هنر مدیریت

Description
تماس با ادمين کانال:
@MrMedos
Advertising
We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 11 months, 2 weeks ago

رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»

News & media website

تازه‌ترین اخبار ایران و جهان

ارتباط با ما :
@pezhvakads

اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Last updated 2 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads

𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot

Last updated 1 month ago

3 months ago

من فیلسوفم اما موتور‌سیکلت تعمیر میکنم!

دکتر متیو بی. کرافورد، دکترای فلسفه از دانشگاه شیکاگو و تعمیرکار موتورسیکلت

نشر: گاهنامه مدیر

پول‌های مچاله‌ ته جیبم در تعمیرگاه موتورسیکلت در مقایسه با حقوقی که در شغل قبلی‌ام می گرفتم، حس بسیار متفاوتی دارد. پس از اخذ مدرک دکتری در رشته فلسفه از دانشگاه شیکاگو، مدیر اندیشکده (اتاق‌فکر) واشنگتن شدم. آن روزها همیشه واقعاً خسته بودم و صادقانه بگویم نمی‌توانستم هیچ دلیل منطقی‌ای برای حقوقی که می‌گرفتم پیدا کنم.

این سوال همواره در ذهنم بود که این‌جا چه محصول ملموس و چه خدمت مفیدی برای کسی انجام می‌دهم؟. این حس بی‌فایدگی واقعاً برایم تحقیرآمیز بود. حقوق خوبی داشتم ولی در حقیقت احساس می‌کردم این حقوق نوعی جبران خسارت است. سرانجام بعد از پنج ماه این کار را کنار گذاشتم تا تعمیرگاه موتورسیکلتم را باز کنم. شاید این جابه‌جایی به خاطر این بود که من واقعاً برای کار دفتری ساخته نشده بودم، اما آنچه بدون شک می‌توانم بگویم این است که در این اتفاق هیچ چیز غیرمعمولی برایم رخ نداده است.

من قصه‌ زندگی خودم را برایتان می‌گویم، نه به این خاطر که فکر می‌کنم زندگی خارق‌العاده‌ای داشته‌ام. برعکس، دلیل بازگو کردنش این است که گمان می‌کنم زندگی‌ای کاملاً عادی دارم. هنگام انجام کارهای دستی، همیشه احساس می‌کردم این کارها، در مقایسه با مشاغلی که کارهای دانشی نام گرفته‌اند واجد معنای عمیق‌تری از عاملیت و کارایی‌اند. (برداشته شده از آوانگارد)

پشت میزنشین‌ها هر روز صبح سر کارشان می‌روند و روی همان صندلی همیشگی می‌نشینند و به مانیتور و در و دیوار اتاقشان چشم می‌دوزند. همه چیز یکنواخت است: رایانه‌شان، کاغذهایشان، و پنجره‌ای که به دیوار ساختمان روبه‌رو باز می‌شود. گاهی احساس می‌کنند جز این صحنه تکراری رابطه‌ای با دنیای واقعی ندارند؛ آن‌ها همان کسانی هستند که از دبیرستان به دانشگاه و سپس به این اتاقک و میز و صندلی هدایت شده‌اند.

تا اینجا تفاوتی با نویسنده این کتاب و اغلب کارمندان اداری یا دانشگاهیِ دیگر ندارند. اما متیو کرافورد استاد فلسفه‌ای است که بعد از کار اداری روزمره‌اش پا به دنیای تازهای می‌گذارد؛ به تعمیرگاه موتورسیکلت خودش پناه می‌برد و مشغول تعمیر موتورهای فرسوده می‌شود. او از تجربه فلسفی‌اش در انجام کارهای یدی حرف می‌زند و ما را به سفری برای کشف کار معنادار و لذت‌بخش می برد. (برداشته شده از ترجمان)

کتاب دکتر کرافورد نکات مهم و جالبی و بسیار متنوعی دارد اما سه آموزه کلیدی که ما می‌خواهیم آن را برجسته کنیم چنین است:

︎نگذارید جامعه برای شما تعیین تکلیف کند. در طول زمان برای ما جا افتاده است که کارهای اداری (یقه سفیدها) شرافت بیشتری دارند. در صورتی که مشاغل یدی، مانند مکانیکی، لوله‌کشی، و نجاری، نوعی از کار را ارائه می‌دهند که از نظر فکری جذاب، خلاقانه و با پاداش شخصی است، برخلاف تصور عموم که چنین کاری را پست یا بی‌اهمیت می‌داند.

