برو ای از مهر و وفا عاری, برو ای عاری ز وفاداری
بشکستی چون زلفت عهد مرا.
دریغ و درد از عمرم که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند؟جفا به عاشق تا کی؟
نمی‌کنی ای گل یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم
تا.. کی.. بی.. تو بود
از.. غم.. خون.. دل من؟
آه از دل تو!

هنوزم کسی پیدا نشده به اندازه جناب بدیع زاده از بی وفایی انقدر زیبا بخونه.

بدون درنگ، برای کسی که باید بہش بگی "دوستش داری"

- تا دیر نشده:)

من بنده‌ی چیزهای آهسـته‌ام. مثل غذا که جا می‌افتد، یا سفر وقتی که مقصد مشخصی ندارد.
پرسه‌زدن به‌جای پیاده‌روی،‌ موسیقی‌های ملایم.
آفتـاب مایلِ عصر. دوست‌داشتـن ‌های بی‌عجله.
در کسی رسوب کردن به‌آهـستگی!

یه تئوری وجود داره که می‌گه وقتی انسانی روی زمین می‌میره و کسی نیست برای گریستنش، یک انسان دیگر تعیین می‌شه برای غمگین شدن. برای همین هم هست که گاهی دلمون بی‌نهایت می‌گیره بدون اینکه بدونیم.

منُ و تنهایی و اون گریه های زیر دوشم.

تا منو می دید بهش می گفتم تیامو ازم پرسید یعنی چی؟ گفتم همون سلام خودمون به ایتالیاییِ . از اون به بعد هر وقت همو می دیدیم می گفتیم تیامو.
یه روز بهم گفت سلام آقای محترم،
فهمیده بود تیامو به ایتالیایی میشه دوست دارم

زندگی اینه عزیزم
یکی میره،
یکی میاد.

کرم شب تاب برای جلب جفت الگوی نور درست میکنه، قوچ میجنگه، طاووس دمشو به رخ میکشه.
من و خر فقط زل میزنیم تو چشمای طرف

وقتی بهش بی توجهی میکنی در واقع فقط داری بهش یاد میدی که بدون تو چطوری زندگی کنه.