زکات علم نشر آن است
آموزش های حوزه دیجیتال و هرچی که تصور میکنم برای کاربران مفیده
یوتوب :
https://www.youtube.com/@iOSF1?sub_confirmation=1
گروه اپل : @iOSF1_Group_chat
جستجو در آموزش ها | @IOSF1_bot
Last updated 3 days, 13 hours ago
🟠تعرفه تبلیغات:
https://t.me/ads_tube
➖➖➖➖➖➖
🟠بوست کانال:
https://t.me/Tube_Meme?boost
➖➖➖➖➖➖
🟠راه ارتباطی:
@itmorteza
➖➖➖➖➖➖
Last updated 1 week, 2 days ago
وَاسْتَغْفر اللَه إِنَّ اللَه كَان غفُورًا رَّحِيمًا ?،
قناتي لكافـة انواع الأعمال القرأنية ??️،
-----
#استخارة ♥️ #كشف ? #توقعات ?
#ختمات ? #خيرة_أعمال_قرأنية ??
-----
ام عبدالله ? @OM_AIABDUllAH
طرق الدفع ? @UDDDN
أراء الناس ♡ @NN_7Z
Last updated 1 year, 3 months ago
فیلم لبوفسکی بزرگ ساخته برادران کوئن
مدرنیسم در پوست پست مدرنیسم
فیلم ظاهراً پست مدرن است. دیالوگ ها اکثراً بی معنا، بیربط و فاقد نتیجهگیری ست. تحول شخصیت وجود ندارد. فراموشی چنان بر اجزای داستان حاکم است که هیچ گذشتهای در فیلم قابل استناد نیست و علت و معلول های مسخره و هجو الگوی ذهنی بیننده را مشوش میکند. از نظر تصویری استفاده کولاژی و اغراق آمیز از جلوه های ویژه منطق تصویری فیلم را دوپاره میکند. هراس جایی در فیلم ندارد زیرا جهان فیلم چنان از شوخی آکنده است که هراس از عقوبت نیز قادر به حضور نیست. خشونت با بسامد بالا فضاهای خالی فیلم را پر میکند اما بجای ترس، خنده میآفریند. حتی مرگ دوست قهرمان هم همدردی بیننده و دوستانش را بر نمیانگیزد تا جاییکه خاکسترش نیز بجای پیوستن به دریا بر باد حماقت میرود تا مرگ نیز همپای زندگی بیمعنا شود. قهرمان اصلی بجای باز کردن گرهها کلافهای گره را سر در گم میکند و حوادث خودبخود و بی دخالت انسان کار گرهگشایی را انجام میدهند و در تحلیل نهایی جهانی بیمنطق، بی معنا و بیربط میآفرینند... اما ... این پوستهی پست مدرن از یک محتوای مدرن برخوردار است. گرچه قهرمان و سایر شخصیتها دوار بی عملی محض در داستان اند اما پیرنگ بطرز عجیبی قانونمند ، معنادار و علت و معلولی ست . توجه کنید :
لبوفسکی نام-کوچکی با لبوفسکی نام-بزرگی اشتباه گرفته میشود . همسر لبوفسکی بزرگ بدهکار است و طلبکاران در پی شوهر او لبوفسکی کوچک را تلکه کرده و قالیچه او را میبرند. مالباخته لبوفسکی بزرگ را پیدا کرده و قالی او را به خانه میبرد. همسر لبوفسکی بزرگ دزدیده میشود و لبوفسکی کوچک در ازای مبلغ اندکی قبول میکند که باج را به آدمربایان بدهد اما کیف پول در رودخانه میافتد. حالا هم لبوفسکی بزرگ هم دختر او و هم آدم ربایان در پی پول اند و سرانجام معلوم میشود پولی در کار نبوده و آدمی هم دزدیده نشده . در این میان انگشت کوچک پای دوست دختر طلبکار و جان دوست بیآزار قهرمان از دست میرود و قهرمان و دوستش رستگار میشوند بی آنکه پولی بدست آورند یا قالیچه به خانه باز گردد. پس داستان فیلم خطی، بامعنا و بنابراین مدرن است نه پست مدرن. اما نتیجه این تلفیق چیست ؟
