?? ? ??
WE LOVE HELICOPTERS!!!
Last updated 7 months, 1 week ago
Last updated 2 months, 2 weeks ago
✨✨✨✨✨✨✨✨
«ابهام عشق»
در بستر آرام دل آشوب و غوغا می کنی
این عاشق دیوانه را آخر تو رسوا می کنی
دلشوره می گیرد مرا در لحظه های بیقرار
وقتی برای آمدن این پا و آن پا می کنی
هر شب به دریای دلم سر می زند مهتاب تو
امواج را با مَدِ خود پایین و بالا می کنی
در سایه پنهان میشود چشمِ صبورِ انتظار
ردِ نگاهِ خسته را در کوچه پیدا می کنی
با نام تو روح غزل جان می دهد بر واژه ها
ابیات پر ابهام را با عشق معنا می کنی
دل بردی و دل داده ام، ای دلربای دلنشین
از قاب چشمت رفتنِ دل را تماشا می کنی
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
پهنای قلب بیکران را دوست دارم
پرواز در این آسمان را دوست دارم
خواندی ز عشقت قصه ای در گوش قلبم
اقرار یار همزبان را دوست دارم
تلفیق نور چشم تو با اشک گلها
اعجاز این رنگین کمان را دوست دارم
در گرگ و میشِ انعکاسِ ماه و مهرت
پیدا شدن در کهکشان را دوست دارم
آتش بزن پروانه ام را با تب عشق
خاکسترِ آتشفشان را دوست دارم
چشمی به چشمت دارم و قلبی پر آشوب
این اضطراب همزمان را دوست دارم
در شهر عشقت گم شدم، ای باور دل
آوارگی در بی نشان را دوست دارم
#آوا 🎤
#شقایق_بافرانی ✨❤️✨
@dsht_shqq
⚜✨✨✨✨✨✨✨⚜
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
« جدایی»
درد سنگین جدایی سینه ام را می فشارد
قد طاقت خم شد آخر صبر هم اندازه دارد
خرده می گیرد به من ساعت به وقت انتظارت
سرزنش هایش نمک بر زخم قلبم می گذارد
اشک باران روی شیشه می خزد با بیقراری
پنجره با چشمِ گریان لحظه ها را می شمارد
خاطراتت پر زد از زندان تنگ انزوایم
باد هم یاد تو را بر دست نسيان می سپارد
من به دنبال سرابی در کویر خشک عشقم
آه از آن روزی که ابر عشق تو بر دل نبارد
کِی شود پایان بگیرد لحظه های دوری از تو
درد سنگین جدایی سینه ام را می فشارد
دکلماتور :🎤
میلاد
@Awazgho لینک کانال#
« ذوق آیینه»
نگاهم با نگاهت روبرو شد
بنای محکمِ دل زیرورو شد
عرق از صورت آیینه سُر خورد
همان وقتی که عکست سهم او شد
عبادتگاه چشمت قبله ام شد
نماز نیمه وقتم بی وضو شد
صدای پای تو در کوچه پیچید
نگاه پنجره در جستجو شد
چشیدم طعم انگور دلت را
شراب ناب عشقت در سبو شد
چنان تابیده ای بر پرده ی شب
که ماه آسمان بی آبرو شد
من و آیینه و تصویر چشمت
نگاهم با نگاهت روبرو شد
آوا :?
میلاد
@Awazgho لینک کانال#
«نیلوفر سوخته»
در طواف کعبه بودم باورم آتش گرفت
خرمنِ طوفانِ یادت در سرم آتش گرفت
خواستم از خواهشِ دل گفته باشم قصه ای
تا به چشمانت رسیدم دفترم آتش گرفت
می چکد باران قهرت بر تنِ مردابی ام
از تب طغیان دل نیلوفرم آتش گرفت
شعله ور شد سینه از داغ حریق انتظار
از لهیب ناله ام خاکسترم آتش گرفت
اشک مغرورم نمی سایَد کویر گونه را
زیر چتر سایه ها چشم تَرم آتش گرفت
بر سرِ سجاده ی عشقت نشستم تا سحر
آفتابت مغربی شد باورم آتش گرفت
آوا :?
