Images of broken Light

Description
قبلش دستاتو بشور
https://t.me/HarfBeManBOT?start=NTg4NDAzNTI5
کانال پلی‌لیست:
https://t.me/Mr_Horny_Playlists
We recommend to visit

کانال یوتیوب :
youtube.com/@bass_musics2

لینک بوست کانال :
t.me/Bass_musics2?boost

تبلیغات:
@bass_musics_ad

پیج اینستاگرام
Instagram.com/Bass.musics

آهنگ درخواستی:
telegram.me/HarfBeManBot?start=Mzc3OTc0MTg2

Last updated 2 months, 1 week ago

جایی برای خالی کردن افکار بیهوده .

Last updated 4 months, 1 week ago

اللهم اكفني شر عبادك
- @ssaif
https://instagram.com/t_0_k5

Last updated 1 week ago

1 month ago
[#پیام\_ناشناس](?q=%23%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85_%D9%86%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3)

#پیام_ناشناس
https://t.me/mohammadaleph/2913

@HarfBeManBot

این بحثی که برام فرستادی خیلی خیلی بحث پیچیده و فلسفی‌‌ایه که خیلی جای فکر کردن داره. این‌ها حقایق کوبنده و تلخین که واقعاً اتفاق افتادن و باید زیاد بهشون فکر کرد. البته اگر از زاویه دید‌ منطقی و بدون سوگیری بهش نگاه کنی.

بزرگ‌ترینش همین حقوق بشره. مثلاً یک حقیقت خیلی غم‌انگیزی که هست اینه که اگر به مردم پول برسونی و زندگیشونو راحت کنی دیگه براشون مهم نیست که همونی که بهشون پول میرسونه داره هم کشوریشو چراغ خاموش شکنجه میکنه و میکشه. دیگه براش مهم نیست چند نفر رو کشته و چندنفر رو میتونه بکشه. مثالش؟ مثلاً همین عربستان. کلی گشایش اقتصادی داشتن و مردمشون پولدارن. دیگه تخمشونم نیست که حاکمشون چندتا فعال سیاسی رو اعدام میکنه. چند نفرو شکنجه میکنه و برای رو قدرت موندن خودش چقدر ضد حقوق انسانی رفتار میکنه. همین‌ که شکمشون سیر باشه براشون کافیه. اینا آدمای شیطانی‌ای هستن؟ نه. ولی میبینیم که چجوری رفتار میکنن.

یا یه حقیقت بزرگ تاریخی دیگه همینی که این بابا نوشته بود. که نازی‌ها اون زمان انقدرررررر آدم کشتن ولی اکثرشون یا مجازات نشدن، یا مجازات کمی درقبال جرائمشون پرداختن. تو گویی که اون آدم‌های بیچاره و بیگناهی که اینقدر از دست اینا زجر کشیدن و جون دادن، هیچ اهمیتی نداشتن. یا مثلاً در سال‌های بعدش چطوری آمریکا، بزرگ‌ترین مدافع حقوق بشر، مهندسا و دانشمندای نازی رو بدون نگاه کردن به جرائمشون میورد آمریکا و در دولت خودش به کار میگرفت.

و این اصلاً مختص به آلمان نازی هم نیست. تقریباً هرجایی که انقلابی شده و حکومت مستبدی سقوط کرده با خاطی‌هاش درست و حسابی برخورد نشده. مامورین اطلاعاتیش و نظامیش در سازمان جدیدشون دوباره استخدام شدن و به کارشون ادامه دادن. اصلاً گذشته رو ول کن. همین الان شما در اخبار سوریه چیز خاصی میبینین که به دادگاه‌ها و حساب‌رسی‌های گسترده اشاره کنه؟

و خب سوال مهم اینه که از این فکت های تاریخی و عینی چه نتیجه‌ای میگیری؟ آیا این مشکل از ذات کثیف انسانه که قدرت همدردی نداره و درست نمیشه؟ یا معجزه‌ی بزرگ بخشندگی انسان‌هاست که نتیجه گرفتن که باید چرخه‌ی خشونت رو متوقف کرد و مجازات‌هاشون رو به تعداد کمی از سران و مقامات اصلی محدود کنن. البته که این استدلال هم بی منطق نیست. چون نمونه‌های زیاد دیگه‌ای در تاریخ داشتیم که خشونت عریانی که وجود داشته برعلیه خاطی های حکومت‌های مستبد قبلی، باعث بروز فجایع بیشتری شده و عدالت و ازادی رو به همراه نیورده. عصر وحشت انقلاب فرانسه رو به یاد بیار.