یک: دنیا هرچه هم بیمعنا باشد ، حقیقتی وجود دارد که بر دروغ پیروز است
دو: زمان خطی که تولید کنندهی علت و معلول است واقعیت دارد
سه: در آمریکا که فیلم بسازی ، کیمیای هالیوود هر ابتکار پست مدرنی را مدرن و بامعنا میکند
چهار: حتی اگر پست مدرن باشی باید به پایان خوش ایمان داشته باشی چون «رویای آمریکایی» هنوز هم زنده است
پنج: می شود کباب خورد حتی وقتی که هم سیخ سوخته هم کباب و یا نه سیخی در کار است نه کبابی
#کیوان_اصلاح_پذیر
#نقد
https://t.me/taavileslah
گزارش جلسه دوم و سوم دوره هشتم «داستان-خوانی-نویسی» بر پایهی خوانش و آموزش کتاب زندگینامهی خودنوشت « گابریل گارسیا مارکز» تحت عنوان « زنده ام که روایت کنم»
در این دو جلسه پیرامون تئوری «سفر قهرمان» بعنوان بنیادیترین نظریه روایتپردازی بحث شد و دانستیم که با تسلط بر مباحث این نظریه و بهرهبری از کتاب «ساختار اسطورهای در داستان و فیلمنامه» نوشته «کریستوفر وگلر» میتوانیم همه بخشهای داستان را بصورت «ساختاری» بررسی کنیم و با دور ماندن از پرتوهای محتوا، به تقویت و اصلاح ساختار پرداخته و تاثیر روایت در ذهن خواننده را به حداکثر برسانیم. نقاط اوج و فرود، گره گشایی و گرهبندی، کشمکشهای پیشبرنده، پایانبندیهای منطقی و غافلگیر کننده بعلاوهی تشخیص و ساخت شخصیتهایی مانند پدرشاه، قهرمان، شهدخت، مرشد، نگهبانان آستانه های اول و دوم، اژدها، پیک و شخصیتهای روانشناختی از قبیل : دلقک، ملوٌن، سایه و ... و تعریف مکانهای گریزناپذیر مانند: قصر، جاده آزمونها، نهانی ترین غار و کارکرد اشیائی مثل: چوب جادویی، گنج اژدها، اکسیر اعظم و تعاریف اسطورهای چون: تشرف، بازگشت، دعوت و رد دعوت، همگی از دستاوردهای این سفر نویسنده به پایگاههای نهانی و اساسی روایت است. در این جلسات به ریشه ساختاری سفر قهرمان پرداختیم و نشان داده شد که این سفر با سپیدهدم تمدن بر اساس شکار مطابقت داشته و اصولا روایت شکار و شکارچی است که بعنوان الگوی روایت در ذهن ناخودآگاه جمعی ما بجای مانده است و چه بدانیم و چه ندانیم در روایت های خود از آن بهره میبریم و به روایت «معنا» میدهیم بصورتی که بدون الگوی سفر قهرمان اصولا روایت «بی معنا» خواهد بود . سپس دریافتیم که انواع روایت از قبیل تراژدی و کمدی با سفر قهرمان قابل توضیح اند و اصولا هیچ روایت معناداری را نمیشود یافت که ازین الگو پیروی نکند. البته و صد البته الگوی سفر قهرمان قابل دستکاری ست اما نمیتواند محو شود. سپس به فصل اول زندگینامه مارکز پرداختیم و سه سفر قهرمان را که بصورت همپوشان وجود دارد را به ترتیب زیر نشان داده و بررسی کردیم: سفر برای فروش خانه، سفر برای نویسنده شدن و سفر برای به یادآوردن سوژههای کودکی. در این سه سفر، مارکز قهرمان است و پدر و مادر و دکتر داروساز نقش های دیگر را بعهده دارند و البته سفر دوم بر مبنای «تشرف» و تایید پدر بنا شده است. سفر اول تراژدی سفر دوم گرفتن تایید پدر و سفر سوم با بازگشت پیروزمندانه قهرمان ( مارکز) به قصر و تقدیم اکسیر اعظم به خوانندگان است.
