روایت و درایت

Description
حدیث و جستارهای وابسته/محمدباقر ملکیان
Advertising
We recommend to visit

Contact Us: @HVBook

Last updated 1 month, 2 weeks ago

?? ? ??

WE LOVE HELICOPTERS!!!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

Last updated 3 months ago

3 months, 3 weeks ago

🔸 اعتماد به نقاد الحدیث، شیوه‌ای کهن در اعتبارسنجی

🔹 رفتار علمای شيعه در اعتبار سنجی احاديث، بر اساس شيوه های متعددی قابل بررسی است، مثل: شيوه سندی، مصدر (فهرستی)، و...
از جمله شيوه هايی که قدمای شيعه به آن تکيه داشتند، اعتماد به «نقّاد الحديث» است. منظور از «نقّاد الحديث» مشايخی هستند که قول آنها در صحّت و سقم روايات مورد توجّه است، مثل ابن وليد، احمد بن محمد بن عيسی اشعری، و....
به عنوان نمونه به اين عبارات از شيخ صدوق و سيد ابن طاوس بنگريد:
1. «كان شيخنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه سيئ الرأي في محمّد بن عبد الله المِسْمَعي راوي هذا الحديث وإنّما أخرجت هذا الخبر في هذا الكتاب لأنّه كان في كتاب الرحمة وقد قرأته عليه فلم ينكره ورواه لي». (عيون أخبار الرضا عليه السلام: 2/21ـ22).
2. «إنّ شيخنا محمّد بن الحسن رضي الله عنه كان لا يصحّحه ويقول: إنّه من طريق محمّد بن موسى الهَمْداني وكان كذّاباً غير ثقة وكلّ ما لم يصحّحه ذلك الشيخ ـ قدّس الله روحه ـ ولم يحكم بصحّته من الأخبار فهو عندنا متروك غير صحيح». (من لا يحضره الفقيه: 2/90).
3. «ربما يكون عذري أيضاً فيما أرويه عن بعض من يطعن عليه أنّني أجد من أعتمد عليه من ثقات أصحابنا الذين أسندت إليهم عنه أو إليه عنهم قد رووا ذلك عنه ولم يستثنوا تلك الرواية ولا طعنوا عليها ولا تركوا روايتها فأقبلها منهم». (فلاح السائل: 9).

دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5434

3 months, 3 weeks ago

🔸 شیوه‌ای ویژه در نظام تحدیث شیعی

🔹 حديث به عنوان يکی از مصادر معرفتی ـ و بلکه از جهاتی مهمترين مصدر ـ جايگاه ويژه‌ای نزد مسلمانان دارد، اما اينجا نه می‌خواهم از تاريخ حديث سخن بگويم، و نه سياه‌ای درازدامن از کتب حديثی قلمی کنم.
مسلمانان ـ چه شيعه و چه سنی ـ روش‌های مشترکی در تحديث داشته اند، روش‌های مشترکی که گاه ما را از خصائص نظام تحديث يک گروه غافل ساخته است، و بلکه گاه اين اشتراکات در مواردی گمراهمان ساخته است، که اشتراک دائم رهزن است.
در اين يادداشت به يکی از شيوه‌های اختصاصی نظام تحديث شيعه اشاره می‌کنم، و تفصيلش را به تنظيم يادداشت‌های پراکنده وامی نهم، اگر عمری باشد و خداوند سبحان توفيق دهد.

دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5433

4 months, 3 weeks ago

این یادداشت‌ها را دوستی از سر مهربانی و حسن ظن به من، بدون اینکه به من بگوید، از میان کاغذ پاره‌های من مرتب و تایپ کرد. خدایش خیر دهاد.
شاید اگر فرصت و حوصله داشتم بازبینی و اصلاح می کردم، اما عجالتا در مورد این دو یادداشت که نشد. تا در مورد یادداشت‌های بعدی خدا چه بخواهد.

