تخصصی ترین کانال کسب درآمد دلاری ...
در این کانال مهارت سرمایه گذاری و ترید را یاد خواهید گرفت.
راه ارتباطی با من: @EfiSup
Last updated 1 month ago
والپیپر گوشیتو سکسی کن🔥
Last updated 1 month, 2 weeks ago
تم آیفون و اندروید برای تلگرامت🌙🩵
Last updated 2 days, 1 hour ago
مداخلهگری
۷
«روشن است که نمیتوان با راهاندازی کارهای عمومی به هزینهی دولت با بیکاری مقابله کرد؛ یعنی کارهایی که در حالت عادی پدید نمیآمد. منابع لازم برای راهاندازی این کارها باید از محل مالیات یا از وامهایی تامین شود که میتوانست در جای دیگر کارکرد داشته باشد. از این راه بیکاری در یک شاخه تولیدی تنها به همان حدی مهار میشود که در شاخه دیگر افزایش داده میشود.
از هر سو به مداخله بنگریم باز هم معلوم میشود به پیامدی میانجامد که مقصود بانیان و حامیان آن نبوده است و حتی از دیدگاه خود آنها نیز باید بیهوده، ناهدفمند و سیاستی نامعقول به نظر رسد».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
🔍در طی هفت پست گذشته آفات مداخلهگری به اختصار عنوان شدند.
هرگونه ایجاد عدم تعادل در بازار کار به زیان کارگران منجر میشود. انواع مقررات و هرگونه مالیات و هزینههای اضافی تحمیلی بر دستمزدها به کاهش بازدهی کار و فشار مستقیم بر کارگران منجر میشود.
با این حال درگوشه وکنار حتما با تجویزهایی مواجه میشویم که در دورههای کوتاه مدت به نتایج مورد نظر دستیابند، اما باید همیشه این نکته را توجه داشت که قوانین پراکسیولوژیک علم اقتصاد نهایتا خودشان را به بازار تحمیل خواهند کرد، چون بازارها را انسانها میسازند و دولتها برای مدیریت اوضاع مجبور به افزایش عمق و تنوع مداخلات خواهند شد؛ کنترل و مداخلهی روزافزون در انتظار دولتهای مداخلهگر است.
Telegram
گزیننوشت
گزیدهها و تحلیلهایی شخصی بر مکتوبات حول فلسفه، سیاست و اقتصاد
مداخلهگری
۶
«اگر قضیه نوعی بیکاری باشد که در پی افزایش مصنوعی سطح دستمزد از طریق مداخلهی دولت یا دستگاه اجبار کننده اتحادیههای کارگری و با مدارای دولت پدید آمده باشد، آنگاه این پرسش اهمیت مییابد که هزینههای آن را چه کسی باید به دوش بکشد؛ کارفرمایان یا کارگران.
حکومت دولت و مقامات محلی هیچگاه هزینهها را بر عهده نمیگیرند، آنها این هزینهها را یا به دوش کارفرمایان میگذارند یا به دوش کارگران یا به دوش هر دو.
اگر قرار باشد این هزینهها بر عهده کارگران گذاشته شود کل یا بخشی از ثمره افزایش مصنوعی دستمزد را از دست میدهند حتی ممکن است هزینههایی که باید بر عهده گیرند بیشتر از آن چیزی باشد که افزایش مصنوعی دستمزد برایشان به ارمغان آورده است.
[برای مثال] هزینه مستمری بیکاری را به این نحو میتوان بر عهده کارفرمایان گذاشت که آنها موظف شوند مالیاتی به منظور پشتیبانی از بیکاران پرداخت کنند این مالیات بر اساس مجموع دستمزدی محاسبه میشود که آنها پرداخت میکنند. در این صورت مستمری بیکاری نیز -چون هزینههای نیروی کار را افزایش میدهد- دقیقاً همان اثری را دارد که افزایش دوباره دستمزدها به بالاتر از سطح ایستا میتواند داشته باشد؛ سوددهی به کارگیری نیروی کار محدود میشود و در نتیجه شمار کارگرانی که میتوان آنها را به نحوی سودده به کار گماشت کاهش مییابد.
