تعرفه تبلیغات:
@ava_tab
آدرس ما در پیام رسان روبیکا:
https://rubika.ir/khabar_fureii
آدرس ما در پیام رسان سروش:
https://splus.ir/khabar_furei
Last updated 3 weeks, 1 day ago
اخبار اعتراضات
برای پیام های مهم: @bashoma
Last updated 2 months, 4 weeks ago
[This Channel is not intended to violate any condition of use. Copyright Disclaimer Under Section 107 of Copyright Act 1976, allowance is made for "fair use" for purposes such as criticism, comment, news reporting, teaching, scholarship, and research.]
Last updated 2 days, 3 hours ago
دربارهی بازگشت گشت ارشاد
علی مجتهدزاده
وکیل دادگستری
در شرایط کنونی به وضوح میتوان دید که حاکمیت قانون در ضعیفترین وضع خود بهسر میبرد. تا آنجا که حتی شهروندان عادی با تسلطی اندک بر علم حقوق میتوانند از رفتارها و اقدامات حاکمیتی ایراد حقوقی بگیرند و بدتر آنکه در مقابل این ایرادات و پرسشها پاسخی از طرف نهادها و مراجع رسمی نمیبینیم، چراکه بهنظر میرسد اساساً پاسخ در خور و موجهی وجود ندارد.
یکی از مهمترین حوزههایی که درگیر بههمریختگی و بیچارچوبی حکمرانی حقوقی در کشور شده، بحث حجاب و عفاف است. مراجع مختلف ماههاست برای رفتارهای پر از حاشیه خود به دامان واژه قانون پناه میبرند، اما هیچگاه توضیح نمیدهند که دقیقاً از کدام مواد قانونی سخن میگویند. تمام اقداماتی که در این مدت در حوزه حجاب و عفاف انجام شده ـ از پلمب اماکن تا توقیف خودروها ـ خلاف قانون و غیرمشروع بوده است. ما در حوزه حجاب یک قانون مشخص داریم که آن هم شامل جریمه نقدی میشود.
اقدام جدید نیروی انتظامی برای اجرای طرح حجاب و عفاف هم مشمول همین دست ایرادات میشود. ازجمله اینکه در اطلاعیه نیروی انتظامی غرب استان تهران به قانون حجاب و عفاف اشاره شد، درحالیکه از اساس هنوز چنین قانونی در کشور وجود ندارد که مراحل تصویب در مجلس، تائید در شورای نگهبان و ابلاغ توسط رئیسجمهوری را گذرانده باشد. مضاف بر اینکه، نیروی انتظامی برای مردم که مخاطب آن هستند، روشن نکرده که طرح مدنظرش چه چارچوب و مختصاتی دارد و حد و حدود خارج و داخل این چارچوبها چیست.
بدتر اینکه، این اقدام درست در شرایطی قرار است انجام شود که اعتماد عمومی جامعه در بدترین شرایط ممکن بهسر میبرد. زمانی گروههای تمامیتخواه برای تحمیل خواست خود به عموم جامعه حداقلهایی از فرم و صورت قانون را رعایت میکردند و پیش از اقدامات خود به هر ترتیبی توجیهی حقوقی بر رفتار خویش فراهم میکردند که البته آن هم پذیرفته و درست نبود. امروز اما بهنظر میرسد برای مباحث و مواردی دیگر حتی صورت قانونی اقدامات هم مورد نیاز نیست و بهشکل مشهودی بدون داشتن توجیه و مشروعیت حقوقی و حتی در مواردی با توسل به نقض قانون، برخی اقدامات مصرانه دنبال میشوند.
این را هم باید در نظر بگیریم که حتی در حوزه قوانین وضعشده توسط مجلس هم دچار انحطاط حقوقی بسیار جدی هستیم. زمانی گفته میشد که قانونگذار حکیم است، اما امروز نمیتوان آن را بیان کرد، چراکه حکمت قانونگذار دو پیشفرض دارد؛ یکی داشتن نمایندگی موجه از طرف عموم جامعه و دوم تسلط فنی بر مسائل و مباحث. آیا امروز این دو شرط در مجلس ما بهعنوان مرکز قانونگذاری کشور جاری و ساری است؟
در اینزمینه چند نکته وجود دارد؛ اولاً قوانین ما توسط گروهی به نمایندگی از اقلیت جامعه و با کمترین توجه به مسائل فنی تصویب میشوند و ثانیاً بخش عمده همین قوانین هم در اجرا نادیده گرفته شده و بدون توجه به آن رفتار میشود. نتیجه این وضع هم مشخص است. بهطور مثال، زمانی که اکثر توان انتظامی کشور صرف مباحثی چون حجاب یا برخوردهای دیگر با مردم میشود، باید هم شاهد این باشیم که شهروندان با مواردی مانند خفتگیری درخیابان روبهرو شوند یا مرزبانان ما مرتب هدف حمله قرار بگیرند و قدمی برای تقویت آنها برداشته نشود.
در خصوص موضوع عفاف و حجاب غیر از مصوبه وزارت کشور، قانون دیگری تصویب نشده است که بر مبنای آن طرحی تازه اجرا شود، این در شرایطی است که همان مصوبه هم خلاف قانون است و قبلاً درباره دلایل آن بسیار توضیح داده شده است. چنین وضعیتی نه اقدام براساس مبنای قانون است، نه در چارچوب منافع و خواست عمومی. چه آنکه همه کشور تا مغز استخوان نتیجه فاجعهبار رفتارهای مشابه چون گشت ارشاد را قبلاً تجربه کرده و دیدیم که چنین وضعیتی میتواند چه خطرات عمومی برای کشور داشته باشد.
هممیهن
درباره بازگشت گشت ارشاد
در شرایط کنونی به وضوح میتوان دید که حاکمیت قانون در ضعیفترین وضع خود بهسر میبرد. تا آنجا که حتی شهروندان عادی با تسلطی اندک بر
بیانیهی سازمان جوانان جبههی ملی ایران؛
جزایر سه گانه خلیج فارس بدون هیچ شبههای متعلق به ایران است
پس از گذشت نزدیک به ۷۰ سال، بالاخره ایران به حق توانست در سال ۱۳۵۰ حاکمیت خود را بر جزایر سهگانه، که به اشغال نیروهای بریتانیایی درآمده بود، تثبیت نماید.
حال با گذشت سالها، تغییر حاکمیت و در پیش گرفتن سیاستهای نامتناسب با #منافع_ملی، میبینیم که کشورها با نیات خصمانهای، حاکمیت به حق، تاریخی و قانونی ایران بر این سه نگین امنیت ملی را زیر سوال میبرند.
حکومتهای روسیه در طول تاریخ که خوی تجاوزگری خود را در جنگهای قفقاز و آسیای میانه و تحمیل قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای به میهن عزیزمان ایران نشان دادند و حکومت فعلی #روسیه نیز با کشتار و تجاوز به همسایه دیگر خود، اوکراین این رویه را حفظ کرده است، روز گذشته طی بیانیهی مشترکی با حاکمان حاشیهی خلیج فارس بار دیگر حق حاکمیت ایران بر این جزایر را همراستا با اعضای شورای امنیت سازمان ملل، از جمله کشورهای چین، ایالات متحده آمریکا، ترکیه، عراق و کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، زیر سوال برد.