12 months ago

دو نکته مرتبط با ماه رجب
یکی در مورد دعایی که بعد از نمازهای واجب در این ماه خوانده می‌شود
https://t.me/derasatfielmrejal/473
دیگر در مورد لیلة الرغایب
https://t.me/derasatfielmrejal/214

Telegram

روایت و درایت

***🔸*** نکته‌ای در دعای ماه رجب ***🔹***محمدباقر ملکیان ***🔺***ساليان درازی است در مورد دعايی که در ماه رجب بعد از نمازهای يوميه خوانده می شود بحث های مختلفی شده است. اين دعا را سيد بن طاوس را با اين سند نقل کرده است: «روى أبو الحسن عليّ بن محمّد البرسي رضي اللّه عنه، قال:…

1 year, 1 month ago

*?راهنمايی‌های دردسر ساز
?محمدباقر ملکیان*
از مهمترين مباحث در علم رجال، بحث تمييز مشترک است. مثلا اين که ابان در فلان سند ابان بن عثمان است يا ابان بن تغلب. و ناگفته پيداست که اين امر در اعتبار سنجی بسياری از روايات مؤثر است.
اين مسأله از ديرباز مورد توجّه محدثان و مؤلفين کتب حديثی بوده است، و از اين رو در کتاب‌های حديثی شان گاه اين اسماء روايان مشترک را به گونه ای مشخص کرده اند. مثلا اگر در سندی اسم ابان آمده با افزودن «بن تغلب» آن را مشخص کرده اند. البته اين راهنمایی‌ها گاه با ترديد همراه است. مثلا در روايتی آمده: «الحسين بن سعيد عن فضالة بن أيوب عن معاوية بن عمار أو بن وهب» (الكافي، ج ۳، ص ۲۷۴، ح ۴). که به نظر می‌رسد حسين بن سعيد که اين روايت را در کتابش به واسطه کتاب فضاله بن أيوب نقل کرده، در اين که معاويه در کتاب فضاله کيست دچار ترديد شده است و با «أو ابن وهب» اين ترديدش را ابراز کرده است.
اما در موارد متعددی، اين راهنمائی‌ها غلط از آب درمی آيد. مثلا در ابتدای اسانيد متعددی از کافی «محمد بن الحسن» آمده است، و بحث‌های طولانی ای در اين که اين «محمد بن الحسن» کيست بين عالمان شيعی وجود دارد. در نمونه ای، مرحوم شيخ طوسی، روايتی را از کافی که در سند آن «محمد بن الحسن» قرار دارد نقل کرده و به اشتباه به آن «الصفار» را افزوده است. (تهذيب الأحكام، ج ۲، ص ۸، ح ۱۴)
نمونه ديگر از اين اشتباه در تعيين اسماء مشترک را در روايت معروف مسأله آب کر (سألت أبا عبد الله عن الماء الذي لا ينجسه شي‏ء؟ قال: كرّ. قلت: و ما الكر؟ قال: ثلاثة أشبار في ثلاثة أشبار) می‌بينيم. در کتاب کافی سند اين روايت چنين گزارش شده: «البرقي عن ابن سنان عن إسماعيل بن جابر» (الكافي، ج ۳، ص ۳، ح۷).
شيخ طوسی در موضعی اين سند را چنين نقل کرده است: «محمد بن خالد عن محمد بن سنان عن إسماعيل بن جابر». (تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۳۸، ح۴۰)
اما در موضعی ديگر اين سند را چنين نقل کرده است: «البرقي عن عبد الله بن سنان عن إسماعيل بن جابر« (تهذيب الأحكام، ج ۱ ، ص۴۲، ح۵۴؛ الاستبصار، ج ۱، ص ۱۰ ، ح۲). که مسلما تفسير ابن سنان به عبد الله بن سنان اشتباه است، اشتباهی که ظاهراً از طرف محمد بن احمد بن يحيی اشعری صاحب نوادر احکمه است.
با اين توضيح می‌توان دليل اشتباه در اسانيد متعددی را توضيح داد، مثل: «ابن أبي عمير عن أبان بن تغلب» (الكافي، ج ۴ ، ص ۱۴۰، ح۹) يا «عبد الله بن بكير عن السكوني» (تهذيب الأحكام، ج ۱ ، ص ۱۸۵، ح۸) و ده‌ها نمونه ديگر.
گناه اين اشتباهات را نمی‌توان با قطع به گردن مؤلفين اين کتب انداخت، که چه بسا به خاطر کم دانشی و بی مبالاتی نسخه پردازان باشد و يا حواشی طلاب نوآموزی باشد که بعدها وارد متن شده است، که نمونه هايی از اين دست (چه در متن احاديث و چه سند آنها) زياد است (مرحوم شوتری در الأخبار الدخيله به تفصيل به اين پرداخته است).