اما میتوان کارفرمایان را به شیوه دیگری نیز برای تامین هزینه مستمری بیکاری ملزم کرد، به این شکل که میتوان به سود یا به دارایی آنها مالیات بست بدون در نظر گرفتن شمار کارگرانشان.
در این صورت نیز این نوع مالیات در راستای افزایش بیکاری اثر میگذارد، زیرا وقتی سرمایه مصرف شود یا دست کم پیدایش سرمایه جدید کند شود شرایط برای اشتغال نیروی کار نیز در صورت ثبات سایر امور نامساعدتر میشود».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
Telegram
گزیننوشت
گزیدهها و تحلیلهایی شخصی بر مکتوبات حول فلسفه، سیاست و اقتصاد
مداخلهگری
۵
«در بازاری که بدون مداخلات دولت یا دیگر قدرتهای اجتماعی جریان عادی خود را دارد دستمزدهای کاری عموماً سطح مشخصی مییابد که افزایش دستمزدها به بالاتر از آن با عوارض جانبی همراه خواهد شد؛ عوارضی که برای کارگران نیز نامطلوب خواهد بود.
زمانی میتوان در یک شاخه تولیدی یا در یک کشور دستمزد کارگران را بالا برد که ورود کارگران از دیگر شاخههای تولید یا از خارج ممنوع شود. این دست افزایش دستمزدها به زیان کارگرانی انجام میشود که ورودشان ممنوع شده است و باعث میشود دستمزدشان اکنون پایینتر از آن مقداری باشد که در صورت سد نشدن حرکت آزادانهشان به دست میآورند.
[تحت چنین محدودیتهایی] بهبود دستمزد یکی به زیان دیگری رخ میدهد.
کارگران تنها در آن دست شاخههای تولید یا کشورها میتوانند از این سیاست ممنوعیت ورود منتفع شوند که نسبتا کمبود کارگر وجود دارد.
در یک شاخه تولیدی یا در کشوری که چنین وضعیتی نیست تنها یک چیز میتواند دستمزد را افزایش دهد: افزایش زایایی عمومی کار؛ برای مثال از طریق افزایش سرمایهی در اختیار یا از طریق بهبود فرایند فنی تولید.
اما اکنون وقتی دولت با صدور قانون، حداقل دستمزدها را به میزانی تعیین میکند که از سطح دستمزد ایستا یا طبیعی بالاتر است کارفرمایان متوجه میشوند که دیگر قادر نیستند شماری از کسب و کارها را با موفقیت انجام دهند، در حالی که این کسب و کارها پیشتر با دستمزدهای پایینتر همچنان سودده بود بنابراین آنها تولید را محدود و کارگران را مرخص میکنند از این رو پیامد افزایش مصنوعی دستمزدها، یعنی افزایشی که از بیرون به بازار تحمیل شده باشد افزایش بیکاری است».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
Telegram
گزیننوشت
گزیدهها و تحلیلهایی شخصی بر مکتوبات حول فلسفه، سیاست و اقتصاد
مداخلهگری
۴
«اگر رابطه کارفرمایان و کارگران با مصوبات قانونگذاری یا با تدابیر قهرآمیز اتحادیههای کارگری تحت تاثیر قرار نگیرد، دستمزدی که برای هر نوع کار از سوی کارفرما پرداخت میشود متناسب با افزایش ارزشی است که از رهگذرِ کارِ تولید به مواد اولیه بخشیده شده است. دستمزد نمیتواند از این بیشتر باشد زیرا در غیر این صورت انتظارات کارفرما دیگر تامین نمیشود و از این رو مجبور خواهد شد تولیدی را که سودده نیست متوقف کند. اما دستمزد از این کمتر نیز نمیتواند باشد زیرا کارگران به شاخههای کاری دیگری روی میآورند که دستمزدهای بهتری به آنها میدهد و بدین سان کارفرما این بار به دلیل کمبود کارگر مجبور است تولید را متوقف کند.
