اگه در حال مردن از بی‌خوابی مفرط نبودم همین الان می‌نوشتمش ولی فعلا بسیار انسان شب بخیری استم.

هیونجین یک دزد تازه کاره که هیچی از این حرفه‌ی عالی! نمی‌دونه و وقتی نصفه شب میره به یک فروشگاه تا ازش دزدی کنه، مینهو رو می‌بینه.
مینهو هم یک دزد حرفه‌ای و با سابقه‌ست که قبل از اینکه هر کاری رو شروع کنه، روزهای طولانی زیر نظر می‌گیرتش و همه‌ی جوانب رو می‌سنجه.
اما از اونجا که هیونجین یکم کیوت و خره، بدون بررسی پاشده اومده دزدی و اینقدر بی برنامه بوده که مینهو هم طی روزهای گذشته متوجهش نشده‌.
در نتیجه نصفه شب توی سکوت مطلق، مینهو سر برمی‌گردونه و یک پسر دراز می‌بینه که رو صورتش جواب مامان بزرگی رو کشیده و داره کوله‌ پشتیش رو پر از بسته‌های چیپس‌ توس فروشگاه می کنه.

که

تا حالا چند نفر تو پی‌وی و آنون گفتن از خودت عکس بذار و من هربار اینجوری بودم که خب حالا خیلی مهم نیست اوکی- ولی وقتی پاش می‌رسه می‌بینم واقعا اعتماد به نفسش رو ندارم-

چانگبین هیون رو بغل کرد و سونگمین تا وقتی بغل خودش رو از چانگبین شی نگرفت یک پاپی اخمو موند.
تا اطلاع ثانوی با هیچ شیپی جز چانگمین با من صحبت نکنید‌. ممنونم?

سلام چاگی‌های پودینگی من ^^
با عرض تاسف و تاثر باید اعلام کنم که فردا خیابان دوازدهم آپ نمیشه :(
~yuyoo

مینهو خیلی زیباست شبتون بخیر✨

حالا اگه دوست داشتین بگین تا فردا که واسش یه دوست پسرم جور کنیم