Boxinghistorygloss

Description
تاریخچه بوکس حرفه ای
Advertising
We recommend to visit

🔴بزرگترین رسانه هواداران پرسپولیس🔴

📱تعرفه تبلیغات:
@AdsPers

.

ارتباط با ما:
@Perscall

.

Last updated hace 4 meses, 1 semana

‌‌💙 یکی از بزرگترین کانال های هواداری استقلال 💙


🏆 هفته ششم لیگ برتر
⚽️ استقلال - پیروزی
🗓 چهارشنبه 4 مهر
⏰ ساعت 19:00
🏟 ورزشگاه امام خمینی اراک


تبلیغات و ارتباط با ما:
@AdsEsteghlallii

Last updated hace 2 días, 8 horas

آخرين اخبار، عكس، ويديو و مطالب ورزشي


جهت اطلاع از نحوه تبلیغ در کانال ورزش سه به آی دی تلگرام زیر مراجعه نمایید:

@adsfarakav


اینستاگرام اصلی 👈 instagram.com/varzesh3
اینستاگرام دوم 👈 instagram.com/varzesh3_plus

Last updated hace 5 días, 5 horas

1 неделя, 1 день назад

.
و اما.....کوستایا زو.....

چرا این‌قدر کم از این آدم شنیده بودیم و می‌شنویم؟ چون توی بوکس یک‌جورایی همیشه توجه بیش‌تری به دسته سنگین‌وزن می‌شه؟ چون ما داریم توی دنیایی زندگی می‌کنیم که پول از چاه سیاه و بی سر و ته تبلیغات و هیجان کاذب میاد؟ که اون چاه وصله به هزار تا کانال دیگه که همه اون‌ها آخرش به یک سر منشا خراب می‌رسند به نام فساد و قدرت؟

و تمام مساله همینه. پول، قدرت و فساد. هرگونه حرکتی که بتونه پول زیادی بسازه، به اون‌جا ختم می‌شه. به قدرت و بعدش فساد.

حالا که فرصتش پیش اومده و بحث به این‌جا رسیده، دوست دارم یک چیزی رو بگم. اصلا دلم نمی‌خواد که محتوای این کانال در حد سرگرمی سازی باشه و در حد بمونه. البته قبلا هم گفتم که سرگرمی و هیجان سالم به هیچ عنوان بد و بی ارزش نیست و در تربیت روح و روان انسان در حد خودش قطعا نقش موثر و باز هم در حد خودش ارزشمندی داره. اما همون‌طور که گفتم :
.
" در حد خودش "
.
.
آدم نباید همیشه در این سطح باقی بمانه و باید به فراتر از این مسائل هم فکر کنه‌. حالا چرا دارم این‌ها رو توی این پست می‌گم؟ چه ربطی به این متن و کوستایا زو داره؟
.
توضیح می‌دم.
.
.
هيچ‌وقت قرار نبوده که مطالب این کانال و پیج اینستا یا هرجایی که در اون مطلب می‌ذارم، فقط درخدمت ساختن سرگرمی و هیجان باشه.‌با بقیه کاری ندارم. اما من دوست ندارم این‌طوری باشم. دوست دارم کسانی که این مطالب رو می‌خوانند، به فراتر از این‌ها فکر کنند. فراتر از جنبه سرگرمی و هیجان صرف. این‌ها رو این‌جا گفتم، چون دیده نشدن کسانی مثل کوستایا زو یا گنادی گلوکین در عصر جدید، دقیقا به‌خاطر همینه که اون‌ها در مسیر سرگرمی سازی جریان حاکم قرار نداشتند.
منظور من در این‌جا فقط یک اسم خاص نیست. به جای کوستایا زو مثلا می‌تونید اسم یک بوکسور بی نام و نشان از کشورهای آسیایی یا آفریقایی رو بذارید. هیچ فرقی نداره. از گذشته تا حال این داستان همیشه تکرار شده. حالا کسانی مثل زو و گلوکین تا یک حدی دیده شدند و به موفقیت‌های بزرگی هم رسیدند. اما خیلی‌ها هستند که به‌خاطر این نوع نگاه هرگز دیده نمی‌شن.

