Infinite Entertainment, Zero Cost: Get Your Free Books, Music, and Videos Today!

بخوان ای همسفر با من

Description
Advertising
We recommend to visit

💯تبلیغات 👇🏻
https://t.me/tarefebankmusic

🎵پیج اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/bankemusic._

تیک تاک tiktok.com/@_musicir

یوتیوب
https://youtube.com/@Musicir_

ساندکلود
https://on.soundcloud.com/rdgTA

🎵آهنگ درخواستی
@TonoBankbot

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@IranMusicSP

2 weeks, 1 day ago
سر اگر می افتد از تن، …

سر اگر می افتد از تن، تن اگر بارانِ تیر
جان عباس دلاور، دست هایم را بگیر
.

4 weeks ago

تضمین مخمسی از غزل 94 حافظ

اشک از درونم ای دوست، خون می کند روایت
چون کهکشان روان است تا مرز بی نهایت
در ازدحام اندوه سر داده در هوایت:
«زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت»

با مرگ و زندگانی پیوسته در نبردم
پاییز برگ خشکی از روزهای زردم
از دست این جماعت رفتم که بر نگردم
«بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت»

گهوارهٔ زمین را تابی نمی دهد کس
فانوس چشم ها را خوابی نمی دهد کس
آیینهٔ افق را قابی نمی دهد کس
«رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت»

در راه پاکبازی غافل مپیچ، کانجا ...
در بحر خون به سوی ساحل مپیچ، کانجا ...
دستار زهد بر سر، عاقل ! مپیچ کانجا ...
«در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت»

ما را به اوج برد و انداخت زان بلندی
آسایش مرا ریخت در جام مستمندی
از سروری بینداخت در کار نعلبندی
«چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت»

جانم در این بیابان آتش گرفت و فرسود
از بس سراب ها را با اشک دیده پیمود
در اوج نا امیدی با بغض کهنه فرمود:
«در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود
از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت»

عشق از بهشت وقتی با حیله گشت مطرود
با بغض ناله سر داد با چشم اشک آلود:
آری برادر من تقدیر این چنین بود!
«از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت»

آتش نهادی ای دوست در خرمن جنونم
«دریای آتشین ات در دیده موج خونم»
زد سنگ آه و حسرت بر «طاق آبگونم»
«ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایهٔ عنایت»

عشق آفتاب خود را بر طاق آسمان بست
آوای ارغنون را بر زلف ارغوان بست
درهای گفتگو را با عقل، ناگهان بست
«این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت»

ای در شبان اندوه آوای آفتابم
بیداری همیشه، در لحظه های خوابم
ای حیرت مکرر، ابهام بی جوابم
«هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت»

ای دل ببین خدا را در آستان حافظ
محدودهٔ جهان را در بی کران حافظ
رود ستاره گان را در آسمان حافظ
«عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت»

(بهروز سپیدنامه)

پ ن:

  1. آری این چنین بود برادر (دکتر علی شریعتی)

  2. بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد
    دریای آتشین اش در دیده موج خون زد
    غلغل فکند روحم در گلشن ملایک
    هر گه که سنگ آهی بر طاق آبگون زد (سعدی)

4 weeks ago
بخوان ای همسفر با من
2 months, 3 weeks ago
.

.
بهروز سپیدنامه

از جامعه شناسی مردم مدار تا جامعه شناسی بدون جامعه شناس

(ژرف ساخت نظری بیان اینستاگرامی )
.
👇👇👇

https://t.me/AllisData
.

2 months, 4 weeks ago

غزلی از بهروز سپیدنامه

2 months, 4 weeks ago

.
🔹نرگس مخمور
.
یک نفر با اشتیاق از دور می خواند مرا
تا میان شعله ی انگور می خواند مرا

گیسوان آشفته ای سرگشته در هو هوی باد
می نویسد دف ولی تنبور می خواند مرا

از میان کوچه باغ خاطرات گمشده
مستی آن نغمه ی مشهور می خواند مرا

دور از چشمان بیدار قراول های ایل
گرمی آن نرگس مخمور می خواند مرا

تا لب جامی که حافظ وصف آن را گفته است
با امید غفلت مامور می خواند مرا

ای هیاهوی قدیمی شحنه دارد بی امان
تا سکوت میله ها ناجور می خواند مرا

آن که خود تاریکی محض است مانند ریا
در شگفتم تا دیار نور می خواند مرا

من به دوزخ راضی ام اما فقیه تند خو
تا بهشت کوچکش با زور می خواند مرا

زندگی را دوست دارم لیک مرگ اندیش شهر
دم به دم تا سدر و تا کافور می خواند مرا

جان فدای کافری گردم که بی رنگ و ریا
تا خدا بی حکم و بی دستور می خواند مرا

آن که دور از مسجد و دیر و کنشت و خانقاه
بی حساب و خالی از منظور می خواند مرا

با تمام کیش ها بیگانه ام، بیگانه، چون
تا خودم، آن آشنای دور می خواند مرا

(بهروز سپیدنامه)

.
🔹پ ن:

👈پشمینه پوش تند خو از عشق نشنیده است بو
از مستی اش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند (حافظ)

👈دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما(حافظ)
.
👈فقد مزَّقت هذي المذاهب شملنا.
وقد حطمتنا بين نابٍ ومنسمِ

سلامٌ على كفرٍ يوحِّد بيننا
وأهلاً وسهلاً بعده بجهنَّم (رشید سلیم الخوری)
.
.........................................................................................................................................................
.

