یک مثقال حرف|هما احمدی طباطبائی

Description
Homatabatabaei94 :اینستاگرام
سایت: https://homatabatabaei.ir/
@homaatabatabaei
نویسنده
مقاله‌نویس
Advertising
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

2 месяца назад

واژه‌ها همیشه مفتونم می‌کنند. دوست دارم درمیانشان قدم بزنم و در هوایشان نفس بکشم. هنگام برخورد با واژه‌ای نو سراپا شوق می‌شوم. از نویسنده یا گوینده نزد خود سپاس‌گزارم که مرا با چنین واژه‌ای آشنا کرده. البته همیشه واژه‌های اعجازانگیز نویافته نیستند، گاه واژه‌هایی را پیشتر شنیده‌ام و کمتر بدان پرداخته‌ام. اغلب پس از شکار واژه تلاش می‌کنم با آن چند جمله‌ای بنویسم. اگر یادداشت یا جستاری شکل بگیرد که چه بهتر، اگرنه هم باکی نیست هدف از نوشتن لذت بردن است که میسر شده. 

پیش از این واژه‌های نویافته را در فایلی ویژه‌ی خود نگه‌می‌داشتم. اما تصمیم گرفتن واژگانم را از انزوا برهانم و اینجا به نمایش بگذارم. @homaatabatabaei

2 месяца назад

این قرض توئه به نفر بعدی…

2 месяца назад

از تهی سرشار

هیچی برای نوشتن ندارم. خالیِ‌خالی‌ام. تهی از هر فکر و حدس و تصویری. انگار کسی با شیشه‌پاک‌کن و دستمال گردگیری‌اش به جان ذهنم افتاده و آی پاک کرده، آی پاک کرده. لامذهب برقش انداخته و از تمیزی‌اش کیفور شده و رفته پی کارش.

از مطالعه و آزادنویسی هم چیز دندان‌گیری نصیب یادداشت امروز نشد. غیر از گزارشکی که بد نیست بنویسم.

خیرالنسا قاسم هاشمی‌نژاد را می‌خوان شب‌ها. فکر کنم باید دوباره بخوانم، بدجور به جانم ریخته کلماتش.
سرم شلوغ است، وسط این همه کار لینک وبینار اشتباهی از آب درآمد.
کد تخفیفش هم از کار افتاده.

همین. بروم پی زندگی بلکه نکته‌‌ای شکار کنم برای یادداشت فردا.

|هما احمدی طباطبائی| #یادداشت_روز
@homaatabatabaei

4 месяца, 4 недели назад

اضافه‌ی فضل

یادداشت امروز منتشر نشد. چرا؟ چون چند طرز فکر با هم دست به یقه شدند و خونین و مالین هر کدام طرفی افتادند و نتیجه همان شد که گفتم.
نوشته‎‌ام را دوست داشتم، اولش چند خط بیشتر نبود، بعد پیش از انتشار دست بردم تویش و به هوای برداشتن ابرو، زدم چشمش را درآوردم.
حالا نوشته‌ی بی‌چشم و زخم و زیلی را رها کرده‌ام تا درمان شود.
طمع من برای بیشتر و بهتر نوشتن نتیجه‌ی عکس داشت. نباید هوس زیاده‌گویی می‌کردم. اگر باقی حرف‌ها را در یادداشتی دیگر می‌نوشتم چه می‌شد؟ خوبم شد باید به جای وراجی به داشته‌ام قناعت می‌کردم که مجبور نشوم با گردن کج از اضافه‌ فضلم بگویم.