اما چه باید کرد؟

حداقل کاری که ما آدم‌ها می‌تونیم بکنیم اینه که به بازی فساد و قدرت کمک نکنیم و باعث سرعت و قدرت گرفتن بیش‌تر این ماشین و سیستم فاسد نشیم. سیستمی که شایسته ها رو فقط به‌خاطر این نادیده می‌گیره که در مسیر بازی اون‌ها به عنوان یک مخالف ایستادند و در بازی اون‌ها شرکت نکردند.

باید بیش‌تر و با دقت بالاتری نگاه کرد. مبارزه‌ها رو با چشمان خودتون ببینید و فقط به قضاوت رسانه‌ها تکیه نکنید. به خاطر همینه که می‌گم تا می‌تونید مبارزه‌ها رو کامل نگاه کنید تا کم‌کم با بوکس آشنایی بيش‌تری پیدا کنید و دیگه مجبور نباشید برای سنجش بزرگی یک مبارزه یا کار یک بوکسور، به رسانه‌ها تکیه کنید.
این‌جا دقیقا همون جایی هست که شما از هیجان و سرگرمی یک قدم به سمت جلو، یعنی یه سمت تفکر حرکت کردید.

پ.ن : نمونه بارزش چارلی برلی و اون هفت نفر دیگه دسته قاتلها بودند که هرگز زیر بار خواسته‌های مافیا و کارتلهای شرط‌بندی‌ نرفتند و به‌خاطر همین برای همیشه بایکوت شدند.
.
.
.
.

1 неделя, 1 день назад

.
کنستانتین بوریسویچ کوستایا زو، متولد سال 1969، اهل شهر سروو در روسیه. از طرف پدری رگ و ریشه مغولی و کره‌ای دارد و از طرف مادری روس است. یک باکسر پانچر کامل و استثنایی که در کارش روی دقت مشت و زمانبندی خیلی سنگین تمرکز کرده بود و قدرت مشت فوق العاده بالایی داشت. دستان زو چنان استحکام و قدرتی داشت که تمام حریفانش به اتفاق، خاطرات هولناکی از رودررویی با او دارند. او همواره یکی از بوکسورهایی معرفی شده که در دسته لایت ولتر ویت (در کل تاریخ) مهیب ترین و سنگین ترین مشتها را داشته است. یک متخصص تمام عیار و مادرزاد ناک اوت.

کوستایا زو، تا سال 1991 ملیت شوروی سابق را داشت اما سال 93 به تابعیت استرالیا در آمد. دوران آماتور موفقی داشت. مدال طلای گودویل گیمز در سال 90. برنز جهانی مسکو سال 89.طلای جهانی سیدنی سال 91. طلای قهرمانی اروپا سال 89 آتن. طلای قهرمانی اروپا سال 91 گوتنبرگ.

سال 92 به احتمال زیاد در المپیک بارسلون هم به مدال طلا می رسید، اما به دلایلی تصمیم گرفت زودتر وارد بوکس حرفه ای شود. سال 95 اولین عنوان قهرمانی اش را در دسته لایت ولتر ویت به دست آورد.(آی بی اف)پنج بار با موفقیت از عنوانش دفاع کرد اما پس از آن مقابل وینس فیلیپ شکست خورد. کوستایا زو پس از این شکست برای هشت سال تمام بدون شکست به پیش رفت که در نوع خود رکورد قابل توجهی است. در این سالها تمام کمربندهای موجود را به دست آورد تا عنوان قهرمانی بدون چون و چرا را در دسته لایت ولتر ویت به دست بیاورد تا این دسته وزنی پس از بیشتر از 30 سال یک قهرمان بی چون و چرا داشته باشد. زو در طول این سالها با حریفان بزرگی مانند سزار چاوز، راجر میودر، خوان لاپورتا، زب جودا، میگوئل آنجلو گونزالس و......دست و پنجه نرم کرد و تمام آنها را با اقتدار شکست داد. سال 2005، کوستایا زو در آخرین مبارزه دوران حرفه ای خود مقابل ریکی هاتن انگلیسی قرار گرفت و شکست خورد تا دستکش‌ها را برای همیشه آویزان کند. او در استرالیا به عنوان یک قهرمان ملی شناخته می شود. او بین سالهای 2012 تا 2013 به عنوان کوچ بوکسورهای هموطنش مانند پووتکین، دنیس لبدوف و حبیب آلاخوردیف فعالیت داشت.
سال 2010، مجله رینگ او را بوکسور شماره یک دسته لایت ولتر ویت در دهه 2000 معرفی کرد و همان سال، نامش در تالار بین الملی مشاهیر بوکس ثبت شد.

