💢اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی علوم سیاسی ایران به استحضار می رساند که از تمامی دانشجویان، علاقه مندان و پژوهشگران جهت همکاری با معاونت روابط بین الملل اتحادیه دعوت به عمل می آورد.

✅ جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، به ادمین مراجعه فرمایید.

@Usips_Admin
---------------------------------
🌐روابط عمومی اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی علوم سیاسی ایران

🆔 @USIPS_IR

نشست در حال برگزاری هست

#یادداشت

?‍?امیرعباس فخرآبای
کارشناسی علوم سیاسی،دانشگاه بیرجند

✍️اپیزود دوم
گذار به دموکراسی از طریق مصالحه یا مناقشه!

?بحران اقتصادی به تنهایی برای فروپاشی یک رژیم کافی نیست درواقع آنچه مهم است اینست که رژیم بحران را کنترل کند و جلوگیری کند که بحران رنگ سیاسی به خود نگیرد این مهم مصداقی تاریخی دارد آرژانتین در دهه ۸۰ میلادی بحران اقتصادی را تجربه کرد که انتقاد ها از دولت در تمامی سطوح بالا گرفت ؛ تفرقه در درون رژیم نمایان شد و رژیم مجاب شد که تغییر ایجاد کند

?آموس پرلموتر استاد علوم سیاسی دانشگاه امریکا در خصوص اقتدارگرایی مدرن بسیج عمومی را شاه کلید فرار این نوع رژیم ها از فعالیت های روبنایی و زیر بنایی بر علیه خود میداند.رژیم های اقتدارگرا مدرن به نظر پرلموترافراد و سازمان ها را در تظاهرات های عمومی و مشارکت دادن آنها در مراسماتی که به نفع رژیم باشد از قبیل انتخابات ها راهپیمایی ها و ... تشویق میکند هدف از این کنش قدرت نمایی خود در سطح داخلی برای مخالفین مستترش است که از هرگونه فعالیت بر علیه رژیم مایوس شوند و نشان دادن اقتدار و مشروعیتی پوشالی برای بیگانگان باشد
رژیم های اقتدارگرا معمولا در صدد این هستند که طبقه سرمایه دار را از خود راضی نگه دارند ؛ این طبقه وقتی منافعش تهدید شود بدنبال ایجاد آرایش سیاسی جدید بر می آید و این کابوس رژیم های اقتدارگراست
البته رژیم های اقتدارگرا مدرن تا حدودی توانسته اند این باگ را پوشش دهند از طریق ایجاد دو دستگی سیاسی کاملا کنترل شده که در نهایت نوک پیکان هر دو طیف تایید رژیم را در بر دارد این طیف شکاف میان سرمایه داران و رژیم را پر میکند تا آنها را از ائتلاف با اپوزیسیون بَر و تند رو باز دارد و با اپوزسیون دَر و حتی میانه رو سازگار کند .

?آیا مردمی که تحت ستم رژیم های اقتدار گرا هستند تنهایند ؟!
حکومت های دموکراتیک کنشی در مقابل این رژیم ها ندارند ؟!
باید اذعان کرد که منافع ملی تمامی حکومت ها مادامی که تامین باشد سعی میکنند از مداخله در امور دیگر کشور ها اعم از دموکراتیک و یا اقتدارگرا پرهیز کنند و رد پایی از خود به جا نگذارند این مهم در مجامع بین المللی و قطعنامه های مختلف کاملا مشهود است.

اما آنچه حقوق بین الملل را در موضع ضعف قرار میدهد عدم ضمانت اجرایی آن برای صاحبان قدرت و متحدین آنها در صحنه بین المللی می باشد
اگر رژیم های اقتدارگرا به خوبی نتوانند سهم خود را به صاحبان قدرت بپردازند استحکام و دوام حکومتشان را به دست خود نشانه میروند این پرداخت سهم را میتوان با جایگذاری فردی به فرد دیگر جبران کرد اما فروپاشی زمانی رخ میدهد که رژیم های اقتدارگرا سودای برپایی ایدئولوژی و در حالتی افراطی صدور آن را داشته باشند از بین بردن این مهم جز با فروپاشی میسر نخواهد بود
البته شعار هایی با مضامین صدور دموکراسی و چهره های حق به جانب این دُوَل خوراک رسانه را تامین میکند .

