💯تبلیغات 👇🏻
https://t.me/tarefebankmusic
🎵پیج اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/bankemusic._
تیک تاک tiktok.com/@_musicir
یوتیوب
https://youtube.com/@Musicir_
ساندکلود
https://on.soundcloud.com/rdgTA
🎵آهنگ درخواستی
@TonoBankbot
فرشتــهی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• 🎧🖤📀🔐••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@IranMusicSP
📎
✍ آلن دوباتن
📗 درباره خوب بودن
اگر به دنبال کاملترین همسر جهان هستید،
بهتر است با نظریه "ضعف_قدرت" آشنا شوید
همه ما دوست داریم شریک زندگیامان، بینقصترین آدم روی زمین باشد! ولی اگر با نظریه ضعف قدرت آشنا نباشیم، این میل و کمالگرایی بیانتها، حتما ما را اندوهگین خواهد کرد...!!!
برای درک بهتر این نظریه این داستان را بخوانیم:
در دهه ۱۸۷۰ رماننویس آمریکایی، هنری_جیمز، با ایوان_تورگینف نویسنده شهیر روس، آشنا شد. جیمز بیاندازه مجذوب سبک آرامشبخش تورگینف شده بود.
تورگینف روی تکتک جملههایش وقت میگذاشت، کلمات را صیقل میداد تا بالاخره به فرمی بینقص برسد. اما در عرصه زندگی شخصی و اجتماعی همین خصوصیات جذاب از تورگینف همنشینی اعصاب خردکن میساخت.
مثلا دعوت به میهمانی ناهاری را میپذیرفت، اما درست یک روز قبل یادداشتی میفرستاد که قادر نیست در میهمانی حضور یابد و بعد در یادداشت بعدی عنوان میکرد که بیصبرانه منتظر این میهمانی است و درست روز میهمانی دوساعت دیرتر در محل حاضر میشد.
برنامهریزی با او مثل کابوس بود.
با این حال، همین خودسری و بیبرنامگی
از او چنین نویسنده تحسین برانگیزی ساخته بود!!
همین پرهیز از عجله،
همین تمایل به تصمیم نگرفتن تا لحظه آخر،
همین خصوصیات بود که به خلق کتابهای شگفتانگیز و میهمانیهای شام افتضاح میانجامید.
هنری جیمز در مورد تورگینف چنین نظر داد که
رفتار او نمونه بارز نظريه «ضعف قدرت» است.
براساس نظریه ضعف قدرت:
هر قدرتی که یک فرد دارد، ضعفی را به همراه میآورد که ذاتی آن قدرت است.
محال است که نقطه قوتهایی داشته باشیم بدون این که ضعفی به همراه نداشته باشند و همه خوبیها در یک نفر جمع نمیشود.!
در زندگی هر فردی لحظاتی بحرانی وجود دارد، مثل دیدن و ناراحتی از ضعفهای همسری که قبلا به عنوان بهترین همسر انتخاب کردهایم.
دانستن این نظریه در این لحظات بحرانی بسیار کمککننده است، چرا که نحوهی نگاه ما به #کاستیها دیگران را تغییر میدهد.
ذهن ما تمایل دارد نقاط قوت را تبدیل به نکات بنیادی و ضروری کند و همزمان، نقاط ضعف را پررنگ کرده و به عنوان زائدهای عجیب و غریب به آنها بنگرد؛ درحالیکه در حقیقت، نقاط ضعف بخشی از نقاط قوت و چسبیده به آن هستند.
البته درکیفت، نوع و مقدار کاستیهای افراد تفاوت بسیار است،
ولی انتظار یک فرد کامل، انتظاری بیهوده است!
و یادآوری این نظریه که فرد کاملی وجود ندارد
(حتی خود ما، با برخورداری از نقاط مثبت فراوان)،
در لحظات بحرانی میتواند بسیار آرامشبخش باشد.