︎کار کردن ذاتا ارزشمند است. کرافورد این ایده را به چالش می‌کشد که کار صرفاً وسیله‌ای برای رسیدن به هدف بیرونی است، مانند دریافت حقوق. او استدلال می‌کند که کار باید از طریق احساس عاملیت شخصی، ارتباط با نتایج ملموس کار و فرصت به کارگیری مهارت‌ معنابخش باشد.

︎کار باید تعالی‌بخش باشد. کرافورد بر ارزش کاری تأکید می‌کند که به افراد امکان می‌دهد عمیقاً درگیر شوند، با آن ارتباط برقرار کنند، در آن غرق شوند، از آن لذت ببرند و عاملانه و فعالانه کار کنند، مسوولیت نتایج را بر عهده بگیرند و به دستاوردهای خود افتخار کنند.

معنای کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه برای من و شما چیست؟

ما بخش مهمی از زندگی‌مان را صرف کار می‌کنیم حدودا یک سوم. بنابراین اگر کار ما فقط منجر به دریافت حقوق شود، به‌گونه‌ای که پس از آن با پولی که به دست می‌آوریم زندگی کنیم به عبارت دیگر ما در حال خودفروشی مدرن هستیم. چه باید کرد؟

حتی‌الامکان به مشاغلی بپردازیم که ارزش واقعی تولید می‌کنند به گونه‌ای که علاوه بر آنکه جیب ما را پر می‌کنند قلب و روح ما را نیز پر کنند. در صورتی که دست ما برای پیدا کردن شغل دلخواه بسته است اما راه پیش روی ما بسته نیست:
۱. جنبه‌های خلاقانه به کارمان اضافه کنیم؛ مانند راننده تاکسی که کل کابین داخل تاکسی را پر کرده بود از نوشته‌های الهام‌بخش.
۲. کاری را که دوست داریم به شغل‌مان اضافه کنیم مانند فروشنده لاستیک ماشینی که اطراف و درون مغازه‌اش را پر کرده بود از گلدان‌های زیبا.
۳. در کنار کار اصلی‌مان ارزش‌های معنادار خلق کنیم مانند آرایشگری که روانشناسی خوانده بود و همیشه پادکست‌های خوب در آرایشگاه پخش می‌کرد و حتی گاهی هم مشاوره می‌داد.

این ما هستیم که به زندگی و کارمان معنا می‌بخشیم.

@honaremodiriat

3 months ago
مرکز چکاپ هوشمند(VIP) و جوانسازی ریترن***✨***

مرکز چکاپ هوشمند(VIP) و جوانسازی ریترن

تجربه پنج ساله ما در امر انجام چکاپ هوشمند ویژه مدیران و سازمان های متعالی کشور نشان می دهد که مشکلات اسکلتی-عضلانی، کبد چرب و وضعیت سلامت روان شامل اضطراب و خواب شب مطلوب نیازمند پایش و بهبود عملکرد در جهت کاهش فرسودگی می باشد.

خدمات اختصاصی مدیران ارجمند در مرکز VIP ما شامل ?:

  • بیو اسکن و چکاپ سلامت با هوش مصنوعی(2024)

  • پیش بینی روند ایجاد آلزایمر، پوکی استخوان، روماتیسم مفصلی در آینده بدن شما

  • معرفی کمبودهای تغذیه ای، ویتامین ها و بررسی سطح اضطراب و آگاهی انسان

  • ارائه کارنامه و نمره سلامتی شخصی سازی شده بر حسب مقایسه سن

همراه با نسخه نویسی ضد پیری و تنظیم پروتکل های اختصاصی-درمانی در طی جلسات کاهش فرسودگی مدیران(VIP و CIP) توسط "پزشک متخصص و رتبه برتر بورد تخصص پزشکی کشور" (استاد دانشگاه و پزشک معتمد کشوری بانک رفاه) انجام می گردد.

?آدرس: تهران، دوراهی قلهک

ادمین پاسخگویی تلگرام و «رزرو نوبت» چکاپ:

@Drcheck_up

صفحه اینستاگرام:

https://www.instagram.com/drcheck_up

شماره تلفن واتساپ:

https://wa.me/989128945070

ما میزبان مدیران تاپ کشور هستیم.✔️

3 months ago

اگر سه نفر شما را اسب خطاب کردند، بروید و یک زین بخرید!

