? @jana_zsh

شوقِ دیدار تو سر رفت ز پیمانه‌‌ی ما
کی قدم می‌نهی ای شاه به ویرانه‌ی ما

ما هنوز ای‌ نفست گرم، پر از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دلِ دیوانه‌َی ما

❤
#مولانا

سلام و درود خدمت دوستان گلم ? عید سعید قربان را خدمت تان تبریک گفته و از خداوند پاک عید خوب و خوشی را برایتان آرزو دارم.
❤

با احترام ...
زبیر شفیقی
@zobairshafiqi

? @jana_zsh

هَوَسی است در سر من که سر بشر ندارم
من از این هوس چنانم که ز خود خبر ندارم

سحری بِبُرد عشقش دل خسته را به جایی
که ز روز و شب گذشتم خبر از سحر ندارم

❤
#مولانا

? @jana_zsh

گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وان چنان پای گرفتست که مشکل برود

دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود

چشم حسرت به سر اشک فرو می‌گیرم
که اگر راه دهم قافله بر گل برود

سهل بود آن که به شمشیر عتابم می‌کشت
قتل صاحب نظر آنست که قاتل برود

نه عجب گر برود قاعده صبر و شکیب
پیش هر چشم که آن قد و شمایل برود

کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود

#سعدی ار عشق نبازد چه کند ملک وجود
حیف باشد که همه عمر به باطل برود

❤
#سعدی

? @jana_zsh

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید ...

❤
#حافظ
#صبح_بخیر

? @jana_zsh

من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را
کی توانم برکشید از سینه پیکان تو را

گر بدینسان نرگس مست تو ساغر می‌دهد
هوشیاری مشکل است البته مستان تو را

وعده فردای زاهد قسمت امروز نیست
بهر حور از دست نتوان داد دامان تو را

جز سر زلف پریشانت نمی‌بینم کسی
کاو به خاطر آورد خاطر پریشان تو را

ای دریغ از تیغ ابرویت که خون غیر ریخت
سال‌ها بیهوده رفتم خاک میدان تو را

هرگز از جیب فلک سر بر نیارد آفتاب
صبح‌دم بیند اگر چاک گریبان تو را

دامن آفاق را پر عنبر سارا کنند
گر بر افشانند زلف عنبر افشان تو را

چشم گریان مرا از گریه نتوان منع کرد
تا به کام دل نبوسم لعل خندان تو را

آه سوزان را فروغی اندکی آهسته تر
ترسم آسیبی رسد شمع شبستان تو را

❤
#فروغی_بسطامی

? @jana_zsh

جمله بی‌قراریت, از طلب قرار تست
طالب بی‌قرار شو, تا که قرار آیدت

جمله بی‌مرادیت, از طلب مراد تست
ور نه همه مرادها, همچو نثار آیدت

❤
#مولانا

? @jana_zsh

ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش
در جهان هر مرد و کاری مرد کار خویش باش

هر یکی زین کاروان مر رخت خود را رهزنند
خویشتن را پس نشان و پیش بار خویش باش

حس فانی می‌دهند و عشق فانی می‌خرند
زین دو جوی خشک بگذر جویبار خویش باش

می‌کشندت دست دست این دوستان تا نیستی
دست دزد از دستشان و دستیار خویش باش

این نگاران نقش پرده آن نگاران دلند
پرده را بردار و دررو با نگار خویش باش

با نگار خویش باش و خوب خوب اندیش باش
از دو عالم بیش باش و در دیار خویش باش

رو مکن مستی از آن خمری کز او زاید غرور
غره آن روی بین و هوشیار خویش باش

❤
#دیوان_شمس
#مولانا

شب های قدر هست
ما رو از دعا فراموش نکنید
سپاس ❤❤

? @jana_zsh

{ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم ...}

❤
#وحشی_بافقی