Last updated 6 дней, 7 часов назад
. بهروز خاماچی، پژوهشگر تاریخ، امروز چهارشنبه 21 آذر 1403، در 89 سالگی دار فانی را وداع گفت.
او یکی از پژوهشگران برجسته تاریخ و فرهنگ آذربایجان و تبریز بود.
خاماچی پس از سالها تدریس در امیرخیزی و هنرستان نساجی لاله تبریز و دبیرستان تربیت بدنی پس از ۳۵ سال تدریس بازنشسته شده و از آن زمان تاکنون در دبیرستانهای غیراتفاعی ابوذر، باقرالعلوم و دانشسرای هنر مشغول تدریس بود. مدتی هم در تربیت معلم علامه امینی معلم تاریخ بودهاست.
وی ۴۲ جلد کتاب در زمینههای مختلف تاریخی و اجتماعی و انسانی آذربایجان به چاپ رسانده که از این ۴۲ جلد کتاب ۲۰ جلد کلاً مربوط به فرهنگ آب در فرهنگ آدربایجان بود که تألیف این کتاب با همکاری سازمان آب منطقهای به عمل آمد. در سال ۱۳۹۰ کتاب «شهر من تبریز» نوشته خاماچی، برنده کتاب سال تبریز گردید.
و در سه دوره شورای شهر تبریز عضویت داشته و رئیس کمسیون گردشگری ومیراث فرهنگی شورا بوده است.
مرحوم خاماچی با تلاشهای خستگیناپذیر خود در زمینه پژوهشهای تاریخی و فرهنگی، آثار ماندگاری را به یادگار گذاشت که تا سالیان سال منبع ارزشمند تحقیق و مطالعه برای نسلهای آینده خواهد بود. خدمات ایشان در معرفی تاریخ پرافتخار آذربایجان و بهویژه شهر تبریز، همواره در اذهان دوستداران فرهنگ و تاریخ این مرزوبوم باقی خواهد ماند.
برخی از تألیفات خاماچی؛
آتش برفراز تبریز
از قونقا تا مترو: در شهر تبریز، شهر اولینها
اوراق پراکنده از تاریخ تبریز
بازار تبریز در گذر زمان
تاریخ تبریز در عرصه ادبیات ایران و آذربایجان
تبریز از نگاه جهانگردان
تبریز و تاریخچه کنسولگریهای جهان مقیم تبریز
شهر من تبریز
قلعههای تاریخی آذربایجان
محلات تاریخی و قدیمی تبریز در منطقه ۳ شهرداری تبریز
محلات و مشاهیر فرهنگی و تاریخی منطقه ۴ شهرداری تبریز
محلات و مشاهیر فرهنگی و تاریخی منطقه ۸ شهرداری تبریز
و غیره..
ابدی خاطیره سینه عشق اولسون.
انسان آناتومی سی
توپلایان: شاهپور نوروزی
تازیانه بر امواج، عشایر عرب خوزستان، امپریالیسم بریتانیا و حکومت پهلوی
براساس اسناد نویافته وزارت خارجه بریتانیای کبیر (1328_1304)
آروین قائمیان
با تشکر از مؤلف برای ارسال فایل کتابشان
@Turkkitabxanasi
قسمت دوم پایانی:
این مقبره همان است که امروزه چلبی اوغلو کئچه بؤرکی میگویند و بنا به متن کتیبه اش در سال 733 در زمان ابوسعید بهادرخان، خانقاه یا دارالمساکینی نیز به آن علاوه کرده اند که هر دو بنا تا کنون باقی است.
مناقب نویسان متصوفه، براق بابا را از شیوخ طریقت بکتاشیه و بابائیه و خود وی را مؤسس طریقت براقیه میدانند. مشخص است طریقت او مدتی در سلطانیه ادامه داشته است این را میشود از استقبال "حیران امیرجی" خلیفه براق بابا از اولو عارف چلبی فهمید.
