??? ??? ??? ?? ??? ?????.

Description
??????? ????-???????????.
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1640914881
https://www.goodreads.com/theunburieddead
We recommend to visit

کانال یوتیوب :
youtube.com/@bass_musics2

لینک بوست کانال :
t.me/Bass_musics2?boost

تبلیغات:
@bass_musics_ad

پیج اینستاگرام
Instagram.com/Bass.musics

آهنگ درخواستی:
telegram.me/HarfBeManBot?start=Mzc3OTc0MTg2

Last updated 2 months, 1 week ago

جایی برای خالی کردن افکار بیهوده .

Last updated 4 months ago

اللهم اكفني شر عبادك
- @ssaif
https://instagram.com/t_0_k5

Last updated 3 months, 2 weeks ago

2 months, 1 week ago
دیدن این دوتا نمایش باعث شد …

دیدن این دوتا نمایش باعث شد اهمیت کارگردان رو با تمام وجود حس کنم. یک نمایشنامه، دو اجرای کاملا متفاوت. یکی مو به تن آدم سیخ می‌کرد و این آرزو رو توی دلش می‌ذاشت که بارها و بارها ببینتش و دیگری... ناامیدکننده بود.

2 months, 1 week ago

—کتاب‌هایی که توی مهر خوندم • انتری که لوطیش مرده بود و داستان‌های دیگر • نمایشنامه‌های آموزشی برشت • تاریخ هنر با 21 گربه • تائو تِ چینگ • خیمه‌شب‌بازی • خنده‌ی سرخ • سگ • پرسش‌های بزرگ در زیبایی‌شناسی • تراموا

2 months, 1 week ago

خیلی احساساتیم، هی نگاهش می‌کنم هی ذوق می‌کنم.

2 months, 1 week ago

حس میکنم یک سری چیزها هستن که خیلی همگانی شدن، یک سری موضوع برای صحبت یک سری فیلم یک سری مکان یک سری غذا حتی.
دیگه کسی به "شخصی‌سازی" کردن فکر نمیکنه. نمیخواد بگرده دنبال فیلم و موسیقی و شعری که واسه‌ خودشه. دنباله‌روی چیزیه که همه دارن انجامش میدن. انگار همه سوار موج رول دارچینی و کتاب‌های شیک و پیک و استایل های شبیه به هم شدن همه باید یک سری کار مشخص رو برای زندگی شاد و هنرمندانه انجام بدن.
پس خودت بودن چی شد؟ مگه نباید بگردیم دنبال علاقه‌های خودمون؟ قرار بود همه چیز انقدر حاضر و آماده باشه؟

2 months, 1 week ago
2 months, 1 week ago

اکبر رادی تسخیرم کرده. این چهارمین نمایشنامه‌ایه که این ماه دارم ازش می‌خونم.

2 months, 2 weeks ago

خوب بود?

2 months, 2 weeks ago

لبخند زد. لبخند زدم. گفتم: «می‌تونستیم با هم دوست باشیم.»
    سرش را کنجکاوانه به یک سمت –یادم نمی‌آید کدام سمت– خم کرد و پرسید: «می‌تونستیم؟»
    لبخند روی لبم خشکید. به دیده‌ی تحقیر نگاهم می‌کرد، می‌دانستم. و من تمام عمر دویده بودم تا راضی نگهش دارم. بچه که بودم می‌خواستم باعث افتخارش باشم، اما از جایی بعد از رویای کودکانه‌ام دست کشیدم. هرچه می‌شدم و هرکار هم می‌کردم باز مایه‌ی سرشکستگی بودم و تغییری در این شرایط نبود. این شد که شروع کردم به تلاش کردن، تنها برای فرار از سرکوفت؛ برای اینکه تنها به قدر نیش و کنایه نزدن راضی نگهش دارم؛ همینقدر که در سکوت تنفر بورزد.
    می‌توانستیم دوست‌های خوبی باشیم؛ رویایی بود که تمام این سال‌ها در سر پرورانده بودم. هربار این جمله را با خود تکرار می‌کردم و دنیایی دیگر را در ذهن زندگی می‌کردم. می‌توانستیم دوست باشیم، تنها اگر او می‌خواست. اما او نمی‌خواست – و چرا باید می‌خواست؟ کسی مثل من... که همیشه اشتباه می‌کردم، که در هیچ کاری خوب نبودم و هیچ نمی‌دانستم، هیچ جالبم نمی‌کرد، هیچ از میلیاردها آدم دیگر جدایم نمی‌کرد... نه! این‌ها حرف‌های او بود. گفتم: «فکرهات رو از سرم بیرون کن.»
    باز لبخند زد. گفت: «من فکرهام رو به زبون می‌آرم، لازم نیست به مغزت بلوتوثشون کنم. اگه توی سرتن یعنی فکرهای خودتن نه من.»
گفتم: «نه، این‌ها شبیه من نیست. این‌ها دقیقا چیزهایین که تو بهم می‌گی!»
«شاید چون من چیزی بیشتر از انعکاس تو نیستم.»
گذاشتیم سکوت بینمان پرده بیندازد. زمان، انگار در تونلی از تاریکی، کش آمد. بالاخره گفتم: «شاید هم من توی سایه‌ی تو حل شده‌م.»

2 months, 2 weeks ago
5 months, 3 weeks ago
We recommend to visit

کانال یوتیوب :
youtube.com/@bass_musics2

لینک بوست کانال :
t.me/Bass_musics2?boost

تبلیغات:
@bass_musics_ad

پیج اینستاگرام
Instagram.com/Bass.musics

آهنگ درخواستی:
telegram.me/HarfBeManBot?start=Mzc3OTc0MTg2

Last updated 2 months, 1 week ago

جایی برای خالی کردن افکار بیهوده .

Last updated 4 months ago

اللهم اكفني شر عبادك
- @ssaif
https://instagram.com/t_0_k5

Last updated 3 months, 2 weeks ago