فرشتــهی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• ????••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94
✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]
- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم ?
روح خدا در کالبــد پیر جماران؛
۳۵ سال از بامداد ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ میگذرد. روزی که صدای حزین تلاوت قرآن در تمام کشور طنین انداز شد.
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ...
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست...
از تو نوشتن سخت است. تویی که تدبیرت نه به یک کشور، که به تمام «آزادگان جهان» حیات و شجاعت بخشید. تویی که گرمای وجودت علیه سرمای زمان و زمانه به پا خاست. تویی که حضور لحظه به لحظه حضرت حق را درک کردی و به بیگانه و خودی گوشزد کردی «عالم محضر خداست...».
تویی که آخرین سفارشت به یار و غمخوار سی سالهات، رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ بود و أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ... تویی که تمام هم و غمت این بود که اسلام ناب محمدی را با روح و راه خداییات به جهانیان نشان دهی...
سخت است از تو گفتن برای مایی که تو را ندیدهایم. مایی که تو را تنها با شاگردان مکتبت میشناسیم. مکتبی که خون دلها خوردی تا پا بگیرد. مکتبی که شروعش تَقُومُواْ لِلَّهِ بود و پایان کار شاگردانش عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ...
آسوده باش...امروز بعد از چهار دهه نهضت و مکتبت به دست خلف صالح تو جهانی شده است. جهانی شدنی که خونبهای شاگردان توست. هر کس به طریقی و در جبههای... یکی در جبهه آزادی قدس شریف و دیگری در جبهه خدمت...
✍?ز_میم
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
مینویسم «حقوق بشر»
پاک میکنم... دوباره مینویسم؛ دوباره و دوباره...هر دو کلمه را چندین بار در ذهنم فریاد میزنم... حقوق؛ بشر؛
بیفایده است.به معنایی نمیرسم... انگار با دو واژهی تهی از معنی که فقط نتیجهی ترکیب حروفاند مواجهام.
آنچه در رفح گذشت هزینهی بیداری امثال من است؟ به چه قیمتی...! به قیمت اینکه نعش بیسر فرزند در آغوش پدر آرام بگیرد؟ به قیمت اینکه 45 هزار زن و مرد و کودک و پیر و جوان در چادرها و خیمهها زنده زنده بسوزند؟ صراحتا میگویم به بیداری دنیایی که خودخواسته غرق در سکوت است و چشم بسته تا نبیند چه بر سر فلسطین و فلسطینیان میآید، امیدی نیست...
با این جنایات، بشری نمیماند که سازمان حقوق بشر بخواهد از آنها دفاع کند. بشر را چه معنا میکنند؟ بشر در لغتنامهی آنها موجودی است به نام انسان با حق حیات یا ابزاری برای بازیهای سیاست و قدرت؟ این رژیم خونخوار دیگر چه جنایتهایی را باید انجام بدهد تا آقایان کمیتهی حقیقت یاب سازمان ملل متحد، این قتل عام را «غیرقانونی» بدانند و اعلام کنند که زنان و دختران فلسطین از «تبعیض هدفمند» رنج میبرند!!
تبعیضی تلخ در دنیایی پر از سکوت...
✍?ز_میم
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
و باز هم حمله به خیمهها...
اینجا رفح است... پدر نعش نیم سوخته و بی سر فرزند را به آغوش میکشد و آن سو تر کودکی میبیند سوختن پدر را در شعلهها و فریاد میزند:میخواهم کنار پدرم باشم... چه دیدهای که مرگ میشود آرزویت...؟
تصورش هم سخت است... بیایند خانهات را ویران کنند؛ هشت ماه آواره باشی در چادر؛ نه آبی، نه غذایی، نه امکاناتی! ولی دلخوشی به اینکه قولِ امان دادهاند... امید داری به بودن کنار خانوادهات... بعد یکباره میآیی و میبینی چادرتان را آتش زدهاند و خانوادهای که در آتش میسوزند... و تمام درد و رنجت در دو واژه خلاصه میشود:«اشتباه غم انگیز»...
گویی قصه خیمه و آتش روضهای ناتمام است...
میترسم...
میترسم از روزی که این جنایات آتش به قلبمان نزند و خون گریه نکنیم...
