انقدر با فکرهات خودزنی نکن!

نوشته بود:
«سال ها طول می‌کشه که یک شبه موفق بشید.»

مشکل اینجاست که توی همکاری با هر کارفرمایی که تا به امروز داشتم، همه‌شون به نوعی باعث شدن آخرش من رو به یک نتیجه برسونن: درک و شعورشون توی خواب عمیقی فرو رفته، ولی فشار آوردن‌هاشون تا جایی که توان داره بیدار و سرحاله. تا حالا هر جا کار کردم، انگار بخش زیادی از انرژی و حال خوبم رو پای چیزهای بی‌ارزش هدر دادم! شاید کار کردن باید ساختن باشه، اما برای من این سیستم بیشتر شبیه یه معامله‌ی نابرابر بود که توش، هیچ‌وقت اون‌جوری که می‌خواستم نبود و برای ما نشد که بشه.

‌ سینا یه سوال ذهنمو درگیر کرده ... از دید تو دوستی با جنس مخالف تا چه حد می‌تونه سالم و درست باشه و کجاها ممکنه به مشکل بخوره؟ دوست دارم نظرت رو بدونم.

‌
سینا یه سوال ذهنمو درگیر کرده ...
از دید تو دوستی با جنس مخالف تا چه حد می‌تونه سالم و درست باشه و کجاها ممکنه به مشکل بخوره؟
دوست دارم نظرت رو بدونم.

توو ناشناس چند نفر بهم گفتن به خاطر امتحان و مشغله نتونستن پیام‌ها رو کامل بخونن و خواستن که اگه ممکنه پیام‌ها بمونه. برای همین تا امشب پیام‌ها رو پاک نمی‌کنم. اگر باز هم سوال یا حرفی بود، می‌تونید برام بفرستید. فقط اگه دیدید به سوالی جواب ندادم یا اینجا فوروارد نشد، احتمالا به خاطر این بوده که سوال‌تون رو خیلی شخصی می‌دونستتم و ترجیح دادم بی‌جواب بذارمش. ممنون که همیشه همراهید.

چیزی که متعلق به توعه، برات اتفاق میوفته و بالاخره روزی به دستت می‌رسه، دست بردار از کنترل کردن زمان؛ کنترل کردن کار تو نیست.

واسه فردی که لیاقتش رو داره، آدم خوبی هستم.!

دیگه این تن و روح خسته خوب یاد گرفته چطور زخم‌هاش رو قایم کنه، اونم وقتی که دنیا حتی برای یه لحظه هم دست بردار نیست. اما راست‌شو بخوای، هنوز داره زیر پوستش می‌سوزه و دم نمی‌زنه!

«زمانی که کُشتم، داره منو می‌کُشه»