القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 4 months ago
Last updated 2 weeks, 5 days ago
"والذي هوَّنَها على يونس، يهوِّنُها علينا أيضًا"
✍أدهم شرقاوي
و مرا نیز از ظلمات رهایی ده!♥️****
۷/۱۵
کار بانکیام برخلاف تصورم خیلی زود انجام میشود. زیر سایهی درختان و ساختمانها پیاده به فروشگاه لوازم هنری میرویم. هوای خنک داخل فروشگاه وادارم میکند توقفم آنجا طولانی شود.
مرد جوانی کارتنها را دستهدسته میکند، با طنابی میبندد و داخل کیسهها جا میدهد. خورشید حسابی داغ کرده و امانمان را بریده است. بچهها با هیاهو از مدرسه خارج میشوند. بوق ماشینها کرکننده است. چراغ راهنمای چهارراه خاموش است! خبری از مأمور راهنمایی و رانندگی هم نیست! ترافیک سنگینی ایجاد شده است. هر یک از ماشینها سعی میکند خودش را زودتر خلاص کند. انگار ماشینها درهم پیچیده شدهاند و یک گرهی کور درست شده و هیچ راه برونرفتی نیست. رانندهها با بوقزدن میخواهند راهشان را باز کنند یا شاید هم خشمشان را روی بوق بیصاحاب خالی میکنند! خورشید مستقیم به مغزهای رانندهها تابیده و حسابی مغزها را داغ کرده و هیچکدامشان اعصاب ندارند!
۷/۱۶
آقای راننده میگوید: مدرسهی پسرم لباس ورزشی را برایشان اجبار کرده. معلم دخترم گفته اگه وسایل هنری نیاری منفی میخوری، کلی وسایل گرون قیمت خواستن. ما موندیم و خرجهایی که هی این مدرسهها بر دوشمون میذارند! اگه نذاریم درس بخونند میگند در حق بچههاتون ظلم کردین حالا که درس میخونن نمیدونیم چه کاری انجام بدیم تا خرجهای مدرسهشون رو بدیم!
۷/۲۰
بالأخره شتری که در خانهی همه میخوابید، در خانهام خوابید و اصلا هم قصد رفتن ندارد! آنفولانزا و سرماخوردگی را میگویم! چارهای نیست باید تحملش کرد. خواستم اینبار نازش را نکشم تا رویش کم شود و دمش را بگذارد روی کولش و برود. دو روز گذشته را من پیروز میدان بودم و امروز او قدرتش خیلی بیشتر است و مرا از پای درآورد! نه داروهای سنتی فایده دارد نه صنعتی، نه استراحت و نه کار کردن! باید تحملش کنم تا وقتی که خودش خسته شود و برود!
✍رقیه
https://t.me/gamshad7679
من هربار در کاری مؤفق شدهام مامان و بابا حامیام بودهاند. اینطور بگویم من نودونه درصد مؤفقیتهایم را مدیون حمایتهای آن دو بودهام. چه وقت درسها و یا هر کار دیگری. با حرفهایشان، تشویقها و البته با دعاهایشان. وقتی آنلاینشاپ داشتم، مامان خیلی حمایت و تشویقم کرد. حمایتهای مامان باعث شده بود در مقابل باد انتقادها و سختیهای مسیر پرچالش مجازی محکم بایستم.
مدتی پیش برادرم تابلوی کوچکی را که درست کرده بودم به اتاق بابا در مسجد برد. آنشب بابا که برگشت خیلی تشویقم کرد آنقدر که از ذوق وقت خواب زیر پتو کلی گریه کردم! راستش از شما چه پنهان، درست است بابا همیشه حمایتم کرده اما آن شب انتظارش را نداشتم و فکر نمیکردم بابا متوجهی آن تابلوی کوچک بالای تختش باشد.
چند روز پیش تابلوی کعبه را که برای مامان کشیده بودم، آوردم مامان و بابا کلی ذوق کردند و بر سر اینکه کجا نصبش کنند باهم بحث میکردند. بابا میخواست تابلو را برای اتاقش در مسجد ببرد و مامان میخواست در اتاق خواب بابا نصبش کنند.
بابا آنقدر تابلو را دوست دارد که میگوید اگر گناه نبود آن را طواف میکردم. بابا هرروز صدایم میکند و هی از هنرم تعریف میکند و من خرکیف میشوم! حالا بابا بیصبرانه منتظر تابلوی مسجدالنبی هست تا برایش آماده کنم و کنار تابلوی کعبه نصبش کنم.
