هُوَ الْأَوَّلُ‏ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن‏

Description
حضرت مولا علی صلوات الله علیه:
من اول هستم و من آخر هستم و من ظاهر هستم و من باطن هستم.
أنا الأول و الآخر و الظاهر و الباطن

الإختصاص ص163
مناقب ج‏3 ص387
بحار ج‏39 ص348
سفينة البحار ج‏5 ص102
مدينة المعاجز ج‏2 ص255

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
We recommend to visit

القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75

Last updated 1 year, 5 months ago

القناة الرسمية لابن بابل
الحساب الرسمي الموثق على فيسبوك: https://www.facebook.com/Ibnbabeledu?mibextid=ZbWKwL

الحساب الرسمي الموثق على يوتيوب :https://youtube.com/@iraqed4?si=dTWdGI7dno-qOtip

بوت القناة ( @MARTAZA79BOT

Last updated 3 months, 1 week ago

Last updated 1 month, 2 weeks ago

2 months ago

امان از دل خونین صاحب الزمان از شدت گناه و معصیت و فتنه و بدعت در عصر غیبت

قُنوتُ مَولانَا الوَفِيِّ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ العَسكَرِيِّ:
قنوت مولاى وفادارمان، امام حسن عسكرى عليه السلام:

●«...مَعَ مَا يَتَجَرَّعُهُ فِيكَ مِنْ مَرَارَاتِ الْغَيْظِ الْجَارِحَةِ بِحَوَاسِّ [بِحَوَاشِي] [بِمَوَاشِي] الْقُلُوبِ وَ مَا يَعْتَوِرُهُ مِنَ الْغُمُومِ وَ يَفْزَعُ عَلَيْهِ مِنْ أَحْدَاثِ الْخُطُوبِ- وَ يَشْرَقُ بِهِ مِنَ الْغُصَصِ الَّتِي لَا تَبْتَلِعُهَا الْحُلُوقُ وَ لَا تَحْنُوا عَلَيْهَا الضُّلُوعُ مِنْ نَظَرَةٍ إِلَى أَمْرٍ مِنْ أَمْرِكَ وَ لَا تَنَالُهُ يَدُهُ بِتَغْيِيرِهِ وَ رَدِّهِ إِلَى مَحَبَّتِكَ».

●[خداوندا ! ... فرزندم مهدی عجل الله فرجه]  و در اين راه، تلخى ناراحتى را به خاطر تو با دل و جان، ذره ذره (جرعه جرعه) مى‌چشد و اندوه او را فرا مى‌گيرد و از پيشامدهاى سهمگين، به ناله و فغان مى آيد و غُصّه هاى گلوگير و غير قابل تحمّل بر او وارد می شود هنگامی كه به امری از امور تو می‌نگرد [که تعطیل شده و بر زمین مانده ، یا توسط گمراهان و منحرفان تحریف شده] و دستش از اصلاح آن کوتاه است و نمی‌تواند آنگونه که تو دوست داری ، قرارش دهد.

مصباح المتهجد (طوسی) صفحه 160
مهج الدعوات و منهج العبادات (سید بن طاووس) صفحه 66
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث جلد 82 صفحه 232

رفقای امام زمانی!
شیعیان و محبین مولا!
به خاطر قلب جریحه دار حجة بن الحسن العسکری صلوات الله علیه برای فرج زیاد دعا کنیم
?****

2 months, 3 weeks ago

هر فیض و خیری که بناست به ما برسد فقط از کانال امام زمان صلوات الله علیه است و بس.

1️⃣أَيْنَ بابُ اللّٰهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتىٰ؟

●کجاست دروازۀ به سوی خدا که از آن آمده شود

دعای ندبه منقول از امام صادق صلوات الله علیه

2️⃣السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ

●سلام بر تو اى درگاه خدا كه آمده نشود جز از آن

المزار الكبير/لابن المشهدي صفحه 586
المزار/للشهيد الاول صفحه 204
مفاتیح الجنان اعمال سرداب

3️⃣السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ الَّذِی لَا یُؤْتَی إِلَّا مِنْهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَبِیلَ اللَّهِ الَّذِی مَنْ سَلَکَ غَیْرَهُ هَلَکَ

●سلام بر تو ای دروازه خدا که هیچ کس جز از آن دروازه به سوی قرب خدا نایل نگردد، سلام بر تو ای راه خدا که هر کس به غیر از آن طریق رود هلاک می گردد

بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 99 صفحه 117

3 months, 2 weeks ago

پاسخی ساده به یک مشت جاهل که می گویند معلوم نیست الان دقیقا در چه ماه و روزی قرار داریم و تاریخ پس و پیش شده.