بنابراین در اقتصاد همواره نرخ دستمزد مشخصی وجود دارد که بر پایه آن هر کارگری شغلی مییابد و هر کارفرمایی که میخواهد کسبوکاری راه بیندازد (کسبوکاری که با این نرخ دستمزد سودده هم باشد) کارگران مورد نیازش را مییابد.
این نرخِ دستمزد را اقتصاددانان معمولا دستمزد ایستا یا طبیعی مینامند. وقتی شمار کارگران کاهش مییابد (در صورت ثابت ماندن سایر شرایط) این نرخ افزایش مییابد؛ و وقتی سرمایهی در اختیار که در تولید از آن استفاده میشود کاهش مییابد (در صورت ثابت ماندن سایر شرایط) این نرخ کاهش مییابد. در این میان باید توجه داشت که وقتی به سادگی از «دستمزد» و «کار» سخن میگوییم مسئله از دقت کامل برخوردار نیست قابلیتهای کاری در کیفیت و کمیت (به ازای هر واحد زمانی) بسیار متفاوت است؛ دستمزد کار نیز به همین منوال».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
Telegram
گزیننوشت
گزیدهها و تحلیلهایی شخصی بر مکتوبات حول فلسفه، سیاست و اقتصاد
مداخلهگری
۳
«امروز همگان میدانند که پیامد قیمتگذاری دولتی هیچ نیست مگر اینکه کالاهای مشمول به طورکلی از بازار محو میشود
هر جا کار با قیمتگذاریهای دولتی پیش میرود نتیجه همان میشود».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
🔍فون میزس در ادامه به سیاست مداخله در اجاره در وین پس از جنگ اشاره میکند که با وجود کاهش جمعیت و ساخت تعداد انبوهی خانه توسط شهرداری، هزاران نفر ناتوان از تهیهی سرپناهاند.
چنین روشهای مخربی پس از گذشت ۱۰۰ سال همچنان توسط دولتها به کار گرفته میشوند، شکست میخورند، بسیاری شهروندان بیخانمان میشوند، کنار گذاشته میشوند و پس از مدتی مجددا از سوی سیاستمداران مطرح و به کار گرفته میشوند.
صفهای طولانی، سهمیه و جیرهبندی، خرید به روش ثبتنام و پیشپرداخت برای کالاها و نایابی هرازگاه یکی از کالاهایی که مشمول قیمتگذاری دستوری دولت نمونههای ملموس چنین تصمیماتی هستند.
اما اگر تصور میکنید چنین نابینایی و ضدیتی با علم اقتصاد مختص جوامع توسعه نیافته و دولتهای چپگراست مقالهی «ایدههای نامیرا؛ کنترل اجاره» را مطالعه کنید تا از شیوع این گونه تصمیات مخرب بین عام سیاستمداران آگاه شوید.
Market Urbanism
Undead Ideas: Rent Control
In these days of economists constantly debating the right way to revive the economy, it seems like there is no way to find consensus among economists. Economists don’t spend much time debating the issues they agree on, and to them, rent control is about…
مداخلهگری
۲
«انتخابی مگر این وجود ندارد؛ یا باید از دخالت در بازی بازار دست شست یا باید کل هدایت تولید را به دولت محول کرد. این یعنی یا کاپیتالیسم یا سوسیالیسم!
راه میانهای وجود ندارد».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
مداخلهگری
۱
«دههها دشمنی علیه مالکیت خصوصی چنان پیشداوری بدخیمی را علیه نظام اجتماعی کاپیتالیستی از خود برجای گذاشته است که مخالفان به رغم پیبردن به نارسایی و اجراناپذیری سوسیالیسم همچنان نمیتوانند تردید را کنار بگذارند و آشکارا اعتراف کنند چارهای نیست مگر بازگشت به نگرشهای لیبرال دربارهی مسئلهی مالکیت.
