کانال رسمی لاماری ایما
تلفن ۰۲۱۴۸۴۹۱۰۰۰
سایت :Lamari.ir
Last updated 1 month ago
✅میزان اختیارات و پاسخگویی رهبر انقلاب
قانون اول نیوتن در حوزه کشورداری میگوید هر کس به میزان اختیاراتی که دارد مسئول است و باید پاسخگوی مردم باشد. رهبری با داشتن اختیارات گسترده قانونی و فراقانونی مانند عزل و نصب اعضای شورای نگهبان و از طریق آن تعیین صلاحیت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (بخوانید انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبری)، تعیین صلاحیت رییسجمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شورای شهر و از طریق آن انتخاب شهرداران، دارا بودن حکم حکومتی، تعیین سیاست خارجی، فرماندهی همه قوای نظامی و انتظامی، بسیج، اعضای مجمع تشخیص مصلحت، در اختیار داشتن دادگاهها و قوه قضاییه، در اختیار داشتن رسانه ملی و رسانههای متعدد نوشتاری و مجازی با بودجه کلان، قدرت فیلترینگ و کنترل فضای مجازی، تعیین ائمه جمعه، امامان جماعت، متولیان اماکن متبرکه، اوقاف، متولیان حوزههای علمیه، تعیین روسای نهادهای امنیتی و شوراها و دانشگاه آزاد، دانشگاه امام صادق، بنیادها و ستادهای اجرایی، کمیته امداد و ... بیرقیبترین فرد در میزان اختیارات است که همواره با زیرکی خاص خود سعی میکند مسئولیت و عواقب هیچیک از دستورات خود را گردن نگیرد!
مثلا دستور رد صلاحیت کاندیداهای مطرح ریاستجمهوری را صادر میکند و بلافاصله میگوید شورای نگهبان باید جبران کند! دستور حمله وحشیانه به زن و دختر مردم را صادر میکند و بازی کی بود کی بود من نبودم را آغاز میکند، دستور گران شدن قیمت بنزین را میدهد و سپس میگوید من از تصمیم سران قوا حمایت میکنم و حق ندارند از تصمیم خود کوتاه بیایند و بسیار است از این دست اقدامات...
جالب این جاست دایره اختیارات ایشان آنقدر گسترده شده که عملا موجب تعطیلی بندهای بسیاری از قانون اساسی شده است تا حدی که میتوان گفت، یکی از اختیارات ایشان تغییر قانون اساسی در عمل بوده است. تعطیلی اصلهای مهمی از قانون اساسی مانند حق اعتراض و تجمع اعتراضی، حق تعیین سرنوشت، حق آزادی بیان، منع دخالت نظامیان در سیاست، استقلال قوای سه گانه، نظارت خبرگان بر عملکرد رهبری و بسیاری از حقوق مصرح در قانون اساسی در نتیجه بسط اختیارات فراقانونی ایشان تعطیل و خنثی شده است!
در مقابل این اختیارات گسترده و نامحدود میزان پاسخگویی معظم له به ملت نزدیک به صفر است! نه کسی حق دارد از ایشان سوال کند، نه مجلسی برای استیضاح ایشان تشکیل میشود، نه حتی مصاحبهای با خبرگزاریهای داخلی و خارجی برگزار میشود، نه کسی حق تحقیق و تفحص از عملکرد ایشان را دارد و از همه بدتر اینکه هر کس بخواهد کوچکترین انتقاد یا ایرادی را متوجه ایشان کند بلافاصله دستگیر، زندانی و پروندهدار میشود.
در این شرایط باید گفت هر کس علت مشکلات کشور را متوجه اصلاح طلبان، یا جریان پایداری یا جریان قالیباف یا ابراهیم رئیسی یا پلیس یا هر شخصی غیر از کسی که مسئولیت همه امور کشور با اوست، یعنی رهبر معظم انقلاب، اعلام کند مطمئن باشید آدرس غلط میدهد. همه این آدرسهای غلط به دستور معظم له و توسط باند فاسد امنیتی بین خواص و از طریق آنها بین عوام رواج پیدا میکند تا چهره قدسی و البته جعلی ایشان حفظ شود.
