⚜️کانال آموزشات 👇
@graphicr
⚜️کانال لایه باز 👇
@graphicL
_____________
ارتباط با ادمین
@babakkhan
.
.
.
Last updated 1 month, 2 weeks ago
🌀MEME MHR | میم مهر 🌀
📺 رسانه میم های جذاب از نوع بهترین
———————————————
Last updated 1 month, 1 week ago
🔺مسائل تربیتی تقلید بردار نیست
.**..هر کنشی جایی با ارزش و تاثیرگذاراست که آدمی درک کند که به چه دلیل آن را به جا می آورد.
معنی دادن به عمل به فرهنگ جامعه مربوط است و اصلا تقلید بردار نیست ولی تربیت بردار است. آموزشی نیست بلکه پرورشی است مثل زبان خارجی نیست که تعلیمی باشد، بلکه چیزی است که باید در جان انسان بنشیند و او را به احساس بیاورد نه به تصور و فکر...
اگر کسی نماز را با تقلید خوانده آیا این تقلید اثری در او داشته یا اینکه همان نمازی را که از پدر و مادر گرفته همان نماز را خوانده و آیا با تقلید و گرفتن رساله عبادتهای اشخاص از همانی که قبلا بوده فرقی و تغییری کرده است تا آنجا که اصلا کسی را نمیتوان یافت که عباداتش را از طريق تقلید یک مرجع یا رساله یاد گرفته باشد مسائل تربیتی مسائل فرهنگی هستند و تقلید بردار نیستند؛ بلکه در انسان باید آفریده شوند.
انسان باید به انشاء وجودش در نماز تحمید و تمجید و تقدیس و تهلیل و تسبیح و رکوع و سجود کند و اگر اینها نباشد و تنها آنها را تقلید کند چه سودی و اثری خواهد داشت
پس عبادت تقلید بردار نیست چون اگر تقلید بردار باشد تقلید در الفاظ و اعمال است و تقلید در لفظ و عمل انسان را به معنی منتقل نمی.کند بلکه تربیت بردار است چون در مسائل تربیتی نقیصه،ها همیشه نقیصههای معنوی هستند و به هیچ وجه کم یا زیاد در جرم عمل عیب اساسی در
هدف عمل کننده ایجاد نمیکند و حتی اختلاف لغات و السنه و حتی تلفظ غلط نیز صدمه ای و لطمه ای وارد نمیکنند؛ چون اگر وارد می کردند در مستحبات و نوافل هم می بایست وارد کنند ولی نمیکنند؛ چنانچه در ادعیه قنوت فتوا داده اند البته برای کسی که در سلوک معنوی و در توجه به رسول الله (ص) حرکت می کند و مسلم باشد که آن حضرت در این فرم معهود اقامه نماز میفرمودند که این هم خود یک معنایی است در طی معنایی که در نماز ایجاد میکند و به خود اجازه نمی دهد که در انشاء نماز از صورت نماز آن حضرت عدول کند. عبادت مثل انسان است که موجودیت او با روح است نه با جسم و جسد یا بزرگی و کوچکی یا سفیدی و سیاهی رنگ او
در عبادت انشاء معنی باید باشد اگر بود، فبها و الا قیام و قعود و رکوع و سجود بی توجه و بی معنی کاری لغو مهمل بیش نیست.**
بخشی از درسگفتار
نقد مبادی فقه
مرحوم #سید_مرتضی_جزایری
سال ۱۳۷۳
محتوا
فرم: رالز ساختار اساسی جامعه (Basic structure of society) را بهعنوان فرم حکومت تعریف میکند؛ یعنی قوانین، نهادها و رویههایی که رفتار شهروندان را شکل میدهند. او معتقد است که فرم حکومت به نهادهای اساسی و ساختارهای حقوقی و سیاسیای اشاره دارد که توزیع قدرت و منابع را در جامعه تعیین میکنند. این فرم باید از محتوایی پیروی کند که اصول عدالت و انصاف را رعایت کند.
محتوا: محتوای حکومت از نظر رالز باید بر اساس اصول عدالت باشد که او در نظریه "عدالت بهعنوان انصاف" ارائه کرده است. این اصول شامل آزادی برابر و توزیع منصفانه منابع است.
ارتباط فرم و محتوا: رالز معتقد است فرم یک حکومت، تنها زمانی مشروعیت دارد که محتوای آن (یعنی اصول عدالت) بر اساس توافق عقلانی در شرایط برابر پذیرفته شده باشد.
