خشک آمد کشتگاه من…

هر کس که دید رویِ تو، بوسید چشمِ من

• حافظ

یکی از دوستان سابقم که چهره آکادمیک نسبتاً شناخته شده‌ای هم بود، برای جلب محبت دختری رفت پیش رمال که طلسم عشق بنویسه رو جگر گوسفند و بعد دفنش کرد زیر زمین، فرداش رفت به طلسمش سر بزنه و دید شغال از زیر زمین درآورده و خوردتش :)

خواستم بگم خدا برای نشدنی‌هاش نشونه‌های واضحی میفرسته 😂

وقتی به شکل تخصصی تاریخ میخونی و یهو به خودت میای و میبینی داری توی مجامع عمومی از عملکرد مغولان، قاجارها، کمبوجیه و عمروعاص دفاع میکنی 👀

جمعه رو هر جایی که هستید با ترک پنجم این پلی لیست (how dark O Lord) از هندل به سر کنید عزیزان؛ و بعد برید سراغ بقیه‌اش ♥️

«ایرانی‌ها، یک نفر ایرانی را که زبان ایتالیایی و پرتغالی می‌دانست در اتاق کوچکی که پشت سر سفیران ما قرار داشت پنهان کرده بودند، در این اتاق باز و پرده‌ای جلوی آن آویخته بودند و آن مرد پشت پرده قرار داشت و به حرف‌های سفیران درباره ایرانی‌ها گوش می‌داد تا آن را بعدها به شاه صفی گزارش دهد.»

سفرنامه آدام اولئاریوس، (۱۳۶۹)، ترجمه حسین کردبچه، ص ۵۵۳

@historiachannell

سیاحان قصه‌گو در شرق

در انیمیشن «علاء‌الدین» (Aladdin) شباهت‌های میان تاجری که راوی قصه است و غول چراغ جادو توجه ما را جلب می‌کند. هر دو شخصیت لباس‌های آبی رنگی به تن دارند و یک نوار قرمز رنگ نیز به دور کمر خود بسته‌اند. ابروها و ریش آن‌ها هم شبیه به هم است. به علاوه، آن‌ها تنها شخصیت‌های این انیمیشن هستند که فقط ۴ انگشت دارند و صداپیشه هر دوی آن‌ها هم رابین ویلیامز بوده.

برخی مخاطبان این تئوری را مطرح کرده‌اند که غول چراغ جادو بعد از آزاد شدن به یک سیاح تبدیل شده که در سراسر جهان می‌کرد و داستان‌هایش را برای مخاطبین ارائه می‌دهد و اگرنه این تاجر همه این چیزها را از کجا می داند؟

قصه‌های هزار و یک شب که در اوج شکوفایی خلافت عباسی یکپارچه شد؛ بوسیله سیاحان و جهانگردان به سراسر جهان سفر کرد و تصور افسانه‌ای اروپاییان از جهان شرقی که آکنده از تلألو طلایی رنگ خورشید و زر بود را قوام بخشید. تاریخ اروپا، روی‌های نجیبانه‌ای هم دارد؛ چنانچه در معدود مواردی به میراث شرقی خود وفادار می‌ماند یا دست کم به آن‌ها اشاره می‌کند.

هزار و یک شب؛ شاعرانه‌ای شرقی‌‌است که از هند تا عراق عرب گسترده است و روی تنه افسانه‌هایش؛ تاریخ شکوفه می‌زند.
کاش می‌شد از این قصه‌گویان مسافر، تاریخ خردی رویایی و خواندنی نوشت. کاش یکی از آن‌ها، دلش بخواهد قصه‌هایش را از دل خاک و دریا بیرون بیاورد.

@historiachannell

به فرخندگی پایان این روزِ شلوغ و عجیب ✨

میشل فوکو سال‌ها پیش در کتاب «تاریخ جنون» در دفاع از رهیافت «وارونه‌اندیشی تاریخی» گفت:

«انگ دیوانگی» و «بیماری روانی»، همواره یک ابزار سلطه برای حکومت‌های خودکامه‌ست تا قدرت خود را به مبارزان تحمیل کنند.

@historiachannell

« به صحرا شدم؛ عشق باریده بود و زمین تر شده بود. چنان‌که پای مرد به گل فرو رود، پای من به عشق فرو می‌شد.»

ذکر بایرید بسطامی، تذکره‌الاولیاء، عطار نیشابوری

@historiachannell