رب مدد ببخش که ما را در آن زمان
قول زبان، موافق صدق جنان شود
ایمان ما ز غارت شیطان نگاه دار
تا از عذاب خشم تو جان در امان شود
فیالجمله روح و جسم ز هم متفرق شوند
مرغ از قفس برآید و در آشیان شود
جان ار بود پلید شود در زمین فرو
ور پاک باشد او زبر آسمان شود
آوازه در سرای در افتد که خواجه مرد
وز بم و زیر، خانه پر آه و فغان شود
از یک طرف غلام بگرید به های های
وز یک طرف کنیز به زاری کنان شود
در یتیم گوهر یکدانه را ز اشک
جزع دو دیده پر ز عقیق یمان شود
تابوت و پنبه و کفن آرند و مرده شوی
اوراد ذاکران ز کران تا کران شود
آرند نعش تا به لب گور و هر که هست
بعد از نماز باز سر خانمان شود
هر کس رود به مصلحت خویش و جسم ما
محبوس و مستمند در آن خاکدان شود
پس منکر و نکیر بپرسند حال ما
وین جمله حکمها ز پی امتحان شود
گر کردهایم خیر و نماز و خلاف نفس
آن خاکدان تیره به ما گلستان شود
ور جرم و معصیت بود و فسق کار ما
آتش در اوفتد به لحد هم دخان شود
شب و یک خاطرهی تلخ که ویرانم کرد
به خدا رنج نبودِ تو پریشانم کرد
کو به کو رفتی و یک شهر شده حیرانت
به خودِ عشق قسم عطر تو درمانم کرد
خودِ ضحاک نه این بود ، که خونخواری تو
عشق تو خون به دل کوی و خیابانم کرد
آنقدر زخم زدی تا که بیفتم از پا
عشق تو تلخترین قصهی دورانم کرد
تو شدی با همه آزار ، خدای دل من
عشق تو از همه پنهان و گریزانم کرد
بخدا از ازل اینقدر نبودم کافر
ناز چشمان تو صد رخنه به ایمانم کرد
دردها دیدهام از خوب و بد دشمن و دوست
درد عشق تو فقط سر به گریبانم کرد
هیچکس با منِ دیوانه نکردهاست جفا
جور تو خرمن آتش به دل و جانم کرد
🔴بزرگترین رسانه هواداران پرسپولیس🔴
📱تعرفه تبلیغات:
@AdsPers
.
🏆 مرحله ۱/۱۶ نهایی جام حذفی
⚽️ پرسپولیس - مس سنگون
🗓 پنجشنبه ۱ آذر - ۱۸:۰۰
🏟 ورزشگاه تختی تهران
.
ارتباط با ما:
@Perscall
.
Last updated 2 months, 1 week ago
💙 یکی از بزرگترین کانال های هواداری استقلال 💙
🏆 هفته چهاردهم لیگ برتر
⚽️ استقلال - چادرملو اردکان
🗓 پنجشنبه ۶ دی
⏰ ساعت ۱۷:۳۰
🏟 ورزشگاه شهید نصیری
تبلیغات و ارتباط با ما:
@AdsEsteghlallii
Last updated 1 month ago