استدلال‌های دیگه‌ایم میشه کرد. یه‌سری دیگه میگن مشکل از نبود مسئولیت‌پذیری فردی در جوامع میتونه باشه. دقیقاً همین «من مامور بودم و معذور» توی همون دسته قرار میگیره. اینکه آدما تخمشون نباشه که چند نفر دارن شکنجه و کشته میشن جزو همینه. حداقل ما میدونیم توی جامعه‌ی قوی‌ای مثل جامعه‌ی امروز آمریکا نمیتونه کسی شکنجه و کشته بشه و آدما تخمشون باشه. شاید قبلاً میتونستن نازی‌هارو بیارن جزو خودشون ولی الان دیگه اونقدر جامعه قوی شده و بازدارنده‌ست که نمیتونن. پس شاید اصلاً مشکل همین باشه. شاید وقتی جامعه‌ی عربستان پیشرفت کنه و قوی بشه دیگه انقدر بی اهمیت نباشه. شاید امیدی باشه برای اینکه بشه به اون نقطه‌ رسید. نمیدونم. دوست دارم بدونم نظر شما درمورد این چیه. دغدغه‌ی خودمم هست زیاد بهش فکر میکنم. دوست داشتید پیام بدید.

1 month, 1 week ago

وقتی در کودکی توسط کودک دیگری تحقیر میشی، شاید در مهد کودک یا در مدرسه، قلدر بودن و قلدری رو بعنوان یک چیز بد ترجمه نمیکنی. عمدتاًً بخاطر درک ضعیفی که از دنیا داری، ظلمی که بهت شده رو نتیجه‌ی ضعف خودت میدونی. فکر میکنی اون قوی بوده و تو ضعیف بودی که این درد رو متحمل شدی، متوجه نمیشی که بابا اون یارو خودش توی درد و ضعف خودش داره میلوله که به تو ظلم کرده. اون خودش بچس اون خودش خامه. ادم قوی یا موفقی نیست. ولی تو آرزو میکنی که جای اون قلدر باشی. توی تیم قویا.  بنابراین ضعیف‌‌تر هارو هرجا که گیر بیاری تحقیر میکنی. تحقیر شدگی تاثیر عمیقی روی ذهنت میذاره. طوری که حتی اگر یه روزی از دنیای لات بازی بیای بیرون و روشنفکر بشی و کتاب بخونی و با چارتا آدم حسابی بگردی و همش با خودت بگی که چقدر داستان قلدربازی کصشر بوده و و و. حتی با گذشت سال‌ها بازم یه شک ته نشین میمونه ته دلت. یک صدایی تورو میشکونه و بهت میگه تو فقط بخاطر اینکه ضعیف بودی داری تلاش میکنی تظاهر کنی که فکر میکنی قلدربازی اشتباهه، وگرنه تهش توی همون خشم غرق شدی.

قدرت فرهنگ قلدرسالاری در این نهفته‌ست که از احساس حقارت پیروانش برای غلبه کردن به اونا استفاده میکنه و پیروانش براش پیروان بیشتری میسازن و اون رو نامیرا میکنن. قلدربازی تبدیل میشه به یک چرخه‌ی خشونت که تمومی نداره. کسی که مورد قلدری قرار میگیره از قلدری متنفر نمیشه، بلکه از همون قلدری استفاده میکنه برای تحقیر کردن ضعیف‌تر خودش. و اون هم میره دنبال کس دیگه‌ای برای بولی کردن.