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي صلوات الله علیه أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (صلوات الله علیه) قَالَ لِابْنِ عَبَّاسٍ إِنَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِّ سَنَةٍ

امام جواد صلوات الله علیه: امیرالمومنین صلوات الله علیه به ابن عباس فرمود: شب قدر در هر سالى وجود دارد.

الكافي- ط الاسلامية ج 1 ص 532

متاسفانه در بحث مهدویت، انحرافات زیادی دیده می شود، خصوصا از جانب شیعه نمایان و گرگ های در لباس میش.
یک شبهه خنده دار و کاملا سخیفی که از سوی جهال مطرح می شود این است که اصلا مشخص نیست الان دقیقا در کدامین ماه قمری از سال هستیم و تاریخ دستکاری شده...
خب سوال ما از این حمقاء این است که مگر از قدیم الایام تا به امروز در هر سال شب قدر وجود نداشته؟ دهم محرم و عاشورا وجود نداشته؟ نهم ربیع و فرحة الزهراء سلام الله علیها وجود نداشته؟ شهادت ها و ولادت های معصومین صلوات الله علیهم وجود نداشته؟ طی این سال ها ماه رمضان و روزه واجب آن وجود نداشته؟ ماه های حج واجب و حاجی ها وجود نداشتند؟ این همه مناسبت های تاریخی در سال وجود نداشته؟ مردمان مسلمانی که این مناسبت ها را پاس می داشتند و تکریم می کردند و اعمال مخصوصش را انجام می دادند، وجود نداشتند؟ شبهای مخصوص احیاء در طول سال وجود نداشتند؟ آن همه فقیه و عالم و شیعه که در طول تاریخ در سده های مختلف حضور داشتند، و مرزداران و نگهبانان دین الهی بودند
، وجود نداشتند؟ دقیقا در چه برهه ای از زمان و کِی، تاریخ پس و پیش شده؟ که این همه مسلمانان در طول تاریخ نفهمیدند و توی جاهل فهمیدی.
باطل بودن این شبهه مسخره و جاهلانه مثل روز روشن است ولی دردناکتر از آن شبهه، این است که یک مشت آدم احمق تر از طراح این شبهه، دنبال چنین اشخاصی راه می افتند و شبهه اش را کورکورانه می پذیرند؛ خلایق هرچه لایق.
قطعا بدانید این شبهه خروجی اتاق فکر جواسیس و دشمنان ظهور امام زمان صلوات الله علیه و عجل الله فرجه است تا در اصل ظهور و علائم حتمی آن شک و تردید ایجاد کنند
، چون علائم ظهور بر پایه تاریخ و ماه های قمری بیان شده.

