این هفته اعتراض نماینده بومی مجلس استرالیا به حضوره پادشاه بریتانیا هنگام سفر پادشاه به استرالیا حاشیه زیادی داشت ، عجیب این که در شبکه های مجازی ایرانیان هم بازتاب داشت .
نماینده بومی ((غیر اروپایی )) استرالیا در حضور پادشاه بریتانیا فریاد زد تو پادشاه من نیستی ، سرزمین ما را پس بده .
تاریخ استعمار و نسل کشی بریتانیایی ها در استرالیا داستان جدید نیست ،
اما استرالیا بلعکس نیوزلند ، کانادا ، ایالات متحده ، آفریقای جنوبی و ... خیلی هم در جهت تغییر وضعیت مردم بومی استرالیا گام بر نمی دارد .
یعنی اثرات استعمار هنوز به شکل فجیعی پابرجا است .
یکی از روند های امتداد نسل کشی در استرالیا ، راندن بومیان از مناطق حاصلخیز و مرطوب ساحل جنوب به مناطق خشک و بی آب علف مرکز استرالیا بود .
امروزه ۸۰۰ هزار بومی استرالیایی در صحرای بزرگ این کشور ساکن هستند .
آنها منزوی ، افسرده ، دور از دسترس ، با بحران های زیاد اجتماعی روبرو هستند .
آنها در قلمروهای خود آزاد هستند که شبیه قرن نوزدهم زندگی کنند .
این آزادی بیشتر شبیه رهاکردن جمعیت زیادی در یک فنس بزرگ است .

در یک قرن اخیر یکی از چالش های اصلی که گریبان گیر جامعه لر بوده وهمچنان هم هست بحث مهاجرت قابل توجه وبسیار زیاد لرها از سرزمین های مادری خویش به مراکز تجمع صنعت وامکانات بوده است چالشی که پیامدهای زیانبار بسیاری را نیز دارد.

همانگونه که همگان اطلاع داریم
این مهاجرت ها عمدتا از روی اجبار وبرای معیشت و پیدا کردن شغل مناسب انجام گرفته است که اکثرا هم ناموفق بوده تقریبا تمام صنعت و تکنولوژی و امکانات کشورایران در مرکز بنا شده است.

وما لرها و سرزمین لرستانات با توجه به اینکه بیش از ۹۰ درصد از بودجه سالانه کشور را با نفت وگاز و نیروی انسانی تامین می کنیم.
همچنان بی سهم ترین و بی اهمیت ترین به حساب می آییم.

فقر واژه بسیار آشنایی برای تمام مردمی که نامشان لر است می باشد.

رنج شریک و همراه هر لحظه مردان و زنان و بزرگ و کوچک لر است.

اما بحران های پسا مهاجرت امروز برای لرها چند برابر دردآور و عذاب آور تر از بحران های قبل مهاجرت شده است.

مهاجرت به خارج از سرزمین مادری نه تنها هیچ دردی از دردهای بیشمار لرها کم نکرده است.بلکه برعکس بحران های هویتی وفرهنگی زیادی نیز برایشان ایجاد کرده است.

پس ما باید به این باور برسیم که راه حل هموار کردن مشکلات ساختن سرزمین وخانه مادریمان است نه مهاجرت.
@vargelur

کانال تلگرامی بالا ، از طریقی که معلوم نیست اسنادی فوق محرمانه در حد دو برگ از پنتاگون به دستش رسیده .
الان از صبح خَر کیف شده c.n.n و آکسیوس و همه روزنامه ها معتبر اسم کانال اش را می نویسند .

