Community chat: https://t.me/hamster_kombat_chat_2
Twitter: x.com/hamster_kombat
YouTube: https://www.youtube.com/@HamsterKombat_Official
Bot: https://t.me/hamster_kombat_bot
Game: https://t.me/hamster_kombat_bot/
Last updated 4 months, 2 weeks ago
Your easy, fun crypto trading app for buying and trading any crypto on the market.
📱 App: @Blum
🆘 Help: @BlumSupport
ℹ️ Chat: @BlumCrypto_Chat
Last updated 4 months, 2 weeks ago
Turn your endless taps into a financial tool.
Join @tapswap_bot
Collaboration - @taping_Guru
Last updated 3 weeks, 5 days ago
با عَطف توجه به خط سیری دیگر، نفی محض در نزدِ شوپنهاور - که در حملات خود علیه دین بسیار صریح و بی پروا است - نوعی نزدیکی عجیب با عرفان را پیشنهاد میدهد:
"اما تا مادامی که خودمان اراده ای برای زندگی داشته باشیم، این امر نهایی، یعنی هیچ به مثابه ای آنچه وجود دارد، به واسطه ای ما میتواند تنها به نحوی منفی شناخته و بیان گردد... با این حال، اگر اصرار شود که به نوعی می بایست دانش مثبتی از آنچه فلسفه تنها میتواند به نحوی منفی، آنهم به عنوان نفی اراده بیان دارد، کسب شود، در این صورت چیزی جز اشاره به آن حالتی باقی نمی ماند که توسط همه ی آن کسانی که به نفی کامل اراده دست یافتهاند تجربه شده است و با نامهایی همچون شوریدگی(وجد)[ecstasy]، مسحور شدگی(شور)[rapture]، اِشراق(تَنویر)[illumination]، هم پیوندی و همسازی با خدا و قس الی هذا.. نشان داده می شود."
نفی مطلق تنها به محدودیتهای زبان در توصیف تجربه اشاره ندارد، بلکه اساساً افق اندیشه را نیز به سمت آن جایی هدایت میکند که اندیشه قادر به درک آن نیست؛ جایی که انسان در جهد و تکاپو است تا آنچه را که فراتر از بشر و ساحت بشری است درک کند. با این حال، همانگونه که شوپنهاور اشاره می کند، "چنین وضعیتی را دیگر نمیتوان معرفت[knowledge] نامید، چرا که دیگر با شکلِ سوژه و شیء سروکار نداریم؛ و علاوه بر این، تنها از طریق تجربه شخصی قابل دسترسی است و نمیتوان بیش از این بدان مرتبط شد.
با توجه به این تمایز (نفی محض و نفی محرومیت) و پیامدهای آن برای درک جهان به مثابه ای جهانی غیرانسانی است که با یک مخمصه[dilemma] (همچون برهان ذوالحدین.م) روبرو میشویم. یعنی، یک اهریمنشناسی از نوعی که در حال بررسی آن هستیم، که می بایست خود را از چارچوب اخلاقی، حقوقی و کیهانی اهریمنشناسی مسیحی[Christian demonology] ( یعنی قانون اخلاقی، فتنه و وسوسه، تَخطی و عِصیان، فِسق و گناه، کیفر و رستگاری و غیره) متمایز کند. و در اینجا، اهریمنشناسی با یکی از بزرگترین چالشهای اندیشه امروز مواجه میشود، و این چالش، به بسیاری از جهات، نیچهای است - چگونه میتوان جهان را به عنوان امر نااندیشیده[unthinkable] بازاندیشید؟ - یعنی، در غیاب دیدگاه انسانمحور و بدون تکیه بیش از حد بر متافیزیک هستی؟
باز هم، با موانع زیادی روبرو میشویم، بخشی به این دلیل است که یک اهریمنشناسی فلسفی وجود ندارد - یا دست کم هنوز وجود ندارد. آیا می بایستی با استناد به پیشینیان این نوع بدبینی کیهانی[Cosmic Pessimism]، نوعی دودمان یا تبار از این پیشینیان به رسمیت درآورد؟ حال آنکه امّا در اینجا بازی بیپایانی از شمولیت(پیراگیری)[inclusion] و محرومیت(حذف سازی)[exclusion] آغاز میگردد. آیا باید فیلسوفان کلاسیکی همانند هراکلیتوس را نیز شامل گردد؟ آیا باید آثاری را در سنتِ رازورزی تاریک [darkness mysticism] یا الهیات منفی [negative theology] در نظر گرفت؟ و سپس چه میشود اگر از آثار بزرگ بحران های معنوی و فلسفی، از کییرکگور تا امیل سیوران و سیمون وی را در نظر آوریم؟ ما پیشتر به شوپنهاور و نیچه اشاره کردهایم، اما آیا ما ملزم به در نظر گرفتن وارثان قرن بیستم آنها، کسانی مانند باتای، کلوسوفسکی یا لف شُستوف نیز هستیم؟ آیا باز نیز مشکل اساسی من بابِ طرح اندازی یا امید به وجود یک میدان اختصاص یافته به نفی و نیستی، نمی باشد؟ آیا ممکن است کسی مدعی آن شود که اهریمنشناسی وجود دارد، بی آنکه در تئاتر بیانتهای پوچی گرفتار شود؟ شاید تنها چیزی که قطعی است این باشد که اگر چیزی مشابه به اهریمنشناسی نیز وجود داشته باشد، اساساً به دلیل وجودش محترمتر نخواهد شد - زیرا هیچ چیز(در نزدِ بشر) به معنایی دقیق، بیشتر از هیچ چیز مورد غفلت[frowned upon] واقع نمی گردد.