مدام این جمله شهید آوینی را تکرار میکنم:«عادت،حتی بزرگترین جنایات را رفته رفته از اهمیت میاندازد و آن را تحمل پذیر میسازد.»
.
لعنت بر این حجم از خباثت
لعنت بر این مقدار از رذالت
لعنت بر جانیانی که بیپروا میکشند
لعنت بر وحوشی که آتش میزنند
لعنت بر از انسان کمترهایی که سکوت میکنند.
.
.
خیمههای سوخته داغمان را تازه کرد
أین صاحِبُنا...!؟
✍?ز_میم
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
گاهی اتفاقات ناخوشایندند؛اما...
یقینا کله خیــر
دلمان خون است.گلهمندیم از روزگار و طلبکار از تاریخ!
کم ندیدهایم داغهای فراموش نشدنی را،و کم نچشیدهایم تلخی دوران را...
ملتی که داغ رجایی و باهنر و بهشتی دیده بود،ملتی که هشت سال با تنها سلاحش،یعنی خون جوانانش در برابر عالمی ایستاد،ملتی که ترور داشمندان هستهای کشورش را به دست شقیترینهای عالم دید؛همان ملتی که نه تنها خودش بلکه چشمهایی بسیاری در سراسر جهان آرامششان بسته به مردی از جنس -رُحماء و بَینَهُــم- بود و ناگاه به خود آمد و به عزای همان مـــرد نشست؛امروز هم میزبان غمی دیگر است.غمی غریبانه،غمی از جنس تهمت و قضاوت،غمی از جنس خدمت...
تمام جانمان زخم است و زخم اما هنوز راست قامتیم!چون پشتمان گرمِ سیدی است مظلوم اما مقتدر...همان که نور تدبیرش بر تمام زوایای مبهم ، روشنگرانه میتابد.همان که سکناتش تفسیرها دارد...
میدانست یک دنیا میشنود صدایش را در فراز –اللّهم انّا لا نَعلمُ مِنه الّا خَیرا-...
میدانست اگر بغض کند دل خون میشویم...
بغض نکرد...شانههایش هم نلرزید...خواند؛محکم،غرا،با صلابت...نه مشکی پوشیده بود و نه سر خم کرد برای بوسیدن تابوت...
نماز را خواند و رفت...رفت و کار کشور را از سر گرفت و دنیا را منتظر سوگواریاش نگذاشت...چه کنیم ولی اوست امر کرده
«کار نباید زمین بماند،خللی نباید پیش بیاید...»
سمعاً و طاعتا...خون دل میخوریم و تحمل میکنیم...ایستادهایم؛با تمام خستگی؛پر قدرت و استوار؛این چیزی است که از بهشتی و باهنر شنیدیم و در سردار سلیمانی و شهید رئیسی دیدیم.
✍?ز _میم
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
یادمان باشد زمانی که خواستیم به کودکانمان ازخودگذشتگی، ولایتمداری ، ایثارگری ، مبارزه با نفس و سربازی امام زمان عج را یاد بدهیم ، برایشان از انگشترها بگوییم.
اینکه چه رازی و چه حکمتی در این انگشترهاست، که هر بار با دیدنش دلها به لرزه در میآید و چشمها بارانی میشوند؟
اینکه چه جریانی پشت این انگشترهاست که دنیایی را در حسرت فرو میبرد؟
در حسرت اینکه چرا زود نشناخت؟
چرا بیشتر قدر ندانست ؟
چرا بیشتر استفاده نکرد از برکت وجود صاحبانشان ؟
اینکه چه داستانی، در این انگشترها نهفته است که وقتی سالم میماند در انگشت بریده هم ، دلها را متحول میکند؛
وقتی هم سالم میماند در دست بریده هم ، دلها را بیقرار میکند؛
وقتی هم میسوزد و سیاه میشود هم ، دلها را میلرزاند...
از این به بعد موقع خواب به کودکانمان داستانهای انگشترها را بگوییم.
به آنها بگوییم که از این به بعد علاوه بر مکتب سلیمانی از مکتب رئیسی هم یاد بگیرند تا در سکوت ، بیاعتنا به حواشی و تمسخرها و توهینها ، بیتوجه به خستگی ها و استراحت ها و... پشت رهبر عزیزمان و برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی تلاش کنند.