او دو اصل عدالت را بهعنوان محتوا پیشنهاد میکند:
1.برابری آزادیها: هر فرد باید حقوق و آزادیهای اساسی برابر داشته باشد.
2.اصل تفاوت: نابرابریها فقط در صورتی مجاز هستند که به نفع ضعیفترین اقشار جامعه باشند.
یورگن هابرماس (Jürgen Habermas) – ارتباطات و مشروعیت دموکراتیک
فرم: هابرماس فرم حکومت را ساختارهایی میداند که امکان تعامل ارتباطی میان شهروندان و حکومت را فراهم میکنند، مانند پارلمان، رسانهها و نظام حقوقی.
محتوا: محتوای حکومت از نظر او شامل فرآیندهای عقلانی گفتوگو و توافق عمومی برای رسیدن به تصمیمهای مشروع است.
ارتباط فرم و محتوا: هابرماس معتقد است که فرم دموکراتیک باید از طریق گفتوگوهای عمومی مشروعیت پیدا کند و اگر این محتوا (فرآیندهای عقلانی) مختل شود، فرم حکومت نیز نامشروع خواهد بود.
فوکو (Foucault)
فرم: فوکو فرم حکومت را بهعنوان شبکهای از نهادها، رویهها و تکنیکها بررسی میکند که قدرت را اعمال میکنند.
محتوا: محتوای حکومت شامل ایدهها، دانشها و گفتمانهایی است که این اعمال قدرت را مشروعیت میبخشند.
ارتباط فرم و محتوا: برای فوکو، فرم و محتوا جداییناپذیرند، زیرا محتوا (مانند گفتمان آزادی یا امنیت) از طریق فرمهایی مانند سیاستهای امنیتی یا سیستمهای قضایی اعمال میشود.
جمع بندی
رابطه میان فرم و محتوا در فلسفه سیاسی به نوعی تعامل یا وابستگی متقابل و یا علّی میان ساختارهای حکومتی (فرمها) و آرمانهای و ارزشهای اجتماعی (محتوا) نظیر عدالت، آزادی و برابری اشاره دارد. در برخی نظریات مانند آرنت و هگل، این رابطه دیالکتیکی است و هر کدام از فرم و محتوا بر دیگری تأثیر میگذارد. از منظر ارسطو فرم سیاسی باید متناسب با محتوا (اهداف اخلاقی جامعه) باشد؛ حکومت عادلانه فرم و محتوای همسویی دارد. بنا به رویکرد فوکو، فرمها و محتوا در فرآیندهای قدرت و گفتمان در هم تنیده و بازتولید میشوند. بطور خلاصه بنا به آنچه آمد، فرمها و محتوا همیشه بهطور متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند و تغییر در یکی میتواند تغییر در دیگری را به همراه داشته باشد.
فرم و محتوی حکومت از منظر فلسفه سیاسی
احمد علوی
29 آبان 1403
یادداشت پیشین من در خصوص فرم و محتوی رژیم سیاسی، پرسشهایی را بر انگیخت و البته واکنش های مثبت و منفی را هم دامن زد. در این یادداشت، این پرسش به بررسی گذاشته میشود که «آیا میان فرم و محتوی رژیم یا حاکمیت سیاسی ارتباطی وجود دارد» و برای پاسخ به پرسش آراء چندین فیلسوف نامدار که در عرصه فلسفه سیاسی دارای ادبیات تاثیر گذاری بوده اند، و مستقیما موضوع را به گفتگو گذاشته اند، به فشردگی معرفی میشوند. ناگفته روشن است نگاه این فیلسوفان در خصوص فرم و محتوی بر مبنای دستگاه نظری آنها شکل گرفته است و دارای تنوع است. با این وجود هیچ کدام از این فیلسوفان سیاسی رابطه میان فرم و محتوی را انکار نمی کنند.
تعریف فرم در فلسفه سیاسی
فرم در فلسفه سیاسی به ساختارها، قواعد، الگوها، و نهادهایی اشاره دارد که نظم سیاسی و شیوه اعمال قدرت را سازماندهی و تعریف میکنند. فرم شامل چارچوبهای قانونی، نهادهای حکومتی (مانند پارلمان، دادگاه، یا ریاستجمهوری)، و روشهای اجرایی (مانند انتخابات یا نظام حقوقی) است. این مفهوم از ساختار ظاهری و شکلی یک حکومت یا نظام سیاسی حکایت میکند، بدون اینکه به محتوا و گفتمان پایه، کارکرد یا اهداف آن اشاره کند.