متأسفانه حکومت ایران به علت از دست دادن پایگاه اجتماعی خود در پی سرکوب خواستهای بر حق ملت ایران و ضعف در دیپلماسی، از دادن پاسخ مناسب شانه خالی میکند.
سازمان جوانان #جبههی_ملی_ایران در راستای حفاظت از منافع ملی در خصوص اقدامات خصمانه روسیه در همراهی با کشورهای حوزه جنوبی #خلیج_فارس ، طی اقدام متقابل، اشغالگری این کشور در خصوص اوستیای جنوبی و آبخازیای کشور گرجستان، شبهجزیره کریمه اوکراین و همچین جزایر کوریل ژاپن را، که از زمان جنگ جهانی دوم در تصرف غیرقانونی روسیه است، محکوم نموده و خواهان توقف ارسال هر گونه تجهیزات و امکانات نظامی به این کشور در جنگ اوکراین میباشد.
سازمان جوانان جبههی ملی ایران هیچگونه کوتاهی در پاسخ به این یاوهگوییها را برنتافته و اعلام میدارد هرگونه ادعای مالکیت کشور امارات بر جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و #تنب_کوچک واهی و اضافهگویی است و اگر بنا بر ادعای حقوقی باشد، وجود یک حاکمیت مقتدر در ایران میتواند ادعای تثبیت مالکیت خود را بر جزایر زرکوه و آریانا که هم اکنون در اشغال امارات است بنماید.
در نهایت اعلام میداریم هیچ نهاد و شورای بینالمللی حق داوری، تصمیمگیری و اظهار نظر در خصوص تمامیت ارضی ایران را ندارد و هر گونه توافقی که منجر به تضعیف حاکمیت ملی و یا تضییع منافع ایران گردد کاملا مردود است و افرادی که حاضر به دادن امتیازات شدهاند در آینده باید پاسخگوی خیانت خود در پیشگاه ملت ایران باشند.
دوم دی ماه ۱۴۰۲جبههی ملی ایران
-
بیانیهی سازمانهای جبههی ملی ایران در خارج از کشور در همین رابطه
تمامیت ارضی ایران نه قابل مذاکره است و نه قابل مصالحه
Telegram
جبهه ملی ایران
جزایر سه گانه خلیج فارس بدون هیچ شبهه ای متعلق به ایران است پس از گذشت نزدیک به ۷۰سال، بالاخره ایران به حق توانست در سال ۱۳۵۰ حاکمیت خود را بر جزایر سهگانه، که به اشغال نیروهای بریتانیایی درآمده بود، تثبیت نماید. حال با گذشت سالها، تغییر حاکمیت و در…
**خودکفایی با استادیوم چینی!
صادق رشیدیفرد**
مهندس معمار
یکی از خبرهایی که چندی است در فضای کشور منتشر شده است، طراحی و ساخت استادیوم فوتبال در تهران به دست چینیهاست. گویا وزارت ورزش و جوانان در سکوت خبری با شرکت چینی IPPR نیز به جمع بندی رسیده و در جنوب تهران یک زمین وسیع نیز پیشنهاد شده است.
ورای ایراداتی که به زمین پیشنهادی اعم از آلودگی هوا، وجود گسل، و حتی دسترسیهای موجود شده است، آنچه ذهن من را به عنوان یک معمار به خود مشغول داشته پیمانکار چینی است. وزارت ورزش و جوانان با توجه به چه شناختی از ظرفیت های معماری داخلی (اعم از طراحی و ساخت ابنیه بزرگ و خاص) این پروژه را برونسپاری کرده است؟
آیا این پروژه به عنوان یک مسابقهی آزاد داخلی و یا بینالمللی مطرح شد که ببینیم معماران داخلی میتوانند و یا خیر؟ مگر تا به حال، طراحی تمام این پروژههای بزرگ و پیچیده اعم از پل طبیعت و استادیوم امام رضا (ع) تا میدان آزادی و آرامگاه خیام را جز معماران داخلی طراحی کردهاند؟ وزارت ورزش و جوانان آیا خبر برگزیده شدن آثار معماری معاصر داخلی را در جشنوارهها و مسابقات آزاد بینالمللی رصد میکند؟
دولت آقای ابراهیم رییسی آیا میداند ساخت استادیوم بزرگ پایتخت (طراحی و ساخت) یک فرصت برای آنهایی است که با وجود همهی شرایط نامساعد اقتصادی و تحریم و... در ایران ماندهاند تا کاری بکنند و بتوانند باری از دوش ایران بردارند؟ پاسخ نرفتن، ماندن و استقامت این جوانان مستعد چیست؟ برونسپاری کاری که خود میتوانیم؟
مگر انقلاب اسلامی سال ۵۷ بر مبنای خودکفایی داخلی نبود و مگر در بند ۹ فصل چهارم قانون اساسی به خودکفایی داخلی اینچنین اشاره نشده است: «تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحلهی خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند».
باز هم به عنوان یک معمار میگویم، معماری معاصر ایران توان طراحی یک استادیوم در مقیاس جهانی، با هویت ایرانی - اسلامی را داشته و در این حوزه (طراحی، محاسبات و نرمافزار) هیچ محدودیت و مشکلی نیست. نهایت مشکلی که شاید وجود داشته باشد مقولهی ساخت آن است که آن هم با مطالعه، مهندسی معکوس و بومی کردن برخی از فنآوریها امکانپذیر است.
و به عنوان کلام آخر، مهندسانی را که ماندهاند و مهاجرت نکردهاند پاداش بدهید و نه حسرت... ما را زیردست کسانی که از ما بالاتر نیستند نکنید.
روزنامهی آفتاب یزد، ۲۰ آبان ۱۴۰۲
لینک پیدیاف
-
برابرِ مصوبهی سال ۱۳۹۶ شورای عالی شهرسازی و معماری ایران طراحی هر طرح شاخصی باید به مسابقه گذاشته شود 👇
خبرگزاری صداوسیما
گزارشی از الهام گوران
[با یاد آرمیتا گراوند]
مردمانِ من
امانتِ آسماناند بر این خاکِ تلخ
مردمانِ من
خانومانِ مناند...
