‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام ستاره جان.
من به تازگی فصل اول قلب رو تموم کردم و باید بگم که دست مریزاد زن ! عجب مغز و خلاقیتی. واقعا تا کجای ذهنت پیش رفتی که ایده این داستان پیچیده رو خلق کردی ؟
حقیقت عاشقشم و مشتاقم که زودتر برم سراغ فصل دو. ولی یکچیزی هست. نمیگم این اشکال کار توعه که اصلا نیست. تو کلمات رو در عین سادگی خیلی تمیز و دوست داشتنی انتخاب کرده بودی. با وجود فلش بک های زیاد و تو در تو بودن داستان من اصلا اصلا مشکلی برای درک اینکه چه اتفاقی افتاد و تهش چیشد نداشتم. ولی یک خلائی حس میکنم. دلم می‌خواست قلب یک سریال میبود. اون خلا بخاطر اینه که انقدر خوب و زیبا توصیفش کردی که منی که قوه تخیل و تصورات قوی دارم دلم میخواست به چشم اینو ببینم. اون موهای زال و زیبایی رو ببینم. تنها حسرت و ناراحتی که نسبت به این داستان داشتم این بود.

Maryam Tabatabaeian (@maryam.tabatabaeian) • Instagram photos and videos
https://www.instagram.com/maryam.tabatabaeian/

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام بلک استار خانم.
من از طریق پنکیک با شما آشنا شدم. فکیشن با ژانر طنز کم نبود اما قلم شما یه شیرینی اعتیاد‌آور داشت که باعث شد بگردم و کانالتون رو پیدا کنم. اون موقع فکر میکنم چهارصد پونصد نفر توی کانالتون بودن. من براتون از احساسم راجع به پنکیک نوشتم و شما در جواب به من گفتید: نوش جونت.
شما جزو معدود نویسنده‌هایی بودید که جواب من رو دادید و باعث شدید لبخند بزنم و بخوام کارهای بیشتری از شما رو بخونم. این‌طور شد که رفتم سراغ بلایندد. بلایندد برای من فقط یک فکیشن نبوده و نیست. تمام کلمات و جملاتش به روحم بافته شده بلک‌استار خانم. ای کاش می‌تونستم میزان عشقم نسبت به بلایندد رو براتون بنویسم یا دستتون رو روی قلبم بذارم و بعد تمام اون احساس تعلق خاص نسبت به بلایندد رو به شما انتقال بدم تا شدت علاقم رو درک کنید. وقتی تمومش کردم رفتم توی دستشویی و تا می‌تونستم گریه کردم. همون موقع بود که یه چیزی در من تکون خورد و شما تبدیل شدید به نویسنده‌ی مورد علاقم. شما باعث شدید من جرعت و شجاعت نوشتن پیدا کنم. جرقه‌ی این فکر که « من هم می‌خوام یه روزی یه داستان به این زیبایی بنویسم» همونجا توی دستشویی بین اشک‌هام زده شد. من از اون موقع تا حالا در کنارتون بودم. چندبار براتون از احساسم راجع به نوشته‌هاتون گفتم، با عکس یه پیشی برای بلایندد میمم درست کردم و واستون فرستادم، همراه دوستم کتاب بلایندد رو خوندم و فیلمش رو توی ناشناستون ارسال کردم، بهتون گفتم دلم می‌خواد کاری کنم ازم متنفر بشید تا ردپام تا همیشه توی زندگیتون باشه و شما رو خندوندم، واستون آهنگ فرستادم و شما تمام مدت تک تک پیام‌های من رو با محبت جواب دادید.
تمام این‌ها رو گفتم تا در آخر شما عشق عمیق من نسبت به خودتون رو بهتر متوجه بشید و بدونید این‌ متن زیبایی که برام نوشتید چقدر من رو ذوق زده کرده. من پیامتون رو ساعت چهار صبح دیدم، درحالی که چند ساعت قبلترش داشتم برای شفا گرفتن مامان مریضم گریه می‌کردم و دعا می‌خوندم. احتمالاً می‌تونید حدس بزنید که پیامتون چطور وجود من رو پر از اکلیل کرد و تمام ناراحتی‌هام رو شست و برد. بعد از خوندنش خودم رو کوبیدم به در و دیوار و دور تا دور خونه رو راه رفتم تا جیغ نکشم. باعث افتخار و شادی منه که شما انبه رو پیدا کردید و بخشی از وقتتون رو توی کانال کوچولوی من گذروندید و مهم‌تر از همه این‌که باعث شدم شما این‌طور خوشحال بشید.

٭ نآمــه‌هآیی‌از‌طَــرَفِ‌یِکْــ‌بی‌سَر‌ُتَــهْ‌نو‌یــسْ

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
احتمالا قبلا نگفتم ولی؛
از بین همه محتواهای کانال‌تون نامه‌هایی از طرف یک بی‌سر و ته نویس رو خیییلی دوست دارم‌. به‌علاوه یادداشت‌ها.
بعد از اون هم آهنگایی که می‌ذارید.

البته جسارت نباشه؛ ولی بیشتر همه اینا خودتون رو دوست دارم.?✨

امیدوارم حرفام مفید باشن.

مرسی از همگی.

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
https://t.me/letssinjim/4913
مرسی لاولی:)?
من دقیقا اینطورم که گفتی داستانم ازاد میزارم حتی اگه پیرنگ بنویسم بازم داستانم خودش یه مسیری رو میگیره میره تا به پایان برسه.
فقط مشکلم عشق بود
مشکل‌تر از اون اینکه من طرفدار ژانر عاشقانه نیستم:( هم کم خوندم هم کم دیدم.
و کلا منظورم داستان بود.
و اره باگ فن فیک همینه، همه منتظرن اون دونفر عاشق بشن
و منی که نمیدونم چطوری عاشقشون کنم.
ولی حتی شده توی فن فیک‌ها بدون هیچ زحمتی دونفر عاشق هم شدن:|