خلاصه بگویم من اگر مؤفق شدهام دلیلش حمایت مامان و بابا بوده است. حالا هم که باوجود چالشهای سخت باز هم تلاش میکنم فقط بهخاطر این است که مامان و بابا در هر دو دنیا از من راضی باشند و به من افتخار کنند.
راستی این را هم بگویم من آنقدرها هم آدم مؤفق و هنرمندی نیستم و همیشه تیر انتقادها به سویم روانه هست اما خوب بدیها را با حمایتهای عزیزانم پوشش میدهم و راهم را ادامه میدهم.
#شب_نوشت
۱۳ مهر
✍رقیه
https://t.me/gamshad7679
ساعت یک بامداد است. هرچه از این پهلو به آن پهلو میشوم خوابم نمیبرد. گوشیام را برمیدارم و چرخی در تلگرام میزنم، چشمانم که به صفحهی گوشی خیره میشوند احساس میکنم خوابم میآید. گوشی را خاموش میکنم و چشمانم را میبندم. خوابِ چموش بازیاش گرفته است. از بیخوابی کلافه شدهام. ساعت هم چه دیر میگذرد. پس از گذشت لحظاتی که به نظرم طولانی میآید دوباره ساعت را چک میکنم، ساعت ۲:۳۰ بامداد است. چیزی تا اذان نمانده است. میدانم با بیخوابیِ امشب، روزم با کسالت و خوابآلودگی میگذرد. پس از خواندن نماز دوباره روی رختخواب دراز میکشم و کمکم چشمانم گرم خواب میشود. با سروصدایی که از بیرون میآید چشمانم را باز میکنم. خورشید از پنجرهی نیمهباز سرک میکشد. ساعت ۱۰ صبح است. به ندرت پیش میآید تا اینوقت خواب باشم. تمام برنامههایم بههم ریخته است.
مامان میگوید: رمز مؤفقیت سحرخیزیست. بیراه هم نمیگوید. امروز تمام برنامههایم ناقص ماند، کسالت و بیحوصلگی هم جای خود. نمیدانم آدمهایی که تمام شب بیدارند و روزها تا لنگهظهر خوابند چطور میتوانند به برنامههایشان برسند؟ چطور میتوانند مؤفق باشند؟
بهنظرم فقط سحرخیزی مسیر مؤفقیت را هموار میکند.
امید که امشب خواب کافی داشته باشم تا فردای بانشاطی در انتظارم باشد!
#روز_نوشت
۲۰تیر
✍رقیه
به حیاط میرم. شبهایی که هوا خوب باشه به اونجا پناه میبرم. یکجور عجیبی حالم رو خوب میکنه. باید بگم که خونهی مامان و بابا یک تکه از بهشته. مدتیه از ترس گرما و بدشدن حالم جز مواقع ضروری به حیاط نرفتم. لبهی برگهای درخت توت خشک شدن. انارهای کوچیک، شاخهی درخت رو خمیده کردن. انجیرهای نارس زیر نور لامپ خودنمایی میکنن. نخل کوچولویِ مامان هم قد کشیده و زیباییش رو به رُخ گلهای شیپوری و یاسِ پژمرده میکشه. یاس رو برای مامان هدیه گرفتم، بدون مناسبت. چقدر خوشحال شد. هرروز بهش آب میداد و رسیدگی میکرد. یاسِ بیچاره گرما رو تحمل نکرد، کمکم خشک شد، تو باغچه کاشتیمش، دارو بهش دادیم، هنوز که هیچ نشونهای از خوبشدن نداره. مامان خیلی غصه میخوره انگار پارهی تنش مریضه. جوجههای ریزهمیزه زیر پرهای مامانشون آروم گرفتند. دو تا گربه روی دیوار بساط غیبت به راه انداختن. روی تاب میشینم، یار و رفیق کودکیام، احساس میکنم کلی دلم براش تنگ شده. تابِ نازنین هم روزهای آخر عمرش رو داره میگذرونه، پیر شده و از کتوکول افتاده، درمان فایدهای براش نداشته، نالههاش دلمو میسوزونه، چقدر خاطره دارم از این تکه بهشت و تاب نازنینم! با یه گشتزدن تو حیاط کلی خاطره تو ذهنم اومد که باید بنویسمشون.
#شب_نوشت
۱۹تیر ۱۴۰۳
✍رقیه
**روزهٔ فردا و پسفردا «تاسوعا و عاشورا» یادتون نره.
اگه در توانتون هست حتما روزه بشین، اگه نمیتونین به بقیه بگین تا تو ثوابشون شریک بشین.
روزهی تاسوعا و عاشورا کفارهی گناهان صغیره یک سال هست.
♥️?**
شکرگزاری و قدردانی نقشی باورنکردنی در زندگیتان ایفا میکند که واقعاً قادر نیستم از نقش شگفتانگیز آن در زندگیتان بگویم.
اگر میخواهید معجزه را در زندگی تجربه کنید، شکرگزاری و قدردانی را از یاد نبرید. کافی است این واژه را از صمیم قلب و خالصانه بر زبان آورید. باید بیش از هر واژهٔ دیگری، آن را باور داشته باشید و آنقدر آن را تکرار کنید که برایتان تبدیل به یک عادت شود. شکرگزاری پلی است بین زندگی کنونی شما و رؤیاهایتان.
آب با فشار خیلی کم وصل میشود. لباسشویی روشن نمیشود، اما همین که سینک مرتب و تمیز میشود جای شکرش باقیست. از تلویزیون مناظرهی آقای جلیلی و پزشکیان پخش میشود. سعی میکنم در افکارم غرق شوم، بیتوجه به مناظره، سیاست و هر چیزی. جملات کتاب معجزهٔ شکرگزاری را با خودم تکرار میکنم. به سوژه برای نوشتن فکر میکنم، میخواهم سفرنامهام را ویرایش کنم، اما صدای تلویزیون بدجور حواسم را پرت کرده است.
از دیروز مطالعهی گروهی کتاب معجزهٔ شکرگزاری و همچنین چالش شکرگزاری را شروع کردیم. کلی بازخورد خوب و مثبت داشتیم. پیامهای مثبت و پرانرژی بعضی از دوستان که در مطالعه و چالش شرکت کردهاند را که میبینم حالم خوب و خوبتر میشود. احساس میکنم خوشبختترین آدم هستم چون در خوبشدن حال دوستانم نقش کوچکی داشتهام. مناظره هنوز ادامه دارد، نمیدانم حق با کیست، فقط خدا میداند آیندهی ایران چطور است. هنوز تصمیم نگرفتهام در انتخابات دور دوم شرکت کنم یا خیر. راستی اگر شرکت کنم رأی اولی حساب میشوم!
#روز_نوشت
۱۱تیر ۱۴۰۳
✍رقیه
https://t.me/gamshad7679
ساعت ۹ صبح است. آب مثل همیشه قطع است! پمپ هم جواب نمیدهد. کوهی از لباس در کنار لباسشویی تلنبار شدهاند. وضعیت ظرفشویی هم بهتر از آن نیست! هوا خیلی گرم است. اصلا نمیشود از کولر فاصله بگیرم. کولر بیچاره هم دیگر تحمل ندارد. هر چه آب در گالنها بود را به خوردِ کولر دادیم تا کمی نفسش بالا بیاید، یک ساعت نگذشت آبش تمام شد و در حال کشیدن نفسهای آخر است. آشپزخانه نامرتب را که میبینم اعصابم بهم میریزد، هر پنج دقیقه یکبار شیر را باز میکنم، خبری از آب نیست. کلافه ظرفها را روی هم جمع میکنم و در انتظار آمدن آب مینشینم. ساعت ۴بعدظهر شده و هنوز خبری از آب نیست. کانالهای تلویزیون را بالاپایین میکنم، دریغ از یک برنامهی مفید! خاموشش میکنم و میروم سراغ کتاب. تمرکز ندارم، تا میخواهم جملهای را بخوانم ذهنم میرود پیِ آشپزخانه، ظرفها و لباسها. آب کولر تمام شده و بهجای هوای سرد، هوای گرم را پخش میکند. شروع میکنم به نوشتن، شاید ذهنم مشغول شود. مینویسم و مینویسم از هر چه که بر سر دلم سنگینی میکند. سعی میکنم به آشپزخانه فکر نکنم، یعنی به هیچ چیزی فکر نکنم و فقط بنویسم. ذهنم آرام میشود، هر چند میدانم فقط مدت کمی چون که آب هنوز قطع است!
#روز_نوشت
۱۰تیر ۱۴۰۳
✍رقیه
میتونین شکرگزاریهاتون رو تو کامنتا بذارین?
القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 4 months ago
Last updated 2 weeks, 5 days ago