تعریف محتوا در فلسفه سیاسی
محتوا به اصول، ارزشها، گفتمان، اهداف و تصمیماتی اشاره دارد که فرمها برای حمایت یا تحقق آنها طراحی شدهاند. به بیان دیگر، محتوا همان چیزی است که فرمها قصد دارند به منصه ظهور گذشته، آنرا محقق نموده یا از آن پشتیبانی کنند. برای مثال، در یک نظام دموکراتیک، آزادی، برابری، و حقوق بشر محتوا هستند، درحالیکه نهادهایی مانند انتخابات و قانون اساسی فرمهایی هستند که ضامن تحقق این اهدافاند.
رابطه بین فرم و محتوا در فلسفه سیاسی
رابطه میان فرم و محتوا یکی از مسائل بنیادی در فلسفه سیاسی است. این رابطه به چگونگی تعامل ساختارهای سیاسی (فرم) و اصول یا اهداف آنها (محتوا) مربوط میشود.
1. هماهنگی فرم و محتوا
در یک نظام سیاسی کارآمد، فرمها بهگونهای سازماندهی میشوند که محتوای اصلی را بهدرستی منعکس و حمایت کنند. بهعنوان مثال:
در دموکراسی، فرمهایی مانند انتخابات آزاد و قانون اساسی باید ارزشهایی مانند آزادی و مشارکت عمومی را عملی نمایند.
در دیکتاتوری، فرمها (مانند پلیس مخفی یا سانسور) برای حفظ قدرت حاکم طراحی شدهاند و با محتوای استبدادی هماهنگ هستند.
رابطه میان فرم و محتوا در حکومتها یکی از موضوعات مهم در فلسفه سیاسی است و بسته به نظریه و نظریهپرداز، دیدگاههای متفاوتی درباره این رابطه وجود دارد. در ادامه، چند نظریه کلیدی درباره این موضوع آورده شده است:
1. نظریه ارسطو (Aristoteles)
فرم: ارسطو حکومت را به سه فرم اصلی تقسیم میکند: پادشاهی، آریستوکراسی، و جمهوری. او همچنین به انحرافات این فرمها اشاره میکند (مانند دیکتاتوری بهعنوان انحراف پادشاهی).
محتوا: ارسطو بر این باور است که محتوای حکومت، یعنی هدف آن (خیر عمومی)، باید با فرم آن هماهنگ باشد. مثلاً اگر یک پادشاهی در جهت خیر عمومی نباشد، به دیکتاتوری تبدیل میشود.
ارتباط فرم و محتوا: برای ارسطو، فرم حکومت باید بر اساس فضیلتهای اخلاقی و برقراری عدالت باشد، و بدون این هماهنگی، فرم نمیتواند محتوای معناداری داشته باشد.
2. نظریه هگل (Hegel رابطه دیالکتیکی میان فرم و محتوا)
فرم: در فلسفه هگل، فرم یک حکومت نشاندهنده شکل سازمانیافتهای از قدرت است که بهواسطه قوانین و نهادها عمل میکند.
محتوا: محتوای حکومت شامل گفتمانی است که آن را توجیه میکنند، مانند آزادی، عدالت، و منافع عمومی.
ارتباط فرم و محتوا: هگل معتقد است که فرم و محتوا در یک حکومت باید در یک رابطه دیالکتیکی باشند؛ به این معنا که محتوای گفتمانی حکومت (مانند آزادی یا عدالت) باید در فرم آن تجلی یابد. اگر این تطابق وجود نداشته باشد، حکومت در معرض بحران مشروعیت قرار میگیرد.
هانا آرنت(Hannah Arendt) )
رابطه فرم و محتوا در فلسفه سیاسی هانا آرنت یکی از محورهای کلیدی تفکر او درباره سیاست، آزادی، و فضای عمومی است. آرنت به نقش ساختارهای سیاسی (فرم) و ارزشها یا ایدههایی که این ساختارها برای حمایت از آنها ایجاد شدهاند (محتوا) توجه ویژهای دارد. آرنت مفهوم فضای عمومی (Public Sphere) را بهعنوان یکی از مهمترین فرمهای سیاسی مطرح میکند. فضای عمومی مکانی است که در آن شهروندان بهطور برابر و آزاد با یکدیگر گفتوگو میکنند و در تصمیمگیریهای سیاسی شرکت میکنند.
