نشسته بود بالا سرم و میگفت دقت کن خیلی مهمه اینجاش! کاغذ باید رو هم باشه، صاف تا کن!

مشهد خیلی مترو هاش عجیبه!

اشتباهی دستم خورد و یک پست گذاشتم…هعی.

ولی امان از این نگاه های عمیق و عاشقانه.

غورباقه بافتن خیلی سخت بود.

کاپوچینو و مافین وووووو نجلا!?‍↔️
این سریال و عبد رو سابیدم ولی قشنگه!

به یاد آوردن آدم‌هایی که دیگه در زندگیت نیستن و غصه خوردن به خاطرش خیلی عجیبه. اگه صدای خنده‌ش رو یادم بره چی؟ آیا می‌دونست که چقدر دوستش دارم؟ آیا به اندازه‌ی کافی گفتم؟ اصلا گفتم؟ دلم واسش تنگ شده. کاش می‌تونستم صداش کنم. یه وقت‌هایی می‌بینم دارم بعضی کارهارو به روشی که اون انجام می‌داد، انجام میدم. گاهی اوقات وسط انجام دادن ساده‌ترین کارهای روزمره دوباره یادش می‌افتم، موقع شستن ظرف‌ها، وقتی روی زمین دراز می‌کشم، وقتی قدم می‌زنم. اگه صدای خنده‌ش رو یادم بره چی؟ اگه فراموشش کنم چی؟

فک‌کنید خواب چیزی رو ببینید که تقریبا هر لحظه منتظرید اتفاق بیوفته و بالاخره ببینی پیامشو ولی توی خواب ببینی!

به یک نامه عاشقانه نیاز دارم.