ته ماجرا دنیایی از آدم‌های تحقیر شده‌ست که قلدر‌ها برای اون‌ها تبدیل به آرمان شدن و قلدر‌ها هرچه بزرگ‌تر باشن قابل احترام‌تر بنظر میان. اینجوری میشه که چنین جامعه‌ای به‌جای متحد شدن، به جای همدلی، همش دنبال یه قلدر بزرگ میگرده که به نیابتش قلدری کنه و کشورش رو سروسامون بده. جامعه‌ای سلسله‌مراتبی میشه که قلدر‌های بزرگ‌تر به قلدر‌های کوچیکتر سلطه دارن و ارزش انسانی این وسط وجودیت نداره. تعجبی نداره که در چنین جامعه‌ای ورزش‌های رزمی محبوبیت بالایی داشته باشن‌ و شخصیت‌های ادبیاتی-سینمایی شبیه قلدر‌ها باشن. تعجبی نداره که در اکثر سلسله مراتب کاریش -از پزشکی بگیر تا نظامی- بالادستی‌هایی باشن که زیردستی‌هاشون رو تحقیر کنن و به بیگاری بکشن و اون زیر دستی‌ها بعد از هزاران بار بولی شدن وقتی که جای اون بالادستیه رو بگیرن، برای زیردستی‌های خودشون قلدربازی دربیارن. خشم و خشونت تبدیل به روزمرگی میشه و قلدری یک آرمان. جامعه‌ای ضعیف که نمیتونه زندگی خودش و آزادی خودش رو پس بگیره چون از قلدر‌های بزرگ میترسه. فکر میکنه قلدری یک قدرت واقعیه، و برای غلبه بر قلدر بزرگ باید قلدر بزرگ‌تری داشت. درکی از اتحاد و کار جمعی نداره، تنها چیزی که کار میکنه، قلدریه. سبک زندگی اینطوری ساخته شده. آرمان همینه.

مشکل بزرگ‌ و وحشتناک‌ فرهنگ قلدرسالاری این نیست که قلدر‌های بزرگی وجود دارن، یا قلدری توسط بالادستی‌ها ادامه پیدا میکنه، بلکه اینه که قلدر‌ها جوری پرستش میشن که از یک جایی به بعد دیگه کسی به بالادستی‌ها، حاکم‌ها، رهبر‌های غیرقلدر باور نداره. انقدر توی قلدرسالاری غوطه‌ور شده که اگر روزی آدمی -آدم‌هایی استثنایی یا بر حسب شانس- بالادست اون‌ها باشه که از انجام قلدربازی یا تحقیر و خشونت اجتناب کنه، دیگه ازش تبعیت نمیکنن. از اون بدتر جدیش نمیگیرن. فکر میکنن ضعیفه و سعی میکنن از این قضیه سو استفاده کنن برای در رفتن از مسئولیت‌ها. نتیجه‌ی وحشتناک قلدرسالاری اینه که دیگه از یه جایی به بعد آدم هیچ زبونی رو بجز زبون قلدری نفهمه، و دیگه توی اون جامعه چیزی بجز قلدری کار نکنه.

و اما سوال بزرگ‌تر و سخت‌تر اینه که چنین ویروس پیچیده‌ای که انقدر غیرقابل ریشه‌کن شدنه، اصلاً تموم میشه؟ میشه ضعیفش کرد؟ و اگر در جوامعی که به این ویروس مبتلا هستن، این فرهنگ ضعیف‌تر شده، عواملش چه چیز‌هایی بودن؟ چه کارهایی میشه کرد تا ریشه‌کنش کرد؟ چیزی که میتونه ذهن رو قلقلک بده برای تحقیقات بیشتر.

1 month, 2 weeks ago

#پیام_ناشناس
چند وقت پیش داشتم یه اپیزود از انیمیشن teen titans go میدیدم
موضوع اون اپیزود این بود که هالیوود داستان های کلاسیک رو برمیداره و ایده‌هایی ازشون تولید میکنه که هم به روح اون اثر ضربه میزنه و چیز جدیدی نمیتونه تولید بکنه و تنها راه شکست دادن هالیوود تولید یه اثر اورجینال و خاص بود
بنظرت چی شد که مردم از بازسازی آثار قدیمی به شیوه مزخرف حمایت کردن برعکس این رو در مقابل ایده‌های اورجینال رو انجام دادن؟
اگر بخوای میتونم کل اون اپیزود رو برات تعریف کنم

@HarfBeManBot

: برای برگردوندن تجربه‌های قدیمیه. همونطور که بعضی موقع دوست داری کارتونایی که بچگی دیدی رو دوباره ببینی چون اون ذوق و لذتی که اونموقع داشت رو میخوای دوباره تجربه کنی. خیلی ریشه‌ای تر و غیر استعاری تر بخوایم بررسیش کنیم برای تجربه‌ی دوباره‌ی ترشح دوپامین زیادیه که قبلاً در اون تجربه‌ی خاص ترشح شده. این مثلاً توی گیمینگ هم خیلی زیاد شده چون با پیشرفت تکنولوژی بازی‌های قدیمی با استاندارد های گرافیکی امروزی دیگه جالب نیستن و میان اونارو بازسازی میکنن یا پیشرفت میدن و با همون قیمت میفروشن که خیلی موفق و پولساز بوده.