کانال ادمین اش ایرانی است

رساله تثنیه باب ۷

از زبان خدا به موسی و از موسی به یهودیان و مسیحیان

1هنگامی که یهوه خدایتان شما را به سرزمینی که برای تصرفش می‌روید، ببرد، این هفت قوم را که همگی از شما بزرگتر و قویترند نابود خواهد ساخت: حیتی‌ها، جرجاشی‌ها، اموری‌ها، کنعانی‌ها، فرزی‌ها، حوی‌ها و یبوسی‌ها. 2زمانی که خداوند، خدایتان آنها را به شما تسلیم کند و شما آنها را مغلوب نمایید، باید همهٔ آنها را بکشید. با آنها معاهده‌ای نبندید و به آنها رحم نکنید، بلکه ایشان را به کلی نابود سازید. 3با آنها ازدواج نکنید و نگذارید فرزندانتان با پسران و دختران ایشان ازدواج کنند. 4چون در نتیجهٔ ازدواج با آنها جوانانتان به بت‌پرستی کشیده خواهند شد و همین سبب خواهد شد که خشم خداوند نسبت به شما افروخته شود و شما را به کلی نابود سازد.
5مذبحهایشان را بشکنید، ستونهایی را که می‌پرستند خرد کنید و مجسمه‌های شرم‌آور را تکه‌تکه نموده، بتهایشان را بسوزانید؛ 6چون شما قوم مقدّسی هستید که به خداوند، خدایتان اختصاص یافته‌اید. او از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده است تا گنج خاص او باشید. 7شما کوچکترین قوم روی زمین بودید، پس خداوند شما را به سبب اینکه قومی بزرگتر از سایر قومها بودید برنگزید و محبت نکرد، 8بلکه به این دلیل که شما را دوست داشت و می‌خواست عهد خود را که با پدرانتان بسته بود بجا آورد. به همین دلیل است که او شما را با چنین قدرت و معجزات عجیب و بزرگی از بردگی و از چنگ فرعون پادشاه مصر رهانید.
برکات اطاعت از خدا
9پس بدانید که تنها خدایی که وجود دارد یهوه، خدایتان است و او همان خدای امینی است که تا هزاران نسل عهد خود را نگاه داشته، پیوسته کسانی را که او را دوست می‌دارند و دستورهایش را اطاعت می‌کنند محبت می‌نماید. 10ولی آنانی را که از او نفرت دارند بی‌درنگ مجازات و نابود می‌کند. 11بنابراین تمام فرمانها و فرایض و قوانینی را که امروز به شما می‌دهم اجرا کنید.

چشم

وقتی ملی گرایی ترکی در دل عثمانی شکل گرفت ، یهودیان مثل بسیاری از اقلیت های دیگر سر یک دوگانه قرار گرفتند
اول تُرک هستم بعد یهودی
بعضی قبول کردند بسیاری هم نه
مردم عرب که یکپارچه نه گفتند ، اقلیت های قومی دیگر هم نه می گفتند مثل یونانی ها ، ارامنه ، کردها
رشد ملی گرایی ارمنی یونانی و... در همین اواخر قرن نوزدهم بود .
شهر سالونکی یا تسالونکی امروزه دومین شهر بزرگ یونان است اما در قرن ۱۹ اکثریت شهر در جغرافیای عثمانی یهودی بودند
حتی به هرتزل بنیانگذار صهیونیسم پیشنهاد شد ، کشور اسرائیل را به مرکزیت سالونکی در بالکان تأسیس کند که مخالفت کرد
بعدها یهودیان تسالونکی یا سالونیکی با یونان یان متواری از آناتولی تعویض شدند و یهودیان سالونیکی جزو اولین جمعیت انبوه ورودی به فلسطین تحت قیومیت عثمانی و بعد انگلستان شدند .
همین اجبار به اول ترک هستم بعد یهودی قومیت تاریخی آنها را زیر سوال برد پس یهودیان عثمانی به جز جوامع هاخامباشی و گروهی از کابالیست های سوریه را تشویق بع پیوستن به جنبش صهیونیسم کرد.
اوایل عمده حامیان جنبش ملی گرایی یهود در شرق اروپا بودند جایی که یک موج عظیم یهودی کشی از ۱۸۷۰ در روسیه و اوکراین شکل گرفته بود .
یهودیان که از شرق اروپا به خاک عثمانی وارد شدند مجاز به اسکان در فلسطین نبودند ، یکی از معروف ترین آنها دیوید بن گرویون اولین رئیس جمهور اسرائیل بود که در استانبول ساکن شد .