جاوید نوروزی
.
.
.
.
@boxing_history_gloss
@boxing_history_gloss
.
.
.
.
پ.ن : یکی از برجسته‌ترین و معروف‌ترین ناک اوتهای کوستایا زو، در مقابل زاب جودا اتفاق افتاد.‌
.
.
.
.

1 неделя, 1 день назад
Boxinghistorygloss
1 неделя, 6 дней назад

https://youtu.be/Fa7sHo_dB_8?si=JYZGO88PKO4py-ws

YouTube

غریزه جنگندگی و توان فنی #بوکس #بوکسور #مبارزه #جو_لوییس #شوگر_ری_رابینسون #محمدعلی

. جستار بوکس هماهنگی بین غریزه جنگندگی و توان فنی در بوکس از نکات بسیار مهم در این ورزش است. والبته ان هماهنگی باید بین تمام جنبه‌های وجودی یک مبارز وجود داشته باشد. این پست درباره همین موضوع است و البته به زودی ادامه پیدا خواهد کرد. جاوید نوروزی …

1 неделя, 6 дней назад
تصویری از یک دوره مسابقات بوکس …

تصویری از یک دوره مسابقات بوکس آماتور در ۲۵ مارچ سال ۱۹۲۳ که در شیکاگو برگزار شد و البته در آن زمان هنوز کسی نمی‌دانست که این تورنمنت بی‌نام و نشان بوکس آماتور، قرار است به زودی پایه‌گذار تورنمت بوکس معتبر دستکش طلایی باشد‌.
.
.
.

1 неделя, 6 дней назад

.
آرچ وارد، ادیتور نشریه شیکاگو تریبون، روزی که ایده برگزاری یک تورنمنت بوکس را به نشریه ارائه داد، شاید فکرش را هم نمی‌کرد که این مسابقات قرار است تا کجا پیش برود‌. اما مثل همیشه وقتی کاری را جدی شروع کنی و پشت آن را بگیری، شاخ و برگ می‌گيرد و ایده‌ها و امکانات جدید از راه می‌رسند.

آرچ وارد یک علاقه‌مند و شیفته ورزش بوکس، سال ۱۹۲۳ ایده برگزاری مسابقات سالانه بوکس را به نشریه ارائه داد که البته در ابتدا چندان جدی گرفته نشد.
در آن زمان بوکس در شیکاگو ممنوع بود و قرار شده بود که این ایده به عنوان یک تست و آزمایش در نظر گرفته شود تا مسؤلان امور فواید و ضررهای بوکس را پس از انجام این تورنمنت بسنجند و اگر فواید به زیان و ضرر چربید، ممنوعیت بوکس در این منطقه لغو شود. 

از این گفتیم که طرح چندان جدی گرفته نشد، اما با این‌حال در تاریخ ۲۵ مارچ همان سال یعنی ۱۹۲۳، یک دوره مسابقه بوکس آماتور با حمایت مالی نشریه شیکاگو تریبون بین جوانان و نوجوانان‌ علاقه‌مند (احتمالا بالای ۱۵ سال) در شیکاگو و در ورزشگاه شیکاگو استادیوم برگزار شد.

پس از انجام این تورنمنت که دستکش طلایی نام گرفت، مزایا و فواید ایده اولیه آرچ وارد برای نشریه شیکاگو تریبون و البته کسانی که دستشان در کار بود مشخص شد. این تورنمنت تماشاگران زیادی را به ورزشگاه کشانده بود. روح ورزش، نشاط و سلامتی را در کالبد جوانان علاقه‌مند به بوکس و کلا به ورزش دمیده بود‌. تا همان‌جا و فقط با همان یک دور از مسابقات، نوجوانان و جوانان زیادی پس از دیدن مسابقات، انگیزه گرفته بودند تا در باشگاه‌های بوکس ثبت نام کنند و توانایی خود را نشان دهند.