ضمنا حتی اگر موارد انگشت شماری باشد که ایشان در آن تقصیری نداشته باشند و مسئولان زیردست دچار خطا و اشتباه شدهاند، مسئولیت اقدامات همه زیر دستان با رهبری است و تنها زمانی میتوان تا حدی از قصور ایشان کم کرد که بلافاصله مسئول خاطی برکنار شود که چنین مواردی بسیار انگشت شمار و با تأخیر بسیار زیاد است.
🔻ورود «جدی تر» سپاه و بسیج
دو روز پیش یک عضو دفتر رهبر اعلام کرد: «به تازگی برخی مسئولان به دلیل کارهای بیقاعده در حوزه حجاب تذکر دریافت کردهاند.» به رویه متعارف، موجی از هیجانات تحلیلی ایجاد شد که گویی «نظام»، در موضوع حجاب سر عقل آمده.
امروز اما موضوع کمی شفافتر شد: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر داد که نیروهای سپاه و بسیج -با عنوان «سفیران مهر»- برای پیگیری جدیتر رعایت «ضوابط حجاب» در اماکن عمومی وارد عمل شدهاند.
ترجمه سادهاش این میشود که در دنیا موازی رهبر جمهوری اسلامی، راه کنترل «باقاعده»تر حجاب، دخالت «جدیتر» سپاه و بسیج است.
بر این مبنا، قاعدتا تصور «تحولی» بیش از این حد، زاییده توهمات خواهد بود.
🔴 حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، کل شاخه فرماندهی سپاه در سوریه را از بین برد
شبکه تلویزیونی بلومبرگ مدعی شد که در حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه، کل سلسله مراتب فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مسئول فعالیتها در سوریه و لبنان کشته شدهاند.
لینکhttps://m.jpost.com/middle-east/bloomberg-reveals-that-the-entire-irgc-command-wing-in-syria-was-assassinated-798031
✅انتخابات به روش استالین
✍️بیژن اشتری
استالین ،دیکتاتور شوروی، اینطوری انتخابات برگزار میکرد. مثلا کمیته مرکزی حزب کمونیست(حزب حاکم) نیاز به دویست و پنجاه و سه عضو داشت که باید از بین چهار هزار نماینده حاضر در کنگره حزب انتخاب میشدند.استالین با مشاورانش اسامی دویست و پنجاه و سه کمونیست معتقد و ملتزم به خط عمومی حزب(یعنی شخص خودش) را تعیین میکرد و دستور میداد اسامی آن ها را روی برگه رای چاپ کنند و سپس برگههای رای بین چهار هزار نماینده کنگره توزیع میشد.توجه کردید ؟دویست و پنجاه و سه نفر باید انتخاب میشدند و روی برگه رای هم فقط اسامی دویست و پنجاه و سه «نامزد» درج شده بود.
یعنی فقط کفایت میکرد که فرد به خودش رای بدهد تا با همین یک رای انتخاب شود.«پرشور» بودن انتخابات استالین در این بود که شما به عنوان رایدهنده میتوانستید روی اسم نامزدهای غیرموردعلاقه خودتان ضربدر بزنید.در پایان هر کس که ضربدر کمتری دریافت کرده بود در بالای فهرست برگزیدگان قرار میگرفت.البته این هم قطعی نبود چون استالین باید تشخیص میداد نهایتا پس از شمارش آرا اسامی چه کسانی باید به عنوان دارندگان بیشترین آرا اعلام شود.یک بار خودش نفر ششم شده بود اما دستور داد که اسمش به عنوان نفر اول اعلام شود و البته بعداً هم ترتیبی داد تا هفتاد درصد اعضای آن کنگره را که پنج درصد نمایندگانش جرات کرده و روی اسمش ضربدر کشیده بودند سر به نیست شوند.باری،حتما این جمله معروف استالین را شنیدهاید:«در انتخابات آنهایی که آرا را میخوانند اهمیت دارند نه آنهایی که آرا را به صندوق میریزند.» انتخابات اعضای کنگره و نهادهای پایینی حزب نیز به همین منوالی بود که خدمتتان عرض کردم.