?میتوان نتیجه ای گرفت و این است که اپوزیسیون بَر در خصوص رژیم های اقتدارگرایی که سودای برپایی ایدئولوژی و صدور آن را دارند به سرعت نتایج مطلوبی را نسبت به اپوزیسیون سایر رژیم های اقتدارگرا خواهند گرفت.
مصداق تاریخی نوشته ام را به خلال جنگ سرد نسبت میدهم که ایالات متحده و متحدانش برتری اقتصادی خود را به مقابله با کمونیسم فراخواندند و دستگاه اقتصادی این رژیم ها را مختل کردند و حتی پس از آن نیز اعمال تحریم های اقتصادی علیه عراق بعد از جنگ خلیج فارس ، تحریم های اقتصادی علیه کوبا و اعمال فشار برای جلوگیری از سرمایه گذاری بین المللی و صنایع مادر در رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی نیز موید عرایضم می باشد‌.

◀️ کانال تلگرام انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
?@guilanpolitic

◀️صفحه اینستاگرام انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
?http://instagram.com/guilan_political.science

.

#یادداشت
? امیرحسین رمضانی
دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی، دانشگاه گیلان

✍برسی تاثیرات مشروطه خواهی در کودتای ۲۸ مرداد

?در پی انقلاب مشروطه و تلاش بزرگان و اعضای خرد جامعه برای ایجاد حقوق اساسی میان مردم و حکومت، یکی از اساسی ترین تغییرات در روند های سیاسی ایران رقم خورد. که نتایج آن را میتوان در ۲۸ مرداد مشاهده کرد.
?پیش از مشروطه تغییرات سیاسی ایران اکثریت غریب به اتفاق به دست شاهان یا بزرگان قبایل رقم میخورد. اما مشروطه و گرفتن حق تصمیم گیری از شاه و اعطای آن به مردم باعث تاثیر پیدا کردن سلایق مختلف مردم در سیاست و در نتیجه ایجاد دموکراسی نسبی در کشور شد. که روند رو به افزایش آن را تا به همین امروز میتوان دنبال کرد.  اما ارتباط اینها به ۲۸ مرداد چیست؟
?دکتر مصدق از معدود افراد موافق مشروطه از قوم قاجار، با تحصیلات در رشته حقوق و خیر خواهی فراوان او برای ایران متوجه این امر شده بود که دوره تاثیر ندادن خواسته مردم پایان یافته و با استفاده از این امر و قدرت گرفتن از مردم (بر خلاف برخی سیاست مداران دیگر)  برای ملی کردن صنعت نفت تلاش کرد.
?قدرت مردم افزایش یافته بود ولی درک و سواد شان نه و سازمان سیا در عملیات آژاکس با نشر شایعات دروغین در مورد مصدق و جبهه ملی توانست. باعث موفقیت کودتا بشود. و این حرکت سیا خودش نشان دهنده اهمیت جامعه و مردم در آن دوره است.
اما این تاثیرات تا کجا بود؟
?یکی تاثیر مستقیم مردم و با فشار آوردن به حکومت برای انجام خواسته های آنها مانند ماجرای شعبان جعفری ( ملقب به شعبان بی مخ) بود. که خودش نشان دهنده از بین رفتن قداست تاریخی شاهان در این دوره بود که تاثیر مشروطه خواهی و فتوا های علما در این دوره از تاثیرگذار ترین مسائل بودند. و این خودت منجر به ایجاد انقلاب اسلامی شد. البته قداست زدایی شاهان را میتوان در گذشته های دور تر هم برسی کرد ولی شتاب گرفتن آن از اینجا شروع شد.
همچنین بدیهی است که قدرت رای مردم در ان دوره و قدرت دادند به نمایندگان را هم نمیتوان نادیده گرفت.

◀️کانال تلگرام انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
?@guilanpolitic

◀️صفحه اینستاگرام انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
?http://instagram.com/guilan_political.science

#یادداشت

?‍?امیرعباس فخرآبادی
کارشناس علوم سیاسی، دانشگاه بیرجند

✍️ اپیزود اول
گذار به دموکراسی از طریق مصالحه یا مناقشه !

?مطالعات در خصوص نیروهای موثر در گذار به دموکراسی من را بر آن داشت تا امواجی که مناطقی از جهان را از اقتدارگرایی به دموکراسی سوق داده بررسی کنم گاهی این امواج به ساحل رسیده اند و گاهی با موانعی برخورد کرده اند آنچه مورد توجه ام بوده است؛موج سوم گذار به دموکراسی است که جغرافیای سیاسی جهان را بطور اساسی دستخوش تغییر کرد.
این‌ موج از یونان و پرتغال در سال ۱۹۷۴ شروع شد و اسپانیا آمریکای لاتین و بطور چشمگیر تری جمهوری های کمونیستی شوروی سابق و اروپای شرقی را در نوردید.

?آنچه که توجه مخاطب را در موج سوم‌گذار به دموکراسی به خود جلب میکند این است که دیکتاتوری های باسابقه،پر نفوذ و دارای دستگاه های شدید کنترلی فروپاشیدند و البته حکومت هایی که منادی اصول دموکراسی بودند به خوبی توانستند شعار هایشان را در این مناطق پیاده سازی کنند .
مهم ترین فروپاشی در بین این رژیم ها اتحاد جماهیر شوروی بود که چالش گسترده ایدئولوژیک در مقابل سرمایه داری غرب بود
آنچه که از عبارت موج سوم بدست می آید این است که دو موج قبل از آن وجود داشته اند که از محل بحث فعلی ام خارج است و بررسی آن را به زمان دیگری موکول میکنم اما پرسشی عمده که در ذهن مخاطب بوجود می آید بنا بر آن دارد که چرا مردم مدافع دموکراسی هستند؟
چرا آن را بوجود می آورند ؟
و چگونه آن را تثبیت میکنند ؟
آنچه تحلیل گران مورد برسی قرار داده اند یک رژیم‌دموکراتیک با ثبات باید با نوع فرهنگ آن ملت تطابق داشته باشد یعنی یک رژیم دموکراتیک زمانی استحکام بیشتری دارد که فرهنگ جامعه را باز تولید کند و این نقش نیز در قبال رژیم توسط مردم لحظه به لحظه در حال انجام باشد به گونه ای که رژیم در تایید فرهنگ جامعه باشد و فرهنگ جامعه رژیم را مورد تایید قرار دهد اگر فرهنگ جامعه ساختار ها ، فرآیند ها و ارزش های رژیم را مورد تایید قرار دهد تعارض و شکاف میان رژیم و مردم کاهش پیدا میکنداما همیشه نمیتوان به فرهنگ بسنده کرد.

?آنچه که در گذار های دموکراتیک بسیار حائز اهمیت است که فروپاشی ها اعم از دموکراتیک و اقتدارگرا اغلب با شکست در حوزه اقتصادی همراه بوده است کند شدن رشد اقتصادی ، افزایش تورم ، بیکاری و کاهش کیفیت کالا ها برای جلوگیری از افزایش قیمت آن بخشی از مردم را من جمله آن بخشی که رژیم باید دست تایید آنها را داشته باشد در مضیقه قرار میدهد زمانی که منافع این گروه ها لطمه ببیند در حالتی افراطی یا برعلیه رژیم بسیج میشوند و یا حداقل کاری که میکنند در کشمکش هایی میان مردم و رژیم موضعی خنثی و ممتنع خواهند داشت
فارغ از این درگیری هایی سیاسی درون رژیم رخ خواهد داد و اختلافات بالقوه به اختلافات بالفعل تبدیل خواهد شد که اتحاد درون‌ رژیم‌را مورد تهدید قرار میدهد

