Last updated 1 day, 9 hours ago
همين مجازات تو را بس كه من ديگر تو را
آن طور كه مى ديدم،
نمى بينم!
بله عزیزم،بیشک اگر دوستت داشت این چنین آشفته نبودی.
خدایا ما رو نگا؛ "هم با فتحه هم با کسره"
انتهای تلاشهای من باختن بود.
آره خانومِ مُسن من هم دیوونهام، هم عجیبغریب. او هم زمانی که مرا میخواست توصیف کند، همین را میگفت.
بعضی وقتها میگم کاش انقدر احساساتم زیاد نبود،
بعضی وقتهام میگم شاید همینه که من رو از بقیه متفاوت میکنه.
...
از کنارت میروم، مرگ دلم یعنی همین.
عاشقت باشم ولی رفتن صلاحِ ما شود.
نگو دوره،نگو دیره؛ نگو این قصه دلگیره...
ذوقش کور شده بود، هیچیُ قشنگ نمیدید.
Last updated 1 day, 9 hours ago