اگه باهات حرف می‌زدم این آهنگ رو اینجا نمی‌ذاشتم و برای خودت می‌فرستادم.

they destroyed your entire mental state & you still miss them?!

اگه همین الان نخوابم حتما زنگ می‌زنم و از پشت تلفن برات از اشک‌هام سیل راه می‌ندازم.

نمیای؟ برم؟

خسته شدم بس که همیشه چشم به راه بودم.

چشم من به انتظار تو خشک میشه، زیر پاهام هم علف سبز میشه، تو هم رقص‌کنان دور میشی.

من یادم نمیره، خوش‌ به حال تو که یادت رفت. من نه تنها یادم نمیره بلکه هی چیزای جدید یادم‌ میاد؛ مثلا امروز یهو‌ یادِ مکالممون افتادم که بهم گفتی «می‌ترسم بهت آسیب بزنم.» و من بیخیال شونه‌هام رو انداختم بالا و گفتم«نگران نباش من چیزیم نمیشه ولی نگرانم که من به تو آسیب بزنم.» گفتی «اصلا نگران نباش، من گذشتم از این بازی‌ها.» هنوز‌م نظرم همونه‌ها، بهم ضربه نزدی عزیزم، ناراحتم‌ هم نکردی، هنوز هم میگم نگران نباش؛ تو فقط حقت رو برداشتی و حقت نخواستنِ من بود.