Play fighting with my brother will never be the same.
Because now I should be careful with how I move,
Because now, each time he puts me in a headlock, all I can think is... what if I move in a way that makes my chest... well, you know.

I think about how how much more fun this would've been if I was a boy with muscles and strong arms.
He'd be so proud of me as the years go by, seeing his little brother grow stronger and stronger, maybe stronger than himself.

Maybe in another life though, huh?

همونطور که انتظار میرفت.

پسر قشنگ‌ و خوشتیپ و روانیم

دیروز تولد دوست پسرم بود :(

حقیقتش اینه که من یک حرمسرای بزرگ از مردان دو بعدی و حتی بعضی سه بعدی دور خودم جمع کردم و قراره همشون شوهرم بشن و به من خدمت کنن?

نمیخوام درس بخونم ولی واقعا مهمه و باید بخونم.

واقعا ریدم

کاش مدرسه نداشتم میتونستم کل روز بهش فکر کنم بدون اینکه معلما مزاحمت ایجاد کنن

این پیام رو فوروارد بزنید و توی چنل جوین بدید، تا با در نظر گرفتن شما به عنوان یه مجرم توی غرب وحشی براتون یه نامه از طرف کلانتر بنویسم!

Limit: تا وقتی که خط زده باشم~