https://malekian.kateban.com/post/5394

@kateban

1 year, 1 month ago

*?يک نکته ديگر در مورد وسائل الشيعه
?محمدباقر ملکیان*
وسائل الشيعه مهمترين و يا لا اقل مشهورترين کتاب حديثی در حوزه های علميه شيعه است. مسلما جا افتادن يک کتاب در مجامع عملی نه بر اساس بخشنامه و دستور العمل، بلکه رهين ويژگی ها و امتيازات آن است. وسائل الشيعه نيز کتابی است با امتيازات زياد، که شايد تا دنيا دنياست کتابی نتواند جای آن را در حوزه‌های علميه بگيرد. اما از باب آن که «العصمة لأهلها» اين کتاب نيز از خلل و اشتباهات خالی نيست، که در اين يادداشت به نمونه‌ای از آن اشاره می‌کنم.
يکی از امتيازات وسائل الشيعه جمع آوری روايات متحد در کنار هم است، که نشانگر تسط و احاطه خارق العاده او بر مصادر حديثی است. مثلا نظری بيندازيد به أبواب الماء المطلق، ب ۶، ح ۶. مرحوم حر عاملی يک روايت را کافی، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الأحکام و سرائر در کنار هم گزارش کرده است.
اما در اين گزارش ها خلل‌های متعددی نيز وجود داد. از طرفی او بسياری از روايات متحد را در کنار هم گزارش نکرده است. مثلا در أبواب اعداد الفرائض، ب ۲۴، ح ۱ و ۸ و ۹ يک حديث است با لفظ و سند واحد، اما حر عاملی آن را به عنوان سه روايت مستقل در سه جا گزارش کرده است.
از سوی ديگر بسياری از احاديث که در کنار هم آورده است، چند حديث مستقل است، اما حر عاملی به سبب اتحاد مضمون، آنها را همانند يک حديث واحد گزارش کرده است.
مثلا در أبواب اعداد الفرائض، ب ۷، ح ۲ حر عاملی به نقل از کافی، حديثی را نقل می‌کند، و سپس به دو مصدر ديگر اشاره می‌کند که مضمون اين حديث را روايت کرده اند آن هم با سند و الفاظ متفاوت. در حقيقت آنچه حر عاملی به عنوان يک حديث نقل کرده، سه حديث مستقل است.
و يا در ابواب مقدّمات العبادات، ب ۱، ح ۳ پس از نقل حديثی از کافی، می‌گويد که اين حديث را برقی و شيخ طوسی و حسين بن سعيد هم روايات کرده اند. اما اين نقل‌ها در حقيقت يک حديث ديگر است نه همان حديث، و اصلا چگونه می‌توان دو حديثی را که با الفاظ و سند متفاوت نقل شده، يک حديث به شمار آورد؟!
امروزه در حوزه های علميه، در مباحث استدلالی فقه، بيشتر (و چه بسا تنها) به کتاب وسائل الشيعه مراجعه می‌شود، بنابراين در اين گونه موارد بايد دقت بيشتری کرد.

