قلب درد < < < <

راستش من در هر زمینه ایی که میخوام فعالیت کنم یه بگایی با یه لبخند بزرگ بهم سلام میکنه

راستش من ناراحتم ، خیلی خسته ام  اینقد خسته که حتی با خوابیدنم خوب نمیشه ، سردرد شدیدی دارم ، حوصله هیچیو ندارم ، درسام روز به روز ضعیف تر میشه ، قلب درد ، لرزیدن دستام ، آدمایی که دوسشون دارم تا میتونن ایگنورم میکنن ، من خیلی حسودم ، خیلی زیاد اینقد زیاد که نمیدونم چطوری تا الان از حسودی سر هرچیزی دووم آوردم ، سعی می‌کنم آدم خوبی باشم ولی هرچقدر بیشتر تلاش می‌کنم بقیه بیشتر ازم فاصله می‌گیرن ، ظاهر خوبی ندارم ، اصلا قیافه قشنگی ندارم هیچکدوم از اعضای صورتمو دوست ندارم ، خانواده سخت گیری دارم که نفس کشیدنم برام سخت میکنن ، میخوام از خونه فرار کنم و به مدرسه برم ولی مدرسه هم نمیزاره دو دیقه خوشحال باشه آدم ، شبا از اورثینک نمیتونم بخوابم ، نمیدونم...اینقد درد دارم که حتی نمیدونم چجوری بنویسمشون

?︎? ????︎'? ????︎?︎? ?︎??︎? .

اون روزی که بدون سردرد شدید شروع بشه عیده منه عید .

از اعماق وجود
خار مادر مدرسه رو با تمام مسئولین گاییدم

خواهش میکنم

خواهش میکنم

اگه حسود بودن آدم بود میشد من