شعر آیینی

Description
هر روز یک شعر آیینی

ارتباط با ادمین👇
@hosi_kalan
Advertising
We recommend to visit

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند..💕

ارتباط با ادمین کانال👇
@khodshenasivo_comment

Last updated 1 month ago

Last updated 9 months, 1 week ago

﮼ظاهرا چشم شما میل به کشتن دارد...
شعور داشته باشید، با منبع کپی کنید

Last updated 1 month, 2 weeks ago

5 days, 6 hours ago

#۲۱۹۴
1403/9/27

دردهايم را اگر با تو بگويم بیش‌تر
لحظه‌لحظه می‌شود بغض گلويم بیش‌تر

پشت پرچين نگاهت چين پيشانی من
خوب معلوم است دقت كن به رويم بیش‌تر

مانده‌ام آيينه از چند جا افتاده‌ام
تكّه‌هايت را كجا بايد بجويم بیش‌تر

با تو بودن خاطره روی تو ديدن آرزوست
خاطراتم مرد اما آرزويم بیش‌تر

خوب شد مسجد نمی‌آيی ببينی قاتلت
تازگی‌ها می‌نشيند روبه‌رويم بیش‌تر

زير نور ماه می‌فهمم كه پهلوی تو را
از تمام عضوها بايد بشويم بیش‌تر

#ناشناس

@religious_poems

1 week ago

#۲۱۹۳
1403/9/25

یک عمر از داغ اباالفضلش غمین بود
امّ البنین نامش ولی تنهاترین بود

خود را کنیز زینب و کلثوم می‌خواند
هر چند بانوی امیرالمؤمنین بود

در خانه‌ای خاکی ولی سرشار از نور
با عرشیان آسمانی هم‌نشین بود

پرورده در دامان پاکش چار فرزند
مردآفرین مردآفرین مردآفرین بود

در سوگ سالار شهیدان روضه‌خوان بود
هم‌ناله با سجّاد زین‌العابدین بود

می‌خواند از گودال و از ظهری که در آن
جسم حسینش بی‌کفن روی زمین بود

می‌خواند از مشک و علم از نهر و عبّاس
آن‌جا که بر فرقش عمود آهنین بود

می‌گفت: مادر! من فدای چشم‌هایت
کز چشم گریان رقیّه شرمگین بود

می‌خواند و داغ کربلا را زنده می‌کرد
با اشک و با خون چشم‌های او عجین بود

در کربلا گرچه نبود امّا چو زینب
هر روز و شب در ماتم و اندوهگین بود

دیگر نمی‌آید صدای گریه‌هایش
امروز روز رحلت امّ البنین بود

#جواد_امیرحسینی

@religious_poems

1 week, 1 day ago

#۲۱۹۲
1403/9/24

وقتی بگوبخند تو در خانه جا نشد
لفظ بیا ببند به زخمت روا نشد

صبح دراز تو سر مغرب‌شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد

قدری غذا بخور جگرم ریش ریش شد
شاید كه ماندی و سفرت از قضا نشد

در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل كسی به پارچه‌ای نخ‌نما نشد