انشاءالله آنها هم با این داستانها ، صاحب انگشتر بعدی در کوههای دور یا خیابانهای خلوت ، شاید هم در بیابانهای بیآب یا جای دیگر شوند و خریدارشان خدا باشد.
✍?زهرا عزیزی
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
خبر سخت بود و بس سنگین...
نمیدانم چه حالی داشتند کسانی که باهنر و رجایی را دیده بودند،وقتی خبر شهادتشان
را شنیدند!...آنهایی که بودند و دیدند پر کشیدن بهشتی و یارانش را...
من و همنسلهایم رجایی و بهشتی و باهنر را فقط شنیدیم
اما رئیسی را دیدیم...
دیدیم که در برابر تمام تهمتها و بیمعرفتیِ خودیها صبورانه و مخلصانه سکوت کرد.
دیدیم «اِتّقوا ا..ّ.»های هنگام مناظره را...!
اما باید نوشت که چه کرد تا آنها که نمیبینند(نمیخواهند ببینند!)،بخوانند و بدانند.
.
.
.
سوایِ مسئولیتهایی مثل دادستانی کرج و همدان و تهران،ریاست سازمان بازرسی کل کشور،تولیت آستان قدس رضوی و ریاست قوه قضائیه؛ لازم است مهمترین اقدامات #طلبه_خدمتگزار_ملت در منصب ریاست جمهوری در ۱۰۲۱ روز گذشته مورد بررسی قرار گیرد.
در این ۲ سال و ۹ ماهی که گذشت، نه تنها فشارهای تحریمی علیه ایران برطرف نشد بلکه شاهد یک جنگ ترکیبی تمام عیار علیه کشور بودیم؛ولی اقدامات #سید_ ابراهیم_ رئیسی و کابینهی ایشان قابل توجه بود. من جمله:
?مدیریت میدانی
از مشخصههای بارز و مثبت دولت سیزدهم حضور موثر و به موقع در صحنههای مهم بود.از سیل و زلزله گرفته تا نشستن پای درد دل کارگران و دغدغههایشان.
?ارز آوری از راه ترانزیت کالا
از اقدامات مهم در این خصوص میتوان به توسعهی زیر ساختهای ریلی و جادهای و همچنین افزایش تعاملات منطقهای اشاره کرد.
?افزایش فروش نفت
رسیدن به فروش ۱/۵ میلیون بشکه در روز کار هرکسی نیست!
?کاهش رشد نقدینگی و ارتقاء انضباط مالی
منصب ریاست جمهوری در حالی به دست آقای رئیسی رسید که دولت قبل ۵۴۰ همت به بانک مرکزی مقروض بود.موضوعی که باعث افزایش تورم در میان مردم شد و فشار انتقاد از این وضعیت را به دولت سیزدهم منتقل کرد.دولت آقای رئیسی برای اولین بار پس از انقلاب در دو ماه ابتدایی سال ۱۴۰۱،حتی یک ریال هم از بانک مرکزی استقراض نکرد!
?افزایش حدود ۳۵ درصدی تولید غله در کشور
موضوعی که فائو (سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل) هم آن را تأیید کرد و در نتیجهی این افزایش تولید داخلی، واردات غله به ایران ۴۵ درصد کاهش پیدا کرد!
?افزایش ۴۰ درصدی تجارت خارجی
این امر سبب رونق اقتصادی،افزایش اشتغال و افزایش ارز آوری برای کشور شد.در حالی که در دولت قبل به دلیل کرونا،تحریمهای اقتصادی و از همه مهمتر مدیریت ناصحیح،تعادل بین صادرات و واردات به هم خورده بود.
موارد ذکر شده تنها گوشهای از تلاشهای شبانه روزی،#خادم_مردم،#شهید_جمهور،
آیت الله سید ابراهیم رئیسی بود.
مردی که اهل پشت میز نشستن نبود!
کسی که دغدغه مردم را داشت!
همان که میگفت « ماشین رو نگه دارید مگه نمیبینید مردم وایسادن!...»
