ㅤㅤ ㅤ➩ ⌗ I love the dark
because it shows me the stars ⛧
ㅤㅤㅤㅤ✧ㅤLove Blue star @blusunstar✧
Last updated 1 month ago
999
Nashinas |:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=6258691243 .?
Last updated 3 weeks, 3 days ago
Last updated 3 months, 1 week ago
دیروز مدام سر خودم رو گرم میکردم. به دی ماه میرسه اینجوری میشم. با خودم میگم، به تاریخ دقت نکن، به ساعت دقت نکن، برنگرد ببین کجای سالی، مهم نیست چه سالگردیه. سالگرد چیزی نیست، روز معمولیه، خبری نیست. ولی خب شب عکسشون رو دیدم و جملهی «به مامان چیزی نگو.» یادم اومد. به این نتیجه رسیدم روزی که پای قاتلهاشون به دادگاه برسه، بازم از این درد کم نمیکنه.
امروزم که سالگرد هواپیمای اوکراینیه. هر کی میگه پنج سال باورم نمیشه. خیلی دیر گذشت، خیلی کش اومد؛ زمان تو این پنج سال اصلاً معمولی نگذشته. پنج ساله سنگین شدیم، روی زمین چنگ میزنیم و خودمون رو میکشونیم جلو. نمیدونیم کجا تموم میشه.
میازاکی میگه:
«به دنیا آمدن یعنی اجبار به انتخاب یک دوران، یک مکان، یک زندگی. وجود داشتن در اینجا و این زمان به معنای از دست دادن امکان بیشماری از هویتهای بالقوه است؛ با این حال وقتی به دنیا میآیید بازگشتی در کار نیست؛ و فکر میکنم که این دقیقاً دلیل این است که چرا جهان فانتزیِ فیلمهای کارتونی به این شدت امیدها و اشتیاقهای ما را به نمایش میگذارند. آنها جهانی از امکانات ازدسترفته ما را به تصویر میکشند.»
دانشجوهای فلسفه بیستوچهاری در حال mansplaining هستن. اصلاً نمیپرسن میدونی یا نمیدونی. زحمت کشیدن چهار خط از فلان فیلسوف خوندن و بدوبدو میآن بهت نشون بدن بلدن.
من خصوصاً رو این مورد حساسم چون اگه ندونم و کنجکاو باشم حتماً از یارو میپرسم که بهم بگه؛ اتفاقاً از گفتگوهای فلسفی واسه همینش خوشم میآد که ایدهها رو ردوبدل کنیم. ولی به هر دلیلی نپرسیدم و جوری میآد توضیح میده انگار من کودک خردسالم، اونجاست که میخوام بزنمشون.
پ.ن: توضیح از mansplaining یافتم، همراه با جدول. شاید دلتون خواست واسه اون کسی بفرستید که باید یاد بگیره ببنده.
اگه درستحسابی توضیح بدم که دنبال چیام و چرا اومدم فلسفه، سوالی که محتمله برای کسی پیش بیاد اینه، راهی که پیش گرفتم، آنچه میخوام بفهمم، تهش سالم ازش بیرون میآم یا نه. جواب اینه که نمیدونم ولی باید تا تهش برم. ترجیح میدم تا تهش برم.
وقتی استاد نامحبوبت کلاس رو کنسل میکنه خوشحالی میکنی. برنامه میریزی جای نشستن سر کلاسش و گوش دادن به حرفهای بیخود و گهگاه زنستیزانهش بری کتابخونه و بین کتابها بشینی و تحقیق کنی.
همیشه یادم میره تو خونهی خودم نباید خودم باشم. باید مدام فیلتر مخصوص بکشم روی حرفهام و حتی اداهایی که درمیآرم چون نباید خود واقعیم رو نشون بدم. شاید گاهی حس کنم اینکه مجبورم اینجوری باشم ناراحتکننده باشه ولی به این نتیجه رسیدم که احتمالاً قرار نیست آدمهای زیادی باشن که بتونم بدون فیلتر پیششون زندگی کنم، پس چرا غصه بخورم. پیدا میشه ولی خیلی نادره.
بعد از کلاس میخوام یه بیچارهای رو گیر بیارم و باهاش بحث فلسفی راه بندازم ولی زیادی پارهام. جوری پارهم که تنهایی تو مغزم دارم مطالب رو بالاپایین میکنم ولی وقتی ازم میپرسن به چی فکر میکنی فقط توانش رو دارم مثل آیکو میو کنم.
مدتها خیلی خوشم نمیاومد نویسندهها رو ببینم، انگار دوست نداشتم اون چهرهی رازآلود پشت داستانهای محبوبم فاش بشه. وقتی فهمیدم از مصاحبهها و کلاسهایی که تو یوتیوب دارن نکات زیادی میشه یاد گرفت، خودم رو مجبور کردم نویسندهها رو ببینم. مصاحبهای از هان کانگ که برندهی نوبل ادبیات شده رو دیدم، از لطافت صحبت کردنش جا خوردم. انقدر آروم و نرم صحبت میکنه که دلت میخواد دنیا ساکتتر بشه که بتونی فقطوفقط صداش رو بشنوی. دوست دارم کتابهاشم بخونم ببینم چجوریه.
بگذارید اینجا ثبت کنم که نسخه اول و دربوداغون داستان کوتاهم رو تموم کردم و همین امروز نسخهی دوم رو شروع کردم.
ببینید چه شاعرانه گفتم از صبح کاری نکردم؟
ㅤㅤ ㅤ➩ ⌗ I love the dark
because it shows me the stars ⛧
ㅤㅤㅤㅤ✧ㅤLove Blue star @blusunstar✧
Last updated 1 month ago
999
Nashinas |:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=6258691243 .?
Last updated 3 weeks, 3 days ago
Last updated 3 months, 1 week ago