پی ام سی موزیک | PMC MUSIC
.
تعرفه تبلیغات:
@pmc_ads
.
معدن انیمیشن های قدیمی و جدید🥰🔥😍
⚠️ Please Note that this Channel is Not Against Copyright Law and No Pornography is Published and is Law-Abiding.
Last updated 1 week, 2 days ago
بعد از یکسال و آهنگ "یه پاییز"، بالاخره از آقامون چاوشی یهچیز خوب شنیدیم🙏
یک رجزخونی زیبا که مدام داره سعی میکنه بگه "دیدی درد نداشت". ولی از تک تک کلماتش درد میباره. این تغییر لحظهای مود تو آهنگ واقعاااا شگفتانگیزه و از پس هیچکس جز چاوشی برنمیاد و البته هر شنوندهای نمیتونه رنج نهفته در پس این تراژدی رو درک کنه. مگر اینکه زندگیش کرده باشه.
منو هیچکس ،منو هیچی
مثل حرف تو نسوزونده بود
همین مونده بود خرابم کنی
جوابم کنی همین مونده بود
میبینی؟ تو اوج غرور میگه من هنوز کشندهام، من قلبم رو ازت گرفتم، برو بمیر، همزمان ذکر مصیبت هم میکنه. میگه یادته فلان کار رو باهام کردی؟
یه چیزایی هیچوقت فراموش نمیشه. حتی اگه "یهجوری برم که انگار که نبودم اصلا"
بابا من نمیدونم چی میگم. خودتون گوش کنید این شاهکار رو. وای. وای.
من صبح کنکور بعد از قطع کردن آلارم با خودم عهد بستم دیگه هیچوقت آلارم نذارم؛ و به این عهد پایبند موندم. صبحها مامانم بیدارم میکنه دیگه.
دارم پادکست جافکری اپیزود تصمیم به تحصیل رو گوش میدم. مهمان پادکست داره میگه:
فقط کسایی باید مسیر دانشگاه رو انتخاب کنن که خودشون رو آکادمیک میبینن. از نشستن سر کلاس و یادگرفتن و پژوهش و نوشتن لذت میبرند.
و من دلم میخواد خون گریه کنم که چقدر تو دورهی اول و دوم دبیرستان اصطلاحا آکادمیک بودم و محیط آکادمیک اون آدم پویا و مشتاق که یهوقتایی از شدت خوشحالی از یاد گرفتن یهچیزی گریهاش میگرفت رو در کمتر از یکسال تبدیل کرد به یه فراری از درس و دانشگاه و هرچیزی که مربوط به اونه. کسی که حتی حوصلهی یه ساعت و نیم نشستن سر یک کلاس دو واحدی رو هم نداره.
امشب اون اپیزود از فرندز رو دیدم که جویی مصاحبه داشت و فلشبک میزد به فصلهای قبلی. داشتم فکر میکردم چقدر جالبه که تو این سریال اینهمه سال گذشته و این شخصیتهای خیالی باهم دیگه رشد کردند و حتی هرکدومشون تو کارشون آدمای موفقی شدن اما همچنان کنار هم موندن و کنار همدیگه هیچکدومشون پروفسور و سرآشپز و بازیگر معروف و... نیستند و فقط آدمای معمولی هستن که باهم میگردن.
چقدر نویسندههای سریال خوب این بخش از داستان رو از آب در آوردند.
پ.ن: داشتم فکر میکردم قدمت دوستیهای منم انقدر زیاد هست که میتونم بگم کنارشون بزرگ شدم. به چشم دیدم که هرکدوم دوستام مسیر خودشون رو پیدا کردند و افراد خیلی موفق و خفنی شدن و همچنان وقتی باهم میگردیم انگار نوجوانهای ۱۴_۱۵ سالهایم.
یک لیست کوچک از کتابهایی که میتونید در تعطیلات تابستان بخونید: اگه میخواین کتابهای کمحجم بخونید: ۱. یک روز مانده به عید پاک ۲. پستچی ۳.ملاقات در شب آفتابی ۴. مهمان مامان ۶.فیلمنگاری یک داستان عاشقانه ۷.این وبلاگ واگذار میشود کتابهایی که حجم زیادی…
Telegram
میرزا! بنویس.