|هما احمدی طباطبائی| #یادداشت_روز
@homaatabatabaei

5 месяцев назад

چگونه داستانک بنویسیم؟

• داستانک خود را با یک یا دو شخصیت بنویسید. زمانی که شما در حال نوشتن داستانک هستید، زمانی برای خلق شخصیت‌های خود نخواهید داشت. حتا یک نام اضافی هم ممکن است سبب کج‌فهمی آن شود. اگر داستانک شما بیش از دو شخصیت دارد، ایده شما برای نوشتن داستان کوتاه مناسبتر است.
• در نوشتن داستانک، ضمیر اول شخص مفرد را امتحان کنید. در این صورت ارتباط فوری با خواننده ایجاد می‌کنید.
• در ذهن مخاطب تصویر بسازید. به گفتۀ آنتوان چخوف، «به من نگو که ماه می‌درخشد. به من درخشش نور ماه را نشان بده.» برای این کار، کلماتتان را با وسواس برگزینید.
• موقعی که قلم دست می‌گیرید و می‌خواهید داستانکتان را بنویسید، به فکر طرح داستان نباشید. به عبارت دیگر، نگویید که می‌خواهم یک داستان عاشقانه یا جنایی بنویسم؛ فقط‌وفقط پیش بروید و بنویسید. نوشته حین نوشتن شکل می‌گیرد. می‌توانید در بازنویسی، جزئیات لازم را به آن بیفزایید.
• در نوشتن نسخه اول، نگران تعداد کلمات نباشید. ابتدا بنویسید و در بازنویسی، تعداد کلمات آن را محدود کنید.
• پیش‌نویس اولیه متن را به‌سرعت بنویسید و مجالی برای ویرایش باقی نگذارید. اجازه ندهید منتقد درونی‌تان همزمان فعال شود و شما را مجاب کند زیبا بنویسید و یا روی برخی کلمات و جملات خط بکشید. سپس در ویرایش اولیه، به ساختمان داستانکمان تبر می‌زنیم. جملات اضافی را حذف می‌کنیم، معادل بهترین برای برخی کلمات می‌آوریم و شخصیت‌ها و دیالوگ‌های غیرضروری که به پیشبرد داستانک کمک نمی‌کنند را حذف می‌کنیم و ایجاز را رقم می‌زنیم.
• در پیش‌نویس اولیۀ داستانک، دست خود را باز بگذارید و از عجیب‌وغریب نوشتن نترسید. اجازه دهید قلم شما را به‌سمت شخصیت‌ها، اسامی و داستانی پیشبینی‌نشده حرکت دهد.
• اطلاعات را در چند سطر اول داستانک لو ندهید. به‌جای آن خواننده را به سفر ببرید و با متنتان همراه کنید. سپس انتظار مخاطب را برهم بزنید و با پایانی غافلگیرکننده، او را شوکه کنید.
• داستانک‌ها بسیار کوتاه هستند؛ ازهمین‌رو توصیفات، شخصیت‌پردازی‌ها، گفتگوها و فضاسازی‌های غیرضروری را حذف می‌کنیم و عصارۀ مطلب را به خواننده تحویل می‌دهیم تا خواننده دقیقا بفهمد که طی متن دارد چه اتفاقی می‌افتد.
• سطر پایانی، نقطه پایان داستانک نیست. به عبارت دیگر باید به‌عنوان یک ایستگاه آن را در نظر بگیرید. ضربه نهایی باید شما را درگیر کند؛ به‌گونه‌ای که شما به فکر فرو روید، تامل کنید، بار دیگر داستانک را از ابتدا خوانده و یا در خیال خود آن را کامل کنید.
• ضربۀ نهایی باید شگفت‌آور باشد. در پایان داستانک، حقیقت برملا می‌شود؛ همان حقیقتی که خلاف انتظار خواننده است.
• در بازنویسی بی‌رحم باشید. به عبارت دیگر، یک تبر در دست بگیرید و به داستانکتان بزنید. زبان داستانک باید اقتصادی و دقیق باشد.
• کلمه‌ها فرزندان یک نویسنده هستند که از قلم او متولد شده‌اند. شما نویسندگان باید همچون ابراهیم، اسماعیل خود را قربانی کنید. داستانک خود را بار دیگر بخوانید و کلمات آن را تا جای ممکن کاهش دهید.
د دیالوگ‌ها نقش شناساندن شخصیت‌ها به مخاطب و پیشبرد داستانک را ایفا می‌کنند. اگر دیالوگ داستانکتان چنین نقشی را اجرا نمی‌کند، از آوردن آن بپرهیزید.
• در داستانک از ارائۀ اطلاعات بیش‌ازحد بپرهیزید. اطلاعات افراطی، داستانک را حوصله‌سربر می‌کند و از اثر ضربۀ پایانی می‌کاهد.