سیدعلی صالحی
بازسراییها
(این منم کوروش؛ شهریار روشناییها)
-
کوروش بزرگترین دولت تاریخ را تأسیس کرد، قواعدی نو برای سازماندهی اقوام و ادیان و جمعیتها بنیان نهاد، و هنجارهایی بیسابقه و نوآورانه را بر نظمهای سیاسی و قوانین مدنی حاکم ساخت. نهادِ سیاسیای که او تأسیس کرد به شکل مستقیم تا دو قرن بعد از خودش دوام آورد و به شکلهای دگردیسی یافته تا به امروز باقی مانده و دولت یا دولتهای ایرانی را تشکیل داده است. طیف وسیعی از نظمهای اجتماعی با کوروش آغاز شد. در حوزهی سیاسی نخستین دولتِ پایدارِ چندقومی، نخستین شاهنشاهی ایرانی، و نخستین قانون فراگیری که حقوق مردم را مستقل از نژاد و زبان و جنس و جغرافیایشان به رسمیت بشناسد، توسط او ایجاد شد. در حوزهی دینی، دستکم دربارهی دین یهود شواهدی مستقیم و روشن و دربارهی دین زرتشتی شواهدی نامستقیمتر داریم که نشان میدهد این ادیان در دوران او دستخوش دگردیسی و بازسازی جدّی شدهاند. در واقع، دین یکتاپرستِ یهودی و بودایی در دوران او پدیدار گشت و سیر تثبیت و نهایی شدنِ دین زرتشتی احتمالاً از زمان او آغاز شد، هر چند همهی این روندها به سه نسل زمان نیاز داشت تا وضعیتی تثبیتشده و نهایی دست یابند...
دنبالهی نوشتار در: کورش بزرگ
-
کوروش بزرگ به بشر آموخت که ممکن است با دولتها جنگ داشته باشیم اما نباید با ملتها و فرهنگها جنگ داشته باشیم.
-
جالب است كه كوروش جهانگشايی بوده است كه همگان، حتا مردمان مغلوب، او را از دل و جان دوست میداشته و به ديدهی تحسين به او نگريستهاند. اركان پادشاهی او بر خصائل نيك و روح بخشندگی بنا نهاده شده بود. و هر كس كه زير پرچم او روزگار میگذرانید از نظر عقايد دينی و آداب عبادی خويش در آزادی كامل به سر میبرد. اين بدان معناست كه او به درستی به اين امر واقف بود كه دين بسيار قدرتمندتر از حكومت است. از اين روی هرگز هيچ شهری و كشوری را تاراج نكرد و پرستشگاههای ساكنان سرزمينهای الحاقی را از ميان برنداشته و مورد بیاحترامی قرار نمیداد و اين چنين بود كه مردم محسور و دلباختهی منش بزرگوارانهی او گرديده بودند.
کورش از افرادی بوده که برای فرمانروایی آفریده شده بود. به گفتهی امرسون همه از وجود او شاد بودند. روش او در کشورگشایی حیرتانگیز بود. او با شکستخوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد مینمود. به همین دلیل یونانیان که دشمن ایران بودند نتوانستد از آن بگذرند و دربارهی او داستانهای بیشماری نوشتهاند. او کرزوس را پس از شکست از سوختن در میان هیزمهای آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و یهودیان در بند را آزاد نمود. کورش سرداری بود که بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایههای شاهنشاهیاش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان گذاشت.
ويل دورانت در: تاريخ تمدن
هفتم آبان، روز کورش بزرگ و روز شکلگیری کشور ایرانزمین از دل تمدنی کهن و غنی، گرامی باد!
Telegram
کورش بزرگ
کوروش بزرگترین دولت تاریخ را تأسیس کرد، قواعدی نو برای سازماندهی اقوام و ادیان و جمعیتها بنیان نهاد، و هنجارهایی بیسابقه و نوآورانه را بر نظمهای سیاسی و قوانین مدنی حاکم ساخت. نهادِ سیاسیای که او تأسیس کرد به شکل مستقیم تا دو قرن بعد از خودش دوام آورد…
آیا اعطای تابعیت به مهاجران افغانستانی
صحت دارد؟
احسان هوشمند
پژوهشگر حوزهی اقوام
کمتر کشوری را میتوان در تاریخ معاصر و در جغرافیایی سیاسی جهان یافت که در دورهای طولانی و چند دههای پذیرای حجم میلیونی مهاجران خارجی باشد. از دههی هفتاد مسیحی به مدت سه دهه تا چهار دهه صدها هزار مهاجر یا راندهشده عراقی، بهویژه کردهای عراقی، در ایران مستقر بودند. همچنین از اواخر دههی ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ مسیحی یعنی در بیش از چهار دههی گذشته چند میلیون مهاجر افغانستانی به صورت مستمر به ایران وارد شدهاند.
بخش محدودی یعنی حدود یک میلیون نفر از مهاجران افغانستانی در ایران به صورت قانونی به نام مهاجر ثبتنام شدهاند و مابقی به صورت غیرقانونی در ایران مستقر هستند. معنی این سخن این است که نهادهای حقوقی بینالمللی در برابر مهاجران غیرقانونی در ایران که شمارشان چند میلیون نفر است تعهد خاصی ندارند...
حضور این دسته پرحجم از میهمانان افغانستانی و عراقی در ایران، اگرچه هزینههای زیادی از نظر اقتصادی برای ملت ایران در پی داشت اما به اعتراض یا واکنش گسترده منفی ایرانیان منجر نشد و البته به تدوین سیاست مهاجرتی کشور هم نینجامید، هرچند در ماههای گذشته ابعاد تازهای از نارضایتی اجتماعی در اینباره ظهور کرده است.
کمتر کشوری را در جهان میتوان یافت که مقصد مهاجرتهای گسترده خارجی باشد و قوانین خاص برای پذیرش مهاجر و سیاست مهاجرتی نداشته باشد. متأسفانه تجارب ویژهی کشور در این دورهی طولانی و شرایط کشور دستمایهی تدوین یک قانون جامع و کارشناسیشده برای تعریف سیاستهای مهاجرتی کشور نشد؛ یعنی، با وجود چنین تجارب گرانسنگی که به قیمت فشار اقتصادی بیشتر بر کشور حاصل شده، هیچ دستاورد کارشناسیای برای تدوین قانون لازم کسب نشده و حتی در تدوین قانون تأسیس سازمان ملی مهاجرت نیز استفاده از تجارب متفاوت برخی کشورهای اروپایی، مانند آلمان، در تدوین آن بیش از استفاده از تجارب کشور مد نظر قرار گرفت!
به دنبال تسلط دوبارهی طالبها بر افغانستان در سال ۱۴۰۰ و تشکیل امارت اسلامی افغانستان، موج جدید ورود مهاجران افغانستانی به ایران شدت گرفت و بدون آنکه کشور دارای قوانین مهاجرتی باشد میلیونها نفر از مهاجران افغانستانی بدون هر نوع گزینشگری و حق انتخابی به ایران وارد شده و شواهد و مستندات میدانی و برآوردهای موجود نشان میدهد همچنان روزانه بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر از مهاجران افغانستانی وارد ایران میشوند؛ یعنی اگر این روند استمرار داشته باشد سالانه بین سه و نیم تا پنج میلیون مهاجر افغانستانی به ایران میآیند.