اما با این حال، موقعی که استالین صندوق رای را برپا کرد و مردم (یا در واقع کمونیست ها)را فراخواند که فعالانه در انتخابات شرکت کنند برخی از روشنفکران آن زمان ، از جمله اوسیپ ماندلشتام و بوریس پاسترناک ، فریب ظواهر را خوردند و انتخابات استالینی را به رغم همه کم و کسریهایش «امری مثبت» ارزیابی کردند.ماندلشتام به همسرش گفت:«درست است که این انتخابات آزاد و دموکراتیک نیست اما برای شروع خوب است، چون به هر حال مردم یک صندوق اخذ رای میبینند و یک برگه رای و در نتیجه با ملزومات رای دادن آشنایی اولیه پیدا میکنند و در آینده به تدریج معایب فعلی برطرف خواهد شد و عاقبت انتخابات واقعی برگزار خواهد شد.» اما ماندلشتام اشتباه میکرد.خودش چند سال بعد در اردوگاه کار اجباری به دستور استالین کشته شد و نظام شوروی هم تا دههها بعد،تا زمان سرنگونیاش، به همین انتخاباتهای ظاهری و دروغین ادامه داد.
♦️کاری از دستم ساخته نیست، جز درک همه رنجهای پیرامونم
🔻وقتی آلبرت شوایتسر (شوایتزر)، پزشک آلمانی در دهه ۲۰ و ۳۰ میلادی به زندگی بینقصش در پیشه یک طبیب در اروپا پشت پا زد، وقتی آهنگسازی، برگزاری کنسرت، نوشتن، سخنرانی، جایزهگرفتن، معاشرت با دانشمندان و فیلسوفان و زندگی سراپا آسوده و نرم و روانش را رها کرد و به آفریقا رفت، خیلی از دوستانِ فیلسوف و پژوهشگر و موسیقیدانش بر او خرده گرفتند، نگران شدند و برایش نوشتند که میتوانسته در حرفه و هنر یگانهاش در سرزمین خودش مفیدتر باشد تا در میان قبایل آفریقایی پر از بیماریهای مُسری.
🔻اما دکتر شوایتزر که آن زمان فلسفهورز و الهیاتشناس مشهوری بود، مردی با مهارتی عجیب در نوازندگی ارگ و پیانو و موسیقیدان و آهنگسازی محبوب که آثار باخ را در بهترین سالنهای کنسرت آلمان و اتریش و فرانسه مینواخت، جایزه ادبی گوته را دریافت کرده بود و جایزه صلح نوبل را هم، معتقد بود آگاهی به اینکه «همه ما» انسان هستیم در هنگامه جنگ و سیاست از دست رفته و آدمها همدیگر را به چشم عضو گروهی میبینند که یا با ما هستند یا بر ما.
او در اوج همهگیری جذام و مالاریا در میان قبایل آفریقایی، درمانگاهی ساخت و مداوا را شروع کرد. شبانهروز کار میکرد؛ مداوای بیمار، به دنیاآوردن نوزاد، تهیه دارو، نجاری و بنایی، درمان حیوانات، آموزش به مردم، ساختن ریلهای سیار چوبی برای انتقال بیماران و ملاقاتهای نیمهشب با انسانهایی مبتلا به بیماریهای واگیردار که در ابتداییترین شرایط زندگی به سر میبردند و جهان چشمهایش را به رویشان بسته بود. اینها کارهای روزانه دکتر شوایتزر فلسفهورز و زیستشناس و نویسنده و آهنگساز بود با این اعتقاد که «کاری از دستم ساخته نیست، جز درک همه رنجهای پیرامونم.»