اللهم عجل لولیک الفرج

7 months ago

?تشرف سید بحر العلوم محضر مبارک امام زمان عجل الله فرجه

سید بحر العلوم آن حضرت[امام زمان عجل الله فرجه ] را در راه سامره می‌بیند ولی ایشان را نمی شناسد.
جناب شیخ علی اکبر النهاوندی در کتاب جنّة العالیه خود ذکر نموده: بدان بعضی از ارباب مقاتل برای توضیح و تشریح اخباری که در فضیلت گریه بر سید الشّهدا علیه السّلام وارد شده که خداوند گناه گریه کننده را به یک قطره اشک می‌آمرزد. به ملاقات مرحوم بحر العلوم با حضرت حجّت علیه السّلام در راه سامرّه متشبّث شده اند و مجمل کیفیّت آن علی ما هو المعروف این است:
آن مرحوم وقتی به سامرّه می‌رفت، در بین راه به این مسأله فکر می‌کرد که گریه بر حسین علیه السّلام گناهان را می‌آمرزد، ناگاه دید عربی سوار بر حصاء مقابلش رسید، سلام کرد و پرسید: جناب سید شما را متفکّر می‌بینم، چه خیال می‌کنید؟ اگر مسأله علمی است، صحبت بدارید! شاید من هم بی ربط نباشم.
جناب بحر العلوم عرض کرد: در این خصوص متفکّرم که چگونه می‌شود حق تعالی این همه ثواب به زائرین و بکّایین حضرت سید الشّهدا علیه السّلام بدهد که در هر قدمی که زائر بر می دارد، ثواب یک حجّ و یک عمره در نامه عملش نوشته شود و برای یک قطره اشک، تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده شود.
آن سوار عرب فرمود: تعجّب مکن! من برای شما مثلی می‌آورم تا مشکلت حلّ گردد. وقتی سلطانی در صحرا و بادیه در شکارگاه وارد خیمه ای شد؛ چون غلامان از سلطان دور افتاده بودند. پس در آن سیاه چادر، پیر زال با پسری دید و در گوشه خیمه عنیزه ای داشتند؛[ یعنی بزی] که از آن شیر دوشیده، گذران می‌کردند. آن‌ها بز را برای سلطان کشتند و طعام حاضر کردند و بر چیز دیگری غیر از آن قدرت نداشتند، سلطان را نمی شناختند و محض اکرام ضیف، این عمل را کردند. سلطان شب آن جا ماند.
روز بعد در سلام عام سلطان کیفیّت خود را نقل نمود که من در شکارگاه، تشنه و گرسنه در بادیه خونخوار از غلامان دور افتادم تا آن که در شدّت گرمی هوا به خیمه این پیر زال رفتم و مرا نمی شناختند.
ما یملک این عجوزه و پسرش بزی بود که از شیر آن گذران می‌کردند. بز را کشته، برای من کباب نموده، حاضر ساختند، الحال چه کنم؟ در عوض به این‌ها چه بدهم و چه کنم که تلافی محبّت این زن و پسرش بشود؟
یکی گفت: صد گوسفند به او بدهید.
دیگری از وزرا گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.
دیگری گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان فرمود: هرچه بدهم، کم است. اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم، آن وقت مکافات به مثل کرده ام. چون آن‌ها هرچه داشتند، به من دادند، من هم باید هرچه دارم، به ایشان بدهم تا مکافات شود.
الحال، جناب بحر العلوم! حضرت سید الشهدا علیه السّلام هرچه از مال و منال، اهل و عیال، پسر و برادر، دختر و خواهر، سر و پیکر داشت، در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و باکین آن جناب، آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجّب نمود. این را فرمود و از نظر سید غایب شد.

?عبقری الحسان،ج۲،ص۵۴۶

#شجاعت_هشتم
#کمپین_بازگشایی_حرم_مطهر_حضرت_ابولولو_رحمة_الله_علیه

@abololo

1 year, 1 month ago

⬆️ ادامه از مطلب قبل

2⃣ در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم نیز دربارهٔ این آیه آمده است:

و به بنی اسرائیل اعلام کردیم! یعنی آنها را آگاه کردیم؛ سپس خطاب با بنی اسرائیل قطع شده و امّت حضرت محمد صلی ﷲ علیه و آله مورد خطاب واقع شده و فرموده: «قطعاً دوبار در زمین فساد خواهید کرد؛» یعنی اولی(ابوبکر) و دومی(عمر) و اصحاب آن دو و نقض عهدی که کردند. «و قطعاً سرکشی بسیار بزرگی خواهید کرد؛» یعنی آنچه که به ناحق ادعای خلافت کردند....

وَ قَضَيْنٰا إِلىٰ بَنِي إِسْرٰائِيلَ فِي اَلْكِتٰابِ أَيْ أَعْلَمْنَاهُمْ ثُمَّ اِنْقَطَعَتْ مُخَاطَبَةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ خَاطَبَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: لَتُفْسِدُنَّ فِي اَلْأَرْضِ  مَرَّتَيْنِ يَعْنِي فُلاَناً وَ فُلاَناً وَ أَصْحَابَهُمَا وَ نَقْضَهُمُ اَلْعَهْدَ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً يَعْنِي مَا اِدَّعَوْهُ مِنَ اَلْخِلاَفَةِ...