4 months, 3 weeks ago
.

.
به پاس زاد روز زیبای دخترم کوثر (روناک)

کبوتر می پرد در آسمان ات
و می بارد گل از رنگین کمان ات

ثریا، زهره، پروین، ماه و خورشید
رها در چشم های مهربان ات

پ ن: دوبیتی بالا یک دوبیتی موشح است. شعر موشح شعری است که اگر حروف اول هر مصرع را کنارهم بگذاریم، کلمه یا جمله ای ساخته می شود.
.

5 months, 1 week ago

غزلی کردی از : بهروز سپیدنامه

1) ئۆشێم: کِ لێوت بارێ گوڵ ئۆشی: کِ گوڵ لێوا نیه
2) ئۆشێم: رۆیت چۆ قورسێ خوه ر ئۆشی: کِ بی ئاوا نیه

3) ئۆشێم: چه مێلت چۆ شه راو ئایم ده ئیمان کێگه ده ر
4) ئۆشی: شه راوێ ده ێ فه نه ده ێ موڵک و ده ێ ماوا نیه

5) ئۆشێم: کِ زووڵفه یلت ده نو گیانم په ریشان کردگه
6) ئۆشی: گناهێ دیده ته ته قسیرێ زووڵف و وا نیه

7) ئۆشێم: مه گر دوو مه ێ بێخوه ی ئێمجا که سێ په ێ وه ت نه وێ
8) وه ختێ که سێ مه ێ خوه ێ په ری دی جا ئه رای حاشا نیه

9) خه م تاقتِ دڵ بردگه، ئاگڕ بلووزه کردگه
10)به س که کِ دی ده ێ سینێگه دی جا نیه ... دی جا نیه

11) وه ختێ کِ تاڵانِ خه مێت وه ر نه ێگه نامِ گیان مِ
12) ده و هه ێ هلای مه حشره وه ختێ ئه رای هانا نیه

13) نۆن و نشانت ها ده کوو؟ گوم بیته ده ئه سریلێ مِ
14) هه ر دانگێ ئۆشێ وه خه م: ده ێلا نیه ... ده و لا نیه

15) وه غه وسێ گیلانی قه سم دی تاقه ت و تاوم نه ما
16) دی ئازێ ئه سر و کوومِڕم وه حه زره تێ مه ولا نیه

برگردان فارسی:

1) می گویم: لبانت چون بافه های گُل اند . می گویی : گل این گونه نیست(لبانم از گل زیباترند)
2) می گویم که رویت چون قرص خورشید است. می گویی که خورشید نیز بی غروب نیست (رویم چون خورشید زوال پذیر نیست)

3) می گویم که چشمانت مانند شراب انسان را از مسیر ایمان خارج می کند
4) می گویی: شرابی چون چشمانم در این سرزمین هرگز نخواهی یافت

5) می گویم که گیسوانت بار دیگر پریشانم ساخته اند
6) می گویی: گناه از دیده ی توست و گرنه زلف و باد تقصیری ندارند

7) می گویم: مگر ممکن است که می بنوشی اما کسی به تو پی نبرد
8) ای پریزادم هر کس که می بنوشد نمی تواند حاشا کند (مستوری و مستی ممکن نیست)

9) غم طاقت از دلم ربوده و شعله ور گردیده
10)دست از جفا بردار که در سینه ام دیگر جایی برای اندوه باقی نمانده است (سینه مالامال درد است)

11)وقتی که تاراج اندوهت، روی به سرزمین جانم می نهد
12) در آن هنگامه ای که چون محشر است فرصتی برای دادخواهی نیست

13)نشانت کجاست (در کجای این جهانی) گویا در اشک های من پنهان شده ای
14) هر دانه ی اشکی که فرو می چکد با اندوه می گوید که او اینجا نیست ... اینجا نیست

15) قسم به غوث گیلانی که تاب و توانم از بین رفته است
16) و به حضرت مولا سوگند که دیگر طاقت اندوه و گریستن را از کف داده ام

5 months, 1 week ago
6 months, 4 weeks ago
.

.
از برگ، درخت بی امان می بارد
بر بام بلند آسمان می بارد

پاییز، گلوله ای است پرپر در باد
کز چشم پرنده ناگهان می بارد

(بهروز سپیدنامه).
.

We recommend to visit

💯تبلیغات 👇🏻
https://t.me/tarefebankmusic

🎵پیج اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/bankemusic._

تیک تاک tiktok.com/@_musicir

یوتیوب
https://youtube.com/@Musicir_

ساندکلود
https://on.soundcloud.com/rdgTA

🎵آهنگ درخواستی
@TonoBankbot

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@IranMusicSP