محتوا: ارزشهایی مانند آزادی و برابری.
فرم: نهادهایی مانند مجامع، شوراها، یا هر فضایی که تعامل سیاسی را تسهیل کند.
نکته کلیدی: محتوا (آزادی و برابری) بدون وجود فضای عمومی نمیتواند به واقعیت تبدیل شود.
جان رالز (John Rawls) – عدالت بهعنوان
جنایت ، به پشتوانه قوانین مبتذل
مردسالار
خانم منصوره قدیری جاوید که چند روز پیش به دست شوهرش کشته شد، از سال ۸۱ (ظاهرا)- در دوره مسئولیت حقیر- کار خود را در ایرنا
شروع کرد. در آن زمان ، دردمند نبود و احتمالا با یک قاتل ازدواج نکرده بود.
نوشته پایین ا از همکاران مشترکمان است حتما
بخوانید و ویدئوی بعدی را ببینید.
اینجانب این قتل ظالمانه را به همکاران
دیروزم و عزیزان امروز و به برادر
عزیزم- جناب حسین جابری انصاری-
تسلیت عرض می کنم. امیدوارم دغدغهٔ اجتماعی مردم ایران در برابر
غوغاها و فریادهای "زناشویی” از درون خانه ها مهم باشد. این دخالت
نیست، پیشگیری از قتل و جرح
ظالمانه است.
عبدالله ناصری/ تاریخ نوشت
👇👇👇👇👇👇👇👇
چند وقت پیش کشیک بودم، رفته بودم طبقه پنجم از آبدارخانه چای بردارم. خانم جاوید را دم در آبدارخانه که در مجاورت اتاق کارش بود، دیدم. تعارف کرد تا بروم داخل اتاق، از فرصت استفاده کردم ، رفتم و نیمساعتی گپ زدیم، از وضعیت ایرنا در دوره جدید گفتیم تا اوضاع قرارداد نیروهای شرکتی.
از اینکه پس از گذشت بیش از ۲۰ سال همچنان وضعیت استخدامی ثابتی نداشت، ناراحت بود.
همیشه در گفتگوهایمان من بیشتر از او حرف میزدم و او بیشتر شنونده بود و جاهایی هم فقط با کلمه «بله درسته» حرفهایم را تایید میکرد.
همیشه غمی در چشمان و چهره دلنشین خانم جاوید وجود داشت که از رنج و حال ناخوش درونی او حکایت میکرد. بارها محور صحبتهایمان را بسمتی میبردم که او حرفی بزند و از مشکل احتمالی خود بگوید تا من هم به اندازهای که در توانم است، کمک کنم یا حداقل شنونده حرفهایش باشم.
کمی از مشکلات جسمی خودم گفتم و از او بخاطر پیگیریهایش در گرفتن وقت از متخصص تشکر کردم.
به شوخی گفتم: پا به سن گذاشتیم و دیگر باید بازنشسته شویم، وقت استراحتمان است.
خنده تلخی کرد و گفت: از بیماری نگویید که من چند وقت است مرتب به پزشک مراجعه میکنم.
گفت: تیروئیدم پر از گره شده و تپش قلب گرفتم .
گفتم: نگران نباش من هم سالها پیش کم کاری تیروئید داشتم و دارو میخوردم ولی الان کاملآ خوب شدم.
منتظر بودم حرفی بزند و بگوید چرا تیروئیدش مشکلساز شده اما فقط این جمله را گفت: دکتر میگوید قدیمها به این بیماری غمباد میگفتند.
گفتم: دکتر راست میگوید، کم اذیت نمیشویم، استرس محیط کار، مشکلات خانوادگی و دیگر چالشهای زندگی همهمان را تحت فشار گذاشته است. منتظر بودم حالا دیگر به مشکل خود اشاره کند، اما فقط این را گفت:
خانم اروجی جان، خوش به حال شما که حرف میزنید، اعتراض و خودتان را خالی میکنید، خشمتان را فرو نمی برید، من اینها را یاد نگرفتم، خودم هم میدانم خیلی بد است. همه مشکلات را تو خودم میریزم😭
آن روز کدهای لازم را از حرفهای خانم جاوید دریافت کردم، مطمئن شدم که او از چیزی رنج میبرد که غمباد حاصل آن است.