?تفسير القمي، ج ۲، ص ۱۴
?بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۴۵

3⃣ در خطبهٔ منسوب به امیرالمومنین علی علیه السلام به روایت نعمانی آمده است:

امّا آنچه در کتاب خداوند تعالی نازل شده از آن جمله است که خطاب با قومی است اما مراد از آن قومی دیگر است؛ پس سخن خداوند که فرمود: «و برای بنی اسرائیل در کتاب اعلام کردیم، قطعا دوبار در زمین فساد خواهید کرد و سرکشی بسیار بزرگی خواهید نمود؛» معنا و خطاب این آیات متوجه امّت محمّد صلی ﷲ علیه و آله است و اصل تنزیل برای بنی اسرائیل بوده است...

أَمَّا مَا نَزَلَ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی مِمَّا هُوَ مُخَاطَبَةٌ لِقَوْمٍ وَ الْمُرَادُ بِهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً» وَ الْمَعْنَی وَ الْخِطَابُ مَصْرُوفٌ إِلَی أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَصْلُ التَّنْزِیلِ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ...

?بحار الأنوار، ج ۹٠، ص ۹۱
@Ajayebezohoor@Ajayebezohoor

1 year, 1 month ago

? آیا حملات اسرائیل به فلسطین در قرآن کریم آمده و به این آیه: «وَ قَضَيْنا إِلي‏ بَني‏ إِسْرائيلَ فِي الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبيراً» مرتبط است یا خیر؟

وَ قَضَيْنا إِلي‏ بَني‏ إِسْرائيلَ فِي الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبيراً۞ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْکُمْ عِباداً لَنا أُولي‏ بَأْسٍ شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً۞ ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفيراً۞ إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبيراً (۴-۷ إسراء)

? ترجمهٔ آیات:
و برای بنی اسرائیل در کتاب اعلام کردیم: دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و سرکشی بسیار بزرگی خواهید نمود. پس هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان سرسخت و نیرومند خود را بر ضدّ شما برمی‌انگیزیم؛ پس در میان خانه‌ها جستجو می‌کنند. و این وعده‌ای قطعی است! پس از چندی دوباره شما را بر آنها چیره می‌کنیم؛ و شما را به وسیله اموال و پسرانی کمک می‌کنیم؛ و نفرات شما را بیشتر قرار می‌دهیم. اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می‌کنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود می‌کنید. و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، آثار غم و اندوه در صورت‌هایتان ظاهر می‌شود؛ و باید داخل مسجد شوند همان گونه که بار اول وارد شدند؛ و آنچه را زیر سلطه خود می‌گیرند، در هم می‌کوبند.

? تفسیر اهل البیت علیهم السلام:

? امام صادق علیه السلام فرمودند:
و برای بنی اسرائیل در کتاب اعلام کردیم دوبار در زمین فساد خواهید کرد: منظور از این دوبار، کشتن علی بن ابی طالب و نیزه زدن به امام حسن علیهماالسلام است.

و سرکشی بسیار بزرگی خواهید نمود: منظور کشتن حسین علیه السلام است.

پس هنگامی که نخستین وعده فرا رسد: منظور وقتی است که زمان یاری خون امام حسین علیه السلام فرا رسد.
گروهی از بندگان سرسخت و نیرومند خود را بر ضدّ شما می‌انگیزیم؛ پس در میان خانه‌ها جستجو می‌کنند. و این وعده‌ای قطعی است: منظور گروهی هستند که خداوند قبل از قیام حضرت قائم آنها را برمی‌انگیزد و آنان هیچ کسی که در ریختن خون آل محمد نقش داشته را رها نمی‌کنند، مگر اینکه او را می‌کشند.

و وعده‌ای قطعی است:
منظور قیام قائم علیه السلام است.

پس دوباره شما را بر آنان چیره می‌کنیم: منظور خروج(و رجعت) امام حسین علیه السلام در بین هفتاد نفر از یارانش است...