🔻در آخرین روزهای زندگی، در جواب به این انتقاد که چهلسال عمر و جوانی را به خاطر آدمهایی در قارهای ناآشنا فداکرده و از هنر و فلسفه و علم عقب مانده، نوشت: «در فاصلهای بین خواب و بیداری، بین چُرت و هشیاری همین چند کلمه را مینویسم ولی از همین کارم پشیمانم. در همین فاصله بین خواب و بیداری میتوانستم به کلبه یک آفریقایی دیگر سر بزنم و کمکی به او برسانم.»
🔻ویدیو: از مستند آلبرت شوایتزر، ساخته جروم هیل، سال ۱۹۵۷
Video: Albert Schweitzer, Jerome Hill, 1957
🔻کتابهایی درباره دکتر آلبرت شوایتسر (۱۹۶۵-۱۸۷۵):
- حرمت حیات؛ گزیدهای از سخنان دکتر شوایتسر
- نصف شب است دیگر دکتر شوایتزر، نوشته ژیلبر سسبرن
- فیلسوف و پزشک قرن؛ زندگی و اندیشه اخلاقی دکتر شوایتزر، نوشته پردراگ چیچوواتسکی
منبع:گوشه
https://t.me/mahdinakhlahmadi/4957
Telegram
مهدی نخلاحمدی_ Mahdi Nakhl Ahmadi
@mahdinakhlahmadi
✅نظرسنجی محرمانه حکومت ایران: ۷۳ درصد موافق جدایی دین از سیاست
✍️حسین باستانی
نتایج یک نظرسنجی سراسری دولتی در پاییز ۱۴۰۲، نشاندهنده فاصله گرفتن شدید مردم ایران از ایدئولوژی حکومت و گرایش آشکار آنها به نظامی غیرمذهبی است. مطابق پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، که طبقهبندی محرمانه دارد و تاکنون برای اطلاع عموم منتشر نشده، اکثریت قاطع شرکتکنندگان در نظرسنجی، مدافع جدایی دین از سیاست بوده و بر عدم تمایل خود به برخورد با زنان «بیحجاب» تاکید کردهاند.
اکثریت بسیار بالای آنها، همچنین جامعه را غیرمذهبیتر از گذشته دانستهاند و پیشبینی کردهاند که ایران در آینده، باز غیرمذهبیتر شود. این در حالی است که خود پاسخدهندگان هم، کمتر از پاسخگویان نظرسنجی سراسری قبلی - در هشت سال پیش- به انجام فرایض دینی میپرداختهاند.
پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، بر اساس مصاحبه حضوری با ۱۵۸۷۸ نفر صورت گرفته که به روش تصادفی انتخاب شده و به پرسشنامهای مشترک جواب دادهاند. این افراد ۱۸ سال یا بالاتر سن داشتهاند و در ۳۱ استان کشور (اعم از مراکز استان، شهرهای دیگر و مناطق روستایی) ساکن بودهاند:
تقریبا از فردای تثبیت قدرت جمهوریاسلامی بعد از سال ۵۷ طنابهای دار رونق گرفت. جان هزاران نفر به بهانههای مختلف، و بیشتر برای تثبیت قدرت طبقهی حاکم و روحانیون، گرفته شد و این جانگرفتنها ادامه یافت. واکنش جامعه به مسأله اعدام اما در طول چهار دههی گذشته متفاوت بوده. از همدلی و عدم مقاومت در برابر اعدامهای حکومتی تا تشکیل کمپین برای جلوگیری از اعدام. جمهوریاسلامی اما اغلب مسیر خود را ادامه داده و از اعدام بهعنوان یک ابزار پیگیرانه و ایجاد ترس در بدنهی اجتماعی بهره برده است.
در این قسمت از برنامه گفتمان همراه با امید اقدمی، فعال سیاسی، به مسالهی اعدام و نقش جامعه در توقف این مجازات غیرانسانی میپردازیم. چرا ظرفیتهای اجتماعی هنوز نمیتواند مانع اعدام در کشور شود؟ آیا درخواست حذف اعدام از محازاتهای جزایی باید منحصر به نظام جمهوریاسلامی باشد یا یک درخواست کلیتر؟ استمرار مجازات اعدام در ایران بعد از جمهوریاسلامی چه تبعاتی برای تشکیل یک نظام دموکراتیک خواهد داشت؟
لینک برنامه:
https://www.youtube.com/watch?v=8b8m1mtuDWY
از یک سوراخ چندبار باید گزیده شوید؟!