نفرین کننده نابود  باد.» هنگامی که سلطان سلیمان اول بودین را پس از پیروزی در موحچ محاصره کرد، کمیته ای به ریاست جوزف بن سلیمان اشکنازی تشکیل داد و  بدون قید و شرط کلید برج و شهر بودین را به او داد. سلطان سپس با انتشار فرمانی سلطنتی خانواده و فرزندانش را از پرداخت هر نوع مالیات به دولت عثمانی برای همیشه معاف کرد. این فرمان توسط حاکم زیر نیز تجدید شد

پناهندگان اسپانیایی ممکن بود ثروت خود را به امپراتوری عثمانی نیاوردند، اما مطمئناً دانش و استعداد خود را به ارمغان آوردند. اولین چاپخانه ای که در امپراتوری عثمانی تأسیس شد در سال 1493 توسط داوید و ساموئل بن نهمیاس، دو برادر پناهنده اسپانیایی، در استانبول تأسیس شد. آنچه امانوئل ابواب ادعا می کند که سلطان بایزید دوم درباره پادشاهان کاتولیک اسپانیا گفته است نیز کاملاً مشهور است: «چطور می توانید این پادشاه [فردیناند] را فرناندو باهوش و بلند مرتبه  بنامید؟ او پادشاهی خود را فقیر می کند در حالی که پادشاهی من را غنی می کند!»استانبول، سالونیکا، ادرنه، سافد و ازمیر در طول قرن‌هایی که پس از ورود یهودیان سفاردی به امپراتوری عثمانی به مراکز فرهنگی سفاردی تبدیل شدند. بسیاری از صنعتگران متخصص در صنایع چرم، مس، نساجی و رنگرزی توانستند به حرفه خود بپردازند. این واقعیت که یهودیان سفاردی عمدتاً چند زبانی بودند، آنها را قادر ساخت تا در امور خارجی دولت کار کنند. برخی از نمونه ها عبارتند از: جوزف ناسی، که توسط سلطان سلیم دوم لقب دوک ناکسوس را دریافت کرد. گراسیا ناسی; سلیمان بن ناتان اشکنازی، دوست نزدیک سوکولو محمد پاشا؛ و سلیمان آبن یاش، معمار روابط دیپلماتیک عثمانی و بریتانیا که توسط مراد سوم لقب دوک میدیلی را به او داده بود

بسیاری از پزشکان مشهور مانند «حکیم» (دکتر) یعقوب، جوزف هامون، موشه هامون، دانیل فونسکا و گابریل بوئناونتورا نیز در دربار عثمانی کار می کردند. یهودیان سفاردی ساکن امپراتوری عثمانی نیز آثار ادبی قابل توجهی در زمینه عبادت تولید کردند. جوزف کارو شولهان آروخ، راهنمای اعمال ضروری در یهودیت را نوشت. سلیمان بن موسی ها-لوی الکابس لخا دودی مشهور را در ادرنه سروده است که سرودی است که امروز همه یهودیان در سراسر جهان برای استقبال از سبت می خوانند. یعقوب کولی در سال 1730 شروع به نوشتن کتاب معروف میآم لوئز در استانبول کرد. خاخام آبراهام بن اسحاق آدا به عنوان پدر ادبیات مذهبی یهودی شناخته شد. جامعه سفاردی ترکیه تحت حاکمیت عثمانی، زندگی پدرسالارانه، مذهبی و محافظه کارانه ای داشت که حول محور نهادهای اداری مانند بت الدین (دادگاه خاخام) بود که متشکل از مدیران مدارس و قضات بود. عثمانی ها مالیات های خود را جمع آوری کردند و هرگز در امور داخلی اقلیت ها مداخله نکردند، آنها را بر سر فرهنگ، مذهب یا زبان تحت فشار قرار ندادند و هرگز سعی نکردند آنها را جذب کنند. به همین دلیل است که یهودیان سفاردی توانسته اند زبان خود را که یهودی-اسپانیول یا دا لادینو نامیده اند و همچنین فرهنگ و سنت های خود را برای بیش از پانصد سال حفظ کنند، پدیده ای غیر معمول در تاریخ جهان. به همین دلیل است که زبان و فرهنگ آنها برای دانشمندان علوم اجتماعی و به ویژه زبان شناسان اهمیت دارد