?الکافی، ج ۸، ص ۲۰۶

همانطور که مشاهده می‌کنیم در تفسیر اهل البیت علیهم‌ السلام این آیات ربطی به قوم یهود و بنی اسرائیل و شکست آنان در آخرالزمان ندارد. بلکه خطاب این آیات بنی اسرائیل است؛ امّا مراد امّت رسول خدا صلی ﷲ علیه و آله می‌باشد. یا بهتر بگوئیم مراد از «و قضینا إلی بنی اسرائیل» یعنی برای بنی اسرائیل اعلام کردیم که، شما امّتِ پیامبرِ خاتم چنین فسادهایی را در زمین خواهید کرد؛ و خداوند نیز به وسیلهٔ قائم آل محمد و رجعت امام حسین علیه السلام و یاران ایشان از غاصبان حق اهل‌ البیت و قاتلین ایشان انتقام خواهد گرفت. بنابراین طبق تفسیر اهل البیت، این آیات بر ضد جماعت موسوم به اهل‌ سنّت است نه قوم یهود و...!

در تایید این دیدگاه مطالب زیر قابل توجه است:

1⃣ در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام حدیثی مشابه حدیث امام صادق علیه السلام آمده که دشمنان و قاتلین اهل البیت علیهم السلام یهود این امّت نامیده شده‌اند و وعده انتقام داده است:

? پیامبر اکرم صلی ﷲ علیه و آله:
آیا می‌خواهید شما را از یهودیان این امّت که شبیه به آن یهودیان هستند آگاه کنم؟ گفتند: آری یا رسول اللّه! فرمودند: گروهی از امّت من هستند که خود را از امّت من می‌دانند و با این حال، با فضیلت‌ترین ذرّیه مرا شهید می‌کنند، پاکیزه‌ترین نسل مرا به قتل می‌رسانند، شریعت و سنّت مرا تغییر داده و حسن و حسین مرا شهید می‌کنند؛ همان طور که گذشتگان یهود، یحیی پسر زکریا را کشتند...

...أَ فَلاَ أُنَبِّئُكُمْ بِمَنْ يُضَاهِيهِمْ مِنْ يَهُودِ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ: قَوْمٌ مِنْ أُمَّتِي يَنْتَحِلُونَ بِأَنَّهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِي يَقْتُلُونَ أَفَاضِلَ ذُرِّيَّتِي وَ أَطَايِبَ أَرُومَتِي وَ يُبَدِّلُونَ شَرِيعَتِي وَ سُنَّتِي وَ يَقْتُلُونَ وَلَدَيَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ كَمَا قَتَلَ أَسْلاَفُ هَؤُلاَءِ اَلْيَهُودِ زَكَرِيَّا وَ يَحْيَى...

