های گایز
اول از همه که امیدوارم سال خیلی خوبی رو شروع کرده باشید و تا الانش بهتون خوش گذشته باشه🤍

و اینکه اگر فیکشنی رو دانلود کردید و دیدید پسورد داشت، اول از طریق پین چنل پسورد هایی که براتون گذاشتیمو چک کنید، اگر اونجا نبود به این ناشناس
https://telegram.me/TeleCommentsBot?start=sc-397132-n2F8fyC
پیام بدید تا براتون ارسال بشه🫧

وقتشه باز برم تا مدت‌ها محو بشم

☁️ ִֶָ ⋆.:･ﾟ.: ⋆･ﾟ: .⋆‧˚.‧˚.𓄹  ゙ֶָʾʾ
#𝒔𝒉𝒐𝒓𝒕𝒔𝒕𝒐𝒓𝒚 #𝒚𝒆𝒐𝒏𝒃𝒊𝒏 #𝒓𝒂𝒚𝒏𝒆

Telegraph

let me love you

جاده‌ای پر شده از برگ های پاییزه در شبی با ماه کامل رو دنبال میکرد. مسیری که نمیدونست اون رو به چه مقصدی میرسونه. تنها قدم روی برگ های خشک میذاشت و با شنیدن صدای پایی که از پشت بهش نزدیک تر میشد، سرعت دویدنش رو بیشتر میکرد. صدای زوزه حیوون های درنده که نمیدونست…

یه یونبین هم دارم آماده میکنم

صرفا جهت رفع دلتنگی؟

🖤ִֶָ⋆ ࣪. #𝒊𝒎𝒂𝒈𝒊𝒏𝒆 #𝒚𝒆𝒐𝒏𝒈𝒚𝒖 #𝒓𝒂𝒚𝒏𝒆
"منِ عزیز.
دوباره به اینجا رسیدم.
شاید هم کلمه دوباره برای بیان دفعاتی که به اینجا اومدم کافی نباشه.
ابرا بازهم نارنجی و خاکستری شدن و من با لاله های سفید تو خیابون مشخصی قدم میزنم. همون خیابونی که توش، یک شب بارونی اون رو رها کردم...و شاید هم اون منو رها کرد، نمیدونم...
با لاله های سفید قدم میزنم تا شاید برگرده و من، با دیدنش همه اونارو به پاش بریزم...
گل های دیشب خشک شدن، برای همون از گل فروشیِ همیشگی، تازه‌شون رو خریدم...لاله هایی که زیبایِ من میگفت به معنای بخشیدنه.
میخواستم اون هارو بهش بدم و بگم که بخشیدمش، بگم که دوستش دارم...
اما شاید هم اون کسی که باید بخشیده بشه منم. اون کسی که به بخشش نیاز داره منم...
منِ عزیز، چهار صد و هفتاد و یک روز میگذره و تنها چیزی که تغییر کرده، خط کشی های خیابون و ویترین های مغازه هاست...
پیرمردی که هرروز میبینمش، امروز هم با رد شدن من زیر لب بهم لقب 'دیوونه' رو میده، و من دوباره باید لاله های خشک شده رو دور بندازم و...فردا باز هم برگردم.
اما من دیوونه نیستم...اگر هم باشم، وقتی اون برگرده، به عشقم قسم خوب میشم..."

عا و اینکه احتمال خیلی خیلی زیاد بعد از کنکورم چنل رو دوباره استارت میزنم خلاصه که آره

خواستم اطلاع بدم ما زنده ایم🤍

فیکشن بروکن هارت ورژن انگلیسیش تو واتپد هست ولی کاپلش از توباتو نیستش اگه کسی خواست بخونه من لینکشو اینجا میذارم براتون