@pyanyasha arts
@pyanyasha2 doodles
Last updated 2 months, 1 week ago
Хентай игры на андроид
Last updated 1 month ago
نشد ما به مادرمون بگیم حالت تهوع داریم
چایی نبات گزینه اولش نباشه.
بعد من هر کی اینو بهم میگه، میگمچایی نبات بخور فکر میکنه دارم مسخره اش میکنم، ناراحت میشه که درکش نمیکنم حالش بده. بخدا مسخره نمیکنم، این راه اول و آخره بلدم تا نقطهی بالا آوردن.
Losing respect for someone is such a weird thing because you don't hate the person. You just don't feel the need to talk to them again or even think about them in the same way. You're just done.
کسی اینجا عضو گروههای Azta هست؟
حضوری یا آنلاین تجربهی شرکت تو گروههاشونو داره؟
بهار دیشب گفت فلانی گفت دیگه نمینویسه، رفت پی زندگیش. نکنه تو هم بذاری بری.
گفتم زندگی روزمرهام و جایی که هستم اوضاعم خوب و درست بشه، منم میرم. چون از روزمرگی و برای اینکه شاید چند ساعتی فرار کنم مینویسم و هستم.
ولی واقعیت اینه در هر دو شکلش دارم خفه میشم. در هر دو شکلش دردناکه برام ادامه دادن.
حقیقی، مجازی. هر روز انگار یکی تو صورتم سیلی میزنه و من با گریه میخوام به یکی پناه برم ولی دوباره توی صورتم میخوره.
دوتا دست گلومو چسبیدن، رهام نمیکنن.
انگار ناراحتیم از تو حلقم میخواد بزنه بیرون. ولی نمیشه.
نمیشه دیگه، نمیشه عزیز من.
برم کجا، کجا فرار کنم؟
به کی بگم درد دارم؟
کاش میشد ادم مغزشو مثل دندون مصنوعی، شبا دربیاره بذاره تو یه ظرفی، بگیره بخوابه. صبح پاشد دوباره بذاره سر جاش.
اخیرا فهمیدم م. مودب پور، در واقع مرتضی مودب پوره، و آقاست. از اونموقع یه حالی شدم. همیشه فکر میکردم خانمه.
@pyanyasha arts
@pyanyasha2 doodles
Last updated 2 months, 1 week ago
Хентай игры на андроид
Last updated 1 month ago