https://malekian.kateban.com/post/5393

@kateban

1 year, 1 month ago

*?رفتار دو گانه
?محمدباقر ملکیان*
در يک پژوهش مطلوب، امور متعددی بايد مراعات شود که ناديده گرفتن آنها سطح کيفيت پژوهش را پايين می‌آورد.
کتاب وسائل الشيعه بزرگترين کتاب در زمينه روايات فقهی در حوزه‌های علميه شيعه است. اين کتاب نمونه ای کم نظير و چه بسا بی نظير از حديث پژوهی عالمان شيعی است، نمونه ای که حتی در حوزه‌های اهل سنت هم با همه عرض و طولش با آن مواجه نيستيم. با اين حال همانند همه ساخته‌های دست و ذهن بشری، خالی از اشکال نيست. نمونه ای از اين اشکالات، عدم مراعات الگوی واحد در موارد متعدد است، که در اينجا به دو نمونه اش اشاره می‌کنم.
حر عاملی در تأليف وسائل الشيعه از سبک ابتکاری خاصی پيروی کرده است. او روايات متّحد از مصادر مختلف را در کنار هم قرار می‌دهد، اما تنها متن يک مصدر را گزارش می‌کند، و با گزارش سند مصادر ديگر و تنها گفتن «مثله» در آخر آن به خواننده اعلام می‌کند که اين روايت با همين الفاظ در مصدر يا مصادر ديگر هم تکرار شده است.
او تعبير ديگری هم دارد، و آن «نحوه» است. کاربرد اين تعبير در جاهايی است که دو روايت از نظر حر عاملی (لا اقل در مضمون) متحدند، اما الفاظ آنها با هم اختلاف دارد. حر عاملی به بکار بردن اين تعبير به خواننده گوشزد می‌کند که روايتی که متنش را يکبار نوشته است، در مصدر يا مصادر ديگر هم آمده اما با الفاظ متفاوت.
فارغ از اين که چنين کاری درست است يا نه، حر عاملی در موارد متعددی، رفتار دوگانه داشته است. توضيح اين که در وسائل الشيعه، روايات تکراری فراوانی وجود دارد، يعنی از آنجا که به يک روايت در چند مسأله فقهی تمسک می‌شود، حر عاملی هم يک روايت را در ابواب مختلفی آورده است. اما در موارد زيادی، جايی رابطه بين دو روايت را از قبيل «مثله» می‌داند، اما در جايی ديگر رابطه بين اين دو روايت را «نحوه» می‌داند. (برای نمونه نک: ابواب العيوب و التدليس، ب ۱، ح ۶، و آن را مقايسه کنيد با ابواب العيوب و التدليس، ب ۲، ح ۵)
نمونه ديگر از اين رفتار دوگانه، نگاه ايشان به مساله اتحاد روايات است. در اغلب موراد حر عاملی اگر دو روايت از لحاظ سندی و متنی يکسان باشند، آنها را يک روايت می‌داند. گاه حتی برای حکم به اتحاد دو روايت به شباهت متن آنها هم بسنده می‌کند، که البته اين خالی از تأمل نيست. اما نمونه رفتار دوگانه ايشان در مواردی است که در يک باب، دو روايت را متحد می‌داند اما همين دو روايت را در بابی ديگر، به عنوان دو روايت مستقل نقل کرده است. (برای نمونه نک: أبواب لباس المصلّی، ب ۷، ح ۳ و ۵، و مقايسه کنيد با أبواب لباس المصلّی، ب ۱۴، ح ۳)
آنچه گفتيم و نيز مؤاخذاتی که ديگران بر وسائل الشيعه داشته اند، هرگز ـ و باز تأکيد می‌کنم هرگز ـ به معنای ناديده گرفتن مزايای متعدد کتاب نمی‌شود، بلکه تلنگری است برای ما تا در مراجعه به اين موسوعه کم نظير و ارزشمند دقت بيشتری داشته باشيم.