اما این حالا درمورد بازسازی‌های مستقیم بود. حجم بیشتری از بازسازی‌ها غیرمستقیمه که یعنی میان از همون اثار و همون ساختار و همون سبک تکراری استفاده میکنن و فقط یکسری جزئیات ظاهری رو متفاوت میکنن. این حتی در موسیقی هم صدق میکنه طوری که خیلی از خواننده های پاپ دارن به همین شکل اثار دهه های اخیر رو کپی میکنن و با دنیای امروزی وفقش میدن و محبوبیت و ویو میخورن. اونم خب طبیعیه دیگه یعنی دلیل اصلیش سرمایه‌داریه و آدمایی که دنبال پول دراوردن هستن نه چیزی به هنر اضاف کردن. و خب منطقی‌ هم هست اگر نگاه اقتصادی داشته باشی به ترکیب تیم برنده دست نمیزنی و با احتیاط کامل چیزی که قبلاً جواب داده رو میسازی تا پول بیشتر بیاد تو حسابت.

اینکه مردم چرا حتی بازسازی‌های غیرمستقیم رو هم حمایت میکنن هم کم و بیش به همون سیستم دوپامینی ربط داره. مثلاً یکی از مباحثی که من جدیداً درموردش تحقیق کردم و بهش فکر میکنم اینه که آدمایی که زود پای فیلم و سریال‌ها خسته میشن و حوصلشون سر میره و نمیتونن به مدت زیادی به اثر توجه کنن هم همین سیستم دوپامینیه. نمیخوام حالا خیلی وارد جزئیات و چراییش بشم اطلاعات خودمم محدوده ولی اینو بدون که معمولاً وقتی مصرف مدام یک چیز تکراری رواج پیدا میکنه همین داستان دوپامین در میونه.

اینو توی مصرف سیگار و مواد مخدر بهتر میشه توضیحش داد چون اونجا هم مکانیزم یکیه. وقتی یه نخ سیگار میکشی ترشح دوپامین تو بدنت خیلی سریع زیاد میشه و یه پیک با شیب زیاد داره ولی بعد از مدتی کوتاه دوباره سریع میاد پایین( مشکل این وسط اینه که وقتی سرعت ترشح دوپامین برمیگرده پایین به اندازه‌ای که قبل از سیگار کشیدن بود نمیاد پایین، بلکه از اون حد خیلی پایینتر میاد و بعدش تو بجای یه حس خنثی، افسردگی و ناراحتی رو تجربه میکنی) و سر همین بعد از یه مدت سیگار کشیدن برای ذهنت یه تجربه خیلی خوشحال کننده میشه و برای همین مدام تکرارش میکنی و تکرارش میکنی.

نکته این وسط اینجاست که شاید با مصرف مدام چیزایی شبیه سیگار و مواد مخدر برای مدت‌ کوتاهی احساس خیلی خفنی داشته باشی اما در طولانی مدت اینجوری میشه که دیگه خوشحال نیستی. و از یه جایی به بعد هرچیزی غیر از مصرف اون چیزهای بخصوص برات مسخره و بی حس میشه. دیگه ورزش کردن و دوست داشتن و دوستی و کار و کتاب و هرچیز مفید یا جدیدی در زندگی برات لوث میشه و فقط با مصرف اون چیز بخصوص احساس خوبی داری. خلاصه تئوری اینه که دقیقاً همینجوری میشه که دیگه از ایده های جدید و متفاوت استقبال نمیکنی. همین مکانیزم اتفاق میوفته. البته که آثار سرگرمی و تلویزیونی مثل سیگار و مواد مخدر عارضه‌ی این چنین مخربی ندارن برای همین هم زندگی آدما مختل نمیشه. اما همیشه وقتی بخوان چنین اثاری رو تجربه کنن همینطوری فکر خواهند کرد. میگیری چی میگم؟ اثرش متفاوته اما مکانیزمش یکیه.