و البته استقبال پرشور تماشاگران هم البته دلیل دیگری بود برای ادامه این کار. درآمد حاصل از فروش بلیت، ۶ هزار دلار بود‌ که به صندوق کمک به کهنه سربازان جنگ جهانی اول اهدا شد. با محاسبه ارزش دلار در سال ۱۹۲۳، می‌شود فهمید که چه استقبال عجیبی از این مسابقات صورت گرفته.

این‌ها همه باعث شد تا خیلی جدی‌تر درباره برگزاری سالانه این مسابقات فکر شود. سال ۱۹۲۷ سرانجام نشریه شیکاگو تریبون به شکل رسمی و کامل حمایت مالی تورنمنت سالانه دستکش طلایی را برعهده گرفت. قانون سنی برای شرکت کنندگان بین ۱۹ تا ۴۰ سال بود. در ۸ دسته وزنی. کم‌کم ایالت‌های مختلف آمريکا به عضویت سازمان ترتیب دهنده مسابقات بوکس آماتور دستکش طلایی درآمدند.

اما نيويورک و ایلینویز اولین ایالت‌ها در این زمینه بودند. و پس از آن‌ها همان نامی که با بوکس پیوند خورده از راه رسید. یعنی میشیگان و گرند رپیتز‌. منطقه‌ای که تا به حال نامهای بی‌شماری به بوکس بخشیده.
اما تا چندین سال‌ معمولا قهرمانان این دو ایالت (نیویورک و ایلینویز) به مصاف هم می‌رفتند. در مسابقاتی که آن را مسابقات دستکش طلایی اینترسیتی (مسابقات بین دو یا چند شهر) نام گذاری شده بود.
تا سال ۱۹۶۱ به این شکل بود اما از سال ۱۹۶۲ مسابقات اینترسیتی به مسابقات دستکش طلایی سراسری یا همان ملی تغییر نام داد.

البته باید از تغییرات کم‌کم به وجود آمده هم گفت. و آن هم این‌که با زیاد شدن تعداد ایالت‌های عضو مسابقات دستکش طلایی، شکل انجام مسابقات عوض شد. به این شکل که هر ایالت یک تورنمنت مخصوص به خود داشت (چیزی مثل مسابقات استانی) و قهرمانان هر ایالت به تورنمنت دستکش طلایی شیکاگو و نیویورک اعزام می‌شدند. و در صورت قهرمانی در آن‌جا به همان مسابقات دستکش طلایی سراسری یا ملی اعزام می‌شدند که قهرمانی در آن به نوعی جواز حضور در مسابقات و تورنمنت‌های معتبر قاره ای و جهانی است.

اما در این تورنمنت معروف در این سال‌ها چه گذشته؟ چه نام‌هایی، چه بوکسورهای بزرگی، چه مربیانی در این تورنمنت سربرآورده اند؟ این‌ها داستان‌هایی واقعی هستند که پایانی بر آن‌ها نیست. شاید بعدها بشود بیش‌تر از آن‌ها گفت. شاید......

جاوید نوروزی
.
.
.

2 недели, 6 дней назад

.
دست کم گرفته شده ترین میان‌وزن‌های تاریخ؟
.
.
.
.
من خودم یک لیست چند نفره دارم که بعدا می‌گم. شما هم توی کامنت‌ها بگین.
.
.
.
جاوید نوروزی
.
.
.
.
.
.
.
پ.ن : منظور الزاما قهرمانان این دسته وزنی نیستند.
.
.
.
.

