آوای بهار

Description
Advertising
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

hace 1 mes

این خانوم یه مادره بچه کوچیک داره متأسفم برای بچه ای که مادرش اینه قابل توجه کسانی که میگن زن ها نمیتونن جنایتکار باشن... این خانم موقع انجام این جنایت پسر کوچیکشو با خودش برده بود و با افتخار با جسد اون حیوان بیچاره رقصید و عکس گرفت من دارم به این فکر میکنم که این خانم چجوری روش میشه بچه ی خودشو که شاهد ج. نایش بوده رو در آغوش بگیره و نوازش کنه؟ حتی یه لحظه هم به چشم های معصوم و زیبای اون حیوان بیچاره نگاه نکرد من واقعاً از آدما میترسم وحشت دارم ازشون و تو کابوس هام تا به حال هیچ حیوانی رو ندیدم و فقط انسان دیدم #بهار_آشنا

@bahar_ava_ashena

hace 1 mes, 1 semana

👇👇👇
دوستانِ عزیزم منم در گذشته غذا میدادم به حیوانات اما جسدِ مرغ نمیخریدم یه رستورانِ بزرگ بود که همیشه کلی غذا اضافه میآورد و میذاشت کنار من می‌بردم برای مرغ ماهیخوارها چون خونه مون لب ساحل بود و عادتشون داده بودم که بیان تو تراس غذا بخورن و به بعضی سگ و گربه ها هم غذا میدادم اما یه روز یه کلیپ دیدم از لحظه ی جون دادن مرغی که یه بی وجدان سرشو بریده بود که خونشو بماله به ماشینش خیلی گریه کردم بعد انگار که خجالت کشیدم به خودم گفتم خودت هر روز استخونای همین مرغ های بدبخت تو دستته با خوشحالی میدی به مرغ ماهیخوارها و سگ ها و گربه ها خیلی خجالت زده شدم عذابِ وجدانِ شدید گرفتم بعدش دیگه نرفتم اون رستوران که غذا بگیرم اما مرغِ ماهیخوارها با اینکه دریا زیرِ پاشون بود هر روز میومدن تو تراس و سر و صدا می‌کردن برای غذا یکیشون که اسمشو گذاشته بودم الیسا دائم لبِ تراس مینشست شب و‌ روز اونجا بود برای اینکه وقتی غذا میریزم بیشتر گیرش بیاد بعدش برای اینکه گرسنه نمونن براشون غذا درست میکردم برنج و ماکارانی و...خلاصه هر جوری بود بهشون غذا میدادم تا اینکه مجبور شدیم از اون خونه بریم و من برای آخرین بار بهشون غذا دادم و کلی قربون صدقه شون رفتم و با گریه ترکشون کردم و به خانومی که اومده بود به جای من گفتم لطفاً بهشون غذا بده با ناراحتی گفت من سر کار میرم و اینا رو نباید عادت می‌دادی که بیان تو تراس و همه جا رو کثیف کنن غذاشون تو دریاست تو میخوای بهشون غذای خودتو بدی؟گفت اینا باید ماهی بخورن نگران نباش خودشون میخورن اون لحظه از اون خانم متنفر شدم گفتم چقدر بی عاطفه ست میگه غذا نده به اینا و نگرانِ کثیف شدنِ تراسِ اما بعدها که عمیق فکر کردم حق رو به اون خانم دادم غذای اونا ماهی بود و من معتادشون کرده بودم من باعث شده بودم گدا و‌ تنبل بشن شما هم لطفاً عمیق به حرفای من فکر کنید دوستدارِ شما#بهار_آشنا🌱
@bahar_ava_ashena
#مرغ_هم_حیوان_است#حامی #حمایت #غذا_رسانی #غذارسانی #مرغ #گوشت #وفا #فقر #ریل #اینستا #ویو #سلاخی #مرغ_تنظیم_بازار #مرغ_دولتی #حیوان #حیوون #reels #instagram #جوجه #دان_خوری #جوجه_ماشینی #محتوا#اسکلت_مرغ