میلاد
@Awazgho لینک کانال#
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
⚜?⚜?⚜?⚜?⚜
نقابت را بگیر از رو ،نپوشان روی زیبا را
که در هر گوشه از رویت ببینم کل دنیا را
تو خورشیدی که می تابی به دنیای پر از فردا
طلوعی اینچنین باید شروع صبح فردا را
نگاهی بیکران داری به رنگ آبیِ دریا
نگاهم کن که در چشمت ببینم عمق دریا را
من آن کسرم که مجهولم ،خودم را در تو می جویم
بیا با ضرب احساست. تو حل کن این معما را
به خوابم سر بزن گاهی که شیرین می شود با تو
که در شبهای تنهایی ،بگیرم دست رویا را
نشاندی مُهر عشقت را به لوح قلب مشتاقم
تو باعث میشوی تا من بگیرم حس معنا را
ببین چشمان بیتابم، تمنای تو را دارد...
نقابت را بگیر از رو ،نپوشان روی زیبا را
#مریم_حاج_علیان
آوا ?
#شقایق _بافرانی
⚜?⚜?⚜?⚜?⚜
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
Telegram
attach 📎
????????
????????
ندیدم رنگ شادی را، تظاهر میکنم شادم
شدم ویرانهای از غم، ولی گفتم که آبادم
ندارم همدلی تنها نشستم کنج ویرانه ؛
سکوتم مُهرِ لبها شد ولی در اوج فریادم
تظاهر میکنم پیشت، نباشم لحظهای یادت ؛
ولی در کنج تنهایی نرفتی یک دم از یادم
عبور از راه عشقت چون عبور از برزخی سخت است ؛
گذر کردم ز هر چاهی ولی در چاله افتادم
شدم لیلاتر از لیلا، شدم شیرینتر از شیرین؛
ولی راضی نشد قلبت که باشی قیس و فرهادم
شکستی بال پروازم که باشم مرغ در بندت ؛
نشد دیگر دلم خامت، من آن درنای آزادم
تو چون سنگی شدی بر دل، شکستی جام مینا را ؛
و من هم قلب سنگت را برایت پس فرستادم
?#آوا _شقایق _بافرانی❤️
?❤️?
Telegram
attach 📎
??????
??????
« لاله ی آزاد»
کوچه با آواز باران گریه کرد
پشت پرده، ماهِ پنهان گریه کرد
قایق بی ناخدایِ انتظار
در تلاطم های توفان گریه کرد
لاله ی آزادِ دشت آرزو
خسته از زندانِ گلدان گریه کرد
پنجره با چشمِ خیسِ دلهره
خیره بر عرض خیابان گریه کرد
نسترن در حسرت باغِ بهار
زیر رگبارِ زمستان گریه کرد
شاعری با واژه های گمشده
از غمِ شعرِ پریشان گریه کرد
دڪلماتور: ?
#شقایق _بافرانی ❤️
?❤️?
Telegram
attach 📎
???????
???????
«زائرِ تنها»
مو پریشان دل پریشان ساحل و دریا پریشان
طعم باران چشم گریان اشک بی پروا پریشان
بختک بیدار یادت می نشیند بر دل شب
چشمهای خیره بر بیتابیِ فردا پریشان
مهر و آبان، آذر و شبهای سرد انتظارت
بهمن و اسفند و دی از غربتِ یلدا پریشان
در زیارتگاهِ قلبت جای پای عشق من نیست
در طواف کعبه ی غم زائرِ تنها پریشان
ابر دلتنگی گرفته آسمان سینه ام را
زیر رگبارِ غرورم آهِ بی مأوا پریشان
پشت تارِ حنجره گم می شود فریادِ دردم
ناله ها در انحنای راه ناپیدا پریشان
یاوه می بافد قلم در التهاب شعر تلخم
واژه در چنگال این ابیات بی معنا پریشان
خوانش #شقایق_ بافرانی?❤️?
?
Telegram
attach 📎
« سکوت»
بعد از سکوت واژه ها فریاد در این شعر مرد
جسم نحیف قافیه قبل از گلایه جان سپرد
در زیر رگبارِ جنون غم می چکد از دفترم
چشم قلم خونبار شد از بس برایم غصه خورد
دیگر زبانی در غزل از عشق و دل حرفی نزد
وقتی که آهی غمزده راه گلو را می فشرد
باران دلتنگی زده بر کوچه های خاطرم
چشمان خیس پنجره هر ثانیه را می شِمرد
در زمهریر رفتنت یخ زد گلِ امید من
طوفان حسرت آمد و عطر تو را از خانه برد
با حلوا حلوا کردنم کامِ غزل شیرین نشد
رویای با هم بودنم با رفتن فرهاد مرد
آوا :?
میلاد
?? ? ??
WE LOVE HELICOPTERS!!!
Last updated 7 months, 1 week ago
Last updated 2 months, 2 weeks ago