3 недели назад

.
در کوچه های تاریخ

.
اواسط دهه ۳۰ میلادی، تونی گالنتو یک مبارز تازه وارد در بوکس حرفه‌ای بود که تازه داشت راه خودش را باز می‌کرد.
جک دمپسی کارش را دید و قبول کرد تا به عنوان مدیر برنامه در کنارش باشد. او را به مزرعه شخصی خود در مونتانا برد و شخصا رویش کار کرد.برای پیشرفت بیشتر از ری آرسل، مربی بزرگ تاریخ بوکس خواست تا این جوان فربه و قدرتمند را به مسیر درست هدایت کند. پس از مدتی ری آرسل به ستوه آمد.معتقد بود که اینکار تلف کردن وقت و پول است چون گالنتو نصف اوقات حتی به باشگاه نمی آید و زمانی هم که سر وکلها ش پیدا می‌شود زحمت تمرین کردن به خود نمی دهد.جک که پیش از این متوجه مشروب خوردن گالنتو شده بود باور داشت که اوضاع درست می‌شود و باز هم خواست تا روی او کار کنند.
تا این که یک روز با چشمان خودش علت خسته شدن ری آرسل را دید.آن روز بعد از ظهر به باشگاه معروف "لو استیل من" در نیویورک رفت و از دور کار این شاگرد بدقلق را نگاه کرد.گالنتو برای مبارزه تمرینی درون رینگ بود اما طوری راه می‌رفت که انگار درون پارک قدم می‌زند.حریف را مسخره می‌کرد و با تمسخر می‌خندید بدون اینکه بداند جک دمپسی از دور خشمگینانه به او زل زده.ری آرسل نگاهی معنادار به جک انداخت که یعنی :

"بهت نگفته بودم؟"

جک کت و شلوارش را در آورد و به سمت رینگ رفت.تونی با چهره شوکه شده سلام کرد. جک گفت:" یک دستکش برام بیارین." و رو به گالنتو گفت:
.
" الان نشونت می‌دم ما اون قدیما چطور تمرین می‌کردیم."
.
دمپسی تازه 40 ساله شده بود اما بدنش همچنان آماده بود و هنوز توان دو راند جنگیدن را داشت.آن سه دقیقه تاریخی را تمام افراد داخل باشگاه "استیل من" شهادت می دهند.صدای برخورد هوکهای چپ دمپسی به بدن گالنتو مثل ترکیدن توپ در فضای بسته باشگاه می پیچید.تونی گالنتو در آن سه دقیقه به اندازه یک سال جواب پس داد و با دستکش صورت خون آلودش را پاک کرد.دمپسی از رینگ بیرون آمد و گفت:"کار من با تو تمومه تونی.از اینجا می ری و دیگه برنمی گردی." و به ری آرسل گفت:"حق داشتی ری.وقت تلف کردن بود."

تونی گالنتو از باشگاه رفت و بوکس را به روش خودش ادامه داد تا تبدیل به یکی از بدمن های جذاب تاریخ بوکس شود.او پوست کلفت تر از این حرفها بود.
.
.
.

جاوید نوروزی
.
.

@boxing_history_gloss
@boxing_history_gloss
.
.
.
.
از متن کتاب در کوچه‌های تاریخ
.
.
.
.

3 недели, 2 дня назад

.
(۲)
.
.
او که زمانی بخاطر پاهای روان و ضربه‌های جب و کراس سریعش هاوارد کاسل (گزارش‌گر بزرگ بوکس) را به یاد جوانیهای محمدعلی می‌انداخت و حریفان را با مانورهای هنرمندانه به ستوه می‌آورد، سرانجام با افزایش سن مواجه شد. با این‌حال هنوز مقداری از مهارت‌هایش را حفظ کرده بود و می‌توانست بجنگد. گرک پیج چندین بار در مصاحبه‌ها شکوه کرده بود :

" مجبورم بوکسورهای جوان رو تمرین بدم تا برن با حریفانی مبارزه کنند که خودم خیلی راحت می‌تونم شکستشون بدم. "

این عوامل به همراه ورشکستگی او را دوباره به سمت رینگ سوق داد. سال ۹۶ از بازنشستگی برگشت و ۱۶ برد پیاپی به دست آورد که ۱۵ تای آن‌ها با ناک‌اوت بود. سال ۱۹۹۹ مقابل تیم ویترسپون انتقام شکستش را گرفت. او هم‌چنان به این روند ادامه داد، در حالی که به‌خاطر بالا رفتن سن دیگر دستمزد بالایی هم به او پیشنهاد نمی‌شد.