?التفسير المنسوب إلى الإمام العسکری، ص ۳۶۸
@Ajayebezohoor@Ajayebezohoor

⬇️ ادامه در مطلب بعد

1 year, 3 months ago

ادامه بخش قبلی....تا به من رسیدند، مرا به اسم صدا کردند و گفتند: «با من چکار داری؟» گفتم: آقا شما را نمی شناسم. گفتند: «من همان کسی هستم که پنج ساعت است مرا صدا زدی. » گفتم: اگر شما واقعاً همان آقا هستید، پس قطعاً از مشکل من مطّلعید. لبخندی زدند و از نوری که در میان نور شکفت، فهمیدم که لبخند زده اند. فرمودند: «بلی. مشکل شما حل شد. شما روز دوشنبه بدون هیچ واهمه خودتان را به دادگاه معرفی کنید. ما حکم برائت شما را امضا کردیم. حکم را بگیرید و بیرون بیایید.» تا آقا راه افتادند که بروند, گفتم: آقا! شما این همه قدرت دارید، چرا این همه شیعیان هندوستان گرفتار هستند؟ آقا جوابی سخت و کارگشا فرمودند: «آنها کی مثل تو در خانه ما آمده اند و از ما پاسخ نشنیده اند؟» ??? این جمله را که نقل کرده بود، مرحوم سید فرزند علی فرموده بود: تو پولت را بردار. ما به پول شما نیاز نداریم. کلیددار می گوید که من به عربی به آقا گفتم: شما پول را نیاز نداری. کلّ طلبه های «نجف» در زندگی مشکل دارند. به ما بدهید تا آن را برای آنها بفرستیم. ایشان به من فرمودند: «آقا همه این سربازان و ارادتمندان را زیر نظر دارد. اینها آقا و مولا دارند و روزیشان به پول یک هندوی نامسلمان حواله نشده است. این پول را نگرفتند و او را روانه کردند.
این ماجرا به خوبی معلوم می کند که مثل سید فرزند علی لازم است که هم مقام آقا را بداند و هم در برابر مال و منال دنیا سر کج نکند تا بتواند با یک اشاره، یک نفر را با آن چنان وضعیتی نجات بدهد و او را به در خانه آقا بقیه الله صلوات الله علیه و عجل الله فرجه بفرستد و پاسخ بگیرد. درسی که این ماجرا به ما می دهد و می تواند در تمام عمر، سرلوحه زندگیمان قرار بگیرد، این است که اگر ما هم صادقانه و با اخلاص و احساس اضطرار به در خانه حضرت برویم، مسلّماً پاسخ می شنویم.

متأسّفانه ما همه درها را می زنیم و بعد سراغ حضرت می رویم در حالی که ما باید در تمام مشکلاتمان به در خانه حضرت بقیه الله صلوات الله علیه و عجل الله فرجه برویم و از ایشان بخواهیم و پاسخ را هم بشنویم.

منبع: کتاب هیئت و هیئتی استاد بندانی نیشابوری

1 year, 3 months ago

تشرف شیرین شخص هندی که اینقدر آقا را صدا زد و یابن الحسن یابن الحسن کرد؛ تا بالاخره به فیض دیدار نائل شد

استاد مهدی پور حفظه الله: تشرّفات، فراوان بوده و هر کدام از آنها کاربردها و پیام های متعدّدی برای ما که در دوران غیبت محروم هستیم، دارند؛ امّا تشرّفی که خودم در طول زندگی از آن خیلی بهره برده ام, تشرّفی است که حدود نود سال پیش در «هند» واقع شده است.