@saraetemadzadehh
#آموزشی

7 месяцев, 1 неделя назад
7 месяцев, 1 неделя назад

در کتاب «بوف کور» صادق هدایت می‌خوانم:

«در این لحظه افکارم منجمد شده بود، یک زندگی منحصر به فرد عجیب در من تولید شد، چون زندگی‌ام مربوط به همه‌ی هستی‌هایی می‌شد که دور من بودند، به همه‌ی سایه‌هایی که در اطرافم می‌لرزیدند و وابستگی عمیق و جدایی‌ناپذیر با دنیا و حرکت موجودات و طبیعت داشتم و به وسیله‌ی رشته‌های نامرئی جریان اضطرابی بین من و همه‌ی عناصر طبیعت برقرار شده بود –هیچگونه فکر و خیالی به نظرم غیرطبیعی نمی‌آمد- من قادر بودم به آسانی به رموز نقاشی‌های قدیمی، به اسرار کتاب‌های مشکل فلسفه، به حماقت ازلی اشکال و انواع پی ببرم زیرا در این لحظه من در گردش زمین و افلاک، در نشو و نمای رستنی‌ها و جنبش جانوران شرکت داشتم، گذشته و آینده، دور و نزدیک با زندگی احساساتی من شریک و توام شده بود.»

و از خودم می‌پرسم: «چی باعث میشه احساس کنم پی به راز زندگی بردم؟»
|هما احمدی طباطبائی| #یادداشت_روز
@homaatabatabaei

7 месяцев, 1 неделя назад

واژه‌ها همیشه مفتونم می‌کنند. دوست دارم درمیانشان قدم بزنم و در هوایشان نفس بکشم. هنگام برخورد با واژه‌ای نو سراپا شوق می‌شوم. از نویسنده یا گوینده نزد خود سپاس‌گزارم که مرا با چنین واژه‌ای آشنا کرده. البته همیشه واژه‌های اعجازانگیز نویافته نیستند، گاه واژه‌هایی را پیشتر شنیده‌ام و کمتر بدان پرداخته‌ام. اغلب پس از شکار واژه تلاش می‌کنم با آن چند جمله‌ای بنویسم. اگر یادداشت یا جستاری شکل بگیرد که چه بهتر، اگرنه هم باکی نیست هدف از نوشتن لذت بردن است که میسر شده.

پیش از این واژه‌های نویافته را در فایلی ویژه‌ی خود نگه‌می‌داشتم. اما تصمیم گرفتن واژگانم را از انزوا برهانم و اینجا به نمایش بگذارم. نوواژه‌های مرا اینجا بخوانید. @homaatabatabaei

9 месяцев, 1 неделя назад

سیمین
مقدمه‌ی سیمین بهبهانی بر کتاب «دشت ارژن» مرا به ابوالحسن تهامی‌نژاد (داماد سیمین بهبهانی) رساند. بعد از سال‌ها دوباره رستم و سهراب را از زبان ایشان شنیدم. صرف‌نظر از لذتی که از چنین صدا و اجرایی بردم، به منوچهر انور و «زبان زنده» فکر می‌کردم. به اینکه خوانش صحیح اشعار پارسی نشان می‌دهد این اشعار بر لحن گفتار سروده شدند. به چهره و ذوق تک‌تک حاضران در استودیو نگاه کنید، همگی که نه، شاید بسیاری برای نخستین بار شاهنامه را فهمیده و درک کرده‌اند. این هنر خوب شاعر و مخاطب است. کاش دست از مبارزه با حقیقت برداریم و چشم به روی واقعیت بگشاییم؛ به جای پیگیری تفسیر و معنی شعر پارسی، پی‌جوی خوانش و فهم آن باشیم.

|هما احمدی طباطبائی| #یادداشت_روز
@homaatabatabaei

YouTube

بخشی از شاهنامه فردوسی با اجرای بی نظیر ابوالحسن تهامی نژاد - دوبلور

دوبله شاهنامه فردوسی ابوالحسن تهامی

We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94