قحط طبیب اشک علی را مضاف كرد
قحطی چنین پرآب عیان هیچ‌جا نشد

جان خودم قسم كه همین چند روز پیش
گفتم كه كج كنم سر این میخ را نشد

پهلوی و روی و موی و وضوی جبیره‌ات
چون من بساط قتل كسی روبه‌را نشد

#محمد_سهرابی

@religious_poems

3 months ago

#۲۱۶۱
1403/7/1

در عزای رقیه محزون
طبق رسم محرّم هر سال

شب سوم شب جنون من است
وسط روضه می‌روم از حال

راستی دختر سه ساله بگو
راز این گنبد سپید تو چیست؟

نکند رنگ گیسوان تو را
دیده باشد کسی زبانم لال؟

#شایان_مصلح

@religious_poems

3 months ago

#۲۱۶۰
1403/6/31

صاحب حوض کوثر و آب بقا محمد است
آینه در آینه تکرار خدا محمد است

خدا هر آن‌چه بخشد از طفیلی وجود اوست
خالق بی چون و چرای ماسوا محمد است

علی روایتش کند اوّلنا محمد و
اوسطنا محمد و آخرنا محمد است

قبله به سوی مرتضی سجود می‌کند ولی
قبله به وقت هر نماز مرتضی محمد است

کعبه طواف می‌کند پای برهنه گرد او
صفای سنگ وا نهم سعی و صفا محمد است

تربت کربلا اگر شفا دهد به اذن اوست
راز شفای تربت خون خدا محمد است

اگر چه اژدها شود عصای موسای نبی
معجزه کار او بود ذکر عصا محمد است

اقامه نماز ما سوی مدینةالنبی‌ست
قبله‌نمای شیعیان در همه جا محمد است

تربت او مدینه و در همه جا حضور  اوست
مثل خداست ذات او نگو کجا محمد است

ظاهر لوح و قلم و کرسی و عرش جسم اوست
سرّ احد در دل اسرار دعا محمد است

میم میان اسم او تمام راز خلقت است
ذات درون ذات‌ها یقین نما محمد است

فرق میان عابد و شکوه معبود کجاست؟
تمایزش نقطه بود نقطه با محمد است

نبی و صدیق و ولی عاصی و فرزانه و مست
چشم امید همگان روز جزا محمد است

طبیب نوح و آدم و دوای موسی و مسیح
بخوان تو یا من اسمه چون که دوا محمد است

تو را رها نمی‌کند گر چه رهایش بکنی
رفیق روز بی‌کسی در دو سرا محمد است

#سجاد_احمدیان

@religious_poems

3 months ago

#۲۱۵۹
1403/6/30

خبر آمد که ز معشوق خبر می‌آید
ره گشایید که یارم ز سفر می‌آید

کاش می‌شد که ببافند کمی مویم را
آب و آیینه بیارید پدر می‌آید

نه تو از عهده این سوخته برمی‌آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می‌آید

جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالباً درد به دنبال جگر می‌آید

راستی! گم شده سنجاق سرم دست تو نیست؟
سر که آشفته شود حوصله سر می‌آید

هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم
نیم‌عمامه از آن بهر تو در می‌آید

به کسی ربط ندارد که تو را می‌بوسم
که به جز من ز پس کار تو بر می‌آید؟

راستی! هیچ خبردار شدی تب کردم؟
راستی! لاغری من به نظر می‌آید

راستی! هست به یادت دم چادر گفتی
دختر من! به تو چادر چقدر می‌آید

سرمه‌ای را که تو از مکه خریدی بردند
جای آن لخته خونم ز بصر می‌آید

#محمد_سهرابی

@religious_poems

3 months ago

#۲۱۵۷
1403/6/27

جرمم آن‌جا که لنگر اندازد
گردش از چرخ اخگر اندازد

با چنین جرم خوش‌دلم که خدای
کار محشر به حیدر اندازد

یا علی گر به حشر قنبر تو
کبر را سایه بر سر اندازد

جای دارد که ابر رحمت تو
سایه بر اهل محشر اندازد

این نه وصف تو شد که می‌گویم
در ز افلاک برتر اندازد

قنبرت را همی سزد به خدای
طرح افلاک دیگر اندازد

#ناشناس

@religious_poems

3 months, 1 week ago

#۲۱۵۶
1403/6/25

برائت را بخر لعن عمر کن
نماز شب سحر لعن عمر کن

به روی دامن مادر بنه سر
به همراه پدر لعن عمر کن

درون روضه زهرای اطهر
چو می‌سوزد جگر لعن عمر کن

به تعداد تمام ریگ صحرا
به جای هر بشر لعن عمر کن

ندارد گر ثمر سیر و سلوکت
چو می‌خواهی ثمر لعن عمر کن

به هر جا روضه عباس و مشک است
به یاد آن قمر لعن عمر کن

درون جنّتم رفتی کمی بغض
به همراهت ببر لعن عمر کن

به فرزندت وصیت کن دم مرگ
دمادم ای پسر لعن عمر کن

نصیحت کن به هر آشفته‌دل که
شود کامت شکر لعن عمر کن

#سجاد_احمدیان

@religious_poems

3 months, 1 week ago

#۲۱۵۵
1403/6/23

رفتم غبار مرقد مولا علی شوم
گفتند قبل تو مه و خورشید در صف‌اند

#نوید_افتاده

@religious_poems

6 months, 2 weeks ago

#۲۱۱۳
1403/3/18

بهترین آقا! بدترین‌ها را خودت خوانده‌ای آقا
بهترین آقا! به جوادت قسم داده‌ای بهترین‌ها را

حبّ تو باشد بهتر از ثروت عالم و آدم
جان ما باشد کم‌ترین مال باارزش در این دنیا

#محمدحسین_قمری

@religious_poems

We recommend to visit

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند..💕

ارتباط با ادمین کانال👇
@khodshenasivo_comment

Last updated 1 month ago

Last updated 9 months, 1 week ago

﮼ظاهرا چشم شما میل به کشتن دارد...
شعور داشته باشید، با منبع کپی کنید

Last updated 1 month, 2 weeks ago