در برابر موج بسیار بزرگ مهاجران افغانستانی، سیاست پذیرش مهاجران کشور از چه الگویی پیروی میکند؟ کشور میتواند تا سقف چه جمعیتی و برای چه مدت پذیرای مهاجران باشد؟ آیا کشور برای انتخاب مهاجران الگویی دارد؟ یعنی چه نوع مهاجرانی برای ورود به کشور مناسبتر هستند؟ زنان یا کودکان یا جوانان یا نیروی کار یا مجردها یا مهاجران متأهل؟ با چه میزان تخصص یا چه میزان سرمایه؟ بیسوادها یا متخصصان و با چه تباری یا چه سوابقی؟ کدام کشوری را میتوان در دنیا یافت که چنین بیبرنامه و بی سیاستِ مهاجرتی پذیرای موج مهاجران باشد؟ چرا؟
در ماههای گذشته برخی اخبار و شایعات حاکی از اعطای تابعیت به مهاجران افغانستانی با اهداف سیاسی یا دیگر هدفهای جمعیتی است. تاکنون نهادهای مسئول درباره صحت یا سقم گسترش چنین شایعاتی واکنشی روشن و مبتنی بر قوانین کشور نداشتهاند و در برابر این موج خبری سکوت کرده و به پیامدهای روانی و سیاسی و امنیتی چنین سکوتی نیز واکنشی نداشتهاند! مگر میشود چنین شایعات حساسی رواج یابد و حتی برخی نشریات و رسانههای رسمی نیز مطالبی منتشر کنند اما صدایی از مسئولان مربوطه در برابر این خبرها، شایعهها و نوشتهها شنیده نشود؟
هر نوع اعطای تابعیت بدون ملاحظات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و در نظر گرفتن قانون اساسی هزینهی سنگینی بر کشور تحمیل میکند. راقم سطور در گفتوگو با برخی از کارگران افغانستانی متوجه شده که به باور بخشی از کارگران گروهی از افغانستانیها در ایران تابعیت گرفته و البته حساسیتهای لازم هم دربارهی آنها و خانوادههایشان صورت نگرفته، در حالیکه در میان بستگانشان طلبههای افغانستانی، یعنی قشر حاکم، عضو بوده و از طالبان محسوب میشوند...
در حالیکه در این روزها به صورت مکرر اخباری دال بر مهاجرت نیروی متخصص کشور مانند پزشکان و فارغالتحصیلان دانشگاههای برتر کشور و نیز صاحبان سرمایه کشور شنیده میشود، افزایش روزافزون تعداد مهاجران به کشور بدون آنکه کشور از حق گزینش و انتخاب خود استفاده کند و سیاست مهاجرتی شفافی وجود داشته باشد... هزینههای سنگینی به کشور تحمیل خواهد کرد.
متن کامل در: شرق
پوشهی شنیداری گفتوگو با احسان هوشمند در: حزب مهستان
شرق
آیا اعطای تابعیت به مهاجران افغانستانی صحت دارد؟
کمتر کشوری را میتوان در تاریخ معاصر و در جغرافیایی سیاسی جهان یافت که در دورهای طولانی و چند دههای پذیرای حجم میلیونی مهاجران خارجی باشد. از دهه 70 مسیحی به مدت سه دهه تا چهار دهه صدها هزار مهاجر یا راندهشده عراقی بهویژه کردهای عراقی در ایران مستقر بودند.
نقدی بر سخنان غیرکارشناسی علی لاریجانی
احسان هوشمند
پژوهشگر حوزهی اقوام
دیری است نظام تدبیر کشور با مسائل پیچیده و بزرگی دست به گریبان است. توسعهی ناموزون و ناپایدارِ جایجای کشور یکی از مهمترین پیامدهای مدیریت ناکارآمد کشور در دو سدهی گذشته است.
گاه و بیگاه نیز برخی از سیاستمداران با طرح دیدگاههای خود به جای اشاعهی درک درست و کارشناسیشده از مسائل کشور بر پیچیدگیها و انباشت مسائل جدید میافزایند که آخرین آن سخنان رئیس سابق مجلس در میان تعدادی از کارآفرینان مازندرانی است.
علی لاریجانی با اشاره به مسائل استانها گفت: «مصالح منطقهای را مرکزنشینان بهخوبی نمیدانند و مناطق بهتر میدانند... در قانون اساسی فقط وزارتخانههای اطلاعات، خارجه، دفاع و دادگستری را نمیشود منطقهای کرد... به نظر من باید دولت را دو قسم کنیم، یک قسم وزرای ستادی و یک قسم وزرای منطقهای. وزرای منطقهای مسئول چند استان میشوند».
آنچه در سخنان غیرکارشناسی علی لاریجانی مشهود است، بیتوجهی به انباشت مسائل و حتی بحرانهای گوناگون کشور در حوزههای اقتصادی، سیاست خارجی، زیستمحیطی، اجتماعی و فرهنگی، از جمله بحرانهای آب، مهاجرت، گرانی و مسألهی مشارکت و تعمیق شکاف میان دولت و ملت است.
از ابتدای ظهور دولت مشروطه تا امروز در عالیترین سطوح تصمیمگیری توجه به توسعهی مناطق مختلف کشور در دستور کار نهاد دولت قرار داشته است...
در دهههای اخیر رد گسترده صلاحیت نیروهای دلسوز کشور برای اشتغال در مسئولیتهای دانشگاهی، نمایندگی مجلس و شورا، ریاستجمهوری و حتی مشاغل سادهی دیگر در حوزههای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی از جمله موانع پیشروی نظام مدیریت عقلایی است. در چنین سپهری دستیابی به توسعهی متوازن و پایدار حتی با تجزیهی دولت ملی نیز به جز هرجومرج بیشتر کارکرد التیامبخشی در پی نخواهد داشت. وقتی عدهای قلیل بتوانند اراده خود را بر اکثریت گسترانیده و راه بر استفاده از ظرفیتهای کارشناسی کشور محدودتر شود، اجرای پیشنهاد علی لاریجانی چه دستاوردی برای کشور خواهد داشت؟
اصلاح رویکرد ادارهی کشور اساسیترین مسألهی توسعهای کشور است که از آن غفلت شده و علی لاریجانی، که خود برای انتخابات اخیر رد صلاحیت شد، بهتر از راقم این سطور میداند که مسألهی اصلی کجاست؟ مشارکت اصیل و همهجانبه در تمام سطوح مدیریت و نظارت شفاف بر ارکان قدرت!
حلوفصل مسائل توسعهای کشور نیازمند شناخت ظرفیتهای گوناگون کشور از طریق مطالعات و تحقیقات فراوان و تدوین آمایش سرزمین در قالب آمایش سرزمین کشوری تا آمایش سرزمین به صورت استانی و شهرستانی و بخشهاست. پس از آن تدوین برنامهها باید به صورت کامل از آمایش سرزمین تبعیت کند. مشارکت مناطق در تدوین برنامه به صورت ملی و استانی و شهرستانی از دیگر مقدمات این بخش است. اما وقتی در ساختار نظام برنامهریزی کشور نه چارچوبهایی مبتنی بر منطق حکمرانی ملی؛ بلکه ملاکهای سیاسی انتصاب مدیران و حتی رویکردهای برنامهای، واقعیتی مشهود است، چگونه میتوان به برونرفت از مسائل پیچیدهی کشور امیدوار بود؟
بخش بزرگی از مسائل توسعهای کشور گروگان چالشهای جهانی و منطقهای است. بسیاری از ظرفیتهای توسعهای کشور در چنین چالشی دچار استهلاک شده و حتی استهلاک سرمایهی اجتماعی ملی نیز بر آن افزوده شده است... ناکارآمدی نظام تدبیر و برنامهریزی کشور موجب شده تا در دهههای اخیر برخی شکافهای منطقهای بر سیاههی مسائل کشور افزوده شود؛ از جمله عملکرد منفی وزارت نیرو و دیگر دستگاهها دربارهی حوضههای آبی کشور موجب بروز چنین مسائلی شده است که شوربختانه گاه درگیری هم در پی داشته است...