با اعلام فرمان اصلاحات امپراتوری 1856 (Islahat Fermanı) همه شهروندان عثمانی اعم از مسلمان و غیرمسلمان بر اساس قانون جدید برابر اعلام شدند. در نتیجه این پیشرفت، رهبری جامعه یهود شروع به دور شدن از مذهبی به سمت نیروهای سکولارتر کرد. معاهده لوزان در سال 1924 حقوق اقلیت را به سه اقلیت مذهبی غیرمسلمان اصلی در ترکیه اعطا کرد و به آنها اجازه داد تا با مدارس، مؤسسات اجتماعی و بودجه خود ادامه دهند. در 15 سپتامبر 1925، با تصمیم اداره خود، جامعه یهودی از حقوق شخصی ناشی از وضعیت اقلیت خود صرف نظر کرد

**دست پر کهگلویه و بویر احمد در دولت آینده

از مدیران ارشدی که نام آنها برای وزارت و تصدی سازمان های مهم کابینه دولت آینده می آید،  استان کهگلویه و بویر احمد تنها استان لر نشین است که چند کاندید دارد ‌
خداداد غریب پور برای وزارت صمت
سید ضیا هاشمی برای وزارت علوم
غلام رضا پناه برای وزارت رفاه
محمد علی افشانی برای معاون اجرایی و وزارت راه
غلام رضا تاجگردون برای سازمان برنامه
سید کامل تقوی برای سازمان تامین اجتماعی

قطعا این ها اگر وزیر نشوند با تجربه پر که دارند در قواره سازمان های بزرگ و معاون وزیر ظاهر می شوند .

بقیه مناطق لر نشین به طور مشخص استان لرستان ، دهه هاست زیر سر یک عده بختک و فسیل نیروی انسانی را در نطفه اگر کمی زاویه داشته باشند خفه می کنند** .

**چرا فیلم بالا که در شبکه های اجتماعی مورد استقبال قرار گرفت حتی آقای ظریف هم آن را مورد استفاده قرار داد را گذاشتم ؟

چرا یک ماه فعالیتم را محدود به فعالیت برای آقای پزشکیان قرار دادم ؟

این نکته که تا سالها در ذهن تان باشد

صدای مردم خود را پیش از نشر بشنوید
من به یقین می دانستم از جایی از گستره سرزمین مردم لُر این بانگ و فریاد را سر می دهد .

وقتی که می دانیم مردم ما به کدام سو سوق پیدا کردند بهترین مسیر ، مسیر این هاست

در تمام شهرستان های لر نشین خوزستان آقای پزشکیان رای اول آورد. در کوهچنار ، نور آباد ممسنی و سپیدان فارس با قاطعیت آقای پزشکیان پیروز شد .
در استان چهارمحال و بختیاری پیروز شد
در استان لرستان در دور اول آقای پزشکیان پیروز شد در دور دوم رقابت نزدیک بود

در روستا های دورافتاده ، شهرها ، مناطق عشایری در محلات حاشیه شیراز اصفهان و اهواز و تهران و اصفهان

این مردم شما بودند ،
گرچه بسیاری هم انتخابات را تحریم کردند
ولی بارها گفتم
اپوزسيون ایرانی برای من از دانه برنجی هم کمتر ارزش دارند
دلیل ها زیاد است ، از بعد از ۱۴۰۲

دوستان کسانی هم بودند که تصمیم گرفتند بخاطر مشی آقای جلیلی و تمرکز بر محرومیت زدایی به ایشان رای دهند ، آنها رفیق ما بودند و هستند**

تلاش کنید مردم لر در هر رقابت احساس پیروزی داشته باشند ، من روی اسب بازنده هیچ وقت شرط نبستم
صدای مردم لُر هم همین کلیپ بود ، صدایی خسته رنجور و پیر مردی بر دوش که مردم و خانواده های ما هستند .