*📯Join :* @o2opia
📎
📘 معرفی کتاب : بیماری به مثابه استعاره
✍ سوزان سونتاگ
سونتاگ در سال 1987 کتاب بیماری به عنوان استعاره را نوشت اثری به یادماندنی که نشریه نیوزویک با عبارتی چون «یکی از رهایی بخش ترین کتاب های زمانه» توصیفش کرده بود . او که خود در هنگام نوشتن کتاب درگیر بیماری سرطان بود، نشان می دهد که استعاره ها و اسطوره های پیرامون برخی بیماریهای خاص ، به ویژه سرطان ، بر رنج بیماران می افزاید و اغلب آنها را از جستجوی درمان مناسب باز می دارد. بوسیله ابهام زدایی توهمات اطراف سرطان ، سونتاگ سرطان را برای آن چیزی که واقعا هست نشان می دهد یعنی فقط یک بیماری. سرطان نفرین نیست ، مجازات نیست ، مطمئنا شرم آور هم نیست و بسیار قابل درمان است اگر درمان خوب و به اندازه کافی زود انجام شود.
تقریبا به فاصله یک دهه پس از نگارش این کتاب و با شیوع بیماری جدید و بدنامی که به رمزورازها و استعاره های کیفرآمیز فراوانی آمیخته بود، سونتاگ در دنباله اثر پیشین، کتاب ایدز و استعاره هایش را به رشته تحریر درآورد و در آن استدلال های پیشین خود را به بیماری ایدز بسط داد. این دو اثر، که حالا در کنار هم به چاپ رسیده اند، به زبان های بسیاری برگردانده شده و همچنان اثر بسزایی بر سیاق اندیشه در دنیای حرفه ای پزشکی و، مهم تر از آن، بر زندگی هزاران تن از بیماران و همراهان آنان داشته است .
📎
چند یادآوری برای دوستیابی:
▪️معمولا پشت جمله «من به کسی نیاز ندارم» فردی است که در گذشته به کسانی نیاز داشته است اما آنها ناامیدش کردهاند.
▪️وقتی از طرف مقابل سیگنالهای متناقضی دریافت میکنید جواب را «نه» در نظر بگیرید. اینکه خودتان را متقاعد کنید طرف مقابل از شما خوشش میآید وقت تلف کردن است.
▪️خودتان باشید، نه کسی که فکر میکنید طرف مقابل میخواهد باشید.
▪️ایرادی ندارد اگر اول شما پیام دهید. به طور واضح پیام خود را منتقل كنيد حتی اگر سخت باشد؛ حدس زدن و بازیهای ذهنی را فراموش کنید چرا که بیشتر باعث سردرگمی میشوند.
▪️از اینکه همیشه افرادی را برای رابطه انتخاب میکنید که از لحاظ عاطفی در دسترس نیستند دست بردارید.
▪️متوجه این موضوع باشید که از رابطه جنسی به عنوان میانبری برای رسیدن به صمیمیت واقعی استفاده نکنید. صمیمیت، آهسته و پیوسته شکل میگیرد و چیزی نیست که خیلی سریع بیاید!
▪️به جای اینکه ساعتها زمان بگذارید تا پیامها و رفتارها را تجزيه وتحلیل کنید، بر روی خودتان تمرکز
کنید و ببینید این تعاملات چه چیزهایی درباره خودتان به شما یاد میدهند.
📎
مغز چگونه تصمیم میگیرد که
یاد بگیرد یا نه!
یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه UCL، به بررسی این موضوع پرداختند که چه اتفاقاتی درون مغز انسان رخ میدهد که ما تصمیم میگیریم در مورد موضوعی بی اطلاع باقی بمانیم یا به دنبال یادگیری آن برویم. محققان دریافتند که همان ارتباطات مغزی که برای پردازش پاداش به کار میروند، در به دست آوردن اطلاعات جدید نیز دخیل هستند.