در چنین شرایطی مشخص نیست لاریجانی با استناد به کدام مطالعات و تحقیقات کارشناسانه و متنوع به چنین تجویز همبستگیسوزی رسیده است؟... حضور دوبارهی لاریجانی در عرصهی رسانهای و در میان جمع شوربختانه آغاز مناسبی مبتنی بر مصلحتاندیشی ملی نبود؛ گویی در میان دولتمردان سابق و حاضر به جای پذیرش مسئولیت خود در بروز مسائل امروز کشور و با فرافکنی عجیبوغریب در پی آناند که مسائل موجود را نه بر مبنای درکی ساختاری و کارشناسی؛ بلکه در چارچوب فرار از پاسخگویی و افکندن گناه به گردن مسگران شوشتری پیش ببرند.
غیبت ملیاندیشی و مصلحتاندیشی و نگاه کارشناسی در چنین رویکردهایی که پیش از آن از زبان یکی از معاونان فعلی رئیسجمهور و رئیس فعلی مجلس نیز به صورت دیگری شنیده شده، نشاندهندهی این امر است که این دسته از افراد حاضر به پذیرش مسئولیتهای خود در بروز مسائل امروز ایران نیستند و از دیگر سو با مبرا کردن دولت از مسئولیت اصلی خود در پی آناند تا دمی دیگر کشور را دچار مسائل جدید کنند.
متن کامل در: شرق
شرق
نقدی بر سخنان غیرکارشناسی علی لاریجانی
دیری است نظام تدبیر کشور با مسائل پیچیده و بزرگی دست به گریبان است. توسعه ناموزون و ناپایدار جایجای کشور یکی از مهمترین پیامدهای مدیریت ناکارآمد کشور در دو سده گذشته است.
به مناسبت یکصد و هفدهمین سالروزِ
صدور فرمان مشروطیت
بمردم این همه بیداد شد ز مرکز داد
زدیم تیشه بر این ریشه هرچه بادا باد
ازین اساس غلط این بنای پایه بر آب
نتیجه نیست به تعمیر این خرابآباد
همیشه مالک این ملک ملت است که داد
سند بهدست فریدون قباله دست قباد
ملتی که کوشید از جایگاه رعیت تکلیفمدار به شهروند دارای حق ارتقا یابد افشین جعفرزاده
پزشک و کنشگر سیاسی
-
**۱۴ امرداد؛ روز تبریز/ یادآور مشروطه و جنایات روسها در روزهای اشغال / یادی از علی موسیو
امید جهانشاهی**
روزنامهنگار
-
ستارخان
سرودهای از استاد هما ارژنگی
ماه امرداد است و گاه سر فرازیست
هنگام جانبازی و مرگ ترکتازیست
تبریز آن دشمنستیزِ پهلوانخیز
اندر حصار ديرپای شاه خونريز
خودکامهای از دودمان و ایل قاجار
خودکامگیهایش برون از مرز هَنجار
با جنبش مشروطهخواهی میستیزد
مجلس بهدست دشمنان ویرانه گشته
ایرانسرا منزلگه بیگانه گشته
بر جای شیر شِرزه و عدل مظفر
کفتار و روباه دغل همخانه گشته
آزادگان از تودههای پاک ایران
تبریزی و قفقازی و اَرمن چو شیران
این جنبش آزادهخواهی را نگهبان
چندیست این شهر شجاعان در حصار است
«ستار خان» آن جان به کف فرزند ایران
چون مرد میدان گرم کار و کارزار است
«باقر» کنار زبده یاران در «خیابان»
آمادهی سربازی و دشمن شکار است
چنگال قحطی همچو گرگی آدمیخوار
کم کم گلوی مردمان را میفشارد
خودخواهی و نابخردیها بهر مردم
هر دم بلا و ناروایی تازه دارد
در جستوجوی چاره سردار مجاهد
تن میدهد بر آشتی با شاه قاجار
از بهر نان و غله و آذوقهی شهر
دست مَودت میدهد با وی بهناچار
چون راه جلفا بار دیگر میگشاید
آید ز ره فوج قشون خرس و کفتار
ستار میکوبد بهسر کای وای بر ما
من داده بودم شاه را صد گونه هشدار!
اینک به کوی مهربانیها صفا نیست
در کوچهها جز بانگ بیگانه صدا نیست
یک چهرهی خوب و نجیب و آشنا نیست
شهر از هجوم دشمن ناخوانده بیمار
طعم سکوتی تلخ دارد بغض دیوار...
در یک چنین هنگامهی تلخ و بلاخیز
کاندیشهها دارد بهسر سردار تبریز
گوید به او کنسول مست دولت روس
دارم برایت مژدهای شاد و دلانگیز
خواهی اگر در اَمن و آسایش نشینی
باید از این پس پرچم ما را گزینی
بر سر دَرَت این بیرق زیبا بیاویز
زان پس به شادی باش و از غمها بپرهیز
ستارخان آن شیر میدان شهامت
از خشم میلرزد زِ سر تا پای قامت
گوید: کنون پاسخ شنو ای «باختیانف»
زینگونه در گوشم مخوان زیبا فسانه
در من نمیگیرد فسون آب و دانه
این یاوهها در گوش من همسان باد است
تا خون ایرانی بجوشد در رگ من
دشمن دراین پیکار خوار و نامراد است
من آنچنان خواهم که هفت اقلیم عالم
زیر لوای میهنم ایران درآیند
در زیر تاق آسمان روشن آن
یاران سرود شاد آزادی سرایند
در چشم من خاک وطن یعنی جهان، جان
ناموس و ایمان و شرف «پاینده ایران»
-
**مشروطیت و گفتمان ملیگرایی
اشکان زارعی**
پژوهشگر و کنشگر فرهنگی
روزنامهی آفتاب یزد
-
کیامهر فیروزی
دارای دکترای تاریخ و پژوهشگر حوزهی آذربایجان
انقلاب مشروطه نقطه عطفی در تاریخ ایران و تلاشی در راستای تجدد، دموکراسی و استقلال سیاسی از نفوذ بیگانگان بود. انقلاب مشروطه در حقیقت تلاش برای تلفیق مفاهیم مدرن اجتماعی با سنت و میراث فرهنگی و تمدنی ایران بود. اگرچه برخی نحله های فکری و سیاسی مشروطه را به معنای تحتالفظی آن درک کردند، اما مفهوم و اهداف و آرمان های مشروطه بسیار فراتر از مفهوم تحتالفظی آن بود. نخبگان جامعهی ایران به زودی دریافتند که تحقق آرمانهای متعالی مشروطه، ملزوماتی میطلبد و بدون فراهم کردن بستر و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی لازم میسر نخواهد شد. این چنین بود که ارادهی ملی برای ساختن مملکت و فراهم نمودن ملزومات مشروطه به وجود آمد. مدرنیزاسیون دوران پهلوی، بر خلاف تصور برخی، نه تنها انقطاع مشروطه نیست، بلکه تداوم بلافصل مشروطه است.