https://malekian.kateban.com/post/5392

@kateban

1 year, 1 month ago

*?تعبير «غير واحد» در روايات حسن بن محمّد بن سماعه
?محمدباقر ملکیان*
حسن بن محمّد بن سماعه فقيه واقفی ای است (نک: رجال النجاشی، رقم: ۸۴) که نامش در اسانيد روايات زيادی آمده است، و طبيعتا مشايخ او هم زيادند (نک: مشايخ الثقات، ص ۱۹۰ به بعد).
در بسياری از روايات، او از جماعتی مبهم، حديث نقل می‌کند، تعابيری مانند «غير واحد»، «عدّة»، و «عدّة من أصحابنا». در اين گونه موارد، روايات او (به غير از تعداد بسيار کمی) از ابان بن عثمان است.
برخی با توجه به اين که واسطه حسن بن محمّد بن سماعه در بيشتر رواياتی که او از ابان بن عثمان نقل می‌کند، مشايخ ثقه او هستند، در صدد تصحيح اين دسته روايات برآمده اند (نک: قبسات، ج۲، ص ۵۰ـ ۵۱). از جمله اين مشايخ که واسطه بين حسن بن محمّد بن سماعه و ابان بن عثمان اند می‌توان به اين افراد اشاره کرد: ۱. فضالة بن أيوب. ۲. جعفر بن محمّد بن سماعة. ۳. أحمد بن الحسن بن اسماعيل الميثمی. ۴. أحمد بن عديس. ۵. حسن بن حمّاد. ۶. محسن بن أحمد.
برای تصحيح اين روايات وجوه ديگری هم بيان شده است (نک: قبسات، ج۲، ص۴۸ ـ ۴۹؛ الحديث الشريف، ج۱، ص ۳۹۶ ـ ۳۹۹؛ مشايخ الثقات، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۰)
اما به نظر می‌رسد منظور حسن بن محمّد بن سماعه از بکار گيری اين تعابير در نقل از ابان بن عثمان، نه مبهم گذاشتن سند، بلکه چيز ديگری است.
اگر به فهارس اماميه ـ خصوصاً فهرست نجاشی ـ مراجعه کنيم می‌بينيم که گزارش‌های متعددی از اختلاف نسخ يک کتاب نقل شده است. اين اختلاف نسخ گاه باعث بی اعتباری روايات کتاب (يا بخشی از روايات آن) می‌شود.
حسن بن محمّد بن سماعه با بکار گيری تعبير «غير واحد» و تعابير شبيه به آن در نقل از ابان بن عثمان، در حقيقت اين نکته را گوشزد می‌کند که او به اختلاف نسخ کتاب ابان بن عثمان واقف است (و يا اصلا در صدد گزارش اختلاف نسخ کتاب ابان بن عثمان است)، و از اين رو در موارد متعددی، تنها به يک نسخه از کتاب ـ و لو از طريق مشايخ ثقات او به او رسيده باشد ـ بسنده نمی‌کند، بلکه همه نسخه‌های کتاب را با هم مقابله کرده، و با بکارگيری تعبير «غير واحد» به ما می‌گويد که اين روايت در همه نسخ کتاب ابان بن عثمان آمده است.
بنابراين تعبير «غير واحد» در روايات حسن بن محمّد بن سماعه از ابان بن عثمان نه تنها از ارزش آن نمی‌کاهد، بلکه بر اعتبار و ارزش آن می‌افزايد.
نکته آخر اين که تعبير «غير واحد» در اسانيد بسياری ديگر از راويان هم آمده است، اما در همه جا بدين معنا و منظور نيست، بلکه گاه ـ خصوصاً وقتی اين تعبير بين راوی و امام معصوم آمده (مثل: «يونس بن عبد الرحمن عن غير واحد عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام» يا «عمر بن أذينة عن غير واحد عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام») ـ نشان دهنده اين است که راوی، دسته‌ای از روايات مشابه را جمع کرده، و مضمون آنها را اين گونه گزارش کرده است.