رفتن به دنبال یادگیری و دانش یک ویژگی اساسی و ذاتی بشر است، با این حال در مواردی گاهی اوقات افراد تصمیم میگیرند که دنبال یادگیری نروند.
تحقیقات نشان میدهد که قسمت پاداش مغز در دنبال کردن موضوعات و به دست آوردن دانش در رابطه با پیامدهای خوشایندی که در آینده بروز خواهند کرد، دخالت میکند، اما در مورد پیامدهای ناخوشایند این کار را نمیکند، این موضوع نشان میدهد که چرا دانش و یادگیری گاهی مورد تایید و دلخواه افراد نیست.
در این مطالعه به ۶۲ شرکت کننده این انتخاب داده شده بود که دربارهی نتایج چند قرعه کشی که میتوانند پیامدهای خوشایند یا ناخوشایندی داشته باشند، اطلاعات کسب کرده، یا بی اطلاع باقی بمانند.
فعالیت مغزی نیمی از شرکت کنندگان در حال تصمیمگیری، تحت اسکن قرار گرفت. دادهها نشان دادند که سیستم پاداش مغز انسان در پاسخ به یادگیری در مورد قرعهکشیهایی که نتایج خوشایند داشتند، فعال شده بود، در حالی که هیچ فعالیتی در این قسمت در هنگام فکر کردن به قرعه کشیهایی که نتایج ناخوشایند داشتند، دیده نمیشد.
همچنین این نکته نیز کشف شد که همین منطقهی مغزی (the nucleus accumbens and ventral tegmental area) هنگام فکر کردن به قرعه کشیهای خوشایند، الگوی فعالیت مشابهی با آن چه در مورد پاداشهای مادی بروز داده میشود، از خود نشان میداد.
هنگامی که به شرکتکنندگان گفته میشد که قرار است اطلاعات جدیدی دریافت کنند، هرچه احتمال خوشایند بودن اخبار بیشتر میشد، احتمال مشاهدهی فعالیت مغزی بیشتر میشد.
این یافتهها میتواند کمک کند توضیح دهیم که چرا افراد هنگامی که احتمال میدهند ارزش داراییشان بیشتر شده، بیشتر حساب بانکی خود را چک میکنند و برعکس هنگامی که شک میکنند ارزش حسابشان کاهش پیدا کرده، کمتر به حساب بانکی خود سر میزنند.
طبق یافتههای آنان اعتقاد به این که قرار است اتفاق خاصی رخ دهد، این قدرت را دارد که ما را به صورت مثبت یا منفی تحت تاثیر قرار دهد.
این یافتهها نشان میدهد که افراد برای یافتن اطلاعاتی که باعث ایجاد اعتقادات مثبت میشوند، انگیزه داشته و از اطلاعاتی که اعتقادات منفی ایجاد میکنند، دوری میکنند. این امر میتواند توضیح دهد که چرا افراد علاقهای به غربالگریهای پزشکی ندارند، در حالی که این آزمایشات میتواند نجاتبخش آنها باشد.
#اطلاعات_عمومی
*📯Join :* @o2opia
🔎
تروماهای پنهان زندگی ما
▪️تعریف تروما
▪️معرفی انواع تروما
▪️توصیف مشکلات رایج تروما
▪️ارائه راه حل
🎙 دکتر ژولیت رودینی
🗃 ترومادرمانگر
🗂 فوق دکترای روانشناسی از آلمان
#روانشناسی
*📯Join :* @o2opia
Telegram
attach 📎
📎
عقاب هستید یا مرغابی ؟
وقتی به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر هنگامی است که پس از خروج از فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است.
اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید
اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید
خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید...
دکتر هاروی مک کی می گوید:
«روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت:
«لطفاً چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید.»
سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت:
«لطفاً به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید.»
روی کارت نوشته شده بود:
«در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم.»
من چنان شگفت زده شدم که
گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کُره ای دیگر فرود آمده است
راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم. پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت:
«پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانیکه رژیم تغذیه دارند، هست.»