-
چرا فرمان مشروطه در سه مرحله نوشته شد؟ ببینید اختلاف بر سر چه موضوع عجیبی بود!
روایت حمیدرضا حسینی از اختلاف شاه و مشروطهخواهان
Telegraph
سالگشت جنبش ملی مشروطیت ایران و ملتی که کوشید از جایگاه رعیت تکلیف مدار به شهروند دارای حق، ملت ایران ارتقا یابد.
چهاردهم ( سیزدهم )امرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، سالروز صدور فرمان تشکیل مجلس شورای ملی است که با عنوان فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار شهرت دارد.ایرانیان نخستین ملتی بودند که نخستین جنبش ملی درون زای دموکراتیک و بنیاد مجلس ملی را در آسیا پایه گذاری کردند…
درفش - تقریبا همهی کسانی که در ایران گردشگری کرده باشند، به ویژه طبیعتگردان، تجربههایی البته نه با چنین شدت از برخوردهای سلیقهای مقامهای رسمی یا نیروهای غیررسمی، بهخصوص در شهرستانها، دارند؛ از بستن مسیرهای گردشگری توسط افراد محلی، برخورد با گردشگران به دستور امام جمعهی محل و یا نگهداشتن اتوبوسهای مسافری با وجود داشتن مجوز... آیا زمان آن نرسیده که سران نظام نسبت به چنین بیقانونیهایی، هنگامی که حکومت و دولت را در دست دارند، واکنش نشان دهند؟ گسترش صنعت گردشگری و حضور خارجیهای ارزآور پیشکش، همین که خودمان بتوانیم در مملکتمان بگردیم و امنیت داشته باشیم و به ما احترام گذاشته شود ما را بس.
-
**در اوپرت چه گذشت؟
جزئیات جدید از درگیری بامداد سیتیرماه با گردشگران در ارتفاعات مرز سمنان و مازندران**
پس از گذشت ۹ روز، هنوز هیچ مسوولی درباره اتفاق رخ داده اظهار نظری نکرده و مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان سمنان میگوید که هنوز گزارشی به آنها ندادهاند؛ مسوول پاسخگویی فرماندار مهدیشهر است.
مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان سمنان: ما ماجرا را پیگیری کردیم و در حال بررسی هستیم هنوز اما پاسخ مستندی به ما ندادهاند. خواستهایم گزارشی به ما بدهند چون تبعاتش ممکن است شامل ما هم شود، بنابراین لازم است گزارشی به ما بدهند که چه مشکلی پیش آمده، چطور شروع شده و به کجا ختم شده است. به هر حال اتفاق به شکلی که در رسانهها منعکس شده رخ نداده. تمام موارد در حال بررسی است.
یکی از گردشگران مصدوم: آن شب ما خواب بودیم، دوساعتی میشد که کمپ را تعطیل کرده بودیم و در چادر بودیم که یکهو متوجه شدیم افرادی وارد کمپ شدند و با سر و صدا و شلیک تیرهوایی همه ما را از داخل چادرها بیرون کشیدند. در ادامه هم تا جایی که میتوانستند ما را کتک زدند و فریاد میزدند که شب سوم محرم آمدهاید تفریح؟ مدام میپرسیدند که مشروب خوردید؟ اعتراف کنید که مشروب خوردهاید. ما در جواب میگفتیم نه و باز هم ما را میزدند. تمام وسایل ما را از داخل چادرها بیرون ریختند. با باتوم و شوکر میزدند. یکی از آنها با قنداق اسلحه به سینه یکی از دوستانمان زد و با باتوم و شوکر به کمر من. آنقدر ضربه سنگین بود که اعصاب کمرم آسیب دیده و یک هفته است نمیتوانم روی پاهایم بایستم. بقیه را هم با باتوم میزدند.
روایت یکی از گردشگران شب حادثه: به تازگی به کمپ رسیده و مشغول تدارک شام بودیم که ناگهان با ورود ناگهانی نیروهای ناشناس مواجه شدیم. آنها کلاهی روی صورت کشیده بودند که تنها روی چشمها و بینی سوراخ داشت. اسلحه، باتوم و شوکر داشتند و به محض ورود به کمپشان، مردها را روی شکم خوابانده و زنها را به داخل چادر بردند.
سیاوش پیمانی، راهنما و کارشناس گردشگری: از یکی دو ماه اخیر هر کسی که به منطقه اوپرت رفته، میگوید به آنها تذکر لسانی داده و گفتهاند که اینجا نیایید. همهی اینها در شرایطی است که منطقه اوپرت زیرنظر ادارهکل منابع طبیعی استان است و ارتباطی به اراضی سپاه ندارد و حتی به آن مناطق هم مشرف نیست. آنها حساسیت زیادی روی هلیشاتها دارند که برخی از گردشگران با خود همراه دارند.
متن کامل در: هممیهن آنلاین
-
استانداری سمنان:
در رابطه با حمله به گردشگران «اوپرت»، سپاه پاسداران باید اطلاعرسانی کند
حجتالله یحیایی، سخنگو و معاون مدیرکل روابط عمومی، تشریفات و امور بینالملل استانداری سمنان به وبسایت رویداد ۲۴ گفته که این موضوع از استانداری فراتر رفته است.
یکی از افراد حاضر در کمپ که مورد ضرب و شتم قرار گرفته به «رویداد۲۴» گفته حوالی ظهر پهپادی بر فراز منطقه کمپ در حال پرواز بود که بگفته او شاید برای فیلمبرداری مناطق طبیعی مورد استفاده بوده است.
او همچنین انتساب ویدئویی که در آن افرادی در این کمپ در حال شعار دادن علیه سپاهاند را تکذیب کرده است.
بر اساس گزارشها ساعت یک نیمه شب جمعه ۳۰ تیرماه، گروهی که صورتهایشان را پوشانده بودند، با «اسلحه، باتوم و شوکر» و لباسهایی که «آرم سپاه پاسداران» داشته، به محل کمپ گردشگران در بالای کوه حمله کردند.
شاهدانی که در محل بودند میگویند که چند نفر مجروح شدند و حتی یک نفر در بیمارستان بستری شده اما همه افراد حاضر در کمپها به ویژه کودکان بهشدت وحشتزده شده بودند.