آنها اذعان میدارند که مالکیت عمومی بر ابزارهای تولید، همانا سوسیالیسم، اصلا یا دستکم برای زمان حال اجراناشدنیست، اما از دیگرسو اعلام میکنند مالکیت خصوصی نامحدود بر ابزارهای تولید نیز برای جامعه زیانبار است. به همین دلیل میخواهند راه سومی ایجاد کنند؛ وضعیتی اجتماعی که بناست در جایی وسط مالکیت خصوصی و مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید قرار داشته باشد.
میخواهند اجازه دهند مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید پابرجا بماند، اما کنش مالکان ابزارهای تولید را با احکام و ممنوعیتهای دولتی تنظیم، کنترل و هدایت کنند.
از این طریق به عبارتی تصویری آرمانی ایجاد میکنند: بازاری که تنظیم شده، کاپیتالیسمی که با هنجارهای دولتی محدود شده و مالکیتی خصوصی که با مداخلات حاکمیت از عوارض جانبی زیانبارش زدوده شده باشد».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
🔍به لطف زبان فصیح و شفاف فون میزس، تحول فکریای که منجر به تولد ایدهی مداخلهگری شد به سادگی از سطور بالا قابل درک است.
این نوع نگرش به وفور درمتون اقتصادی اقتصاددانان قرن بیستم قابل مشاهدهست و امروز تقریبا به شکل روایت غالب و جریان اصلی تفکر اقتصادی آکادمیک درآمده.
طبیعتا این ایده مورد استقبال پرشور دولتها قرار گیرد و اکثریت قاطع سیاستمداران در گوشه و کنار دنیا به عنوان «علم اقتصاد» به کارش برند که شامل طیفی از منتهی الیه اقتصادهای دستوری جهان سومی تا دولتهای رفاه اروپایی میشوند.
اما در واقع بر اساس بنیانهای عقلانی اقتصاد، مداخلهگری نهایتا به همان سوسیالیسم ختم میشود؛ امکانناپذیر.
هنوز هم هرازگاهی از گوشه و کنار (از کاندیدای ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا گرفته تا متولیان اقتصادی در صحاری خاورمیانه) میشنویم که «راه سومی» یافتهاند که بشر را به بهروزی و شأن انسانی برساند.
اما این «راه سوم» و به تعبیری «راه میانی» همان اسب تروای سوسیالیسم است که در اتحاد با سیاستمداران و اقتصاددانان وابسته، قلعهی آزادی را از درون نابود میکند.
توصیه میکنم مقالهی «راه میانی به سوسیالیسم میانجامد» و همچنین فصل اول از کتاب «آشوب برنامهریزیشده» را برای درک بهتر ابعاد و نتیجهی نهایی مداخلهگری مطالعه کنید.
Telegram
On Liberty | دربارهی آزادی
***📖*** راه میانی به سوسیالیسم میانجامد ***✍🏻*** لودویگ فون میزس میزس در این مقاله، تلاشهای هواداران مداخلهگرایی اقتصادی را که در نهایت به گسترش سوسیالیسم منجر شده و میشود، به تصویر کشیده، و نشان داده که این آموزه در هدف با هدف کمونیستها، در راستای براندازی نظام…
امکان ناپذیری سوسیالیسم
۵
«در نوعی جامعه سوسیالیستی محض، مدیریتکل ابزاری در دست نخواهد داشت تا مخارجی را که هرکار تولیدی طلب میکند، بر اساس مخرج مشترکی بسنجد.