«اگر سه نفر شما را اسب خطاب کردند، بروید و یک زین بخرید!» این یک ضرب‌‌المثل مجارستانی است که دوری کلارک آن را بر سر زبان‌ها انداخت. کلارک، نویسنده و مشاور بازاریابی استراتژیک است و البته «کارشناس برندسازی شخصی». او سال‌هاست که در زمینه وجهه حرفه‌‌ای و برداشت دیگران، تحقیق می‌کند. به اعتقاد او، راز موفقیت حرفه‌‌ای در عصر حاضر، متمایز بودن از دیگران و به زبان حرفه‌‌ای، برندسازی شخصی است.

برند شخصی، وجهه شما در محیط حرفه‌‌ای است. شما سال‌ها تلاش کرده‌‌اید برای خودتان وجهه و اعتباری دست و پا کنید. وقتی اتاق را ترک می‌‌کنید، می‌‌دانید دیگران درباره‌‌ شما چه می‌‌گویند: «او یک بازاریاب خلاق است» یا «فلانی، یک وکیل کارکشته است». اما این تنها مزیت برند شخصی نیست.

طبق نظر دوری کلارک، در دنیای شلوغ و پر همهمه امروز که رقابت در آن به شدت تنگاتنگ است، اگر کارشناس یک حوزه بخواهد از دیگران متمایز شود یا اصطلاحا «به چشم بیاید» تنها راهش این است مدیریت وجهه و برندسازی شخصی را یاد بگیرد. او می‌‌گوید: «برند شخصی شما مثل کارت ویزیتتان است.»

او طی سال‌های اخیر، بارها ناچار شده به دلایل مختلفی مثل از دست دادن شغلش، برند شخصی خود را بازبینی و دوباره تعریف کند. از گزارشگر گرفته تا کارشناس کمپین‌‌های سیاسی، استاد دانشگاه و نویسنده مستقل. همین باعث شد او به حوزه برندسازی شخصی علاقه‌‌مند شود و نهایتا دو کتاب در این‌باره بنویسد.
او معتقد است که در بازار متغیر امروز، همه ما باید برندسازی شخصی را بلد باشیم و بتوانیم در صورت نیاز، آن را بازتعریف کنیم.

او با اشاره به این ضرب‌‌المثل مجارستانی «اگر سه نفر شما را اسب خطاب کردند، بروید و یک زین بخرید» تاکید می‌کند که اگر چند نفر، نظری یکسان درباره شما داشتند، باید لحظه‌‌ای مکث کنید. شاید میان تصویر شما از خودتان و تصویر دیگران از شما، شکاف عمیقی وجود داشته باشد. پس باید همواره، نظرات دیگران نسبت به خودمان را زیر نظر داشته باشیم.

او می‌‌گوید: «بارها از خود بپرسید که من از بیرون چطور دیده می‌‌شوم؟ خودم دوست دارم از نگاه دیگران، چه شکلی دیده شوم؟ اگر بتوانید این دو را با یکدیگر همسو کنید، گام مهمی در راستای برندسازی شخصی برداشته‌اید.» او می‌‌گوید: «به برندسازی شخصی به چشم یک پروژه نگاه کنید.»

برند شخصی، ضامن امنیت شغلی

امروز، اکثر افراد حرفه‌‌ای می‌‌دانند داشتن یک برند شخصی چقدر ارزشمند است. به هر حال، اگر نام شما در سازمان، با یکسری نقاط قوت یا ویژگی‌‌ها گره نخورده باشد، احتمالا در سازمان‌تان نامرئی هستید. شاید الان در این جایگاه با این مشکلی نداشته باشید اما برای پیشرفت، باید خود را به نوعی از دیگران متمایز کنید.

اگر یک برند شخصی قدرتمند داشته باشید، مردم معمولا فرصت‌‌های جدید را به شما پیشنهاد می‌کنند یا دوست دارند با شما کار کنند. یک برند شخصی قدرتمند، مثل بیمه‌‌ای است که به شما امنیت شغلی می‌دهد.

منبع: HBR

@honaremodiriat

3 months ago

سندرم یادگیری IAKI– I Already Know It (من خودم می‌دانم)!

بسياري مواقع وقتي می‌خواهید به كسي چيزي ياد بدهيد و او را از نکته‌ای آگاه سازيد، قبل از اينكه شروع به صحبت كنيد گوش‌ها و چشم‌هایش را می‌بندد؛ او در دلش می‌گوید: «من قبلاً هم اين را می‌دانستم» يا به عبارت ساده‌تر «خودم بلدم»!