هممیهن
در اوپرت چه گذشت؟
جزئیات جدید از درگیری بامداد سیتیرماه با گردشگران در ارتفاعات مرز سمنان و مازندران پس از گذشت 9روز، هنوز هیچ مسئولی درباره اتفاق رخداده اظهارنظری نکرده و مدی
**ورود دولت به یک پروژهی خطرناک
حمیدرضا شکوهی**
روزنامهنگار حوزهی انرژی
-
**انتزاع مس سونگون و پیامدهای خطیری که درباره آن فکری نشد
احسان هوشمند**
روزنامهنگار و پژوهشگر
یکی از اساسیترین وظایف دولت و مسئولیتهای نظام حکمرانی در کشور، توسعهی پایدار و متوازن و عادلانه در پهنهی سرزمینی است؛ امری که در دهههای گذشته با چالشهای بسیاری روبهرو بوده است. امروزه ناموزونی و نابرابری فضایی شاخصهای توسعه در کشور به امر نگرانکنندهای مبدل شده است. این شاخصها نهتنها در میان تهران و برخی کلانشهرها مانند اصفهان و تبریز و مشهد با دیگر مناطق کشور بهشدت خودنمایی میکند، حتی در درون استانها نیز وضعیت آزاردهندهای را به نمایش میگذارد...
در آذربایجان شرقی شاخصهای توسعه میان بخش غربی استان با بخش شرقی بسیار عمیق است؛ یعنی اگر استان آذربایجان شرقی را بتوان به دو بخش غربی و شرقی تقسیم کرد، بخش غربی استان توانسته روند رو به رشدی را تجربه کند و بخش شرقی شوربختانه از این روند به تلخی و بهشدت جا مانده است. این در حالی است که در چهار دهه گذشته استان آذربایجان شرقی از استانهایی است که بیشترین نیروی بومی و محلی را در ساختار اداری و دولتی خود در سطوح عالی تا سطوح میانی و پایه تجربه کرده است.
ناتوانی بخش تدبیر کشور در پیشبرد توسعه کشور بر اساس یک نظریه مدون اقتصادی اندیشیدهشده، بیتوجهی به توسعه بر مبنای آمایش سرزمین، سلیقهای عملکردن، کمبود نقدینگی و صرف بودجههای کلان کشور در اموری که سود چندانی برای اقتصاد ملی در پی نداشته و چهبسا ضررهای هنگفتی نیز در پی داشته باشد و گسترش فساد و باندبازی و بیبهره بودن ساختار دولت از حضور چشمگیر عقلا و متخصصان ملیاندیش و کارشناس و برخی از ابعاد سیاست خارجی از جمله متغیرهایی است که به صورتبندی فعلی توسعهای کشور منجر شده است.
در چنین شرایطی برخی از مقامات کشوری و استانی با دمیدن بر بوق محلیگرایی بر سیاههی مسائل کشور میافزایند. گویی مسئولان مربوطه متوجه آفات و ابعاد مخاطرهآمیز محلیگرایی نیستند! تبعات محلیگرایی در تقسیمات کشوری دزفول - اندیمشک یا کازرون یا قزوین و مانند آن که جلوی دیدگان آقایان هست.
۱. در روزهای اخیر انتزاع مس سونگون از شرکت ملی صنایع مس ایران که در دههی ۵۰ تأسیس شد، به یکی از خبرهای منتشرشده در فضای سیاسی کشور مبدل شده است. گفته شده با این انتزاع «عواید فروش محصولات مس در استان مانده و به مردم این خطه تخصیص خواهد یافت». با کمال شگفتی رئیس دولت در اینباره گفت «در بازدید از مس سونگون گفته شد استقلال این مرکز و ثبت آن و آنکه درآمد آنجا برای توسعه آذربایجان باشد، این کار بحمدالله انجام شد». این مقام کشوری مشخص نیست بر اساس کدام رویکرد ملی و مطالعاتی به این تصمیم مهم و حساس و مخاطرهآمیز رسیده است؟ آیا پیوست مطالعاتی برای چنین تصمیمی صورت گرفته است؟ آیا پیامد چنین تصمیماتی گسترش افراطی محلیگرایی در کشور و تحمیل هزینههای سنگینی بر کشور نیست؟ آیا چنین تصمیماتی به سرایت چنین خواستهایی به سایر نقاط کشور نمیانجامد؟ و این چرخه دامن دیگر استانها را نخواهد گرفت؟ آیا ایران ملک مشاع همه ایرانیان نیست؟
شاید بیدلیل نباشد که در سالهای اخیر مراکز مطالعاتی و مشاورهای کشور چنین به حاشیه رانده شدهاند. آیا دربارهی چنین تصمیماتی مراکزی مانند مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری یا مرکز مطالعات راهبردی وزارت کشور مشاورهای ترتیب داده و محتوایی تولید کرده است؟ گویا کشور نه بر مبنای رویکردهای کارشناسی، بلکه بر اساس سلایق مدیران کشور اداره میشود؟ و البته در وقت مؤاخذه هم کسی مسئولیت اقداماتش را نمیپذیرد! چه کسی هزینهی تصمیمات نادرست و مسألهزایی مانند مورد اخیر را میپردازد؟
۲. ایران کشوری تاریخی است که انسجام و ماندگاری تاریخی آن تحت تأثیر متغیرهای بسیاری است. یکی از این متغیرهای بسیار بااهمیت درهمتنیدگی و مناسبات اقتصادی و تاریخی و فرهنگی و درهمآمیزی اجتماعی مردمان ایران است که به مانایی تمدنی و تاریخی و سیاسی ایران منجر شده است. هر نوع اخلال در این فرایندِ درهمآمیزی و مناسبات و درهمتنیدگی گامی نه در جهت حل مسائل توسعهای و نه در جهت تعمیق همگرایی ملی، بلکه در جهت تحریک و ایجاد گسلهای اجتماعی و سیاسی است. مسألهی توسعهی ناموزون کشور که امری واقعی و عینی و دردآور است، نه به دلیل پیوستگی اقتصادی جایجای ایران؛ بلکه به دلیل سوءتدبیر و سوءمدیریتها و فساد و ناکارآمدیهاست که روی داده است. اگر سوءمدیریتها و سوءتدبیرها و فساد مهار نشود، درد مزمن توسعهی ناپایدار همچنان تداوم خواهد داشت...
متن کامل در: شرق
Telegram
اخبار نفت
***⭕️*** ورود دولت به یک پروژه خطرناک ***📝*** حمیدرضا شکوهی ***🔻***اخبار نفت: سخنان ابراهیم رئیسی در تبریز مبنی بر اعلام استقلال معدن مس سونگون، همانقدر که شگفتانگیز بود، خطرناک هم هست. در واقع دولت با اعلام استقلال مس سونگون و تخصیص درآمدهای آن به توسعه استان آذربایجان…
**مرگ یک روشنفکر
و خطرات آشنایی ناگهانی با غرب
امیر طاهری**
روزنامهنگار پیشکسوت
هفتهی گذشته با شنیدن خبر درگذشت باقر پرهام، جامعهشناس و مترجم نامدار، به یاد دیداری افتادم که ۳۷ سال پیش در پاریس داشتیم. پیش از جریانات ۱۳۵۷ من با کارهای پرهام آشنایی نداشتم. در آن جریانات نیز فقط او را به عنوان یکی از «روشنفکران» مخالف شاه میشناختم. او از امضاکنندگان نامهی معروف «۶۵ نویسندهی ایرانی» بود که در آن محمدرضاشاه به «کشتار بیش از ۱۰۰۰ ایرانی» و «فروش نفت به بهای یک دلار به جیمی کارتر» متهم شده بود. همچنین جزو گروه روشنفکرانی بود که به حضور آیتالله خمینی رسیدند تا تشکرات خود را از او به خاطر «برافکندن بزرگترین دیکتاتور دنیا در قرن بیستم» ابراز دارند.