من این تشرّف را با یک واسطه از شاهد ماجرا نقل می کنم. واسطه، مرحوم آیت الله سیدنورالدّین میلانی فرزند مرجع بزرگوار آیت الله سیدمحمّدهادی میلانی است که ایشان از کلیددار حرم مطّهر حضرت سیدالشّهدا صلوات الله علیه نقل می کند (مرحوم آیت الله میلانی امام جماعت حرم آقا امام حسین صلوات الله علیه بودند). در حدود نود سال پیش، کلیددار حرم آقا امام حسین صلوات الله علیه به هند رفته بود. آنجا خدمت یکی از علمای بزرگ، به نام سید فرزند علی رسیده و چند روز در محضرشان مهمان بوده است. روز دوشنبه ای یکی از هندوهای گاوپرست نزد ایشان می آید و می گوید: مشکلی دارم که گفته اند شما راه حلّی برای مشکل من دارید. پرسیده بود: مشکل شما چیست؟ او هم جواب داده بود: به من تهمت قتل عمد زده اند و در مدّتی که در زندان بوده ام, وکیلی از «انگلستان» گرفتم که به او بیست و پنج هزار روپیه دادم؛ ولی نتوانست از من رفع اتّهام کند. قرار بود امروز من اعدام شوم که با پیگیری های وکیلم یک هفته به من مهلت دادند تا دوشنبه هفته بعد اعدام شوم. دستم از همه جا کوتاه است و تنها راه پیش روی من این است که دوشنبه با پای خودم به پای چوبه دار بروم. به من گفتند شما آقای بزرگواری دارید که اگر او بخواهد، می تواند مشکل مرا حل کند. من آمده ام و از شما می خواهم که به هر وسیله ای است از آن آقا بخواهید که مشکل مرا حل کند. من آدم ثروتمندی هستم. نصف همه اموالم را به شما می دهم. ایشان در پاسخ می فرماید: بلی. ما چنین آقایی داریم ولی تو خودت باید به دنبال ایشان بروی. می پرسد: چطور بروم؟ می گوید: شما به بازار بروید. یک دست لباس کامل بخرید. (چون آن آقا هندو بوده و حتّی اگر به داخل اقیانوس می رفت، بدنش پاک نمی شد، ایشان خواسته بود که برای او لباس پاکی در نظر بگیرد) و یک دست حوله نو. بعد به حمّام برو. بعد از آنکه خود را کاملاً شستی، دست به هیچ چیز نزن و با این حوله نو، خود را خشک کن و لباس های نو را هم بپوش و نیمه شب به قبرستان شیعیان برو (چون امامزاده و مانند آن در آن شهر وجود نداشت.) در آنجا تنها متوجّه این بزرگوار باش و او را با عنوان «یابن الحسن» صدا کن. آن قدر او را صدا بزن تا تشریف بیاورد. وقتی تشریف آوردند و دردت را گوش دادند، قطعاً مشکلت حل شده است. کلیددار می گوید تا هفته بعد در منزل سید فرزند علی (آن عالم شیعه هندی) بودم. دوشنبه بعد آن هندو آمد و به قدری خوشحال بود که معلوم بود مشکلش حل شده است. شصت هزار روپیه جلوی سید گذاشت و تشکر کرد و گفت: مشکل من حل شد. سید پرسید: چطور حل شد؟ هندو گفت: من تمام آنچه را گفتید انجام دادم. در قبرستان حدود پنج ساعت با انقطاع کامل و اضطرار یابن الحسن گفتم. هوا داشت روشن می شد که حالت تردیدی در من به وجود آمد که نکند موفّق نشده ام و صدای من به گوش آن آقا نرسیده است!. ناگهان دیدم نوری از دور پیدا شد و شخصی سوار بر اسب آمد. من سیمایشان را نمی دیدم؛ فقط نور شدیدی در جلوی من نمایان بود که نمی توانستم به آن نگاه کنم. اسب ایشان هم سراپا نور بود و من فقط به پاهای اسب که روی زمین بود، می توانستم نگاه کنم....

ادامه در بخش دوم

1 year, 4 months ago

نجات یافتن علامه أمینی.