hace 4 meses

اجرای وصیت آلن دلون در کشتن سگش «لوبو» منتفی شد
آلن دلون وصیت کرده بود سگ خانگی‌اش به نام لوبو را از بین ببرند و در قبرستان خانه‌اش در دهکده دوشی در لوآر فرانسه دفن کنند.
به گزارش پارسینه؛ وصیت آلن دلون مبنی بر دفن کردن سگ خانگی‌اش با او با اعتراض انجمن‌های حامی حیوانات، توسط فرزندان این بازیگر لغو شد.
 این بازیگر که روز یکشنبه در سن ۸۸ سالگی درگذشت، وصیت کرده بود سگ خانگی‌اش به نام لوبو را از بین ببرند و در قبرستان خانه‌اش در دهکده دوشی در لوآر فرانسه دفن کنند.
@bahar_ava_ashena
روز سه‌شنبه، پس از ابراز ناراحتی فعالانِ حقوقِ حیوانات از احتمال کشته شدن این حیوان سالم و پیشنهاد یافتن خانه جدید برای سگ، اعلام شد که لوبو زنده خواهد ماند و بنیاد بریژیت باردو گفت که آنوشکا دختر دلون تایید کرده است که خانواده سگ را نگه می‌دارد.
یکی از سخنگویان بنیاد گفت من به تازگی با انوشکا دلون تماس گرفتم و او به من گفت که لوبو بخشی از خانواده است و نگه داشته خواهد شد.
انجمن حمایت از حیوانات فرانسه در میان تعدادی از سازمان‌های حامی حیوانات بود که نسبت به درخواست دلون درباره سگش ابراز نگرانی کرده بود و نوشت: «زندگی یک حیوان نباید به زندگی انسان بستگی داشته باشد»
هیچ قانونی در فرانسه وجود ندارد که از بین بردن حیوانات توسط مالکان جلوگیری کند، اما این به دامپزشکان بستگی دارد که تصمیم بگیرند که آیا خواسته‌های آن‌ها را انجام دهند یا خیر.
دلون سال ۲۰۱۸ به نشریه پاریس مچ گفت: این آخرین سگ زندگی من است... من او را مانند یک کودک دوست دارم. وقتی من نیستم دلش برای من تنگ می‌شود. اگر من قبل از او بمیرم، از دامپزشک می‌خواهم که ما را با هم ببرند. او را در آغوش من خواهد خواباند. ترجیح می‌دهم این کار را بکنم تا بدانم که او با این همه رنج می‌خواهد روی قبر من بمیرد».
زنده یاد آلن دلون خیلی خوش تیپ و حرفه ای بودن تو بازیگری و حیواناتِ زیادی رو به سرپرستی گرفته بودن اما این خواسته شون واقعاً وحشتناک بوده دلیل نمیشه بخاطرِ خوش تیپی و شهرت و حیوان دوستی یک شخص کارِ اشتباهشو نادیده بگیریم حیوانات جون دارن و جونشون با ارزشه وسیله نیستن که بریم بخریمشون و هر بلایی دلمون خواست سرشون بیاریم با وابسته کردنشون به خودمون بهشون ظلم کنیم و وصیت کنیم که وقتی مردیم اونا رو بکشن و جونشونو بگیرن و بذارنشون زیرِ خاک زنده یاد گفته سگم مثلِ بچمه خب عزیزم وصیت کن بچه تو بکشن بذارن بغلت زیرِ خاک حیواناتِ بدبخت عجب گیری کردن جانِ عزیزتون حسِ مالکیت نسبت به حیوانات نداشته باشید#بهار_آشنا?
#آلن_دلون#الغاگرایی

hace 6 meses, 2 semanas

.
تراویس (شامپانزه)زمانی که مادرش در مرکز نگهداری از شامپانزه‌ها در ایالات متحده در هنگام فرار بدست نگهبانان و با شلیک گلوله کشته شد، تنها چند روز بعد از بدنیا آمدن توسط ساندرا و ژروم هرولد که تنها فرزندشو بخاطر ابتلا به سرطان از دست داده بود و می‌خواست با تراویس جای خالی فرزندش رو پر کنه به خانه برده شد . تراویس از همان دوران کودکی با انسان‌ها اُخت شده بود و با نزدیکان ساندرا و ژروم نیز رابطه خوبی داشت.او حتی رانندگی نیز یاد گرفته و چندین بار پشت فرمان دیده شده بود
ساندرا( سر پرست شامپانزه )در اینباره چنین می‌گوید: «او هر شب با من می‌خوابید. تا زمانی که با یک شامپانزه در یک رختخواب نخوابیده باشید و با یک شامپانزه حمام نکرده باشید، شامپانزه را نخواهید شناخت.
چارلا (دوست ساندرا )۵۵ ساله بود که با دوستش، ساندرا تماس گرفت. تراویس در هنگام مکالمه این دو با برداشتن کلید خودرو ساندرا از خانه بیرون رفته بود و چارلا به کمک ساندرا رفت تا شامپانزه اش را پیدا کرده و به خانه بازگرداند.وقتی تراویس عروسک مورد علاقه خود – اِلمو قلقلکی - را در بغل چارلا دید به یکباره به او حمله کرد(انقدر کتکش میزنه که صورتش کاملا متلاشی میشه و پوست بدنشو کامل میکنه و قسمت ها مختلف بدنشو میشکنه و وقتی پلیس میاد تا صحنه رو بررسی کنه میگفتند همجا پر از تیکه های گوشت بوده اما با این حال زنده میمونه?)تراویس دست ها، بینی و لب‌های او را پاره پاره کرده، چشم هایش را بیرون کشیده و استخوان‌های میانی صورتش را به کلی خرد کرده بود.ساندرا که در آن زمان ۷۰ سال داشت به سرعت به کمک دوستش رفت و با یک بیل و حتی چاقو سعی کرد تراویس را از او دور کند.

او بعد‌ها در این باره چنین گفت: «برای من انجام چنین کاری- چاقو زدن به او- مانند فرو کردن چاقو در بدن خودم بود»
به محض ورود پلیس ها تراویس به آرامی از خانه خارج شده و سعی کرد در را برای خودرو پلیس باز کند. وقتی که تراویس دریافت در از بیرون قفل شده، شیشه آینه‌ای را شکسته و به سمت در راننده رفته و آن را باز کرد. فرانک چیافری، افسر پلیس، از فاصله نزدیک چندین بار به تراویس شلیک کرد، اما تراویس به سمت خانه بازگشت، و بعد از دقایقی جنازه او کنار قفسش پیدا شد.
@bahar_ava_ashena
چارلا اکنون روزش را با گوش دادن به کتاب‌های صوتی و پیاده روی در حیاط آسایشگاه می‌گذراند.
#هیچ_حیوانی_خانگی_نیست
#نه_به_اسارت_حیوانات
#شامپانزه

We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94