- آیا محمدرضاشاه واقعا «بزرگترین دیکتاتور قرن بیستم» بود؟ قرنی که استالین، هیتلر، موسیلینی، مائوتسه تونگ، کیم ایل سونگ، صدام حسین، قذافی و... را دیده بود؟
- ما در حق شاه جفا کردیم. کوچکترین فرصتی به او ندادیم.
- بسیار خوب، آیا ستایش از خمینی در حضور او... کار درستی بود؟
- میخواستیم در وجود خمینی چیزی بیابیم که به آن نیازمندیم. حداقل جسارت و شجاعت او را مثبت بدانیم و قبول کنیم. در وجود شاه هم میبایستی چنین روشی را به کار میبردیم. نباید فراموش کرد که او میتوانست اسلحه بکشد و نکشید...
پس از این خاکروبی مقدماتی، پرهام بحث را به ارزیابی آن روزش از اوضاع ایران کشاند. او گفت: ببینیم کجا هستیم و آیا آنجایی که هستیم بهترین جا برای مردم ماست؟ بعد از ۱۴ قرن، یعنی بعد از حملهی اعراب و بعد از آن مغول و بعد از آن آشوب و هرجومرج تا صفویه و بعد از آن هم روبهرو شدن با دنیایی که نمیشناختیم، همیشه، به قول داریوش شایگان در خواب غفلت بودیم. امروز باید از این خواب غفلت بیدار شویم. مسألهی اصلی ما ایرانی شدن است. در این مسیر تلقی ما از نقش حکومت باید عوض شود. حکومت قلمرو اخلاق و آرمان نیست بلکه ممکنات زندگی واقعی را در نظر دارد. کسی که حاکم است نمیتواند امام زمان باشد. حکومت نباید به قلمرو شخصی و فکری مردم کار داشته باشد، باید به امور عمومی بپردازد. شاه از من وفاداری شخصی میخواست، اطاعت از قانون را نمیخواست و این به بیگانگی دولت و ملت منجر شد. وقتی ذهنیت ما عوض شد تازه میتوانیم وارد دنیای امروز بشویم...
در جریان گفتوشنود اندک اندک روشن شد که هر دومان در فضایی مهآلود حرکت میکنیم... با این حال یک تفاوت مهم بین ما دیده میشد، پرهام نشان میداد که «روشنفکران» مخالف شاه با آمیزهای از طرز فکر مذهبی درگیر بودند. آنان همچنین وظیفه روشنفکر را در انتشار اندیشهها در روشهای انقلابی تقلیدشده از انقلابهای فرانسه و روسیه میدیدند.
پرهام معرف یک تضاد هم بود: یک روشنفکر انقلابی و چپگرا که سالهای زندگی خود را صرف ترجمهی هگل و لئو اشتراوس (پدر فلسفی نومحافظهکاران آمریکا) کرده بود. هگل، پرچمدار محافظهکاران در فلسفه و مدافع پروسه وضع موجود، در نقش قهرمان روشنفکران چپگرای ما اندکی ناجور جلوه میکرد...
نکتهی دیگری که سردرگمی سیاسی پرهام را نشان میداد این بود که او بخشی از آثار ریمون آرون، روزنامهنگار و فیلسوف فرانسوی، را ترجمه کرده بود. آرون نقطه مقابل ژانپل سارتر، بت چپگرایان، به شمار میرفت. چپگرایان فرانسه آرون را «واکسزن چکمههای ژنرال دوگل» میخواندند. از این بدتر، در سال ۱۳۵۶، یعنی یک سال قبل از انقلاب اسلامی، آرون عضو گروهی بود که محمدرضاشاه برای «آیندهنگری دربارهی جهان» تشکیل داده بود.
این تضادها را چگونه میتوان توضیح داد؟ به گمان من بسیاری از روشنفکران چپگرا و حتی غیرمارکسیست وقتی با فلسفه و ادبیات غرب روبهرو میشدند نمیدانستند بر سر سفرهی غرب چه چیزی را انتخاب کنند و در نتیجه با قاطی کردن هگل و اشتراوس و مارکس و آرون دچار سوءهاضمهی فکری میشدند. مثلا جلال آلاحمد در یک مقاله رمان لولیتا اثر ناباکوف را «تصویر سقوط اخلاقی غرب» میداند زیرا در آن رمان یک استاد دانشگاه میانسال با یک دختر نابالغ رابطهی جنسی برقرار میکند، اما او فراموش میکند که در جهان اسلام آرمانیاش ازدواج با دختر ۹ ساله نیز جایز است.
در پایان بحث، برای من روشن بود که نقاط مشترک ما دو ایرانیِ دور از وطن و دردمند بیش از نقاط اختلافمان است. هر دو میدانستیم که ایران میبایستی هویت ایرانی خود را حفظ کند و آیندهاش را در چارچوب آن هویت خلاق و پویا بسازد... همهی ما ایرانیان، اگر حسننیت و خیرخواهی و عشق به ایران در میان باشد، سرانجام در کنار هم قرار میگیریم. پیش از آن دیدار نظر مثبتی به پرهام و «روشنفکران» سلک او نداشتم. پس از آن دیدار دریافتم که همهی ما ممکن است اشتباه کنیم، اما باید شجاعت تصحیح اشتباهاتمان را داشته باشیم...
متن کامل در: ایندیپندنت فارسی
ایندیپندنت فارسی
امیر طاهری | مرگ یک روشنفکر و خطرات آشنایی ناگهانی با غرب
هفته گذشته با شنیدن خبر درگذشت باقر پرهام، جامعهشناس و مترجم نامدار، به یاد دیداری افتادم که ۳۷ سال پیش در پاریس داشتیم. پیش از جریانات ۱۳۵۷ من با کارهای پرهام آشنایی نداشتم. در آن جریانات نیز فقط
تعرفه تبلیغات:
@ava_tab
آدرس ما در پیام رسان روبیکا:
https://rubika.ir/khabar_fureii
آدرس ما در پیام رسان سروش:
https://splus.ir/khabar_furei
Last updated 3 weeks, 1 day ago
اخبار اعتراضات
برای پیام های مهم: @bashoma
Last updated 2 months, 4 weeks ago
[This Channel is not intended to violate any condition of use. Copyright Disclaimer Under Section 107 of Copyright Act 1976, allowance is made for "fair use" for purposes such as criticism, comment, news reporting, teaching, scholarship, and research.]
Last updated 2 days, 3 hours ago