شطحیات ترکی شیخ براق و شروح آن:
از براق بابا مجموعه جملاتی به ترکی باقی مانده است که نامفهوم و به اصطلاح صوفیان شطحیات و کلمات اوست. جملات حدود 30 جمله است و شامل سه بند است که هر یک با بسم الله شروع میشود. محققان، زبان این جملات را متعلق به ترکی شرقی، ایلخانی و گاه قپچاقی دانسته اند که در طی زمان شرحی ابتدا به فارسی و سپس به ترکی غربی به این جملات نوشته شده است که "شرح کلمات شیخ براق" نامیده میشوند. تحقیق در باب این رساله نخستین بار در سال 1922 با مقاله ای از محمدفؤاد کؤپرولو آغاز شد. او رساله شرح کلمات شیخ براق نسخه وین را معرفی کرد. حلیم ضیاء در سال 1923 نسخه آماسیه و زین الدین فخری در سال 1927 نسخه خطی دیگری از همین رساله را معرفی نمودند. عبدالباقی گؤلپینارلی در سال 1936 نسخه ای از این رساله را منتشر نمود. سپس حیدرعلی دیری اؤز قدیمی ترین نسخه بر جای مانده از این رساله را معرفی نمود و …
سر جمع تا کنون 6 نسخه خطی از این رساله کشف شده است. یک نسخه در کتابخانه ایاصوفیه. دو نسخه در کتابخانه حاجی بکتاش که اینک به کتابخانه قونیه منتقل شده است. یک نسخه در کتابخانه وین اتریش. یک نسخه در آماسیه و یک نسخه در طاهر آقا تکیه سی. قدیمی ترین نسخه متعلق به کتابخانه ایاصوفیه است که به سال 756ه.ق یعنی 50 سال پس از قتل براق بابا توسط شخصی به نام "قطب العلوی" نوشته شده است که هویت شارح تا کنون مجهول مانده است. در این نسخه ابتدا اصل ترکی شطحیات آمده و سپس برای هر جمله، شرحی به فارسی با ارجاع به آیات قرآن و احادیث و اشعار عربی و فارسی نوشته شده است. نسخه آماسیه به سال 853 ه.ق کتابت شده و نسخه طاهرآقا که به سال 1332ه.ق استنساخ شده هر دو باز به فارسی است و در واقع محتوای آن همان مطالب نسخه ایاصوفیه است. مابقی نسخه ها به ترکی است که برخی عینا از روی شرح فارسی ترجمه شده اند و برخی با اندکی حذف و اضافه نوشته شده اند. قدیمی ترین نسخه ترجمه ترکی شروح به سال 890 ه.ق برمیگردد که توسط خضر بن الیاس ترجمه شده است. شروح فارسی بر کلمات شیخ براق گویا تا کنون چاپ نشده اند. در تمامی نسخه های شرح فارسی و ترکی، اصل ترکی شطحیات ترکی براق بابا آمده است و دکتر مصطفی کوچ/ قوچ با تطبیق و مقابله نسخه ها آن را در ضمن مقاله ای تصحیح کرده است. برای ارائه نمونه ای از شطحیات بند اول آن را با املای قدیمی ترین نسخه (ایاصوفیه) می آوریم:
"بسم الله، دم هر دم بدم دم دم دم بو دم. یفعل الله مایشاء و یحکم ما یرید.الو تنکیریدین فَرماندین فُرماندین. تینکیز تیل لار، سوت کول لار، بال ایرماقلار.خانلار وزیرلار بیکلار قاضی لار دانشمندلار مشایخ لار اخی لار اولولار عزیزلار. یتی تیکیز یتی تیکیز اورتاسیندا بیر ایدین گوهر. اول آیدینک گوهرینک یوراسیندا ایتمیش مینک داغ. اول داغدا ارسلان لار قبلان لار ایمالار کییک لار بورولار آیولار جقال لار. هیهات هیهات سالتوق ایا مسکین براق. ایران لار ایدور: بیز یورور ایکان توش کوراراوز توشیمیزنی نیا یوراروز یوما یوراروز قابا؟ عرفه لار اولو اولو بیرام لار اولام اولام لونپای لونپ"
تلفظ برخی کلمات در متن شطحیات در ترکی آذربایجانی کنونی:
تنکری: تانری_ تاری. الله
الو: اولو، اولوغ_ بؤیوک
تینکیز/ تیکیز: دنیز
توش: یوخو_ اوهام و کابوس
قبلان: قافلان
کول: گؤل
تیل: دیل
مینک: مین
ایران: ارن_ واصل، قدیس
بورو: قورد
جقال: چاققال
کوراروز: گؤروروک
ایرماق: چای_ رود
یتی: یئددی
ایکان: ایکن
آیو: آیی_ خرس
تمت
علی طارمی_ 21 شهریور 1403
درباره شطحیات ترکی براق بابا (شیخ/شمن مدفون در چلبی اوغلوی سلطانیه)
مقدمه:
میدانیم که یکی از بناهای تاریخی موجود در شهر سلطانیه زنجان مقبره و خانقاهی است که محلی ها آن را چلبی اوغلو و احتمالا بخاطر شباهت گنبد بنای آن کئچه بؤرک (کلاه نمدی) مینامند. زمانی نه چندان دور، هویت راستین شخص مدفون در مقبره و خانقاه چلبی اوغلو کئچه بؤرکی مشخص نبود ولی اکنون برای محققان تاریخ زنجان مسجل شده است که شخص مدفون در این بنا، براق بابا یا شیخ براق است. با وجود کتیبه ای که به سال 733ه.ق در همین بنا کنده شده و نام "شیخ براق" در آن به صراحت آمده است، مدتها بخاطر شرح سفر اولو عارف چلبی نواده مولانا جلال الدین رومی به سلطانیه و خانقاه آن مسطور در مناقب العارفین افلاکی گمان برده میشد خانقاه توسط اولوعارف چلبی ساخته شده و شاید مقبره او باشد. باری بخاطرعدم ارتباط مطالعاتی میان محققان ایران و ترکیه، گرهی که میتوانست خیلی زودتر باز شود مدتها به تعویق افتاد. چرا که برای محققان ایرانی شخصیت براق بابا مدتها مجهول بوده است، از طرفی دیگر درباره شخصیت و زندگی و اثر ترکی براق بابا صد سال است در ترکیه تحقیق میشود ولی اغلب محققان آنجا هم هنوز نمیدانند مقبره و خانقاه او در سلطانیه پا برجاست. باری با مقاله کوتاه ولی نسبتا جامع حامد الگار درباره براق بابا که در دائره المعارف ایرانیکا و دانشنامه جهان اسلام ذیل مدخل براق بابا چاپ شد، مسئله در ایران تا حدودی باز شد و پس از آن محققان دیگری در این باب دست به کار تحقیق شدند. راقم سطور نیز در حد یک یادداشت تلگرامی به معرفی اجمالی براق بابا و اثر ترکی او میپردازد. برای پرهیز از اطناب، منابع و مآخذ ذکر نخواهد شد.
براق بابا، شیخ/ شمن دوره ایلخانی:
درباره براق بابا/ باراق بابا و زندگی او چند نوع منبع وجود دارد: منابع متصوفه و تاریخ ترکی، منابع تاریخی عرب و منابع تاریخی ایرانی. نام یا لقب او در منابع مختلف، براق رومی، شیخ براق، براق قریمی (کریمه ای) و براق بابا آمده است. سال تولد او را در 655 ه.ق در شهر توقات نوشته اند. برخی او را فرزند عزالدین کیکاوس از سلاطین سلجوقیان روم دانسته اند و برخی او را فرزند حاکم شهر توقات. اکثر منابع تبار او را متعلق به طبقه اشراف دانسته اند گرچه از همان نوجوانی جذب آیین درویشی شده و زندگی فقیرانه ای داشته و حتی عمدا البسه درویشانه و محقر میپوشیده است. او مرید ساری سلتوق /صاری سلطوق از صوفیان منطقه روم بوده است و در شطحیات خود نیز به نام مرشدش اشاره ای دارد. چندی بعد عازم قلمرو ایلخانی شده و مورد توجه غازان خان قرار میگیرد. پس از مرگ غازان خان نیز از مقربان ایلخان بعدی سلطان اولجایتو (محمد خدابنده) بوده است. در زمان اولجایتو به همراه مریدانش عازم زیارت بیت المقدس میشود که در آن زمان در قلمرو ممالیک بود. اغلب مورخان عرب از قبیل صفدی و بدرالدین عینی و ابن حجر عسقلانی و… شرح ورود او به دمشق و زیارت او از قدس را نقل کرده اند. در این گزارشها او و مریدانش با شمایل و هیئتی نظیر شمنان ظاهر شده اند. ریش تراشیده و شارب طویل، البسه ای ژنده، کلاهی به شکل شاخ گاومیش در سر، چوبها و استخوانها و زنگوله هایی آویزان در لباس، گردنبندی زنگدار در گردن، طبل زنان و رقصان و… شمایلی که برای اهالی دمشق تازگی داشت و شاعر عرب سراج المحار در ضمن قصیده ای نسبتا مطول توأم با تحقیر و تقبیح آن را شرح داده است. با وجود این مورخان عرب به اتفاق نوشته اند او ملتزم به آداب شریعت اسلام بوده و حتی محتسبی در میان مریدان او بود که تارک نماز را مجازات میکرده است. گفتنی است این نوع شمایل در قلمرو ایلخانی شمایل معمولی محسوب میشده است چرا که اکثر سلاطین ایلخانی در محاصره قام ها (شمنها) و جادوگران و راهبان بودایی و شیوخ مسلمان صوفیه بوده اند ولی از آنجا که در قلمرو ممالیک مخصوصا تحت تاثیر آرا و فتاوای ابن تیمیه، جایی برای شمن/ جادوگران وجود نداشت و حتی تصوف تقبیح میشد، مایه بدبینی به براق را ایجاد کرده حتی در دوره های بعدی او را به الحاد و علی اللهی بودن متهم کرده اند. سیاستمداران دولت ممالیک هم ورود براق به دمشق و فلسطین را در قالب رابطه خصمانه ممالیک و دولت ایلخانی تحلیل کرده و او را جاسوس دانسته اند. نقل است از ورود او به مصر جلوگیری شد.
باری آخرین خبر از وی در تاریخ اولجایتو کاشانی آمده است. کاشانی در ذیل حوادث 706 ه.ق مینویسد اولجایتو او را راهی گیلان نمود. گویا علت سفارت او برای تبلیغ تشیع در گیلان و مذاکره برای آزادی فرمانده ایلخانی بود که توسط اهالی گیلان اسیر شده بود. شورشیان گیلان او را "شیخ تاتار" نامیدند و کشته و مثله کردند. برخی مریدان بعدا استخوانهای او را به سلطانیه _ پایتخت اولجایتو_ منتقل کرده و دفن کردند. اولجایتو دستور داد قبه ای بر سر مدفن او ساختند و مبلغی برای مریدان او اختصاص داد.
ادامه در پست بعدی
@Bakhshies
سفرنامه اولیاء چلبی به ایران عصر صفوی
علی ابوالقاسمی
مهدی وزینی افضل
کلیات اشعار ترکی شهریار به انضمام حیدربابایه سلام
مقدمه، تصحیح و تعلیقات: حمید محمدزاده
@Turkkitabxanasi
گزیده ای از ترانه های روستایی فارسی
با ترجمه منظوم به ترکی آذری
به کوشش: م.ع. فرزانه
در یکی دو دهه اخیر، انتخابات در ایران، یکی از این عرصهها، برای جذبِ حداکثریِ انسانِ آذربایجانی بوده است. هر کاندیدایی به سهم خود از آذربایجان نامی میبرد. اما در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، تایید صلاحیت یکی از مشهورترین چهرههای سیاسی تبریز و آذربایجان، باعث گردیده که کنشگری سیاسی در آذربایجان وارد مرحله جدیدی شود که در آن عناصر سیاسی گوناگون (اعم از اصلاح طلب، هویت طلب و بعضاً اصولگرا و حتی تحولخواه)، به طور ناخودآگاه در کنار همدیگر قرار گیرند. اگرچه همچنان بسیاری از فعالین سیاسی، هنوز به دلایل گوناگون، خود حاضر به کنشگری انتخاباتی نشدهاند و در موضع تحریم هستند. اما به نظر قریب به اتفاق روشنفکران آذربایجانی، این بار می توانیم به گفتمان سازی گفتارها و گفتمان خویش پرداخته و آن را در صحن ملی و رسمی- درمقابل گفتمان های دیگر و گفتمان هایی که تا پیش از این عرصه را از ما دریغ کرده و ما را به حاشیه رانده بودند- به نمایش بگذاریم؛ گفتمانی که در آن تمامی یک سرزمین و تمامی آحاد آن به یکسان جای دارند و هر آنچه که در آن است، برای همه آن هایی هست که در آن هستی و موجودیت خویش را یافته اند.
مجله انجمن شماره 15 خود را اختصاص به پرونده ای درخصوص چهاردهمین دور انتخابات ریاست جمهوری، ازمنظر متفاوت تری داده است. دراین شماره می خوانید:
■ امکان تغییر گفتمانی و بازتوزیع اقتدارِ سیاسی/ علی حامد ایمان
■ پزشکیان، به مثابه فرصتی تاریخی برای آشتی سیاسی در ایران/ حسن ارک
■ دیالکتیک تجزیهسازی در پیرامون و تجزیههراسی در مرکز/ مهدی حمیدی شفیق
■ آذربایجان، به عنوان یک مکتب کنشگری سیاسی/ حسن مرادی دستجرد
■ آذربایجان در آستانه گرانیگاه قدرت شدن در ایران/ مرتضی مقدم
■ آذربایجان به بازی اصلی سیاست در ایران بازمی گردد/ صدرا آقاسی
■ دموکراسی و عناصر ساخت آن/ دکتر مهدی شبروهی
■ دولت ها چرا بوجود می آیند و چه می کنند!/ دکتر محمود جامساز
■ چالش های اساسی اقتصاد ایران/ بیانیه تبیینی انجمن اقتصاد ایران
■ ریاست جمهوری چهاردهم و برنامه های توسعه ای استان/ جواد راستی
■ زورآزمایی سیاسی جامعه در انتخاب14/ وحید مهدی نیا
■ چرا برخی برای شرکت در انتخابات، تردید دارند؟/ دکتر رحیم زایرکعبه
■ پزشکیان، در قامت یک رئیس جمهور/ دکتر قاسم آقازاده
■ برای عبور از این پیچ تاریخی، نیازمند اندیشه و توانایی هستیم/ ابراهیم باقرزاده، رئیس ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان در آذربایجان شرقی
■ مصلح اصلاحات و نسخه پیچ نجات ایران/ احد حیدراوغلی
■ رسالت «ستاد رسانه ای شهید باکریِ دکتر پزشکیان»/ سیدتوحید موسوی صدر
تواریخ آل عثمان
نسخه بیت المقدس
مؤلف کتاب شناخته نشد ولی گویا کتاب را به رستم پاشا وزیر سلطان سلیمان تقدیم کرده است
حجم: 172mb
Last updated 6 дней, 7 часов назад