?اَندر غبارِ این سیاره | یوجین تکر | ترجمه ی شهام شریفی
?️In The Dust of This Planet | Eugene Thacker
اهریمنشناسی[demonology] پدیدهای الهیاتی است که به مباحث تاریخی درباره ماهیت شر و سیاستهای مرتبط با شکار جادوگران گره خورده است. البته، اهریمنشناسی یک پدیده فرهنگی نیز است، همانطور که نمونههای ادبی، سینمایی و بازیهای ویدیویی نشان میدهند. امّا اگر اهریمنشناسی را صرفاً به مثابه ای یک موضوعیت تاریخی یا صرفاً یک داستان تخیلی در نظر بگیریم، جذابیت خود را از دست میدهد.
اگر قرار بر این باشد که اهریمنشناسی در سطح فلسفی اندیشیده شود، آنگاه می بایست به مثابه ای نوعی "قاموس فلسفی"[philosopheme] کارکرد یابد که خوشهای از ایدهها را گرد هم می آورد که برای مدتی، به عنوان حوزههای مسئله ساز برای خود فلسفه عمل کرده اند، به عبارتی: نفی، نیستی و امر غیرانسانی[the non-human]. چنین رویکردی به اهریمنشناسی چگونه رویکردی خواهد بود؟ در آغاز، اهریمنشناسی می بایست از انسانشناسی متمایز شود، جایی که در آن، اهریمن/دیو صرفاً جایگزینی برای بودِش انسان است و تأملاتی در مورد ماهیت شر، اساساً در ساحتِ انسان نشخوار می شود[ruminations]. اهریمنشناسی همچنین می بایست از متافیزیک محض[pure metaphysics] متمایز شود، جایی که اهریمن/دیو [demon] به مثابه ای جایگزینی(نیابتی) از برای جفتِ هستی/نا_هستی کارکرد می یابد.
انکار دیدگاه انسانمحور[anthropological view] به معنای در نظر گرفتن جهان نه تنها فقط به عنوان جهانی-برای-ما یا جهانی-در-خود، بلکه به عنوان جهانی-بدون-ما[world-without_us] است. به همین ترتیب، انکار دیدگاه متافیزیکی به معنای در نظر گرفتنِ عدم اطمینان من بابِ اصل دلیل کافی[principle of sufficient reason] برای اندیشیدن به جهان است (نه دلیل کافی، بلکه یک نوع نامأنوسی، رازگونگی [uncanny] و نابسندگی[insufficiency] عقل در میان است).
بنابراین، یک اهریمنشناسی فلسفی می بایست "علیه" سطوتِ انسانی بپاخیزد - هم بخش "انسانی" و هم بخش "هستومندی"[being] آن را در ژرفای رازگون خود ببلعد. شاید بتوانیم اصطلاح جدیدی برای این شیوه بیابیم، یعنی تفکر- اهریمنشناسانه.
