꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 2 weeks, 3 days ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 1 week ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 4 months ago
دردتون چیه؟ چی بیشتر در این دوره از زندگی اذیتتون میکنه؟ @deformedbrainbot .
دردتون چیه؟ چی بیشتر در این دوره از زندگی اذیتتون میکنه؟ @deformedbrainbot .
«دور و دورتر با هر نفس
آرزوهام بیرون از قفس
خستهام از خسته بودن
خستهام از خسته دیدن
آقای دکتر گوش کن به من
بدجوری سیستم ریخته به هم
خاموش باید کنم یه مدت
بَلکه بتونم از نو شروع کنم
منو بذار به حال خودم، خودتو بذار به جای من
ازم نخواه توضیح بدم، نِگا کن از تو چشمیِ در
یه چیزی بده به من، که بِزنم، نباشم یه مدت، تو این دُنیا
هیچوقت تموم نمیشه چرا؟
باتریِ پسربچهی دستفروش
هیچوقت تعبیر نمیشه چرا؟
فالِ اون دُختربچهی دستفروش
آقای دُکتر گوش کن به من
خستهام از تکرار حرفم
خاموش باید کُنم یه مدت
بَلکه بِتونم از نو شروع کنم
منو بذار به حال خودم، خودتو بذار به جای من
اَزم نخواه توضیح بدم، نِگا کن از تو چشمیِ در
یه چیزی بده به من، که بزنم، نباشم تو این دُنیا»
"Another sleepless night
And anxiety attacks
The doctor said you need some rest"
شب دوستداشتنیای بود.
متوجه شدم که چه دوستان امن و دلپذیری دارم.
اینکه اهمیت بدی و بهت اهمیت داده بشه برای من حکم دستنیافتنیترین احساس رو داشت.
فکر میکردم قراره تا ابد از چنین چیزی محروم باشم.
اما امشب دیدم که، در این نقطه از زندگیم، کلی آدم دورمن که هم براشون مهمم و هم برام مهمن.
توی یک سال اخیر، امشب یکی از بهترین شبهام بود.
چقدر الان آروم و دلگرمم.
رد بوس رژلبیِ مامان، بارون، کمی حسرت، و آغوشهای زیاد.
نکته مهم:
این برداشت، مدعیِ هیچگونه اعتبار فلسفی نیست. خطوطی که نوشتم، حاصل تب شبانهایه که به شاعرانگی بیش از حد منجر میشه.
خلاصه، متن فوقْ مستدل نیست و نمیخواد هم که باشه.
The Last Days Of The Suicide Kid
By Charles Bukowski
I can see myself now
after all these suicide days and nights,
being wheeled out of one of those sterile rest homes
(of course, this is only if I get famous and lucky)
by a subnormal and bored nurse
there I am sitting upright in my wheelchair
almost blind, eyes rolling backward into the dark part of my skull
looking
for the mercy of death
Isn't it a lovely day, Mr. Bukowski
O, yeah, yeah
the children walk past and I don't even exist
and lovely women walk by
with big hot hips
and warm buttocks and tight hot everything
praying to be loved
and I don't even
exist
It's the first sunlight we've had in 3 days,
Mr. Bukowski.
Oh, yeah, yeah.
there I am sitting upright in my wheelchair,
myself whiter than this sheet of paper,
bloodless,
brain gone, gamble gone, me, Bukowski,
gone
Isn't it a lovely day, Mr. Bukowski
O, yeah, yeah pissing in my pajamas, slop drooling out of
my mouth.
2 young schoolboys run by —
Hey, did you see that old guy
Christ, yes, he made me sick!
after all the threats to do so
somebody else has committed suicide for me
at last.
the nurse stops the wheelchair, breaks a rose from a nearby bush,
puts it in my hand.
I don't even know
what it is. it might as well be my pecker
for all the good
it does.
꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 2 weeks, 3 days ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 1 week ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 4 months ago