سال ۲۰۰۱، گرک پیج در ۴۳ سالگی فقط به‌خاطر ۱۵۰۰ دلار به مصاف یک مشت‌زن جوان و تازه‌کار به نام دیل کرو رفت. در زادگاهش لوییزویل کنتاکی. در رینگی که تجهیزات پزشکی نداشت، دستگاه اکسیژن نداشت و دکترش هم جواز طبابت در ایالت کنتاکی را نداشت.
پنج ثانیه به پایان راند دهم، دیل کرو با هجومی ناگهانی و یک ضربه دست چپ سنگین، گرک پیج را بی‌هوش روی طناب‌ها انداخت. پس از سه تا چهار دقیقه دکتر رینگ تازه متوجه شد که وضعیت پیج وخیم است.نیم ساعت طول کشید تا آمبولانس برسد.پیج به یک بیمارستان در سینسیناتی اعزام شد و در حین عمل برای برداشتن لخته خون سکته مغزی کرد و طرف چپ بدنش کاملا فلج شد.این فاجعه باعث شد تا خانواده پیج از کمیسیون بوکس کنتاکی شکایت کنند.دیل کرو که خود را در این‌باره مقصر می‌دانست، همواره به عیادت حریفش می‌آمد، اما هیچ‌وقت نتوانست با این تراژدی کنار بیاید.

گرک پیج که زمانی روی پاهایش خیلی روان می‌رقصید، با این اتفاق دچار افسردگی شدید شد. دیگر نمی‌توانست تحمل کند. به سختی ادامه‌اش می‌داد.

تا اینکه سال ۲۰۰۹، در یک صبح بدشگدن، خانواده و اطرافیان گرک پیج در اتاق خواب با جسدش روبه‌رو شدند. او نتوانسته بود ماندن در رختخواب را تحمل کند. قصد داشت به یاد روزهای جوانی آزادانه و بدون کمک از تخت بیرون بیاید و حرکت کند، که متاسفانه سرش میان ریل رختخواب مخصوصش گیر کرده و نرسیدن اکسیژن کافی باعث مرگش شد.

گرک پیج یکی از بوکسورهای بزرگ و مستعد دهه ۸۰ بود که لیاقتی بیش از این را داشت، اما با مرگی غم‌انگیز از این دنیا رفت.
.
جنگجویانی که زمان خیلی تلاش می‌کند تا یادشان را نابود کند، اما هرگز فراموش نمی‌شوند.
.
.
.
جاوید نوروزی
.
.
.
.
.

4 недели назад

.
(۲)
.
.
این‌ها دو نمونه از بوکس خروشان، غریزی و تمام‌نشدنی آمریکای لاتین بودند که خیلی واضح خلاف آمد کار می‌کردند. یعنی نحوه بوکس کردنشون با هم‌وطنان خودشون تفاوت‌های خیلی زیادی داشت. و این ثابت می‌کنه که تکیه بيش‌تر به جنبه علمی بوکس، همیشه و در همه جای دنیا طرفداران خاص خودش رو داره. حتی در جاهایی که اصلا فکرش رو نمی‌کنید. و البته این دونفر از نظر برقرار کردن اون تعادل همه‌جانبه که قبلا درباره‌اش گفتم هم موفق بودند. به‌خاطر همین بود که دوران بوکس موفقی داشتند، به قهرمانی رسیدند و دفاع های موفقیت‌آمیزی هم داشتند.

یک مقدار بیایم جلوتر. در همین دوران خودمان. فلوید میودر بوکسوری بود که تکیه خیلی زیادی به دانش فنی بوکس داشت‌. البته در ابتدای دوران بوکسش تمایل خیلی بيش‌تری به بوکس تهاجمی داشت و فکر کنم این رو خودتون می‌دونید. فلوید در اون دوران به غریزه خودش هم بیش‌تر تکیه می‌کرد. اما کم‌کم و به‌خاطر آسیب‌پذیر بودن دست‌هاش، و مصدومیت‌های پی‌درپی، یک تغییر اساسی در روش و نوع بوکس خودش به‌وجود آورد که البته کار عاقلانه‌ای هم بود. فلوید کم‌کم تبدیل به یک بوکسور تدافعی‌ و بدلکار شد، که آشکارا منتظر فرصت مناسب می‌ماند تا حریف رو کانتر کنه. میودر با این تغییر سبک عمر دوران حرفه‌ای خودش رو طولانی‌تر کرد، چون ادامه اون روند قبلی و مصدومیت‌های پی‌درپی، دیگه کم‌کم داشت واسش دردسر ساز می‌شد.
اما مساله اصلی اون هماهنگیه که میودر جدا از این تغییر تاکتیک، اون هماهنگی همه‌جانبه رو هم تقریبا همیشه در سطح بالایی داشته. درباره خیلی‌ها از بوکسورهای این دوران هم می‌شه حرف زد. مثلا درباره کسی مثل آیزاک کروز که با وجود پتانسیل بالا هنوز هم نتونسته به اون تعادل برسه، یا مثلا کسی مثل کرافورد که واقعا در این زمینه تقریبا بی‌نقصه. اما خب این بحث خیلی طولانیه که دقیق و کاملش رو به زودی در کانال یوتیوب می‌بینید.

فقط باید یک چیزی رو بگم. وجود این تعادل بین تمام جنبه‌های وجودی یک مبارز از مهم‌ترین عوامل موفقیت اون بوکسوره. در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی، بوکسورهایی بودند که سطح کیفی این ورزش رو تا آخرین حد ممکنش بالا بردند. اسم‌های خیلی زیادی هست که می‌شه بهشون اشاره کرد. برای مثال جرسی جو والکات که بوکسور مورد علاقه خودمه. کسی که سطح توانایی‌هاش خیلی بیش‌تر از این‌ها بود. دانش فنی و غریزه حیرت‌انگیزی در رینگ مبارزه داشت و می‌تونست دستاوردهای خیلی بيش‌تری داشته باشه. اما به دلیل کمی ناتراز بودن سطح اون هماهنگی (و البته دیر به اوج رسیدن و.....) به تمام چیزی که استحقاقش رو داشت نرسید. یا ازارد چارلز، کسی که لغت شگفت انگیز واسش کمه و اون هم از این نظر بی‌نظیر بود. یا راکی مارسیانو که پیوند آهنینی ایجاد کرده بود، بین غریزه جنگندگی و اون دانش فنی آموخته شده در مکتب گلدمن. یا شوگر ری رابینسون که آن‌قدر کامل بود که اصلا نمی‌شد تشخیص داد کجا برپایه غریزه کار می‌کنه و کجا بر اساس توان فنی. یا کمی جلوتر که محمدعلی هم تقریبا همین حالت شوگر ری رو تا حدی متفاوت در خودش داشت.

اما می‌خوام از کسی بگم که این تعادل همه‌جانبه رو به شکل مریض گونه‌ای استادانه، بین غریزه و دانش فنی خودش و کلا تمام جنبه‌های وجودی خودش به‌وجود آورده بود. و اون آدم کسی نبود جز جو لوییس.

جاوید نوروزی
.
.
.
.
.
خوره‌های بوکس، شما هم در این باره توی کامنت‌ها بگین.
.
.
.
.
.

We recommend to visit

🔴بزرگترین رسانه هواداران پرسپولیس🔴

📱تعرفه تبلیغات:
@AdsPers

.

ارتباط با ما:
@Perscall

.

Last updated hace 4 meses, 1 semana

‌‌💙 یکی از بزرگترین کانال های هواداری استقلال 💙


🏆 هفته ششم لیگ برتر
⚽️ استقلال - پیروزی
🗓 چهارشنبه 4 مهر
⏰ ساعت 19:00
🏟 ورزشگاه امام خمینی اراک


تبلیغات و ارتباط با ما:
@AdsEsteghlallii

Last updated hace 2 días, 8 horas

آخرين اخبار، عكس، ويديو و مطالب ورزشي


جهت اطلاع از نحوه تبلیغ در کانال ورزش سه به آی دی تلگرام زیر مراجعه نمایید:

@adsfarakav


اینستاگرام اصلی 👈 instagram.com/varzesh3
اینستاگرام دوم 👈 instagram.com/varzesh3_plus

Last updated hace 5 días, 5 horas