حالا پس از قتل هولناک او، دیگر نیاز به کنجکاوی برای یافتن مشکلات و کمک به او نیست😭، فهمیدم که این زن چه اندازه آزار دیده، با چه ترسی شبها میخوابیده، فهمیدم او از شدت فشارهای روحی ناشی از تحقیر و نادیده گرفته شدن، احساس ناامنی و هراس از زندگی با یک جانی، غمباد گرفته بود.
فهمیدم از ترس قضاوتهای ناعادلانه سکوت کرده بود، فهمیدم زندگی با یک قاتل، زخمهای عمیقی بر روح و روانش وارد کرده بود.
فهمیدم امنیت جانی نداشته و خانه برای او مسلخ بود، نه پناهگاه امن😭
فهمیدم......
روحت در آرامش ابدی جاوید همیشه جاوید
همه معمولی هستیم
✍🏻: محسن آزموده
بيشتر ما آدمهای معمولی هستيم. يعنی شناخته شده و نابغه و برجسته و بزرگ و سرشناس و... نيستيم. ما آدمهای معمولی به جايی حساب نمیشويم. ديده نمیشويم. اهميت خاصی نداريم، جز برای خانواده و نزديكانمان. صدایمان شنيده نمیشود، مگر وقتی كه دستكم دهها نفر از ما جايی جمع شويم و سر و صدا كنيم. اخبار خاصي نداريم. وقتي مريض میشويم، يا ازدواج میكنيم يا جدا میشويم يا از جایی به جای ديگری سفر میكنيم، بازتابي در رسانهها نداريم. وقتی هم كه میميريم، اتفاق خاصی نمیافتد. ما مثل پيچ و مهرهها يا قطعات كماهميت ماشينهای خيلی بزرگ هستيم، وقتی فرسوده میشويم، به راحتی تعويضمان میكنند. در روزگار جديد به ويژه از سوی سياستمداران و آدمهای مهم، مخصوصا جلوی دوربين رسانهها، خيلی تحويلمان میگيرند. به قول قديمیها هندوانه زير بغلمان میگذارند. ای بسا به روی مبارك نياوريم و از اين تعريف و تمجيدهای الكی خوشخوشانمان هم بشود، اما خودمان میفهميم كه اينها همه از جنس پيزر لای پالان كسی گذاشتن است و هدف ديگری پشت آن. در واقع آنها برای اينكه خودشان بزرگ و در چشم و مهم باشند و بمانند و از مزايای اين جايگاه بهرهمند شوند، بالا بالامان میكنند، وگرنه عاشق چشم و ابرویمان نيستند. در گذشته ما معمولیها در تاريخ هم جایی نداشتيم. تاريخ متعلق به شاهان و سرداران و حاكمان و ملكهها و دانشمندان و اديبان سخنوران و... بود. كسی ما را به حساب نمیآورد. نهايتا سياهی لشكر بوديم، جزو قشون و خيل سلطان. از ابتداي عصر جديد و با ظهور رمان، نويسندگان به تدريج و بنا به علل و دلايلی به روايت زندگی ما روی آوردند و زيست روزمره و معمولا بدون ماجراي خاص ما را به رشته تحرير كشيدند. از دغدغهها و دلهرهها و هراسها و اميدها و آرزوها و خوشیهایمان نوشتند، به همين خاطر مخاطبانی گسترده پيدا كردند. ما خودمان را در صفحهها و سطرهاي رمانها باز میجستيم. در شخصيتهايی كه بسياری آنها را تخيلی میخواندند، اما برای ما واقعیتر از همه قهرمانهای به دست نيامدنی تاريخی است.
اما ما روز به روز و قطعا بهرغم ميل آدمهای مهم، قدرتمندتر شدهايم. به لطف پيشرفتهايی كه صورت گرفته، به لطف رسانهها، به لطف دموكراسی يا هر چيز ديگري. به هر حال از آن بيزباني قبلي خارج شدهايم. گيرم بلد نباشيم مثل آنها روشمند و در چارچوب خودمان را ثبت كنيم، اما به هر حال ما وارد تاريخ شدهايم و ديگر منتظر نمیمانيم كه درباره ما بنويسند. خودمان بايد دست به كار شويم؛ شدهايم. در شبكههای اجتماعی، در هر جا كه دستمان برسد. از خودمان میگوييم و نشان ميدهيم كه آدمها تفاوت چندانی با هم ندارند. حتي آنها كه به ظاهر مهمتر و بزرگتر و والاترند. همه از يك قماشيم. همه معمولی هستيم.