▪️فردي از مرحوم علامه اميني پرسيد: آيا شما به افتخار تشرّف به محضر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) نائل آمده‌ايد ؟؟
ايشان پاسخ دادند: آنگونه كه آن بزرگوار را بشناسم، نه. ولي داستاني دارم كه شنيدني است.
آنگاه فرمود: فردي از اهالي بغداد كه سُنّي و متعصّب و افراطي بود، با من دوستي و آشنائي داشت و من براي هدايت او و زدودن غبار و زنگارهاي تعصّبِ ذهن او، گاه و بيگاه از كتابهاي خودشان مطالبي را در مورد ولايت أمیر مؤمنان علیه السلام براي او نقل مي‌كردم و او مي‌شنيد.
من شب نهم ربيع الاوّل كه عيدُالزهراء سلام الله علیها گفته مي‌شود، هميشه در منزلم بخاطر محبّت به اهلبيت و بيزاري از ظالمان و غاصبان حقوق آنان، مجلس داشتم كه گروهي از اهل علم و ايمان شركت مي‌كردند و فرد فوق‌ الذكر نيز بخاطر آشنائي با من به آن مجلس راه مي‌يافت. امّا از اوّل تا به آخر عبوس و ناراحت در گوشه‌اي مي‌نشست و به سخنان دوستان گوش مي‌داد.
مدّتي از اين مجلس گذشته بود كه روزي نزد من آمد و مرا به خانه خويش به ميهماني دعوت كرد و من نيز باز هم به اميد هدايتي او پذيرفتم و در يك روز تعطيل مقرّر شد به بغداد و به خانه او بروم. روز موعود فرار رسيد و من وارد بغداد شدم. سر كوچه‌اي كه مي‌بايد طبق آدرس مي‌رفتم، سيّد گرانقدري جلوي من آمد و ضمن سلام و تعارفِ معمولي، گفت: منزل فلاني را مي‌خواهيد ؟؟ گفتم: آري، و فكر كردم او را به عنوان راهنما فرستاده است.
گفت: من شما را راهنمائي مي‌كنم بفرمائيد.
به همراه او به منزل رفتيم و در زديم. ميزبان درب منزل را كه در كنار رودخانه دجله بود، گشود و بسيار به گرمي استقبال كرد و ما را به طبقه فوقاني هدايت كرد. در طبقه فوقاني اطاقي بود كه درش بسته بود و كليد روي درب بود و از درون اطاق صداي گروهي به گوش مي‌رسيد و معلوم بود كه پُر از ميهمان است.
ما را به اطاق ديگري راهنمائي كرد و سريع يك چاي اورد و ضمن گفتگوئي كوتاه، از دهانش پريد كه «شيخ عبدالحسين! امشب مي‌خواهم حساب نُهُم ربيع الاوّل و مطالب الغدير شما را تصفيه كنم و پاداش شما را بدهم».
تا اين جمله را گفت، سيّد كه من فكر مي‌كردم از دوستان اوست، و او هم فكر مي‌كرد همراه من، از دوستان من است برخاست و گفت: تهديد مي‌كني ؟؟ چه گفتي ؟؟ آنگاه گلوي او را آنقدر فشرد كه خفه شد. سپس به من گفت: شالت را بده؛ بعد شال را گرفت و دست و پاي او را محكم بست و پنجره‌اي را بسوي شطّ دجله بود، باز كرد و او را آهسته به دجله افكند و به من گفت: زود حركت كن؛ كه اينجا ، جاي تو نيست. هنگامي كه حركت كرديم، آن درِ اطاق را كه گروه زيادي داخل آن بودند و كليد روي درب بود، پيچاند و قفل نمود و هر دو به سرعت از پله‌ها پائين آمديم. از خانه خارج شديم. سر كوچه كه رسيديم من ديدم كه كسي مرا با نام و نشان صدا زد و گفت: شما شيخ عبدالحسين هستي ؟؟
گفتم: آري! ولي ناگهان ديدم كه سيّد ناپديد شد.
آن مرد گفت: تَعَالْ إرْكَبْ. بيا سوار شو.
ديدم قايق كوچكي آماده است. سوار شدم و به همراه او از دجله گذشتم. از او پرسيدم: شما از كجا مرا مي‌شناسي و چگونه به سراغ من آمدي ؟!
گفت: من روزها در دجله كار مي‌كنم و شغلم انتقال مسافر بوسيله اين قايق كوچك است. امشب در منزل بودم و غذا خورده بودم و پاسي از شب گذشته بود كه حضرت امام كاظم علیه السلام را در عالم رؤيا و خواب ديدم. ايشان به من فرمودند: برخيز! به اين آدرس برو و يكي از دوستداران ما را كه نامش عبدالحسين است و اينك در مخاطره مي‌باشد، از شطّ عبور بده و از بغداد به كاظمين برسان، و من به دستور آن حضرت آمدم.

? كرامات صالحين «دانشمند مورّخ شیخ محمد شریف رازی» ٫ صفحه 291


▫️کانال جِلاَءٌلِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate

1 year, 4 months ago

اعتراض به امام زمان صلوات الله علیه ⛔️ وَ اجْعَلْنا ... الرَّاضِينَ بِفِعْلِهِ ●خدایا ما را از کسانی قرار بده که به کار حضرت خشنود هستند (به هرچه که حضرت بکند راضی هستند) مفاتیح الجنان - دعایی بسیار با عظمت که در عصر غیبت باید خواند منقول از ابوعمرو عثمان…

We recommend to visit

القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75

Last updated 1 year, 5 months ago

القناة الرسمية لابن بابل
الحساب الرسمي الموثق على فيسبوك: https://www.facebook.com/Ibnbabeledu?mibextid=ZbWKwL

الحساب الرسمي الموثق على يوتيوب :https://youtube.com/@iraqed4?si=dTWdGI7dno-qOtip

بوت القناة ( @MARTAZA79BOT

Last updated 3 months, 1 week ago

Last updated 1 month, 2 weeks ago