ناراحتم ولی وقت ندارم گریه کنم باید بخوابم✨️

🤏🏾 مونده تا فروپاشی درونی و بیرونی .

این کیه شبیه منه اما مثلِ من نیست ، منم ؟

نمیدونم چی شده بود که چند ماه پیش واقعا حالم خوب بود ولی همه ی اون حس های بد دارن برمیگردن .

تهش باز من موندم و آتیش و یه لیوان شراب و آهنگام

واسه امثال من یا جنگه یا مرگ
اینو زد تو صورتم رخ گشنه شهرم
یه زمینی که پوست نداره
زخمِ خانواده‌ی شب که روز نداره
دیدم وطنتون نفوذ نداره
تو سرِ کسی که اتاقشو دوست نداره

هر آنچه که شکستنی بود شکسته .
تو همه را شکاندی .
اما عزیزکم . شکستن شیشه آسان تر است
یا جمع کردن تیکه پاره های آن؟
که مبادا به دست و پای کسی نرود ؟
که مبادا ناخواسته کسی را زخمی نکند ؟
تو شکستی ، خانه ام مرا شکست ،
خیابانم حتی شکست مرا .
اما در نهایت من کسی بودم که
تمام آن خورده ها را جمع کردم ،
کنار هم گذاشتمشان و دوباره قلبی ساختم
که بتواند دوست داشته باشد .
بیشتر از همه خودش را دوست داشته باشد .
حالا خودت بگو ؟ من قوی ترم یا تو ؟

امشب>>>