**من نگردم پاک از تسبیحِشان
پاک هم ایشان شوند و دُرفِشان
ما زبان را نَنْگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را**
رحیم بینماز، رحیم است و مصون از عواقب بیرحمی؛ اما نمازخوان ستمگر، ستمگر است و گرفتار پیآمدهای ستمگری.
اکثر مخالفان قديسانی که مورد ارادت و محبت ما هستند، نمازخوان و روزهگیر بودهاند و صف جماعت ابنسعد، انبوهتر از جماعتی بوده که با حضرت سیدالشهدا نماز میگزاردهاند.
شرط قبول عبادت، رحیم بودن است نه شرط رحيم بودن نماز خواندن و هر جا هر عمل عبادی مقرون به این صفت باشد، عبادتست.
آفرینشهای قراردادی که نه ریشه در فرهنگ عمومی داشته و نه در ارتباط با ساختارهای اخلاقی باشند، خالی از هر حقیقت بوده و در این ترازو، به هیچ چیز نمیارزند.
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
آنان که سخن را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند…
و آن کس که این ترازو را در دست دارد، در میان سخنها، حرف حق را از ناحق، تشخیص میدهد؛ بیآنکه برای اثبات آن، خود را نیازمند معجزهی گویندهی آن بداند.
بخشی از گفتار مرحوم
#سیدمرتضی_جزایری
.
نقد احمدرضا یزدی، بر تلاش حکومت برای مجنون جلوه دادن آهو دریایی
احمدرضا یزدی، روانشناس، در یک رشته توییت، به بررسی ماجرای آهو دریایی (دختر علوم تحقیقات) پرداخته و ادعای حکومت و رسانههای حکومتی در خصوص اختلال روانی آهو دریایی را مورد نقد قرار داده است.
او در انتهای این نوشتار و پس از نقد ادعاهای حکومت، چنین آورده است:
نباید فراموش کرد که هر انسانی ممکن است از اختلال روانی رنج ببرد، اما اگر فردی مبتلا به اختلال روانی حقیقتی را بیان کند، آیا این حقیقت به دلیل بیماری او نادرست است؟ فشارهایی که بر زنان و بهطور کلی بر شهروندان ایران وارد میشود، از استانداردهای جهانی فراتر است و بدون قبول عواقب، نمیتوان به این شرایط اعتراض کرد. پیشبینی من این است که اعتراضها در ایران همچنان ملتهبتر خواهند شد و شاهد اقدامات اعتراضی غیرمعمولتری خواهیم بود در چنین فضای ملتهبی نمادهای جدیدی ظهور خواهند کرد که علیه نمادهای تاریخ گذشته و از مقبولیت افتاده خواهند ایستاد.
متن کامل یادداشت دکتر احمدرضا یزدی به شرح زیر است:
در این رشته توئیت به ماجرای #دختر_علوم_و_تحقیقات میپردازم. روز شنبه، ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ویدیویی در رسانههای فارسیزبان منتشر شد که به سرعت در شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای یافت. این ویدیو، زنی را در محوطه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران نشان میداد که با لباس زیر، در مقابل دیدگان مأموران حراست و نیروهای امنیتی با خونسردی قدم میزد و فریاد میزد هر چند مشخص نبود چه می گوید. این حرکت، نماد اعتراض علیه حجاب اجباری و محدودیتهای تحمیلشده بر زنان در دانشگاهها بود و به سرعت به یک نماد از مقاومت زنان ایرانی در برابر قوانین سرکوبگر تبدیل شد.
این اقدام، واکنشی بود به فشارهای روزافزون برای رعایت حجاب اجباری در محیطهای دانشگاهی، که به تنشها میان دانشجویان و مقامات دانشگاهی درباره مسائل مرتبط با آزادیهای فردی و حقوق زنان دامن زده است. در بخشی از ویدئو، خودروی هاچبک سفیدرنگی نزدیک زن ترمز میزند و مأموران او را با خشونت دستگیر و به داخل ماشین منتقل میکنند؛ تصویری که خشم بسیاری از مخاطبان را برانگیخت.
اما رسانههای حکومتی نظیر فرهیختگان و تسنیم، به جای پرداختن به اصل اعتراض، تلاش کردند با تحریف واقعیت، این اقدام را ناشی از «بیماری روحی و روانی» و بهعنوان «اقدامی منافی عفت» معرفی کنند.