[…]
بنابراین ایراد تعیین کنندهای که اقتصاددانان نسبت به امکان نوعی نظام اجتماعی سوسیالیستی وارد میکنند از این قرار است: چنین نظامی باید از آن تقسیمکار فکری چشمپوشی کند که در همکاری همهی شرکتداران، سرمایهداران، زمینداران و کارگران به منزلهی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در شکلگیری قیمتهای بازار نهفته است. اما بدون این تقسیمکار فکری عقلانیت -یعنی محاسبهپذیری اقتصاد- نیز قابل تصور نیست».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
🔍هستهی استدلال عقلانی در رد سوسیالیسم بر عدم امکان کشف قیمت و ناممکن شدن محاسبات پولی توسط تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بنا شده. درحدود ۵۰ سال بعد با فروپاشی شوروی و بروز بحرانهای فراگیر اقتصادهای سوسیالیستی گوشه و کنار اروپا، نظریهی امکانناپذیری سوسیالیسم در میدان عمل خودش را به اثبات رساند. با وجود مشاهدهی ضعفهای سوسیالیسم همچنان احزاب سوسیالیست بر موفقیتش پافشاری میکردند، فروپاشی شوروی تیر خلاص بر پیکر بیجان سوسیالیسمی بود که در سراسر قرن بیستم بر بسیاری نقاط دنیا مسلط شده بود.
پس از این مرحله و افشای فجایع تحت حکومتهای سوسیالیستی، سوسیالیسم تبدیل به ایدهای وحشتزا و مخرب در چشم مردم شد.
امتناع رایدهندگان از پذیرش این ایدهی شکستخورده باعث شد کلیهی احزابی که سابقا عضویت کمینترن داشتند تغییر نام و روش دهند.
در این موقعیت راه و روش دیگری جذابیت یافت، نوعی نظام اقتصادی کاپیتالیستی با به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی اما با هدایت، کنترل و مداخلات دولتی.
در پستهای بعد از زبان فون میزس چهارچوب و کارکرد این روش را که وی «مداخلهگری» مینامد خواهیم خواند.
Telegram
گزیننوشت
گزیدهها و تحلیلهایی شخصی بر مکتوبات حول فلسفه، سیاست و اقتصاد
امکان ناپذیری سوسیالیسم
۴
«در جایی که شرکتی عمومی جایگاهی انحصاری را به خود اختصاص داده است، ممکن است این پیامدهای بد اقتصادی در ناکامی مالیِ مشهود در حساب و کتاب هویدا نشود. در شرایطی ممکن است این پیامدها از این طریق لاپوشانی شود که با سواستفاده از امکاناتی که در اختیار انحصارگران است، بهای محصولات و خدمات این شرکتها چنان افزایش داده شود که آنها به رغم بنگاهداری غیراقتصادی خود همچنان سودده بمانند. در اینجا زایایی پایین شیوه تولید سوسیالیستی صرفا خود را به شکل دیگری بروز میدهد و تشخیص آن نیز به آسانی سایر موارد نیست؛ اما مساله ماهیتا همانگونه میماند».
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
Telegram
گزیننوشت
گزیدهها و تحلیلهایی شخصی بر مکتوبات حول فلسفه، سیاست و اقتصاد
امکان ناپذیری سوسیالیسم
۳
«مدیریت جامعهی سوسیالیستی با وظیفهای [ایجاد رفاه] روبروست که حل آن برایش ناممکن است؛ [به علت عدم امکان محاسبه اقتصادی] نمیتواند در اینباره تصمیم بگیرد که کدام یک از بیشمار شیوههای اجرای ممکن عقلانیترین گزینهست.
بدین سان اقتصاد سوسیالیستی به هرجومرجی تبدیل میشود که در گسترهی آشوبناک آن فقیرشدگی عمومی و بازگشت به بدویت نیاکانمان به سرعت رخ خواهد داد»
کتاب؛ لیبرالیسم
نویسنده؛ لودویگ فون میزس
Telegram
گزیننوشت
گزیدهها و تحلیلهایی شخصی بر مکتوبات حول فلسفه، سیاست و اقتصاد
تخصصی ترین کانال کسب درآمد دلاری ...
در این کانال مهارت سرمایه گذاری و ترید را یاد خواهید گرفت.
راه ارتباطی با من: @EfiSup
Last updated 1 month ago
والپیپر گوشیتو سکسی کن🔥
Last updated 1 month, 2 weeks ago
تم آیفون و اندروید برای تلگرامت🌙🩵
Last updated 2 days, 1 hour ago