#کارگاه_داستان_خوانی_نویسی
#کیوان_اصلاح_پذیر
نامه فراسپید به جهان آتش که از قلمسوختگان فراسپید است
اگر پرسیده بودم فوتبال چه ربطی به واژههای آواره دارد لابد از آروارههای تقطیع وطن در طی سفر میگفتی و شاهد از نقطههای شکسته زیر دندان شعر و سنگِ سفیدِ آسیاب ( که فک زیریناش به تابآوری مشهور است و از نانآوری غافل) میآوردی وُ لخت شدن واژهها در رختکنِ معنا را مثال میزدی ... حالا که درین سطر تاریخی هنوز زندهایم ، از حالت بگو که نامهی بی حال به کار متصدیان ِ مصدعِ اوقات برای وقتکشی میآید... راستی اگر هنوز حالت از پروندهسازی برای پروانههای سنجاق شده بر دیوار ِ ابریشم، بهم میخورد، تو را دعوت میکنم به تماشای رقص ناگزیر پیلهها در نقطهی جوش ( یک وقتی سپانلو نامی گفته بود نام تمام مغروقین مدیترانه است) ... عصر حیرت رو به خاکستر دارد آتشآقا و تو از ایمان شعر در نابجایِ جابلقا ( یا جابلسا) در شگفت چونان شنگرف در شب بیشبتاب ... حرف، زیاد مانده روی زبانم اما میدانم تو به وقت این نامه روز را کش دادهای و «ملالِ» ناگزیر ، پایان را به غروب ِ لاجرم پیوند خواهد زد
#شعر_فراسپید
#کیوان_اصلاح_پذیر
پاورچین بیا ... سکوت در آغوش فریاد است
#یک_خط_نویسی
#کیوان_اصلاح_پذیر
شکلک آبرفتهی بِرکِه کلک مرغابی را کند ... از محضر آب تا حصر پریانِ خشک-اوفتاده بر صخرههای زخم یک پلک راه بود و ما بی سبابه در جستجوی دوایر انحصاری انگشت به انتحار حرف در نامههای پرتیراژ روز میرسیدیم پس از غروب... لذت جامانده از پاکوبِ عشاق را امواج میلیسند (کفی جا مانده بود از کِیف دریا در ساحلها) ... دل بریدن از دریا، مد و جذر و ماه نمیخواهد که ( کمی کویر تبدار و چند چکهی چکیده از چشمِ همجنس با دریا بیار و دل شکسته ببر)... انعکاس سطرها و بارشِ حروف لال بر برکههای بیراه به دریا، از خوشبینی ماهیان سیاه نمیکاهد
#شعر_فراسپید
#کیوان_اصلاح_پذیر
گزارش جلسه اول دوره هشتم «داستان-خوانی-نویسی» بر پایهی خوانش و آموزش کتاب زندگینامهی خودنوشت « گابریل گارسیا مارکز» تحت عنوان « زنده ام که روایت کنم» با هدف کشف قابلیتهای دوران کودکی در مقام سوژههای بیپایان و همچنین یادگیری تکنیکهای رئالیسم جادویی
##########################
در ابتدای جلسه یکی از همکارگاهیان داستان خود را قرائت کرد و سپس سایر دوستان به نقد آن پرداختند و در جمع بندی پیشنهاداتی به نویسنده عرضه شد. سپس به فصل اول پرداختیم و به نتایج زیر رسیدیم
۱-همه یا اکثر مضمونهای داستانهای مارکز از کودکی او سرچشمه گرفته است
۲- همه داستان های مارکز توسط راویان متعدد و متناقضی روایت میشود
۳- مارکز بعنوان «راوی راویان» بجای دخالت و قضاوت در کار راویان، آنها را با تکنیکهای داستاننویسی جذاب میکند
۴- مارکز خواننده را دعوت به قرار گرفتن در وضعیت کودکی میکند که همهی روایتها را باور میکند
۵- در وضعیت کودکی، بین خرافه و واقعیت و توهم و خواب اختلافی نیست
۶- خرافههای استفاده شده ریشههای اجتماعی دارد نه فردی