*🔴 درباره پیروزی ترامپ*
✍️ کلمه - عبدالله ناصری
▫️به عنوان یک کنشگر سیاسی از دو جهت دوست داشتم خانم کامالا هریس ۴۷مین رئیس کاخ سفید باشد. اول، دموکرات ها را بیشتر دوست دارم؛ چون فرهیختهترند. دوم، چند سالی است که مثل یقینم به توحید، باور دارم “زنان” در همه امور موفقترند. این نکته را هم تأکید میکنم که سستی کاریزمای جو بایدن در شکست خانم هریس خیلی تأثیر داشت. اما نباید از پیروزی شخصیت خاصی که وجاهت اخلاقی و مالی ندارد مأیوس شد.
▫️هنرهای بزرگی ترامپ داشت در دورهٔ چهار ساله گذشته. باید بپذیریم برای نجات ملت فلسطین از “آوارهگی و فقر و قتل”، تنها یک راهوجود دارد، آن هم تکوین ملت-دولت فلسطین عربی در کنار اسرائیل استو توسعه “معاهده ابراهیم” که مبتکرش دونالد ترامپ بود ضرورت بالا را سرعت میدهد.
▫️دو چیز عجیب ولی یکی سپید و دیگری سیاه است. برای اولین بار در حوزههای علمیه جهان اسلام، یک تشکل حوزوی با ادراک حقیقت اعلام کرده؛ راه نجات ملت فلسطین فقط تشکیل دو دولت است. آنها از امری بدیهی و عقلانی سخن گفتند ولی حاکمان متوهم و بیادراک مثل رئیس عدلیه! هوس کردند این راه معقول را ببندند ولی نتوانستند. دفاع ارزشمند نواندیشان دینی و تشکلها و کنشگران از این مجمع و این “تنها سیاست معقول” راه را بر قضاء و امنیهها بست.
▫️نگارنده پس از حمله ۷ اکتبر به مرور یقین کرد که آقای خامنهای نفر اول این حمله است. مسلم بود هدف رهبر حکومت ایران، تنها توقف صلح ابراهیم است. او گمان نمیکرد جنگ اسرائیل- محور مقاومت فرسایشی شود. وی دوستدار جنگ ۲۲ و ۳۳ روزه است. اینک شاهدیم جاهطلبی رهبر حکومت، اکثر نیرو و قدرت “حزبالله” و “حماس” را منهدم کرد. دیگر این دو گروه نظامی کمر راست نخواهند کرد.
▫️ما باید چهار نهاد را مقصر اصلی کشتار چند دههزار مظلوم فلسطینی و لبنانی بدانیم، ۱-صهیونیسم رادیکال ، ۲- حماس، ۳- حزب الله و ۴-جمهوری اسلامی. آمدن ترامپ به کاخ سفید حتما پای سپاه و ولی فقیه را در منطقه کوتاهتر میکند. به احتمال زیاد حمله نابخردانه “وعده صادق ۳” منتفی است، چون بی تردید رهبر و سپاه از ترامپ هراس بیشتری دارند. اگر آقای ترامپ در دوره چهار ساله خود با کنترل نتانیاهو و تندروهای اسرائیل، مردم فلسطین را صاحب دولت کند در تاریخ جهان ماندگار خواهد شد.
▫️متأسفم از این سخن که حتما اقتدار و فضولی حکومت ولی فقیه در خاورمیانه با ترامپ کمتر خواهد شد، چرا تأسف؟ زیرا مایل بودم آقای خامنهای از سر عقل و اختیار تصمیم بگیرد. راه نجات ملت ایران از جمهوری اسلامی فقط از مقاومت مدنی و نماد آن ، انقلاب “زن، زندگی، آزادی” میگذرد ولی هر حادثه غیر منتظره (مثل رأیآوری ترامپ) میتواند “استدراج” الهی باشد و امیدوارم همین باشد.
موانع و راهکارهای گذار به دموکراسی در ایران
مهدی محمودیان
مردم ایران نگرانند که گذار به دموکراسی منجر به ناآرامیهای گسترده،بیثباتی، یا حتی جنگ داخلی شود. تجربههای تلخ کشورهای دیگر که در آنها گذار به دموکراسی با بیثباتی همراه بود،باعث ایجاد ترس و تردید در میان مردم نسبت به تغییرات بنیادین شده است.