گفتم: «خیر، قهوه میل ندارم، امّا با نوشابه موافقم»
راننده پرسید: «در یخدان، هم نوشابه دارم و هم آب میوه.»
سپس با دادن یک بطری نوشابه، حرکت کرد و گفت:
«اگر میل به مطالعه دارید مجلّات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است.»
آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت:
«این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید. ضمناً من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سکوت کنم.
در هر صورت من در خدمت شما هستم.»
از او پرسیدم:
«چند سال است که به این شیوه کار می کنید؟» پاسخ داد: « دو سال». پرسیدم: «چند سال است که به این کار مشغولید؟» جواب داد: «هفت سال». پرسیدم: «پنج سال اول را چگونه کار می کردی؟» گفت: «از همه چیز و همه کس، از اتوبوسها و تاکسی های زیادی که همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم.
روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد. مضمون حرفش این بود که مانند مرغابیها که مدام واک واک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید.
پس از شنیدن آن گفتار رادیویی، به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم
تاکسیهای کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند. سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم.»
پرسیدم: «چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟»
گفت: «سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید.
نکته ای که مرا به تعجب واداشت این بود که
در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم امّا فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند.
بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند….
#اطلاعات_عمومی
*📯Join :* @o2opia
📎
دردناکترین همدلی
ناچیز شمردن رنج یا بعبارتی تظاهر به کوچک شمردن آن، یکی از دردناکترین شیوه های همدلی با دیگران است.
هرچند به احتمال زیاد بجز ترحم یا محبت انگیزه ای پشت این تحقیر احساسی وجود ندارد ولی اینمدل از مواجهه برای فرد رنجور القای حس ضعیف بودن را در پی خواهد داشت. اینکه لابد آنقدرها قوی نبوده ام که زیر بار اندوهی چنین کوچک (از دیدگاه دیگری) شکسته و مچاله شده ام.
برسمیت شناختن اندوه با قدر و اندازه واقعی به آدم غصه دار میفهماند که تنها نیست و جز او دیگرانی هم بوده اند که این توده را در قلبهایشان لمس کرده اند.
تحمل یک درد به خودی خود طاقت میفرساید و اگر با حس تنهایی و جدا افتادگی ممزوج شود هیبت تاریکتری میگیرد.
#روانشناسی
*📯Join :* @o2opia
📎
تاثیر سن در
تحولات شخصیتی بزرگسالان
سن بزرگسال، شاخصی در تحول شخصیت او به حساب نمی آید. چراکه تحول در دوران بزرگسالی بر اساس یک سری مراحل ثابت تحقق نمی پذیرد، بلکه رویدادهایی که در زندگی فرد اتفاق می افتند و برداشت هایی که او از آنها دارد، چگونگی شخصیت وی را آشکار می سازند ( طالب زاده و واحدی، 1392 ).
طبق نظر نیوگارتن در دوران بزرگسالی وجه تمایز افراد، رویدادهای بیرونی است. بر این اساس، نیوگارتن افراد را به سه دسته پیش رس، بهنگام و در تأخیر تقسیم بندی می کند.
از دیدگاه نیوگارتن، سن یک بزرگسال چیزی درباره تحول شخصیت او به دست نمی دهد و فقط یک شاخص ناقص کنشوری بزرگسال است، زیرا تحول بزرگسال بر اساس مراحل ثابت انجام نمی گیرد.
#روانشناسی
*📯Join :* @o2opia
💯تبلیغات 👇🏻
https://t.me/tarefebankmusic
🎵پیج اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/bankemusic._
تیک تاک tiktok.com/@_musicir
یوتیوب
https://youtube.com/@Musicir_
ساندکلود
https://on.soundcloud.com/rdgTA
🎵آهنگ درخواستی
@TonoBankbot
فرشتــهی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• 🎧🖤📀🔐••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@IranMusicSP