https://malekian.kateban.com/post/5390

1 year, 1 month ago

*?نکته ای در اتحاد روايات
?محمدباقر ملکیان*
در مورد اتحاد دو يا چند روايت، اتحاد لفظ روايت و روای آن از جمله شروطی است که بيان شده است، اما اين شروط چند استثناء هم دارد:

  1. گاه دو روايات با يک لفظ از دو راوی مختلف نقل شده است. در اين موارد يک نکته را بايد مورد توجه قرار داد، و آن اين که بعضی روات، روايات يک راوی ديگر را در کتاب خودشان آورده اند بدون آن که اسمی از آن راوی بياورند. مثلا حلبی تعدادی از روايات محمد بن مسلم را در کتابش آورده، يا علی بن أبي حمزه بطائنی روايات ابو بصير را در کتابش آورده است. به نظر می رسد برخی از راويان، راويات راويات ديگر را بس از عرضه بر امام (عليه السلام) يا عللی ديگر در کتاب خودشان نقل کرده اند بدون اين که از آن راوی اسمی برده باشند. روايات علی بن جعفر، جميل بن درّاج، حريز، عبد الله بن سنان و برخی ديگر از راويان، از اين نگاه قابل بررسی است.

  2. بسياری از روايات ابن ابی عمير به سبب تلف شدن کتابهايش نقل به معنا شده است. از اين رو اگر ـ مثلاً ـ روايتی از ابن ابی عمير از ابن بکير نقل شده، و در نقلی ديگر همان مضمون را راوی ديگری از ابن بکير نقل کرده، اين دو نقل يک روايت است نه دو روايت. (اين نگاه در مورد تمام کسانی که به هر علت، روايات را نقل به معنا می کرده اند، قابل پيگيری است)

  3. در کتب روايی از امام معصوم گاه با ضمير ياد شده است مثل: «عنه» يا «عن أحدهما». گاه اختلاف مصادر باعث شده است که مولف کتابی گمان کند منظور از «احدهما» امام باقر (عليه السلام) است، و مؤلف ديگر آن را امام صادق (عليه السلام) بداند. همچنين گاه تحريفی در نام امام معصوم روی داده است. مثلا روايتی از ابو جعفر (عليه السلام) نقل شده است، اما در مصدری ديگر اين تعبير تحريف شده و به جعفر تبديل شده، يا ابو الحسن به حسن تحريف شده است (نک: وسائل الشيعة، ح ۷۹۱ = ۷۹۵؛ ح ۱۲۷۶ = ۱۲۷۹) يا کنيه ای برای دو امام مشترک است مثل ابو الحسن، که اين کنيه مشترک در مصدری به امامی، و در مصدر ديگر به امام ديگر تعبير شده است (نک: وسائل الشيعة، ح ۷۹۰ = ۷۹۱). در اين گونه موارد علی رغم اين که در ظاهر دو روايت از دو امام جداگانه است، اما در حقيقت يک روايت است.

https://malekian.kateban.com/post/5389

1 year, 1 month ago

?دور الخبر الضعيف في إثبات القضايا التاريخية؛ الهجوم علی بيت فاطمة (عليها السلام) أنموذجاً ? محمدباقر ملکیان ?ملخص المقال قد ادّعي أنّ القضايا التاريخية لا تثبت بالخبر الضعيف، بل لابدّ في إثباتها من الاستناد إلی خبر صحيح. كما قد ادّعي أنّ ما ورد حول الهجوم…

We recommend to visit

Contact Us: @HVBook

Last updated 1 month, 2 weeks ago

?? ? ??

WE LOVE HELICOPTERS!!!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

Last updated 3 months ago