اما معمولاً این‌گونه نیست! اغلب افراد به جای داشتن اطلاعاتی عمیق درباره یک موضوع، تنها چیزهایی گذرا از آن شنیده‌اند. درنتیجه دچار این توهم می‌شوند که آن موضوع را می‌دانند. این مسئله در یکی از مطالعات معروف دانشگاه کرنل توسط دانینگ و جاستین کروگر هم بررسی شده است. یکی از نتایج این مطالعه که به آن اثر دانینگ- کروگر می‌گویند، این‌گونه استدلال می‌کند: افراد کم‌اطلاع معمولاً میزان آگاهی و دانش خود را بسیار بالاتر از آنچه واقعاً هست، ارزیابی می‌کنند.

در ادبیات فارسی بیت معروف و آموزنده‌ای از ابو شکور بلخی داریم که می‌گوید: «تا بدان جا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم». بیتی که حکیم ابوعلی سینا آن را بسیار دوست می‌داشت و دائماً تکرارش می‌کرد.

مدیران باید ضمن مقابله با سندرم IAKI در از بین بردن یکی از مهم‌ترین موانع یادگیری سازمانی کوشا باشند. نكته ديگر اينكه بسياري مواقع شاید کلیاتی از يك موضوع را بدانيم اما در لابه‌لای آن نكات مهم و جديدي نهفته باشد كه قبلاً آن‌ها را نمی‌دانستیم. درواقع زیاد پیش می‌آید که فرد، دانش عمیقی درباره یک موضوع ندارد؛ اما به‌واسطه ابتلا به سندرم یادگیری IAKI کانال‌های اطلاعاتی جدید را به‌طور ناخواسته به روی خودش می‌بندد.

چه کسانی بیشتر مستعد ابتلا به سندرم IAKI هستند؟

سندرم IAKI بیشتر افرادی را تهدید می‌کند که به‌تازگی فارغ‌التحصیل شده‌اند یا زمان زیادی را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. علاوه بر این، افرادِ برخوردار از اطلاعات عمومی بالا نیز با احتمال بیشتری به این سندرم یادگیری مبتلا می‌شوند. در سازمان‌ها نیز معمولاً این مدیران میانی و تکنسین‌ها هستند که بیشتر تحت تأثیر این مورد از موانع یادگیری سازمانی قرار می‌گیرند.

@honaremodiriat

3 months, 1 week ago

اثر لگد!

شواهد متناقض علیه مدل ذهنی ما، حتی ممکن است ما را بر اعتقادمان مصمم‌تر کند! این قضیه را «اثر لَگَد» ( اشاره به لگد و ضربه‌ای که به هنگام خروج گلوله از لوله تفنگ، به تیرانداز وارد می‌شود) می‌نامند.

در آزمایشی، نایان و ریفلر، مقاله‌هایی چالش‌برانگیز در روزنامه‌ها نوشتند. این مقالات شامل نظرات آنها در مورد چهره‌های سیاسی بود که اطلاعات ناصحیحی را ارائه می‌داد. به عنوان مثال، یک مقاله حاوی نقلِ قول رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، "جورج دبلیو بوش" بود با این مضمون که: "عراق، سلاح‌هایِ کشتار‌جمعیِ زیادی قبل از تهاجم ایالات متحده به این کشور در اختیار داشته است."

بلافاصله پس از مطالعه این مطلبِ ساختگی و اشتباه، مطلب صحیح و واقعی در اختیار افراد قرار می‌گرفت. مطلب واقعی این بود: "عراق هیچ سلاح کشتار جمعی قبل از حمله آمریکا، نداشته است." در یک اتفاق جالب، مخالفانِ جنگ به سرعت تصحیح مقاله را پذیرفتند، اما در مقابل، موافقان لشکرکشیِ آمریکا به عراق، به شدت با آن مخالفت کردند و جالب‌تر اینکه بر باور خود بیشتر پافشاری کردند.

این مساله، به تاییدگرا بودن مدل ذهنی تعبیر می‌شود. مفاهیم تصمیم‌گیری شخصی عمیق هستند: ما تمایل داریم که همان انتخاب‌های قبلی را، بر اساس عقیده و فرضیه‌های مشابه و بارها و بارها انجام دهیم.

زمانی که ما نیاز به توجیه اعتقادمان داریم، به سادگی شواهدی را پیش می‌کشیم که از دیدگاه ما حمایت می‌کند و هر چیزی را که ممکن است آن را مخدوش کند، نادیده می‌گیریم. در نتیجه، تعامل با کسانی که با نظرات ما مخالف هستند، مملو از اختلاف و بی‌اعتمادی است.