1 month, 2 weeks ago

دیشب مثل همیشه بحثمون سیاسی شده بود و نشسته بودیم روی یه میز توی کافه وسط ملت حرفایی میزدیم که برای هرکدوممون ۱۰تا حکم اعدام داشت. بهش گفتم میدونی یچیز خیلی بامزه‌ای که وجود داره و هیچکس بهش دقت نکرد چی بود؟ اینکه پارسال پریسال جردن پیترسون با مسیح علی‌نژاد نشسته بود دوساعت داخل یوتیوبش و احتمالاً ساعت‌ها بیرون فضای رسانه‌ایش درمورد چیزهایی مثل ازادی و حقوق زنان حرف زده بود. فکر کن! مسیح علی‌نژادی که توی جامعه‌ی ایران تبدیل شده به نمادی از چپ رادیکال و فمنیست نسل سومی وحشی که مردستیزه و فلانه و بیساره، نشسته با جردن پیترسونی که باز برای خیلیا نماد راست‌گرایی افراطی و زن‌ستیزیه که فمنیست ستیز و هموفوب و مخالف سقط جنین و فلانه درمورد «حقوق زنان ایران» حرف زده و گفتوگو کرده. این قضیه خیلی خوب نشون میده که جامعه‌ی ما چقدر از واقعیت پرته. چقدر از این آدما داستان‌هایی ساخته که واقعی نیستن و این جامعه میشینه سر ادم‌هایی مثل این دوتا جنگ و دعوا راه میندازه و فحش میده و تحقیر میکنه درحالی که اینا با ارامش میشینن گفتوگو میکنن. گفت دقیقاً! و جالبیش اینه که این دونفر واقعاً بروز دهنده‌ی کل تفکر جهانی چپ یا راست نیستن. اینا صرفاً شخصیت‌های رسانه‌این که تونستن خودشون رو بین مردم جا بندازن و از خودشون یه شخصیت کاریکاتوری ساختن برای همین جا افتادنه. بعد اصن خنده داریش هم همینه که ما اومدیم از خود اون شخصیت‌های کاریکاتوری، شخصیت‌های کاریکاتوری برای خودمون ساختیم و داستان‌هایی میسازیم با کصشرایی مثل چپ هرگز نفهمید و راست فلان و بیسار.

دیوانگی‌ای که امروز توی جامعه‌ی ما حاکمه اینه که نه راستو درست فهمیدیم نه چپ‌رو. مثلاً همین موج راست‌گرایی افراطی‌ای که راه افتاده گواه این قضیه‌ست که خیلیا اقتصاد ازاد و سرمایه‌داری و همه این ارزش‌های راست‌گرایی رو میخوان، ولی در عین حال درمان رایگان و نصف و نیمه رایگان و اموزش رایگان یا ارزون رو هم میخوان. اصلاً نمیفهمن که مثلاً همین درمان یا اموزش رایگان همش فکر و ایده‌ی چپ بوده. نمیفهمن که همون آمریکایی که ته سرمایه‌داری و کپیتالیسمه چقدر با فرهنگ چپ رشد کرده. یا اینکه ما الان انقدر محیط زیست و اینا برامون مسئله‌ست و مهمه همش بخاطر چپ‌هایی بوده که اون زمان که داشت محیط زیست با سرمایه‌داری نابود میشد ترمزشو کشیدن و گفتن که دارین سرزمین ابدی‌ مارو نابود میکنید این وسط و از اون موقع این مسئله انقدر مهم شد. صرفاً یک تصویر کصشعر و غیرواقعی ساختیم از هر دو جناح و داستانایی برای خودمون ساختیم که واقعی نیستن.