در این مقاله سعی شده تا در کنار بررسی موانع گذار به دموکراسی راهحلهایی ممکن نیز ارائه شود.
B2n.ir/f98500
▪️ مناقشهٔ بیپایان تاریخ و نظریه
امروز فرصتی یافتم و گوش سپردم به سخنرانی دو استاد تاریخ دکتر هاشم آقاجری و دکتر حسن حضرتی در نشست «مورخ، نظریه و روش» (اینجا). گفتگویی پرشور درباره موضوعی مناقشهبرانگیز. بالا گرفتن بحث در این نشست پیشبینیپذیر بود، چرا که نزد مورخان، تا جایی که من دیده و خواندهام، هیچ بحثی به اندازهٔ نسبت تاریخ و نظریه چالشبرانگیز و مسئلهآفرین نبوده است.
برای دیدگاه آقای دکتر حضرتی نمونههای بسیاری میتوان برشمرد و ایشان هم در میانهٔ سخنان خود از چند نمونه از جمله جانشینی محمد مادلونگ یا آثار رودی مته و سهراب یزدانی یاد میکنند. بیشتر آثاری که اسلامشناسان و ایرانشناسان غربی درباره تاریخ اسلام و ایران نگاشتهاند و مینویسند از همین سنخ هستند. البته همانگونه که دکتر آقاجری اشاره میکنند پشت این پژوهشها هم ایدههایی هست که سخن درستی است، امّا خواننده در این آثار اثری از نظریه و چارچوب نظری نمیبیند، درحالی که این پژوهشها پر از توصیف و تبیینهای ژرف و گسترده و تحلیلهای نو و روشنگر هستند.
در جایی از سخنرانی، دکتر حضرتی از وضع جلسههای دفاع دکتری تاریخ در دهه هشتاد یاد کردند و اینکه در آن جلسات برخی از استادانِ هوادار بهکارگیری نظریه در تحقیقات تاریخی، چماق «نداشتن چارچوب نظری» را بر سر دانشجوی بینوا میکوفتند. من نیز چندباری این صحنه را دیدهام که استادانی غالباً خوشسخن و چیرهدست در ارائه نظریههای جامعهشناختی در جلسه دفاع دکتری دانشجو را برای نداشتن نظریه و چارچوب نظری به رگبار نظریهها و مفاهیم میبستند! همیشه در پایان جلسه پرسشی که برایم باقی میماند این بود که ای کاش این استادان دستکم یکیدو نمونه از این تحقیق تاریخی نظریهپردازانهٔ مدنظر خودشان را معرفی میکردند یا خود چنین کاری را منتشر میساختند تا راهنما و الگوی ما دانشجویان تاریخ میشد، اما هرچه گشتم چیزی نیافتم!
خود جناب استاد دکتر آقاجری که فرمودند آثار و نوشتههای مورخان ایرانی به زبان فارسی را نمیخوانند! در اینجا از همنظران و شاگردان ایشان، آن درخواستی که دکتر حضرتی هم در جایی -بخش پرسش و پاسخ- از بحث طرح میکنند، دوباره مطرح میکنم: عنوان چند پژوهش/ کتاب/ پایاننامه/ مقاله تاریخی در تاریخ ایران یا اسلام که مبتنی بر برداشت و دریافت ایشان از کارویژه علم تاریخ و تحقیق تاریخی استاندارد و روشمند نگاشته و منتشر شده باشد و مقبول صاحبنظران افتاده باشد معرفی کنند تا روشن شود آنچه ایشان از ما مورخان/ تاریخپژوهان انتظار دارند چیست؟ منظورم البته این رسالههای دکتریای که فصلی تزئینی با عنوان چارچوب نظری دارند و پر از اصطلاحات و نظریههایی هستند که خود نویسنده/ دانشجو هم فهم درستی از آنها ندارد و در متن رساله هم چندان اثری از آنها دیده نمیشود، نیست.
معصومعلی پنجه
۹ آبان ۱۴۰۳
⚜️کانال آموزشات 👇
@graphicr
⚜️کانال لایه باز 👇
@graphicL
_____________
ارتباط با ادمین
@babakkhan
.
.
.
Last updated 1 month, 2 weeks ago
🌀MEME MHR | میم مهر 🌀
📺 رسانه میم های جذاب از نوع بهترین
———————————————
Last updated 1 month, 1 week ago