۷- استعارهها در داستان بدل واقعیتاند و معنای نهانی و اشاره به دیگری ندارند
۸- عصر و فضای مستولی بر جامعه رکن اساسی روایتهاست و همه راویان به ترتیبی تحت اثر عصر قرار دارند
۹ـ مارکز زندگی واقعی خود را زندگی نویسندگی میداند نه زندگی عادی
۱۰ـ این زندگینامه به سیاق رمان رئالیسم جادویی و برای آشکار کردن تکنیک های آن نوشته شده است
۱۱- راه اثبات داستان بودن زندگینامه، کشف سفر قهرمان در آن است که به هفته بعد موکول شد
#کارگاه_داستان_خوانی_نویسی
#کیوان_اصلاح_پذیر
«شعر» بمثابهی سنتزِ دیالکتیکِ واقعیت-زبان
------------------------------------------
زبان محصول ضرورت انسانی برای جمعبندی واقعیت و انتقال معنا (به مثابهی چکیدهی عملی واقعیت)برای آگاهی از ساز و کار و شکل و اندام واقعیت در جهت بهره وری از آن بر اساس قوانین تغییر ناپذیر واقعیت است. اما بلافاصله پس از ساخته شدن ِ سازمانِ عریض و طویل زبان، بوروکراسی زبانی میکوشد جانشین واقعیت و «معنا» ی واقعیت شود. این تضاد ، دیالکتیکی را فراهم میآورد که «شعر» یکی از سنتزهای متنوع آن است. در «شعر» ما با زبانی روبرو هستیم که بجای بندگی و بازتاب مستقیم واقعیت، آن را از طریق انواع آینه های کژ و کوژ ذهن به بازی میگیرد و به این ترتیب واقعیتهای غیر واقعی ( خیال) و معناهای مندرآوردی ( منِ زبانی)آفریده میشود. «خیال» در این تعریف. نه واقع گریزی بلکه واقعیت سازی های غیر ممکن انسانی ست که لذتی ناشی از انکار ِ ضرورت های تحمیلی واقعیت به انسان هدیه میدهد . بنابراین، تخیل شاعرانه بدون زبان امکانپذیر نیست و به عبارت نهایی: خیال با زبان ( شفاهی یا کتبی) تولید میشود نه تفکر محض
#فرافلسفیدن
#کیوان_اصلاح_پذیر
نوستالوژی از فراموشی آغاز میشود نه از یادآوری
#فرافلسفیدن
#کیوان_اصلاح_پذیر
آگونیست آشفته در بدن بیداربخت #کیوان_اصلاح_پذیر
متن شناسی ادب فارسی
🔻این شعر فراسپید کیواناصلاح پذیر
موضوع؛ مفصل؛ جویده جویده، تقابلی، گسسته، اتفاقی، بدون قرار و قاعده خوداگاه دارد؛ پیوستگی ساختاری ندارد.(که ویژگی سبکی فراسپید است). آرایه های بلاغی شعر، ساختار زمانبندی، پیوستگی مکانی و مناسبات مقوله ای، تاثیر جنگ بر شخصیت شاعر برای مخاطب شعر نمایان میشود.
🔻اساسا شاعران فراسپبد؛ منطق، برنامه ریزی، پلان، انگیزه، چارچویی را هنگام سرودن شعر بکار نمی گیرند. بنابرین نقد شعر فراسپید را می بایست با قواعد زبانشناسی سوسور، انسان شناسی لوی-اشتراوس، و تحلیلی رولاند بارت، پساساختارگرایی دریدا و بارت خوانش و بررسی کرد. در نقد شعر فراسپید یک شبکهی اشتقاقی معنایی مرتبط انگاشته که «تولد خواننده» را نوید می دهد. در این شبکه معنایی مخاطبان، واژه ها در چرخه نامتناهی از هم معنی میگیرند؛ لذا شعر کیوان اصلاح پذیر شعر منبع جهان شمول معنایی نداشته؛ نمیتواند یک معنی واحد داشته باشد؛ زیرا خوانندگان باید با تجربه منحصر بفردشان معنای مختص خود از عدم ثبات مفاهیم، تکثرگرایی معنی در متن ، زبان، را بررسی کنند.چون در شعر کلمات بینهایت معنی داشته؛ متن تاویلات نامتناهی دارد.