دیوانگی بزرگ‌تر اما اینه که درحالی که درک نمیکنیم این جناح‌ها و تاریخشون چی بوده و چی‌شده، به همدیگه چنگ میندازیم و میزنیم همدیگرو میترکونیم. گفتم اره حالا بیرون از ایران‌هم جنگ و دعوا هست بین چپ و راستا. ولی میز گفتوگو هم هست. خیلی بیشتر هم هست. مگه همین جردن پیترسون که میگن فلانه بیساره نیست؟ اصلاً مسیح علی‌نژادی که امریکایی نیستو ول کن‌. تو خود پادکستش کلی اپیزود داره درحال مهمون کردن اعضای جناح چپ آمریکا و بحث کردن باهاشون. ادمایی که توی مجلس نمایندگان و فرمانداری و همه‌ی این‌نقاط مهم سیاسی آمریکا نقش داشتن. واقعاً ما چقدر درک داریم از این آدما؟ از سیاست‌هاشون؟

انگار ما سیاسی‌هایی هستیم که هیچ درکی از سیاست نداریم. سیاسی‌هایی که درکی از تاریخ اجتماعی و سیاسی دنیا ندارن. و در نهایت میرسیم به این نقطه که دنبال درک پیچیدگی‌ها نیستیم. دوست داریم همه‌چیو ساده کنیم. یک طرفو دشمن و روانی و کصخل در نظر بگیریم. بگیم اره چپ فلان بیسار. راست این و اون. و خب تا یه جایی هم طبیعیه واقعاً. ما اگر خیلی چیزارو برای خودمون ساده‌سازی نمی‌کردیم نمی‌تونستیم زندگی کنیم. ولی از یه حدی به بعدش نتیجه‌ این میشه که دیگه آزادی رو هم درک نمیکنیم‌. همون ارزشی که دنبالشیم رو نمیفهمیم. گفتوگو کردنو توافق کردن رو یاد نمیگیریم. تحمل شنیدن مخالفت رو هم نداریم. ترجیح میدیم فکر کنیم همه‌ی مخالف‌هامون گاو و روانی و یا در بهترین حالت جوون و خامن و با چندتا باتوم و کتک و بازداشت درس میگیرن آدم میشن. و خب همین چیزاست که از تک‌تکمون میتونه یه دیکتاتور مستبد قلدرسالار بسازه. واقعاً فکر میکنین دیکتاتور‌های تاریخ بشریت تفاوت‌های خیلی زیادی با جامعه‌ی اون روزشون داشتن؟ و خب تاریخ پر شده از جوامعی که برای ازادی انقلاب کردن ولی بیش از چندسال نتونستن آزادی و مخالفت‌هارو تحمل کنن و در نتیجه‌ی این عدم اتحاد و عدم توافق، دوباره خودشونو توی استبداد و سرکوب فرو بردن. گفت اینه که بده. گفتم آره. کاش درس میگرفتیم.

پ.ن: خودمونم تازه اینکارو توی تاریخمون کردیم. انقلاب مشروطه برای آزادی بود. ولی انقدر توی آزادی ریده بودیم که بعد از چندسال فقط بدتر شدن اوضاع، رضا شاه اومد و دوباره حکومت دیکتاتوری شد. این داستان برای خودمونم همچین غریبه نیست.

1 month, 2 weeks ago
1 month, 2 weeks ago

یه بار وقتی که هیجده نوزده ساله بودم، توی قطار و راه تهران با دختری هم‌کوپه‌ای شده بودم که با مادرشوهرش و بچه‌ی 3ساله و دوتا بچه‌ی ۶ماهه‌ش داشتن سفر میکردن. دختره خیلی جوون بود. اولش که اومد فکر کردم دختر خانواده‌ست. وقتی با بچه‌هاش تو کوپه جا گیر شد مطمئن بودم کودک-همسر بوده. توی طول سفر زیاد پیش اومد بهم نگاه کنه. بدون اینکه کار خاصی کرده باشم براش -شاید محترمانه جا به جا کردن ساکشون تنها کاری بود که کرده بودم.- برام احترام خاصی قائل بود. بعد که داشت پیاده میشد هم بهم نگاهی کرد و گفت خداحافظ و رفت. خودم خیلی بهش نگاه نکردم که تشخیص بدم ولی بعد مادرم بهم گفت از توعم کوچیک تر بوده.