✍?ز_میم
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
#خاطره #دلنوشته
ساعت پنج عصر یکشنبه بود. آخرین کلاسم تمام شده بود و همین طور که چشمانم از خستگی روی هم می لغزید، با اتوبوس به خانه برمی گشتم.
همزمان سرم در گوشی می جنبید؛ به فکر امتحان سخت فردا بودم و در دل به زمین و زمان بد و بیراه می گفتم.
تیتر یک کانال خوابم را پراند:
بالگرد حامل رئیس جمهور دچار فرود سخت شد!
حتما شوخی می کنند ؛ مگر الکی است؟!
اخبار بعدی :
آخرین فیلم رئیس جمهور قبل از فرود سخت!
تجسس برای محل دقیق فرود بالگرد!
ختم صلوات برای سلامتی رییس جمهور و...
همین که به خانه رسیدم تلویزیون را روشن کردم و بست نشستم پای آن:
امن یجیب المضطر اذا دعاه و...
تصویر از حرم آقا امام رضا بود و زائران قرآن به سر برای رییس جمهور دعا می کردند!
دلم لرزید . دروغ چرا ! کل وجودم لرزید
زمان به سختی می گذشت و هوا رو به تاریکی بود. یک چشمم کتاب و جزوه و چشم دیگرم به اخبار اما خبر های خوشحال کننده ای نمی آمد.
راستی دیشب هوا چقدر سرد بود ؛ حتی اینجا زیر پتو !
چشم هایم که تازه گرم شده بودند، با طلوع آفتاب دوباره باز شدند؛ رییس جمهور ، سرما، سقوط ، بالگرد...
از جا پریدم و تلویزیون را روشن کردم :
محل سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور پیدا شد! امدادگران تنها دو کیلومتر فاصله دارند
تا کنون اثری از زنده بودن سرنشینان مشاهده نشده !
استرس تمام وجودم را گرفته بود. پیراهن مشکی و لحن غمگین مجری ها خبر خوبی نمی داد اما نمی خواستم قبول کنم که...
ساعت 8 صبح و لحظه ی صلوات خاصه ی امام رضا علیه السلام رسید:
انا لله و انا الیه راجعون ، حضرت آیت الله رئیسی به درجه شهادت ...
بلند شدم ؛ نه نمی شود.
پشت پلک هایم مدام خیس می شد اما گریه نه ! از خدا پنهان نیست ؛ از شما چه پنهان نسبت به عملکرد دولتش نقدهایی داشتم اما خدا می داند که دلم لرزید !
خدا می داند هیچ «انسانی» ولو برای دشمنش هم مرگ را نمی خواهد چه برسد برای رییس جمهورش !
رفت ... آن گونه که گویا لباس ریاست جمهوری بر تنش تنگ شده بود و باید پرواز می کرد!!!
عکس هایش بر در و دیوار دانشگاه آویخته شده. هرچقدر که نگاه می کنم باورم نمی شود.
دلم می خواهد این لحظات را فراموش کنم؛ دقیقا از پنج عصر یکشنبه!
✍?فاطمه نیکبخش
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
بسم رب الشهدا و الصدیقین
چشم هایمان گریان است، اما به آینده می نگریم.
اشخاص رفتنی اند، اما راه و اندیشه نامیراست؛ و این اساسِ مشیِ تشیع انقلابی است.
از ابتدای انقلاب اسلامی، ملت بزرگ ایران به سبب آرمان بزرگی که گزیدند، آماج انواع و اقسام مشکلات قرار گرفته اند.
این ملت به درازای تاریخ سرد و گرم چشیده اند و حال اراده و اتحاد آنها برای اعتلای ایران اسلامی، مانند فولادی آب دیده است که تندباد حوادث خللی در آن ایجاد نخواهد کرد.
در روزهای دشوار، ما بسیجیان وفادار به ایران اسلامی، استوارتر از گذشته در کنار مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای ، و انقلاب مقدس اسلامی خواهیم ایستاد و به یاری خدا، با اتحاد و همدلی، از این مشکل نیز عبور خواهیم کرد.
⚫️نشریات بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان
فرشتــهی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نتها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .
#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
•• ????••
╰) ایران موزیک♪ (╯
"ما بهتریـنها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"
تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94
✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]
- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم ?