꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 1 day, 12 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 3 days, 4 hours ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 3 months, 2 weeks ago
عشق امروزین ما چیزی جز تکرار اولین عشق دوران کودکی مان نیست؛ دوست داشتنهمواره به منزلهی دوست داشتن برای دومینبار است؛ با این همه این یک ساده سازی خواهد بود که عشق امروزین را تکرار همان عشق به مادر بدانیم؛ واقعیتِ روانی سوژه در حین زمان تغییراتی پیدا می کند که در نهایت عشق امروز او را پیچیده تر، خاص تر و در نهایت رازآلود تر خواهد کرد.
📚Psychoanalysis and Repetition: Why Do We Keep Making the Same Mistakes?, Juan David Nasio
آشفته کردن خواب اشباحِ خبیث هرگز خالی
از مخاطره نخواهد بود؛ ای بسا مقام و منزلتِ
روانکاو هم همین باشد! روانکاو اگر بتواند عملِ خود را به درستی انجام دهد می بایست خود را در محاصره ی اشباحی قرار دهد که خودش آنها را برانگیخته است؛
باری، روانکاو این توانایی را ندارد که این اشباح را از هاله ی سیاهی که در آن زیستمی کنند بیرون کشد! این همان نقطه ای استکه هرگونه کلامی بیهوده و هر زبانی اَلکن است! همان نقطه ای که فروید آنرا را نافِ رویا نامیده بود.
📚Jacques Lacan,The Four Fundamental Concepts of Psychoanalysis
تکرار همواره به منزله ی تکرارِ ملاقاتِ نافرجام با دیگری است؛ همین تکرار است که موجب استمرارِ سوژه ی منقسم می شود؛
📚Jacques Lacan,The Four Fundamental Concepts of Psychoanalysis
انگیزه و نیتِ قانون شکنی در آدمی بیش از
آنکه مُبینِ نگرش و کردار روانشناختی او
باشد، نشان دهنده ی اراده ای فعال در انسان
است که خودش را بالاتر از قانونِ نمادین کلمه
بَرکشد؛ یعنی بدل شدن به فاعلی مایشا که
فقدان را که مُقدَرِ هر جاندار است، نپذیرد.
?Massimo Recalcati,Cain's Act
این[موضوع] ابدا امر عجیبی محسوب
نمی شود که بیمار از بنیاد شیفته ی چیزی شود که از آن متضرر می شود، با اینهمه بیمار به آن[چیز] عشق می ورزد!
ای بسا ارزشمند ترین خیرِ بیمار شَر باشد!
فروید این مورد را مازوخیسم آغازین و واکنش منفی به درمان نامگذاری کرد.
?Jacques-Alain Miller ,A and a in clinical structures
در میدان بصری، همه چیز به گونه ای دوجانبه قاب گرفته می شود؛
نگاه در جانبِ اشیا قرار دارد؛
این اشیا هستند که مرا می نگرند؛
با این وصف، من با چشم خود اشیا را
می بینم.
چنین است که می بایست کلامِ بَس موکدِ انجیل را درک کرد:
((چشمها دارند و نمی بینند)) ?
چه چیزی را نمی توانند ببینند؟
درست همین چیز را که این اشیا هستند که به ایشان می نگرند.
?Jacques Lacan,The Four Fundamental Concepts of Psychoanalysis
برای زن... می شود گفت اینطور است که او همیشه خودش را در قلمرو عشق خواهد یافت! یا بهتر است بگوئیم او همیشه خودش را در قلمرو عشق گُم
می کند تا معضل زنانگی را برطرف نماید.
?Frances L.Restuccia, Mystifying
Hysteria
بدیهی است که روانکاو از بدل شدن به
سطل زباله ای برای آنالیزان بیزار باشد!
اما اگر او مصمم است که عمل روانکاوی
را انجام دهد باید با این وحشت مواجه شود؛
باری، وسوسه دست از سر روانکاو بر نمی دارد
که به هر نحوی مجددا موضعِ اربابی را بازیابی کند؛ این هنگامی اتفاق می افتد که روانکاو فرافکنی های هیستریک در مورد خودش را می پذیرد و باور
می کند که ارباب است!
وقتی به هوش خودش احسنت می گوید!
وقتی از روی ارضای خودشیفتگی و شایستگی روانکاوی می کند؛
وقتی کمی بیش از حد معمول به بیمار خود
علاقه مند می شود؛
وقتی گمان می کند که سوژه ی_مفروض_ به_ دانش است؛
در تمام این موارد، روانکاو از محدوده ی خود فراتر رفته است!
?Eric Laurent,L'Orientation lacanienne III
چطور بگویم؟
مسئله ی هیستریک، گویی اولین گناهِ روانکاوی است!
همه می دانیم که یک گناهِ اولیه همیشه لازم است؛
فروید در تحلیل و واکاوی هیستری به فراست به ارتباطِ بین "میل" و "زبان"پی برد؛ این ناشی از نبوغ فروید بود اما در مسئله ی "انتقال" او نتیجه گیری دلبخواهی انجام داد؛
[فروید نتیجه می گیرد]که برای کاستن از عوارض هیستری، بهترین راه ارضای امیالِ سرکوب شده او باشد؛ [اما این صورتبندی]هیچ پاسخی به این مسئله ی غامض نیست که چرا اساسا میل اصلی زن هیستریک به ارضا نشدن است؟
در حقیقت، گناه واقعی روانکاوی به میلِ خودِ فروید باز می گردد که خواست مسئله را به این شکل صورتبندی کند؛ چرا که فروید هرگز موردِ تحلیل قرار نگرفت.
?Jacques Lacan,The Four Fundamental Concepts of Psychoanalysis
Jφ Or JA? That's The Question !
برای خودشیفته "دیدن" همواره بر "کلام"
ارجحیت دارد؛ او می گوید ((من آن کسی
هستم که به نظر می رسد باشم))
دستگاه زبان برای خودشیفته چیزی جز یک سیستم علامتی نیست! کلمات برای او چیزهایی هستند در ردیفِ ژست ها و حالاتِ بدنی؛ خودشیفته با معنایی که در سطحِ نمادین تولید می کند در تعارض است؛
در این نظم، معنا امکانِ استماع توسطِ دیگری
را دارد؛
لکان تصریح می کرد که سخن گفتن، همانا ایجادِ چالش برای غلبه یِ ابعادِ تصویری است؛
صورتِ آوایی کلمات تمرکززدایی شده هستند و برای خودشیفته چیزی بدتر از این نیست؛
در حقیقت خودشیفته از زبان بیزار است!
جمیعِ استفاده ی او از زبان در خدمتِ توضیح خوشحالی یا ناراحتی اوست؛ در نهایت تمام گفته ها برای او در خدمت یک ایماژِ برتر فعالیت می کنند؛ ایماژی که نشان می دهد او از دیگری برتر است؛ خودشیفته کمترینعلاقه ای به مضامین گفتار ندارد؛
او تنها به گفتن علاقه مند است.
?Christopher Bollas,Three Charecter
꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 1 day, 12 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 3 days, 4 hours ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 3 months, 2 weeks ago