هنوزم فکر میکنم اون نگاهی که بهم میکرد، یا احترامی که قائل بود، بیشتر از اینکه از علاقه‌ای باشه، از چیزی بود که میخواست داشته باشه و هیچوقت نداشت. اینکه مثل من یه بچه -یا جوان- عادی باشه. مثل من می‌رفت سفر و بیرون. با آدمایی در سن من وقت میگذروند. همه‌ی اون تصوری از چیزهای ابتدایی‌ای که تبدیل به رویا و آرزو شدن. هرکدوم از این دخترا یه تراژدین برای خودشون. نه؟

دیروز داشتم یه تیکه از یه فیلمو توی اینستا میدیدم که توش یه دختربچه‌ی‌ خارجی که باباش میخواد از آمریکا خارجش کنه ببرتش به کشور جهان سومی‌شون و به کسی شوهر بدتش، به وکیلی پناه میبره و میگه پول ندارم ولی توروخدا ازم دفاع کن. و وکیله هم بلند میشه و وکالتشو قبول میکنه. وقتی دیدمش یاد اون دختربچه‌ -مادر سه بچه- افتادم و گفتم کاش اینجا هم از داستان های هالیوودی خبری بود. کاش میتونستم وکیلت بشم. کاش توی این دیار ما پناهی داشتیم. هزاران کاشی که تا ابد قلبمونو بدرد میاره. هزاران کاشی که در لا‌به‌لای تاریخ محو میشه. هزاران کاش.

4 months, 1 week ago

#پیام_ناشناس بنظرم جدای اینکه به شدت وابسته به محیط و خانواده‌ست مسئله‌ی مردسالاری/ زن سالاری، چیزی که بیشتر باعث می‌شه مردها سخت‌تر از شرش خلاص بشن ترسه. ترس از اینکه برابری رو بپذیرن و موقعیت و برتری‌هایی که توی جامعه‌ی مردسالار بهشون تعلق می‌گیره رو&nbsp…

4 months, 1 week ago

#پیام_ناشناس
بنظرم جدای اینکه به شدت وابسته به محیط و خانواده‌ست مسئله‌ی مردسالاری/ زن سالاری، چیزی که بیشتر باعث می‌شه مردها سخت‌تر از شرش خلاص بشن ترسه.
ترس از اینکه برابری رو بپذیرن و موقعیت و برتری‌هایی که توی جامعه‌ی مردسالار بهشون تعلق می‌گیره رو&nbsp از دست بدند
و حتی اگه مردسالاری بطور کل توی جامعه کمرنگ بشه، این مردسالار ها که یحتمل بیشترشون هم کودکان اخته هستند خشونت بیشتری ابراز می‌کنند و بیشتر متعصب می‌شند روی عقاید و رفتار زن ستیزانه.
درحالی که زن‌ها از اونجایی که به قول شما بیشتر تحت‌تاثیر آسیب بیرونی هستند این رنج و نادرستی مسئله رو بیشتر درک می‌کنند و اگه یکم حمایت بشن یا جامعه به سمت برابری حرکت کنه با احتمال بیشتری منطبق می‌شند.
ولی با این وجود هم من فکر می‌کنم دلیل نمی‌شه بگیم مردسالاری توی زن‌ها کمتر درونی می‌شه چه بسا اینقدر توی چنین محیطی باشه شخصی که کم‌کم&nbsp باور کنه چیزی رو که سالیان سال بهش القا کردند.
و خب ما کم زن‌های مردسالار ندیدیم متاسفانه:)

@HarfBeManBot

:ببینید منم موافقم. اینکه روی ذهن شما هم تاثیر میذاره اینکه خیلی از دخترا اصلا ناخوداگاه از جنسیت خودشون متنفر میشن و و و.