?هر قدر که بسیج عمومی افزایش پیدا کند میزان استفاده از زور از طرف رژیم افزایش پیدا خواهد کرد در نتیجه با افزایش زور از طرف رژیم فشار برای ایجاد فضای باز سیاسی از طرف مردم افزایش پیدا خواهد کرد و در نتیجه رژیم را مجبور به تن دادن خواسته عموم میکند و یا حداقل آن را مجبور میکند که از کرسی قضاوت در خصوص نظر مردم بر دارد و موضعی ممتنع را به رژیم تحمیل میکند در این هنگامه فرآیندی که در حال رخ دادن است نوعی گذار است نه فروپاشی !

◀️ کانال تلگرام انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
?@guilanpolitic

◀️صفحه اینستاگرام انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
?http://instagram.com/guilan_political.science

.

?با توجه به استقبال و تقاضای گسترده دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی، انتخابات انجمن های علمی دانشکده انسانی تمدید شد.
?دانشجویان محترم می‌توانند با در دست داشتن کارت دانشجویی و مراجعه به میز های روبروی دفتر انجمن های علمی به کاندیدای مورد نظر خود رأی بدهند.

? چهارشنبه ۹ خرداد ( ۱۰ صبح الی ۱۵ بعد از ظهر)

@anjoman_ensani_uniguilan

#یادداشت

✍️ محمدرضا رضایی گورابجیری
دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی

✅️ نقد استالین
( راهنمای چگونه استالین را در دام بیاندازیم؟)

? استالین چه بلایی سر مارکسیسم آورد؟

استالینیسم واژه ای پیچیده با معانی بسیار است. شخص استالین هیچ اثر نظری یا استراتژیک قابل توجهی برجای نگذاشت. استالینیسم در نسخه های خودش از یکسری حقه هایی استفاده می‌کرد. گرچه در جایی که به نظر می‌رسد استالینیسم سازمان یافته از بین رفته اما میراث ایدئولوژیک آن همچنان باقی مانده است.

? نسخه های استالینیستی چه حقه هایی را در خود حمل می کرد؟
البته که بروکراسی استالینیستی مانند هر دولت سرکوبگری می بایست یک ایدئولوژی ایجاد می‌کرد که توجیه گر وجود خودش باشد . ما عادت داریم که حاکمان جوامع سرمایه داری بازار آزاد، آمیزه ای از ناسیونالیسم، ارزش های دموکراتیک و تقوای دینی را ترویج کنند تا قربانیان خود را متقاعد کنند که همگی با هم در یک صف قرار دارند و خب ، استالینیسم هم این حقه های این چنینی را در چنته داشت.
دستگاه های استالینیستی دهه های صرف تولید نسخه ای از《مارکسیسم》کردند که نیاز های نهادی خودشان را بر آورده سازند.
?نظریه انقلاب جهانی طبقه کارگر برای رفع نیاز های سیاستمداران ناسیونالیست ، کارفرمایان ستمگر کارخانه هل و ژنرال های نظامی بازنویسی[تحریف] شد. انقلاب جهانی تنها نظریه ای که می توانست به بشریت کمک کند تا چرخه بی پایان جنگ ، ستم ، نابرابری و تخریب محیط زیست بگریزد ، به عنوان بخشی از مشکل مورد نظر گرفته شد.

