امروز یه آقای یکم متشخص کنار خیابون بهم گفت خانوم میتونم شمارتونو داشته باشم؟ گفتم خفه شو بابا.
یجور با پسرا رفتار میکنم انگار شوهر و بچم خونه منتظرمن:)

روحتو از تو چشمات میدیدم
چه برسه به دروغات
شب‌بخیر?

کاشکی بپرم از این خواب ترسناک

هر روز بیشتر و بیشتر به یچیزی
پی میبرم
اونم اینه که مردم واقعا به کارایی
که در حقمون میکنن فکر
نمیکنن و براشون بد بنظر نمیاد
به فکر گذشت و مهربونی نباشین
دهن سرویس کنین

صب بخیررررر
طی این مدت اخیر(چندماه) این دومین باره صبح بیدار میشم

اگه دوسم داشتی با لینک من استارت میزدی.

آیس، کافی
بیا هات داگز بشیم

لئو خیلی بامزس

خودم میدانم یکروز احساسات سرکوب شده‌ام طغیان می‌کند و شرف یک ایل را به تاراج می‌برم.

مرسی از آدمای سابق زندگیمون که بهمون ارزش واقعی خودمون و خودشونو نشون دادن و باعث شدن از چندکیلومتری متوجه شیم کی لیاقتمونو داره کی نه ♡