اگر انسانشناسی بر مبنای تقسیم میان امر شخصی و امر غیرشخصی ("انسان" و "کیهان") بنا شده است، پس یک اهریمنشناسی(رادیکال)، آنها را به جفتهای پارادوکسیکال (تأثیرات غیرشخصی و رنجِ کیهانی[cosmic suffering]) فرو میکشاند[collapses]. اگر هستیشناسی به رابطه ای حداقلی میانِ هستی/نا_هستی می پردازد، پس اهریمنشناسی میبایستی اندیشه ای نیستی[nothingness] (تعریف سلبی)[a negative definition] را به ثمر نشاند و رسالت آن را بر گردن نَهَد[undertake]، امّا نیستی که صرفاً مترادف با "نبودن" یا "نا_هستی"[non-being] نیست (تعریف محرومیت). شوپنهاور توضیحی ارائه میدهد و تفاوت میانِ این دو نوع نفی را بازگو میکند:
"ابتدا باید توجه داشته باشم که مفهوم هیچ (Nichts) اساساً نسبی است و همیشه به چیزی مشخص اشاره دارد که آن را نفی میکند. این خاصیت به ویژه توسط کانت به نفی محرومیت (nihil privativum) نسبت داده شده است که در مقابلِ (+) نشان داده میشود. این علامت منفی (-) از نقطه نظر مقابل امّا ممکن است به (+) تبدیل شود و در مقابل این نفی محرومیت، نفی محض (nihil negativum) مطرح شده است که از هر نظر "هیچ" خواهد بود... اما با بررسی دقیقتر، یک هیچ مطلق، یک نفی محض واقعی، حتی قابل تصور نیز نیست، بلکه هر چیزی از این دست، از دیدگاه بالاتر یا تحت مفهوم گستردهتری، همیشه تنها فقط یک "نفی محرومیت" است. برای شوپنهاور، نفی محرومیتِ جهان همانگونه که برای ما ظاهر میگردد، جهانی-برای-ما، جهانی به مثابه ای صحنه "نمایش"[ Representation/ Vorstellung] است، در حالی که نفی محض، جهان-در-خود یا جهان به مثابه ای "اراده" است - یا بهتر است بگوییم، جهان-در-خود همانگونه که دسترسناپذیری و کیفیتهای مرموز[occult qualities] و غریب خود را برای ما آشکار می سازد. همانطور که شوپنهاور اشاره میکند: "آنچه به طور کلی به مثابه ای مثبت فرض میشود، چیزی است که ما آن را وجود (Seiende) مینامیم، که نفی آن با مفهوم هیچ (Nichts) در عام ترین معنای آن بیان میشود، و این دقیقاً جهان به مثابه ی نمایش است، یا جهان به مثابه ی تصور یا بازنمایی.
??
چاپ سوم کتاب “ناماده باوری: ابژهها و نظریه اجتماعی” در مهر ماه منتشر خواهد شد. ?
May 18th, 20:30 Tehran Time: Coco Fusco
Title: Art and Democracy: Testing the Limits
Coco Fusco is an interdisciplinary artist, writer, and professor at the Cooper Union School of Art. She is a recipient of numerous awards, including a Guggenheim fellowship, an American Academy of Arts and Letters Award, a Latinx Art Award, a Fulbright fellowship and a Herb Alpert Award in the Arts. Fusco's performances and videos have been presented in the 56th Venice Biennale, Frieze Special Projects, Basel Unlimited, three Whitney Biennials (2022, 2008 and 1993), and several other international exhibitions. Her works are in the permanent collections of the Museum of Modern Art, The Art Institute of Chicago, The Walker Art Center, the Centre Pompidou, the Imperial War Museum, and the Museum of Contemporary Art of Barcelona. She is represented by Mendes Wood DM.
Fusco is the author of Dangerous Moves: Performance and Politics in Cuba (2015), English is Broken Here: Notes on Cultural Fusion in the Americas (1995), The Bodies That Were Not Ours (2001) and A Field Guide for Female Interrogators (2008). Tomorrow I Will Become an Island, a touring solo retrospective of Fusco’s works opened at Berlin’s KW Institute of Contemporary Art in September 2023, accompanied by a monograph published by Thames & Hudson.
Community chat: https://t.me/hamster_kombat_chat_2
Twitter: x.com/hamster_kombat
YouTube: https://www.youtube.com/@HamsterKombat_Official
Bot: https://t.me/hamster_kombat_bot
Game: https://t.me/hamster_kombat_bot/
Last updated 4 months, 2 weeks ago
Your easy, fun crypto trading app for buying and trading any crypto on the market.
📱 App: @Blum
🆘 Help: @BlumSupport
ℹ️ Chat: @BlumCrypto_Chat
Last updated 4 months, 2 weeks ago
Turn your endless taps into a financial tool.
Join @tapswap_bot
Collaboration - @taping_Guru
Last updated 3 weeks, 5 days ago