?بسیاری از تازه واردان به چپ نمی توانند بلافاصله تشخیص دهند که بسیاری از مشاجره هایی که دست به گریبان می شوند متاثر از مارکسیسم استالینیستی است و برای بازیابی مارکسیسم به عنوان استراتژی انقلابی ( یا به معنای مارکسی کلمه <علم>) که می تواند جهان را تفسیر کند و تغییر دهد، باید تحریف های تحمیل شده بر آن به واسطه تجربه استالینیسم شناسایی کرده و دور بیاندازیم.
استالینیسم در پایان دهه ۱۹۲۰معنای جدیدی به خود گرفت. اقتصاد بی ثبات روسیه به سمت بحران پیش می‌رفت و تمام بافت اجتماعی را تهدید می‌کرد.
گروه بروکراتیک استالین حرکت تکان دهنده ای انجام داد ، آنها با گرفتن کنترل اقتصاد روسیه آغاز کردند.
گروه استالین با نابود کردن زندگی سنتی دهقانی به دست گرفتن کنترل کامل تولیدات کشاورزی و کارخانه ها و از میان برداشتن تمام اپوزیسیون سیاسی ، خود را به حاکمان بلامنازع نظامی توتالیتر بدل کرد. بروکرات های استالین قدرت اقتصادی و سیاسی را ترکیب کردند. آنها هم دولت و هم ابزار تولید را در کنترل داشتند.

? استالینیسم معنای حقیقی اش را پیدا کرد: روشی خاص برای سازماندهی استثمار و ستم به طبقه کارگر با دولتی تک حزبی که در کنترل کامل سیستم اقتصادی است و از طریق ترکیبی از ارعاب تروریستی و ایدئولوژی《مارکسیستی》حکومت می کرد.

?خیزش استالینیسم باعث نابودی این تصور از سوسیالیسم شد که سوسیالیسم جامعه ای بدون طبقه ، مشارکتی و رهایی یافته است که فقط از طریق مبارزه جمعی و دموکراتیک طبقه کارگری می توان بدان دست یافت.

?استالین در اواسط دهه1930 اعلان کرد:
جامعه شوروی ما ، جامعه سوسیالیستی است ، جامعه ما منحصراً از زحمتکشان شهر و روستا تشکیل شده است.

اما این عقیده ای پوچ بوده زیرا که دقیقا در همان سال سیستم استالین با کار بردگان و سرکوب های سیاسی در(جنون ترور) به اوج خود رسید و در طی آن صد ها هزار نفر از مخالفین یا اعدام شدند یا در اردوگاه های کار اجباری زندانی شدند تا بتوان در وهله اول سیستم تمامیت خواهی خود را تحکیم و در وهله دوم به ساختن انسان کمونیستی بپردازد ناگفته نماند که برخی از ایرانیان مقیم شوروی از جمله ابوالقاسم ذره ، آواتیس میکائلیان معروف به سلطان زاده و چندی دیگر که با هم اعضای حزب توده ایران را تشکیل می‌دادند در جریان تصویه های استالینی سر به نیست شدند.

? پس از این وقایع ، سوسیالیست ها سه انتخاب داشتند و می توانستند واقعیت را بپذیرند که:
الف) طرح انقلابی در روسیه شکست خورده
ب) دولت قدرتمند استالین در واقع دشمن سوسیالیسم است
ج) آنها می بایست از هیچ شروع بکنند.

درک این امر حقیقتا دشوار بود و تنها دو گزینه در پیش رویشان بود اینکه از بازشناختن واقعیت آشکار زندگی در شوروی دست بکشند و مهملات واهی طرح شده توسط استالینیسم را بپذیرند یا اینکه لااقل تصور ذهنی خود را از سوسیالیسم به واقعیت مخوف در جریان روسیه تغییر بدهند .

?حالا استالین معنای جدیدی از سوسیالیسم را ارائه کرد:
کنترل دولت بر زندگی اقتصادی و سلب هرگونه پیوندی با دموکراسی یا آزادی بشری.

نگاه کنید به :
¹ J.Stalin works vol.13
² The limits of art by tzvetan todorov.

منبع:
J.Stalin works vol.13