حالا که ماجرای نمایشگاه کتاب داغه بیاین به این مسئله بپردازیم که کتاب خریدن هم "بلدی" میخواد. بهنظرم باید یه دیپلم افتخاری بدن به کسی که مهارت کتاب خریدن داره. اول بپردازیم به اینکه چه کسانی مهارت کتاب خریدن رو پیدا میکنند؟ ۱.حداقل باید پنج سال در بازار…
این بیست دقیقه بینظیر بود. به این شجاعت غبطه میخورم.
ینی شما واقعا هربار که اینو گوش میدین مو به تنتون سیخ نمیشه؟ و هر دفعه یهچیز تازه ازش کشف نمیکنید؟
بهنظرم تنها جایی که شعر یه سر و گردن از صدای چاوشی بالاتره، تو این آهنگه.
توصیف لحظهی مرگ. اونجایی که به خودش میاد میبینه باید همهچی رو ول کنه بره. و تو اون لحظات داره با خدا حرف میزنه. یه مکالمه دور از دین و فلسفه. "واسطه نیار به عزتت خمارم"
بعد شروع میکنه به شکایت کردن که همین بود؟ اونهمه افسانه و افسون ولش؟
به دلخراشترین شکل ممکن اعتراضش رو بیان میکنه و میگه من تازه داشتم معنای زندگی رو میفهمیدم. تازه داشتم زندگی میکردم. تازه دیدم که دل دارم بستمش، راه دیدم نرفته بود رفتمش..
تک تک لحظات قشنگ زندگیش رو بهیاد میاره و به خدا تیکه میندازه که مردن من مردن یک برگ نبود...
از یهجایی به بعد دیگه هیچ امیدی نداره که به زندگی برگرده. هر قدمی که به مرگ نزدیک میشه انگار از دست خدا هم عصبانیتر میشه. "آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟ نه والا!"
و تو اوج شعر، لحظهی مرگ فرا میرسه. "گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه" و انگار بعد از بستن چشماش به یه آگاهی عجیب و غریبی میرسه که تو شعر به زنجیر تشبیه شده و خدا هم عمو زنجیرباف. فهم سّر زنجیر باعث میشه اونهمه خشم جاش رو بده به یه wow بزرگ! "عموزنجیرباف زنجیرتو بنازم"
پ.ن۱: آگاهی بهنظرم همینه که در نهایت شاعر مرد اما تبدیل شد به یک انجیر. و اونهمه افسانه و افسون دود هوا نشد! و به شکل دیگهای ادامه پیدا کرد. و این زنجیره احتمالا تا ابد بهدست عموزنجیرباف ادامه پیدا خواهد کرد و هیچچیز و هیچکس نمیمیره.
پ.ن۲: این فقط برداشت شخصی من از شعر بود.
یوتیوب حس یه آدم تحصیلکردهی آروم رو به من میده. نمیدونم جنسیتش درست چیه، خانوم یا آقا، ولی حس یه استاد دانشگاه باسواد و با پرستیژ رو میده بهم، احتمالا عینکیه، و احتمالا میانساله، سرش تو کار خودشه، علم بهجای خود، تفریح به جای خود، به حریم شخصی همدیگه احترام بگذاریم. یه همچین وایبی، کارکشته و با تجربه هم هست... چشم و دل سیره،
یه روزا و شبایی چارهای جز ادامه دادن برای آدم نمیمونه. از روی قدرت و قوی بودن نیست که دووم میاری، از روی استیصاله. مجبوری سر خودت رو با مسخرهترین چیزهای جهان گرم کنی تا فقط بگذره. به هرچیزی چنگ میزنی برای حتی دو دقیقه زندگی معمولی.
پی ام سی موزیک | PMC MUSIC
.
تعرفه تبلیغات:
@pmc_ads
.
معدن انیمیشن های قدیمی و جدید🥰🔥😍
⚠️ Please Note that this Channel is Not Against Copyright Law and No Pornography is Published and is Law-Abiding.
Last updated 1 week, 2 days ago