🔻این شعر یکی از نمونههای شاخص شعر پسا نوگرا، یا فراسپید، شعر برای جنگ در شعر معاصر است در حقیقت شعر ضد جنگ هست.
به باور من هر شعر برای جنگ می بایست شعر ضد جنگ باشد
سعدی علیه رحمه تعببر زیبایی دارد می.فرمایند:
«به نزدیک من صلح بهتر که جنگ»
🔻ناخودآگاه شاعر:به جای پرداختن به وجوه قهرمانی و حماسی جنگ، تجارب تاریک و سیاه و پلشت جنگ که به محدودهای خارج از آگاهیاش منتقل شده است و بعضی از آنها در آفرینش شعر دوباره در دسترس خودآگاه او قرار می دهد.
آگونیست آشفته گزاره ها در سلول هر گزاره با اتصال به گیرندههای سلولهای هر گزاره باعث واکنش«بیدار ریخت» متن میشود. آگونیست اغلب تقلیدکننده عمل تاویل در بدن متن است. در حالی که آگونیست باعث اتصالل و کنش مخاطب در معنا میشود.
بین سوژه و ابژه در جهان متن کیوان اصلاح پذیر با دوگانگه گرایی ذهنیت و عینیت در بدن کلمه مطابقت دارد. دکارت معتقد بود که فکر ( سوپژکتیویته) جوهر ذهن است و بسط (اشغال مکان) جوهر ماده است.
برای کیوان اصلاح پذیر خودآگاهی حالتی از شناخت است که توسط سوژه جنگ تجربه میشود؛ که ابژه یا شیئی که سوژه درک میکند، ممکن است مستقل از آن موضوع مشاهدهکننده، وجود یا ارزش واقیت ها کامل نداشته باشد
🔻نیست فیزیولوژیک متن(مانند شکست روایت) باعث ایجاد معناهای یکسان در بدن کلمه نشده است
فولآگونیست: ساختار شکنی، معنا گریزی؛ نگاه متفاوت آشفته به جنگ یعنی ساختار خطی و روایی بر متن حکم فرما نیست مسئله «مرگ مولف» داستان کل «متنبیداربخت» واحد است.
در ساختار شعر گسل پیدا میشود چون مفصلها ارتباط ارگانیک نداشته؛ رابطه مفصلها «کِلایدِسکوپ» را پدید میآورد لذا شعر پسا ساختار برای خواننده غیرحرفهای ناهمآنگ، درهم برهم، شلوغ، بهم خورده، ناهنجار است
🔻برای کیوان اصلاح پذیر خودآگاهی حالتی از شناخت است که توسط سوژه جنگ تجربه میشود؛ که ابژه یا شیئی که سوژه درک میکند، ممکن است مستقل از آن موضوع مشاهدهکننده، وجود یا ارزش واقیت ها کامل نداشته باشد
🔻 شعر از توصیف اتفاقی، بدون قرار و قاعده در صحنه فیزیکال، منظره سکوت، اندکی ماه و چند خطی آه به چند توصیف داخلی نگاهی مات، به جستجو عشاق و قلب تیر خورده بر درخت. در واقع دو سطح دارد. یک سطح تصویر است و سطح دیگر مفهوم. یکجا درختی است که آن را با چشم میبینیم یا با دست لمس میکنیم، بوی چوب آن را احساس و صدای بمباران را میشنویم. سطح دوم استعاره مفهومی است که از درخت در ذهن خود داریم و با شنیدن نام درخت به یاد آن میافتیم و آن را در ذهن خود مجسم میکنیم. همه دشواری و تقابل از همینجا، از همین منبع دوگانه شناخت و معرفت آغاز میشود. این روند را دقیق تر بررسی