نور ؛

Description
از چی بنویسم؟مگه اهمیتی هم داره؟اینجا غر میزنم،اینجا خونمه.

https://telegram.me/BChatBot?start=sc-971149-sNSwB6E
We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 1 year, 4 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌??? : @mobsec_ads

??? : @sudosup_bot

Last updated 3 months, 2 weeks ago

1 year, 10 months ago

حوصلم سررفته برای بار هزارم از این یک هفته.

1 year, 10 months ago

مثلا همین امشب که ماه آمد نزدیک‌، بیا بپریم بالا و از این سیاره دور شویم. تو یک فلاسک چای بردار و چند تا شکلات، من هم یک چراغ، چندشاخه نرگس و چند تا کتاب. آن‌جا که رسیدیم، تا آخر دنیا زیر نور ستاره‌ها رو به روی هم بنشینیم و با هم حرف بزنیم، هر وقت هم حرف کم…

1 year, 10 months ago

مثلا همین امشب که ماه آمد نزدیک‌، بیا بپریم بالا و از این سیاره دور شویم.
تو یک فلاسک چای بردار و چند تا شکلات، من هم یک چراغ، چندشاخه نرگس و چند تا کتاب.
آن‌جا که رسیدیم، تا آخر دنیا زیر نور ستاره‌ها رو به روی هم بنشینیم و با هم حرف بزنیم، هر وقت هم حرف کم آوردیم یا چای بخوریم، یا کتاب بخوانیم، یا همدیگر را بغل کنیم...

?#نرگس_صرافیان_طوفان

@SoulofDream

2 years ago

فکر نمیکردم یه روز بخوام با دستای خودم چنلمو دیلیت بزنم.اگه بخوام نگهش دارم نمیشه،نمیتونم اینجا از روزمره‌گیام ننویسم.چقد اینجا بالا و پایین داشتم.از ذوق و شوقم بر سرِ خرمالویی که قرمزتره اینجا نوشتم تا آبی آسمون و ابرایی که بهشون نور تابیده دم صب.از میشودی که کلی ذوقشو داشتم تا همیشگیش کنم رو دستام تا غر زدنم بر سر استرس.از آدمایی که یه زمان باعث رشد یا تغییر مسیر زندگیم‌ شدن.پشت هرکدوم از تکستای چنلم یه داستان بوده همیشه.دیگه اینجا نخواهم بود.ممنونم از تک تک‌تون که همراهم بودید و یسریاتون که با فرسنگ ها فاصله ازم،زندگی کردید.سوشال مدیا بهم احساس اضافی بودن میده.باید برم بگردم دنبال الایِ گمشده.شاید یروزی دوباره یجایی همو دیدیم و من بازم یه محیط دنج‌ و پیدا کردم و توش غر زدم. دنبالم نگردین.دیگه نمیدونم از چی بگم،خیلی حرف دارم مث همیشه،ولی کافیه بنظرم.خدافظِ شما،اِلا.
ادیت؛اینجا باید بمونه،برایِ من بعد.برای فرداها.

2 years ago
نور ؛
2 years ago
نور ؛
2 years ago

بقول احسان، من آسمونگرام.

2 years ago
نور ؛
2 years ago

این گربهه دست کم بیست دیقه تو چشام زل زده بود.یکم خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم نیم متر باهام فاصله داره و داره نگام میکنه.الانم‌از در خونه داشت میومد تو.[احساس کردم یچیزی رفته تو بدنش و تسخیر شده و حقیقتا عجبههه].

2 years ago
We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 1 year, 4 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌??? : @mobsec_ads

??? : @sudosup_bot

Last updated 3 months, 2 weeks ago