روز هفتم اکتبر را دقیقا یادم هست. تا ظهر با تعدادی از دوستان بیرون بودیم و وقتی برگشتم و گوشی را دست گرفتم حملهی حماس به جنوب اسراییل فضای رسانهها را تسخیر کرده بود. معمولا تا پایان همان روز تقریبا بدون وقفه اخبار را از مجاری مختلف دنبال کردم. از خبرگزاریهای عرب و انگلیسی گرفته تا خبرگزاری سپاه و حزباللهیهای دو آتشه. شوق و شعف عجیب و توصیف ناپذیری در کانالهای انقلابی جریان داشت و توصیفات محیرالعقولی از این ماجرا میکردند. آغلی زودتر از موعد به پیشباز یک پیروزی قطعی رفته بودند و نظرسنجی برگزار میکردند که تا ساعت چند روز هفتم اکتبر نیروهای حماس به تلآویو میرسند و طومار اسراییل را در هم میپیچند. این حمله را تحقق وعدهی رهبر و اسلام میدانستند و با شعف وصفناپذیری عکسها و ویدیوهای کشتهشدگان اسراییلی را منتشر میکردند. سخنان علی خامنهای را بازنشر میکردند که عده داده بود فلسطین را آزاد میکند و عکسهای فتوشاپی از لشکر اسبسواری از بسیجیان و سپاهیها که علی خامنهای در راس آن بود در وسط بیتالمقدس دست به دست میشد. ( البته بعد از حملهی ارتش اسراییل به غزه شاهد فضایی اینچنینی در رسانهها و کانالهای حامی اسراییل هم بودیم)
چند روزی که گذشت حرارتها کمتر شد. انتظارات از فتح بیتالمقدس و تلآویو به دستاوردهای روز هفتم اکتبر تقلیل پیدا کرد. ارتش اسراییل که وارد غزه شد تا حدودی برگ برگشت و فضای شعف و نصرت و پیروزی قریبالوقوع تبدیل به ناله و نفرین به اسراییل و ارتشاش شد.
همچنان این ماجرا را دنبال میکنم. بسیار سخت هست که کسی پیشبینی نتیجهی این منازعه را داشته باشد. صحنهایست که در آن فقط خون است و جنازه و ادعاهای قلوآمیز طرفین که میخواهند خود را پیروز میدان قلمداد کنند. اسراییل هزینههای مادی، جانی و حیثیتی زیادی در این جنگ پرداخته و همچنان هم میپردازد. دولت دستراستی نتانیاهو دیر یا زود باید صحنهی سیاسی را ترک کند و بعید بهنظر میرسد در آیندهی نزدیک اماکن و اقبالی برای ورود به قدرت داشته باشد. اما حماس هم پیروز این میدان نبوده و نیست. بیش از بیست هزار کشته، شامل زن و کودک، به حساب اقدام حماس نوشته خواهد شد. بسیاری از کشورهای عربی، در کنار اسراییل و آمریکا، عزمشان را برای از میان برداشتن حماس جزم کردهاند و ظاهرا هم در این راه مصمم هستند. غزه تبدیل به ویرانهای شده که چشمانداز نزدیکی برای بازسازی آن نمیتوان متصور شد.
