با چون منی به غیرِ محبت روا نبود...

بیمارِکهنه‌ام‌به‌علاجم‌چوراه‌نیست
امشب‌به‌جای‌نسخه‌برایم‌کفن‌بپیچ...

مراکه‌عمربه‌وقتِ‌شراب‌میگذرد
به‌جزدمی‌که‌خرابم،خراب‌میگذرد...

تلاش کن اندوهت را دوست بداری.. ،
شاید برود... ؛
به رسم تمام چیزهایی که دوست داشتی
و رفتند...

زندگانی‌بلوغِ‌بی‌یاری‌ست
رفته‌رفته‌غریب‌خواهی‌شد...

گفتم: چرا ساکتی؟ یه چیزی بگو..
گفت: با بعضی آدما میشه ساعت‌ها حرف زد بدون
اینکه لازم باشه لباتو وا کنی ، با نگاه کردن بهشون
با زل زدن تو چشاشون همه حرفاتو میزنی و اونم
میشنوه ؛ تو هم همینجوری حرفای اونو میشنوی..
گفتم: ولی تو خیلی کم با من صحبت میکنی..
گفت: من با اونایی که حرفی باهاشون ندارم ،
ساعت‌ها صحبت میکنم و با اونایی که حرف‌های
زیادی دارم ، فقط نگاهشون میکنم...
#دیالوگ

حرفِ دل ، در دل بماند بهتر است...

دهرلحددهدمرا،چون‌زِکفم‌توراربود
سنگِ‌صبوربرده‌وسنگِ‌تمام‌می‌نهد...

[ لدينا صبرٌ واحد و كل ما في هذه
الحياة يريد أن يختبره ]
یک صبر برایمان مانده و همهٔ دنیا
میخواهد آن را امتحان کند...

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد...