( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
??? : @mobsec_ads
??? : @sudosup_bot
Last updated 2 months ago
یه چیزی که گفتی خیلی برام آشناست، انگار توی یه چرخه میافتی که هر بار با انگیزه شروع میکنی، بعد چند هفته افت میکنی، بعد کلاً فراموش میشه، و بعد از چند ماه دوباره میفهمی که این کار رو باید روتین میکردی. این چرخه توی خیلی از رفتارهای ما وجود داره، یه چیزی مثل چرخه ی انگیزه و سقوط . خودت میدونی من بار های و بار ها در دوره ی لایف استایل فرار از زندان و عادت سازی گفتم انگیزه منبع همیشگی نیست شاید همیشه در شروع خیلی قوی باشه اما بعد از یه مدت ضعیف میشه و چون سیستم یا ساختاری برای نگه داشتنش نداری، به مرور محو میشه. این بیشتر یه مشکل توی تداوم و روتینسازی واقعی کارهاست تا صرفاً داشتن انگیزه.
یکی از دلایل اصلیش اینه که انگیزه رو بهعنوان عامل اصلی نگهداری عادتها در نظر میگیری، در حالی که انگیزه یه چیز موقته و پایدار نیست. یه روز هست، یه روز نیست. باید یه سیستم بسازی که حتی وقتی انگیزه نیست، اون کار رو انجام بدی. مشکل دیگه اینه که هدفت شاید به اندازه کافی شفاف نیست، یعنی میدونی چی میخوای انجام بدی، ولی تصویر روشنی از اینکه چرا و چطور باید ادامه بدی نداری. یه نکته دیگه اینه که ممکنه از همون اول انتظارات زیادی از خودت داشته باشی، مثلاً تصمیم بگیری یه مهارت رو یاد بگیری و از همون اول بخوای روزی چند ساعت براش وقت بذاری، ولی چون حجمش زیاده، بعد یه مدت خسته میشی و کلاً ولش میکنی. و در نهایت، یه دلیل مهم دیگه اینه که هیچ سیستمی برای یادآوری و پیگیری کارات نداری. یعنی اگر یه چیزی رو مرتب به خودت یادآوری نکنی و براش یه روش پیگیری نداشته باشی، ذهنت به مرور ازش فاصله میگیره و به چیزای دیگه مشغول میشه.
اگه بخوای این چرخه رو بشکنی، باید یه راه عملی پیدا کنی که باعث بشه کارهایی که برات مهمه، خودکار و پایدار بشن، نه اینکه فقط وابسته به انگیزه باشن. یکی از بهترین کارایی که میتونی انجام بدی اینه که خیلی کوچیک ولی پیوسته شروع کنی. مثلاً اگه یه مهارت جدید میخوای یاد بگیری، به جای اینکه یه دفعه روزی دو ساعت براش وقت بذاری، از روزی ۱۰ دقیقه شروع کن ولی بدون استثنا. این طوری مغزت بهش عادت میکنه و بعد از یه مدت، خودبهخود بیشترش میکنی.
چیز بعدی اینه که یه سیستم برای ردیابی و پیگیری داشته باشی. یه دفتر، یه اپلیکیشن، یا حتی یه کاغذ ساده که هر روز انجام دادنت رو توش تیک بزنی. وقتی ببینی چند روز پشت سر هم انجامش دادی، مغزت دوست نداره این زنجیره رو قطع کنه. یه روش دیگه که خیلی کمک میکنه اینه که برای هر کاری که میخوای انجام بدی، یه دلیل قوی و شخصی بنویسی.
یه قاعدهای هم که خیلی به من کمک کرده توی 3 سال بی وقفه پست بزارم اینه که هیچ وقت نمیزارم پست نذاشتنم به 2 روز برسه پس یادت باشه که هیچوقت دو روز پشت سر هم جا نندازی. اگه یه روز انجام ندادی، اشکالی نداره، ولی حتماً فرداش یه حداقل انجام بده. این کار باعث میشه حتی توی روزایی که حس و حال نداری، یه حداقلی از اون کار رو انجام بدی و زنجیره نشکنه. اینجوری حتی اگه یه روز حالت خوب نبود، نمیذاری که این حس بد به یه افول کامل تبدیل بشه.
در نهایت، چیزی که میتونه خیلی کمکت کنه اینه که هر چند وقت یه بار، به خودت نشون بدی که داری پیشرفت میکنی. چون یه جایی توی مسیر حس میکنی که داری دور خودت میچرخی و فایدهای نداره، برای همین هر ماه یه مرور داشته باش، ببین از ماه قبل چقدر جلو رفتی. حتی اگه خیلی کم باشه، به خودت یادآوری کن که توی مسیر درستی هستی و ادامه بده.
چیزی که تو میگی بیشتر شبیه "پیکاپه" . پیکاپ این فکره که بری بیرون، با هر دختری که دیدی لاس بزنی و ببریش خونه. با اینکه خیلی از تکنیکای پیکاپ از روانشناسی درست استفاده میکنن و از پسرا میخواد که عمل کنن، من از این خوشم نمیاد که فقط بر اساس ظاهر دخترارو هدف قرار میده.
من اگر دوره ای بزنم به پسرا یاد میدم که آگاهانه قرار بذارن، یا بهتره بگم هوش عاطفی و اجتماعی خودشونو بالا ببرن، وابستگی به نتیجه رو کنار بذارن و خودشون باشن. علم رابطه زدن درباره این نیست که چطور دخترارو جمع کنی و ببری خونه. بلکه درباره یادگیری مهارتای اجتماعی جدید و بیرون اومدن از منطقه امنته. پس کارایی که من میگم رو انجام بده: "از خونه بیرون برو و اقدام کن ..." فکر میکنم این کارا تو هر فرهنگی جواب میده.
خب، فکر کنم دو تا مسئله اینجا هست. اولی فرهنگه، دومی فرق بین قرار گذاشتن عادی و تکنیکهای جذب دختره.
میدونم که هر فرهنگی رسم و رسوم خودش رو برای دوستی و ازدواج داره. حتی ممکنه از یه شهر به شهر دیگه هم فرق کنه. آره، ما همه تو فرهنگی که توش زندگی میکنیم عمل میکنیم، ولی من خیلی اعتقاد دارم که نباید اجازه بدیم رسم و رسوم تبدیل به باورهای محدودکننده بشه.
چند سال پیش نصف سال رو تو شهرستان به شدت خاص بودم. نصف دیگه رو هم توی تهران . دو جای خیلی فرقکننده با رسوم خیلی متفاوت. ولی من تو هر دو فرهنگ خودم بودم. خودم تعیین کردم که چطور زندگی کنم و با آدمای دور و برم رفتار کنم. هیچ مشکلی نداشتم تو آشنا شدن با دخترها و رابطه داشتن تو هر دو فرهنگ. من تصمیم میگیرم و میرم جلو ، فرهنگ فرقی نمیکنه. زنها هر جا باشن زنن
( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
??? : @mobsec_ads
??? : @sudosup_bot
Last updated 2 months ago