اما اگر نگاه کنید، میبینید تعداد مرد هایی که از بند مردسالاری دراومدن خیلی کمه‌. از خودتون بپرسین چند نفرو میشناسین توی ایران که توی چنین محیطی بزرگ شده و الان از تمام اون مسائل پاکه؟ بعد از خودتون بپرسید چندتا دختر میشناسید که باز توی همین محیط بزرگ شده ولی برعلیه ارزش های مردسالارانه قیام کرده؟ مطمئناً تعداد زن ها بسیار بیشتره. و این فوق العاده‌ست. من بهتون تبریک میگم. و حرفمم همینه. که انگار تغییر کردن برای اون مرد ها سخت تر بوده. در سیستمی بزرگ شدن و جوری ذهنشون درگیر اضطرابه که نمیتونن بر اون ترس غلبه کنن. میدونم اضطراب های متفاوتی هم برای شما وجود داشته ها. میدونم اضطراب سکس کردن هست اضطراب دوست پسر داشتن هست اضطراب هزارتا چیز هست. میدونم مادر های مردسالار از هزارتا مرد مردسالار بدترن. ولی بازم تو مقیاس رو نگاه کنی میبینی یه طرف راحت‌تر موفق شده خودشو بکشه بیرون از فرهنگ و طرف دیگه نتونسته. و خب واسه این نیست ک مثلا زن ها باهوش‌ترن یا برترن. دلایل دیگری داره که باید بهش فکر کرد.

4 months, 1 week ago

#پیام_ناشناس
https://t.me/Imagesofbrokenlight/3033

مردها بیشتر آسیب میبینن رو موافق نیستم!
منکر آسیبی که مردها دیدن نیستم، منکر دیدگاهت نیستم
ولی چرا باید یکی کمتر آسیب ببینه یکی بیشتر؟ مگه مسابقه‌ست؟؟؟ :))))

یکم این حرفت به نظرم bias داشت و unfair بودش??&zwj♀

@HarfBeManBot

:شاید اشتباه منظورم رو متوجه شدی. منظورم از آسیب، آسیب ذهنی بود. اینکه ذهنت خراب بشه. و اینکه سخت باشه برات تا تغییر کنی. تا اون اضطراب های زیاد رو حل کنی. قطعاً زن‌ها کسانی هستن که بیشترین آسیب رو میبینن از مردسالاری. ولی اون آسیب بیشتر از اینکه درونی باشه بیرونیه. یکی تورو زندانیت میکنه یکی تورو از حق و حقوق محروم میکنه یکی تورو کتک میزنه و... اینا شاید از بیرون به تو آسیب بزنه ولی ذهن تورو خیلی کمتر خراب میکنه و تو در نهایت برعلیه اون ظلم قیام میکنی. ولی برای کسی که روی ذهنش کار میشه تغییر و قیام کردن بر علیهش خیلی سختتره. همونطور که میبینید خیلیا حاضر نیستن این کار رو بکنن.

درواقع کاری که جامعه مردسالار میکنه اینه که روی ذهن مرد هاش کار کنه تا به زن هاش آسیب بزنن. البته که روی ذهن زن ها هم کار میکنن که مطیع باشین و فلان. و اون آسیب های ذهنی هم انکارناپذیرن. اما مال مرد ها بیشتر و وسیع‌ترن. یا حداقل اگر بیشتر و وسیع‌تر نیستن، به شکلی هستن که موندگارن و تغییر دادنشون خیلی سخته

4 months, 3 weeks ago

#پیام_ناشناس
وای برگاااااام آندرومدا یه چنل جداگانه هم برای کتابای پیشنهادیش داشت ???????????????????????????من الان متوجه شدم ،آخه من یه هفته قبل از اینکه خدافظی کنه تو چنلش جوین شده بودم
آقا اگه چنل دیگه ای هم هست بی زحمت به من بگین و اینکه این چنل کتابه دست خود آندرومدا بوده یا ادمینش یه نفر دیگه است؟؟؟؟

@HarfBeManBot

: یه کانال آهنگم داره تازه. اونو البته رمزی توی کانالش گذاشته بود ببینه چند نفر توجه میکنن و مستقیم نذاشته بود. کلا ۹۰ نفر توش هستن(البته دو سالیم هست فعالیت نمیکنه توش ) اون خیلی بامزه بود :)

We recommend to visit

کانال یوتیوب :
youtube.com/@bass_musics2

لینک بوست کانال :
t.me/Bass_musics2?boost

تبلیغات:
@bass_musics_ad

پیج اینستاگرام
Instagram.com/Bass.musics

آهنگ درخواستی:
telegram.me/HarfBeManBot?start=Mzc3OTc0MTg2

Last updated 2 months, 1 week ago

جایی برای خالی کردن افکار بیهوده .

Last updated 4 months, 1 week ago

اللهم اكفني شر عبادك
- @ssaif
https://instagram.com/t_0_k5

Last updated 1 week ago