یک نکته در انتخابات وجود دارد جدای از تمامی بحث های اینکه چه کسی ممکن است رای بیاورد این قضیه مشهود بود که پزشکیان چه مقدار از رای ترک ها را به دست آورد حتی جلیلی برای اینکه از غافله عقب نماند خود را از طرف مادری آذری خواند.

در واقع ترک ها خود را تحمیل داشتند در بالاترین سطح نظام سیاسی کشور
این را مقایسه کنید با مزدوران و ناآگاهان و خود تحقیر کنان لر که کافیست یک نفر مثلا مثل رضایی در انتخاباتی حضور داشته باشد آنوقت چه کارها که برای تخریب و ایجاد شرم در جامعه لر که نمی‌کنند.

پ.ن:این صحبت به منظور تایید رضایی یا شخص خاصی نیست بلکه صرفا مثالی بود در این قضیه که قابل تعمیم به موارد دیگر نیز نی باشد مثل بحث زبان و ...

@astaer

در پس هر متلکی که ایران[نَ]دوستان و ایرانشهری‌ها به مردم ستم دیده لُر می‌اندازند تلنگری نهفته است برای خودمان. بسیاری از تحقیر‌ها من را یاد آموزه‌های استعمارگران سفیدپوست در آفریقا می‌اندازد که مردم بومی را فاقد عقل و شعور کافی برای اداره سرزمینشان میدانستند و آن‌ها را تکامل نیافته و گونه‌ای بین انسان و میمون تصور میکردند و چنین رفتار میکردند که استعمار سیاهپوستان نه تنها حق آنهاست بلکه وظیفه الهی نژاد برتر سفید نیز هست.
اما بیایید این تلنگر را به خودمان بزنیم. تصور کنید سناریوی ایران جور دیگری پیش میرفت و لُرستانات یک کشور مستقل بود. یعنی این که سرزمین ما در فرایند دولت-ملت سازی مدرن ایران بمباران و اشغال نمیشد و مردممان نسل‌کشی نمیشدند. حکومت‌های ملوک‌الطوایفی لُرستانات ادامه میافتند و سران و نخبگان سیاسی ما اعدام نمیشدند. در آن صورت در سرزمینی گسترده از الوند تا گناوه و از نورآباد تا خانقین یک دولت لُری یا چند دولت وجود داشت. [به شما حق میدهم که این تصور با توجه به صد سال تمرکز دولت‌های مرکزی بر تحقیر و تکفیر تاریخ ما کمی سخت باشد] حال با خود بیا‌ندیشید با توجه به منابع نفت و گاز، آب، رودخانه‌ها، زمین‌های حاصلخیز، نیروی انسانی‌ای که الان بخش اعظم کارگران ایران هستند و... چه سرنوشتی در انتظار ما بود؟

پ.ن۱: دولت‌های عربی حاشیه خلیج فارس که امروزه قبله آمال ایرانیان شده‌اند و حاضرند همه چیز خود را بفروشند و یک شب در کنار برج‌های سر به آسمان کشیده‌شان سر کنند، فرزندان همان امیران سنتی عرب هستند.

پ.ن۲: اطلاق لفظ پانلُر به مردمی که فاقد شعور قومی هستند و هنوز بخشی از آنان نه تنها از حقوق پایمال شده خود آگاه نیستند بلکه سرکوب و نسلکشی شدنشان را از واجبات تاریخ میدانند امری‌ست بس عبث و تهمتی که برای مردم لُر بسیار سنگین است.

@Lurishsongs