@honaremodiriat

3 months, 2 weeks ago

راه‌هایی برای خوشایندکردن شنبه ها

تصور کنید ساعت ۶ یا ۷ صبح شنبه است و زنگ هشدار تلفن همراهتان به صدا درمی‌آید. در چنین شرایطی به چه چیزی فکر می‌کنید؟ احتمالا فکر بلندشدن از خواب و روبه‌روشدن با همه کارهایی که به شنبه موکول کرده‌اید، باعث اضطرابتان می‌شود. در چنین شرایطی، حتی ممکن است به مرخصی‌گرفتن هم فکر کنید اما این راه‌حل درست نیست. برای خوشایندکردن شنبه‌ها باید به فکر راه‌حلی بهتر باشید.

جمعه‌شب زود بخوابید

جمعه‌شب زود خوابیدن و خواب کامل شبانه می‌تواند به شما کمک کند صبح شنبه خسته و بی‌حال نباشید.

جلسات سنگین و پراسترس را به صبح شنبه موکول نکنید

اگر می‌توانید برنامه‌های صبح شنبه را طوری تنظیم کنید که بتوانید این روز را راحت‌تر شروع کنید. بیشتر ما در روزهای شنبه با حداکثر توان خود کار نمی‌کنیم. بنابراین بهتر است جلسات فشرده و پراسترس را برای اواخر روز یا روزهای دیگر هفته برنامه‌ریزی کنیم.

روز جمعه، خود را برای شنبه آماده کنید

زمان اندکی از روز جمعه خود را صرف آماده‌شدن برای شنبه کنید. این‌طوری بهتر برنامه‌ریزی می‌کنید. نیازی نیست که روز جمعه وقت زیادی صرف کنید. همین که ۱۰ تا ۱۵ دقیقه از بعدازظهر جمعه برای مرتب‌کردن وسایل و برنامه‌ریزی وقت بگذارید هم تفاوت اوضاع شنبه صبح را کاملا احساس خواهید کرد.

به فکر درمان حرفه‌ای اضطرابتان باشید

کمی وقت بگذارید و به این فکر کنید که چرا شنبه‌ها برای شما به‌معنای ترس یا احساسات منفی هستند. بعضی از چیزهایی که ممکن است باعث استرس و اضطراب بیجا در محل کار شوند عبارت‌اند از: رئیس زورگو، محیط کار سمی، حجم کاری طاقت‌فرسا.
شاید با بررسی موقعیت خود در محل کار به این نتیجه برسید که در شغلتان تجدیدنظر کنید و سراغ گزینه‌های شغلی بهتر بروید. هیچ‌وقت نباید احساس کنید که مجبور به تحمل موقعیتی بد هستید. اگر هم همیشه دچار استرس و اضطراب می‌شوید، بهتر است درباره مشکل خود با روان‌درمانگری حرفه‌ای صحبت کنید.

برنامه آخر هفته را متعادل کنید

برای اینکه روز جمعه برای استراحت وقت کافی داشته باشید، کارهایی را که معمولا به جمعه موکول می‌کنید، سایر روزهای هفته انجام بدهید. در طول هفته، ساعت‌هایی را به امور خانه یا معاشرت با دوستان اختصاص بدهید. این‌گونه روز جمعه را بیشتر صرف استراحت می‌کنید و مجبور نیستید کارهای عقب‌افتاده را انجام بدهید.

جمعه‌ها به‌جای کمیت بر کیفیت تمرکز کنید

در تعطیلات آخر هفته، خود را گرفتار مشغله‌های گوناگون نکنید. اگر شنبه‌ها احساس می‌کنید که خسته و کلافه‌اید، احتمالا برنامه آخر هفته درستی نداشته‌اید. برای برنامه‌ریزی فعالیت‌های آخر هفته، آنچه را برایتان اهمیت بیشتری دارد در اولویت بگذارید.

به شنبه به‌عنوان شروعی دوباره نگاه کنید

به‌جای اینکه با دلواپسی به شنبه نزدیک شوید،ک این روز را به‌عنوان شروعی دوباره در نظر بگیرید. شنبه می‌تواند فرصتی برای انجام‌دادن کارهای جدید و شروعی دوباره باشد.

روز خود را با مدیتیشن شروع کنید

مدیتیشن راهی مؤثر برای شروع بهتر صبح شنبه است. طبق تحقیقات، مدیتیشن عملکرد مغز را بهبود می‌بخشد و ذهنیت شما را مثبت می‌کند.