حالا چند روزی هست که با افزایش موشکپرانی حوثیهای یمن، باز بازار شوق و شعف انقلابیون و حزباللهیهای جمهوریاسلامی داغ شده است و دوباره بر طبل پیروزی میکوبند و آن را نشانهای از اقتدار نظام و رهبرشان توصیف میکنند. آمریکا خبر از تشکیل ائتلافی برای مهار حوثیها داده است. معلوم نیست این برنامه شامل یک حملهی نظامی به یمن خواهد بود یا تنها به حضور کشتیهای ائتلاف در بابالمندب برای بازدارندگی حوثیها. بیشک دو طرف این ماجرا هم هزینههایی خواهد داد و بسیار بعید بهنظر میرسد که بتوان نتیجهی آن را پیروزی حوثیها پیشبینی کرد. اما میتوان پیشبینی کرد که فضای فکری و تبلیغاتی انقلابیهای ایران چگونه هست. امروز سرخوش هستند و بعد از آغاز درگیری و تلفات، شروع به نفرین و شکایت میکنند.
این تقریبا یک روال تکراری در میان این طیف هست. چه در مسایل داخلی و چه در مسایل خازجی. نمیدانم از روی بلاهت و باور به پیروزی حق بر باطل این فرایند را همیشه تکرار میکنند یا بهقولی رجزخوانیهای میدانشان است. اما هرچه هست سخت نتیجه معکوس دارد.
@mahdinakhlahmadi
یکی از مظاهر غلو درتعصب عبارت از این است که احساس مطبوع کار دسته جمعی را بوجود آورد. گروهی که نسبت به مسئله خاصی تعصب داشته باشند احساس آرامش میکنند و یک نوع برادری و هم پشتی آنها را در مسئله مورد بحث، تحریص و تشویق میکند. همه افراد گروه نسبت به اهداف و خواستهای مشترک تحریک و بسیج میشوند. شما میتوانید در کلیه احزاب سیاسی یک گروه متعصب را پیدا کنید که افراد آن نسبت بهم معاونت داشته و در آرامش خاطر بسر میبرند، ولی وقتی که این گرایش توسعه پیدا میکند و با کینه گروهی دیگر درهم میآمیزد آنوقت است که تعصب شکوفا شده و مظاهر آن آشکار میشود. تعصب میتوانید نیروی محرکه اعمال بطور کلی باشد؛ ولی در تاریخ نمیتوانم نمونهای پیدا کنم که در آن تعصب محرک اعمال خوبی بوده باشد. تعصب، همیشه امور را به سیاه کاری میکشاند و علت آنهم این است که تعصب بطور اجتناب ناپذیری با کینهتوزی و دشمنی همراه است، اشخاصی که از تعصب همگانی پیروی نکنند مورد نفرت و انزجار واقع میشوند. این مسئله از وقایع حتمی و غیرقابل اجتناب میباشد.
📒جهانی که من میشناسم
#برتراند_راسل
🔺مرگ موسیقیدان بلوچ برای ناتوانی خرید ۴۰۰ هزار تومان دارو
« مرگ غریبانهی مفاخر بلوچ»
عرصه فرهنگوهنر بلوچستان را بيش از هر زمان ديگر تيرگي و تباهی گرفته است. بهگونهای كه در روزهای اخیر دومين و آخرین بازماندهی نسلِ دهلنوازان مشهورِ بلوچ در سكوت و بیخبری و كمتوجهي و فقر از دنیا رفت بیآنكه كسی را ككی بگزد.
🔸«دلمراد شكلزهی»، يكی از آخرين بازماندگان مشهور دهلنواز موسيقی بلوچستان، چند روز پيش در بیتوجهی و تنگدستی بهخاطر ناتوانی در پرداخت هزينهی داروی خود، كه فقط چهارصد هزار تومان بيشتر قيمت نداشت، در يكی از محلات فقيرنشين نيكشهر به نام سوچنكان غريبانه چشم از اين جهان فرو بست.
🔸چند هفته پيش نيز ديگر دهلنواز مشهور بلوچستان «شيرمحمد بلوچزهی» در همان محلهی فقيرنشين سوچنكان با سرنوشتی مشابهِ «دلمراد» و بر اثر بيماری در سكوت و بیتوجهی و فقر و بیخبری مطلق درگذشت.
کانال رسمی لاماری ایما
تلفن ۰۲۱۴۸۴۹۱۰۰۰
سایت :Lamari.ir
Last updated 1 month ago