کنیم به ایماژهای، جنگلهای سوخته و اعماق آفتاب از جنس «روایت و توصیف» نیست، همچنان که زبان میل به بازیِ یکدست و روان ندارد. شاعر مدرنیزه نه بر مخاطب بلکه بر ذهنیت و سنجش بمباران و جذر، کودکان مرده، تمرکز میکند. این شعر نوعی«مونولوگ درونی» دراماتیک است با خصیصه فراروایت؛ یک شخص مشخص نه؛ خود شاعر است. مونولوگ برای مخاطب ضمنی و غایب است. اولویت توجه روی انکشاف و آشکاری شخصیت شاعر و محاطب است. بین دو بند شعر، شاهد زمان و و مکان پرشی هستیم یعنی حذف بخشی از حرکت روایت زبان و مکان پرشی ایجاد میشود که در شناخت شناسی شعرسپید این نوع پرش استفاد نمیشود.(یکی از نکتههای جدایی شعر فراسپید از شعر سپید است) شعر در حالی انتزاعی هست، اما از کاریکاتور نویسی فانتزی فرار می.کند.
در سکوت، اندکی ماه است و چند خطی آه و نگاهی مات ... عشاق به جستجوی قلب تیرخورده بر درخت ، جنگلهای سوخته را میکاوند و دلهای فشنگ خورده را وامیرسند ... ریشترها از اعماق آفتابی شدهاند تا مقیاس سنجش بمباران باشند (۱)... با نظارت سرد ماه، مد، خون ساحلها را شسته است و جذر،(۲) کودکان مرده (۳) را غرق میکند ...
پانوشت ها:
۱- «ریشتر»ها که کم میآورند، «ریشترین» را صدا میزنند تا از محلههای ویران عکس بگیرند و برای قبورِ دست-کن رپرتاژِ آگهی دست و پا کنند
تبصره - مردهها بی دست و پا تر از آنند که قبرهای گمشده را پیدا کنند
۲-پیش از بمباران ، کودکانی جذر گیر بودند پای تختههای سیاه با گچهای سفیدوُ حساب هنوز بیکتاب نبود وُ جهان هنوز سیاه و سفید بود وُ خون هنوز سرخ نکرده بود دلهای شکسته را وُ کبودی هنوز بیرون نیامده بود از زیر آوار وُ زردی هنوز از پاییز نکوچیده بود به رخهای گرسنه وَ .. مشق شب هنوز مدادی داشت که مشق تفنگ را خط میزد
۳ - مردههایی که دوبار مردهاند از شمارش تلفات معافاند
#فراسپید
#کیوان_اصلاح_پذیر
زکات علم نشر آن است
آموزش های حوزه دیجیتال و هرچی که تصور میکنم برای کاربران مفیده
یوتوب :
https://www.youtube.com/@iOSF1?sub_confirmation=1
گروه اپل : @iOSF1_Group_chat
جستجو در آموزش ها | @IOSF1_bot
Last updated 3 days, 13 hours ago
🟠تعرفه تبلیغات:
https://t.me/ads_tube
➖➖➖➖➖➖
🟠بوست کانال:
https://t.me/Tube_Meme?boost
➖➖➖➖➖➖
🟠راه ارتباطی:
@itmorteza
➖➖➖➖➖➖
Last updated 1 week, 2 days ago
وَاسْتَغْفر اللَه إِنَّ اللَه كَان غفُورًا رَّحِيمًا ?،
قناتي لكافـة انواع الأعمال القرأنية ??️،
-----
#استخارة ♥️ #كشف ? #توقعات ?
#ختمات ? #خيرة_أعمال_قرأنية ??
-----
ام عبدالله ? @OM_AIABDUllAH
طرق الدفع ? @UDDDN
أراء الناس ♡ @NN_7Z
Last updated 1 year, 3 months ago