به سر و وضع خود برسید

روزهای شنبه سعی کنید خوش‌تیپ شوید. لباسی به رنگ روشن بپوشید یا پوشیدن لباس موردعلاقه‌تان را امتحان کنید تا کمی شادتر شوید. به سر و وضع خود رسیدن طوری که انگار قرار است به دیدن شخص خاصی برویم، می‌تواند به ما احساس مثبت‌تر و اعتمادبه‌نفس بیشتری بدهد.

صبحانه‌ای سالم بخورید

برای خود یک صبحانه سالم و مغذی آماده کنید. صبحانه‌ای خوب که موردعلاقه‌تان باشد، به بهبود خلق‌وخو و افزایش انرژی شما در طول روز کمک می‌کند.

برای یک کار جالب برنامه‌ریزی کنید

صرف ناهاری خوشمزه، ملاقات با دوستی بعد از ساعت کاری یا حتی تماشای سریال یا برنامه موردعلاقه خود قبل از خواب می‌تواند به شما احساس بهتری بدهد.

@honaremodiriat

3 months, 2 weeks ago

فرهنگ سازترین ابزار مدیران

در بین نظام ها و سیستم های مدیریت منابع انسانی، هیچکدام، قدرت و نفوذ و اثرگذاری نظام ارزیابی عملکرد یا به تعبیر امروزی آن " مدیریت عملکرد کارکنان " را ندارد

معیارهائی که برای ارزیابی عملکرد کارکنان انتخاب و اعلام می کنیم بسیار تعیین کننده است. اگر این معیارها را درست انتخاب کنیم، آنها را درست اندازه بگیریم و آنها را به نظام های متنوع پاداش سازمان متصل کنیم معجزه اتفاق می افتد.

سال ها قبل، رئیس سازمان زندان های انگلستان" فرار نکردن زندانی" را به عنوان شاخص ارزیابی عملکرد زندان های این کشور تعیین و اعلام کرده بود.این معیار باعث شده بود که همه تلاش روسای زندان و زندانبان ها صرف این شود که زندانیان فرار نکنند.بودجه زندان صرف فرارنکردن زندانیان می شد، به زندانبان ها آموزش هائی می دادند که مانع فرار زندانی شود، تعداد زیادی خبرچین به کار گرفته می شدند و جلسات مدیران زندان صرف بررسی نقشه های احتمالی فرار زندانیان می شد.

ولی با بازنشستگی این رئیس و آمدن رئیس جدید و فقط با کمک تغییر معیار ارزیابی عملکرد زندان، همه چیز عوض شد. معیار رئیس جدید این بود: " زندانیان تا یکسال بعد از پایان محکومیت وبعد از آزادی، نباید دوباره مرتکب جرم شوند و نباید به زندان برگردند. "

با این معیار ارزیابی جدید، رفتارها و تلاش ها مسیر جدیدی پیدا کرد. آموزش های جدیدی برای کارکنان طراحی و اجرا شد که بتوانند برای بازسازی روحی و فکری و مهارتی زندانیان از این آموزش ها استفاده کنند، بودجه زندان هم اکثرا صرف بازسازی شخصیت و مهارت آموزی به زندانیان می شد تا آنها را برای دوران بعد از آزادی آماده کند.

در واقع استراتژی و فرهنگ زندان تغییر کرد.اگر می خواهیم فرهنگ سازمانمان را عوض کنیم و رفتارهای جدید و مثبت را جایگزین رفتارهای موجود کنیم،هیچ ابزاری قوی تر از " ارزیابی عملکرد کارکنان " نداریم.

معیارهای ارزیابی عملکرد کارکنان را درست و در مسیر نیاز و موفقیت سازمان تعیین و اعلام کنیم، روی آنها با جدیت بایستیم و از آنها کوتاه نیائیم و پاداش ها را فقط به کارکنانی بدهیم که به این رفتارها پای بندی عملی و جدی دارند.

من تضمین می کنم که این معیارها و رفتارها به سرعت در سازمان جا می افتد و رایج می شود.
نظام ارزیابی عملکرد کارکنان، فرهنگ سازترین ابزار مدیران است.

@honaremodiriat

We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 11 months, 2 weeks ago

رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»

News & media website

تازه‌ترین اخبار ایران و جهان

ارتباط با ما :
@pezhvakads

اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Last updated 2 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads

𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot

Last updated 1 month ago